سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مشروطه خواه عراق عجم


حضور جدی علمای دینی در عرصه های اجتماعی و ارتباط بازار با ایشان از یك سو و استقلال نهادی و اقتصادی آنان از سوی دیگر سبب گردیده اند نقش علمای دینی در تحولات ایران معاصر, بسیار عمیق و گسترده گردد, به نحوی كه در سطح «رهبری» جریانات استبدادستیزی و استعمارستیزی ظاهر شوند

حضور جدی علمای دینی در عرصه‌های اجتماعی و ارتباط بازار با ایشان از یك‌سو و استقلال نهادی و اقتصادی آنان از سوی دیگر سبب گردیده‌اند نقش علمای دینی در تحولات ایران معاصر، بسیار عمیق و گسترده گردد، به‌نحوی‌كه در سطح «رهبری» جریانات استبدادستیزی و استعمارستیزی ظاهر شوند. درك ضرورت تغییرات و اصلاح ساختار حكومتی موجود در ذهنیت علمای دینی همواره با لحاظ فرهنگ ایرانی ــ اسلامی این مرز و بوم همراه بوده است و لذا تفسیر و تحلیل تحولات كشور و جهت‌بخشی بدانها نزد ایشان، به‌صورتی خاص و متناسب با شرایط هر مقطع زمانی تغییر كرده است. جنبش مشروطه به‌عنوان جنبشی فراگیر نمی‌توانست بدون مساعدت علمای دینی و ارتباطات و پایگاههای اجتماعی و اقتصادی آنان به منصه ظهور برسد. مطالعه موردی این روند در مراكز تأثیرگذار در جنبش مشروطه، واقعیت پیش‌گفته را آشكار می‌سازد. در این مقاله، نقش آیت‌الله آقانورالدین عراقی در مشروطه‌خواهی اراك بررسی شده است.

شهر اراك موفق‌ترین نمونه شهرسازی ایران در دوره قاجاریه محسوب می‌شود. هسته اولیه این شهر پادگان نظامی بود كه به وسیله یوسف‌خان گرجی، فرمانده ارشد ارتش قاجاری، در سال ۱۲۳۱.ق بنیان گذاشته شد.[۱] عوامل مهمی چون موقعیت مناسب جغرافیایی، پس‌كرانه‌های حاصل‌خیز، قرارداشتن در مسیر جاده اصلی، سابقه تولیدات صنعتی و صادراتی و برخورداری از استعدادهای مذهبی و علمی، در كنار ایمن‌بودن منطقه، باعث رشد سریع حیات شهری در اراك گردیدند؛ چنانكه این شهر اندك‌زمانی پس از تاسیس، به مهمترین مركز تولیدی، تجاری و شهری ناحیه مركزی ایران تبدیل شد. مطابق وقایع‌نامه‌های دوره قاجار، اراك در سال ۱۲۷۱.ق مركز سیاسی و اداری ولایت عراق عجم شناخته شد.[۲]

به موازات توسعه شهری، زمینه‌های مناسب برای ترقی اندیشه‌های نوگرایانه و مدرن در شهر اراك فراهم آمد. این شهر مركز اصلی تولید و تجارت فرش در ناحیه مركزی ایران بود و این صنعت مهمترین فعالیت تولیدی و صادراتی ایران در دوره قاجار محسوب می‌شد. كمپانیهای بزرگ بین‌المللی فرش، نظیر كمپانی زیگلر، شهر اراك را به‌عنوان مركز اصلی فعالیت خود در ایران برگزیدند و ازاین‌رو بخش اعظم ساكنان اراك را بازرگانان و دست‌اندركاران این صنعت تشكیل می‌دادند كه اكثرا از دیگر نواحی كشور و به‌‌ویژه از آذربایجان به این شهر مهاجرت نموده بودند.[۳]

رقابت تجار ایرانی منطقه اراك با انحصارطلبی كمپانیهای خارجی در زمینه تولید و تجارت فرش، شهر اراك را به یكی از كانونهای عمده مبارزه با سرمایه‌داری خارجی تبدیل نمود. تجار، بازاریان و وابستگان به اقتصاد صنعتی ــ تجاری شهر اراك، تحت تاثیر جریان نهضت مشروطه قرار گرفته بودند و این مساله، موجبات ایجاد و نشر افكار و اندیشه‌های ترقی‌خواهانه و ضداستعماری را در این شهر فراهم آورد.

ناتوانی دولت قاجار در حمایت از تجار ایرانی فرش در مقابل كمپانیهای خارجی، باعث شد بازاریان و دست‌اندركاران اقتصاد صنعتی و تجاری اراك در مبارزه خود با سرمایه‌داری خارجی به روحانیت شیعی و پیشرو این شهر اتكا نمایند. در آستانه انقلاب مشروطه، روحانیون شیعی اراك رهبری جریان مشروطه‌خواهی و نیز مبارزه تجار ایرانی فرش با كمپانی‌های خارجی را بر عهده داشتند.

حضور و نفوذ روحانیت شیعی در این منطقه ایران، سابقه‌ای طولانی دارد. قرنها پیش از تشكیل دولت صفوی و گسترش و رسمیت‌یافتن مذهب تشیع در ایران، این ناحیه از عراق عجم عمده‌ترین مركز شیعی ایران محسوب می‌شد. بنا به استناد جغرافیانویسان اسلامی، از قرن سوم هجری مناطق فراهان، كمره و كرج ابودلف، از مراكز شیعیان در ایران به‌شمار می‌رفتند.[۴] به ‌همین ‌لحاظ اندك ‌مدتی ‌بعد از تاسیس شهر اراك در این ناحیه، این شهر به‌سرعت به مهمترین مركز دینی شیعه در ناحیه مركزی ایران تبدیل گردید. حضور علمای برجسته و طراز اول شیعه در اراك، باعث ایجاد مدارس متعدد دینی در این شهر گردید. رضا وكیلی طباطبایی تبریزی، در این دوره از سه مدرسه بزرگ علوم دینی در اراك یاد می‌كند و می‌نویسد: «مدرسه سپهداری كه قدیمی‌ترین مدرسه شهر است و از ساخته‌های بانی شهر می‌باشد، مدرسه آقاضیا كه مدرسه بزرگ و نوسازی جنب میدان دیوانخانه بوده و مدرسه آقاكمال كه یكی از تجار تبریزی شهر به نام حاج‌حسن ملك تبریزی موسس و بانی خیر آن بوده است.» وی اضافه می‌كند غیر از این مدارس، مساجد طلاب‌نشین معمور دیگری نیز در محلات شهر دیده می‌شوند.[۵]

روند توسعه مدارس علوم دینی اراك، با مهاجرت روحانی برجسته شیعی و موسس حوزه علمیه قم، یعنی حاج‌شیخ عبدالكریم حائری به اراك سرعت بیشتری یافت. وی در سال ۱۳۱۶.ق به دعوت و حمایت حاج‌آقامحسن اراكی به این شهر آمد و تا سال ۱۳۲۴.ق ــ سال صدور فرمان مشروطه ــ به نشر علوم دینی و تدریس در حوزه علمیه پرداخت.[۶] در این زمان مدارس دینی و علمای اراك بیشتر تابع و زیر نظر روحانیون نواندیش نجف به‌ویژه آخوندملامحمدكاظم خراسانی قرار داشتند. به‌همین‌جهت مدارس دینی اراك محل تربیت روحانیون برجسته، نواندیش و مشروطه‌طلب بود. این روحانیون در میان عامه مردم شهر به‌ویژه بازاریان، تجار و وابستگان اقتصاد صنعتی و تجاری، نفوذ بسیاری داشتند. در جریان انقلاب مشروطه، روحانیون شیعی در اراك رهبری انقلاب مشروطه به‌ویژه جریان مبارزه تجار ایرانی فرش با كمپانی‌های خارجی را بر عهده داشتند.

مشهورترین شخصیت روحانی اراك دراین‌زمان آیت‌الله آقانورالدین عراقی بود. فتواهای وی در حمایت از جنبش مشروطه و آزادیخواهان بسیار مشهور است. ابراهیم دهگان یكی از فعالین سیاسی اراك در این زمان‌، می‌نویسد: «از خوشبختی احرار عراق، می‌توان یكی را آن دانست كه مرحوم آقانورالدین بزرگترین مجتهد محل به پیروی از استاد عالیقدر خود آیت‌الله خراسانی طرفدار احرار بودند. با بودن آن مرحوم در صف مشروطه‌خواهان، این دسته از تعرض دیگران مصون و سر و صدای محل عراق از دیگر شهرستانها كمتر بود.»[۷]

آیت‌الله‌آقانورالدین كه درواقع رهبری جنبش مشروطه در عراق عجم را بر عهده داشت، بعد از صدور فرمان مشروطه، اولین انجمن ولایتی را به همراه دیگر روحانیون نوگرا و آزادیخواهان اراك تاسیس نمود. [۸] وی در طول دوره استبداد صغیر و جنگ بین‌الملل اول، همچنان در صف آزادیخواهان باقی ماند و به هنگام مهاجرت به استانبول در سال ۱۳۳۴.ق رهبری مهاجران عراقی را به عهده داشت.[۹] آیت‌الله آقانورالدین عراقی از نسل سادات كرهرود است. نسب این سلسله از سادات به امام سجاد(ع)، چهارمین امام شیعه، می‌رسد. هفتمین جد این دودمان، میرعلی‌محمد مكی است كه مدتی قبل از بنای شهر اراك به این منطقه مهاجرت نمود. وی در قریه كرهرود ــ متصل به جنوب اراك كنونی ــ متوطن گردید و بنای مدرسه علوم دینی را در این قریه گذاشت. بعد از تاسیس شهر اراك، دو تن از فرزندان وی به نامهای سیدمحمد و سیداحمد كه به سیدین عراق مشهورند، در شهر اراك سكنی گزیدند و اداره و ریاست مذهبی و معنوی شهر را بر عهده گرفتند. سیداحمد به سال ۱۲۶۰.ق و سیدمحمد به سال ۱۲۶۴.ق بدرود حیات گفتند.

از سیداحمد یازده پسر باقی ماند كه اكثر آنها از روحانیون برجسته و شهیر زمان خود بودند. ازآن‌میان سیدابوالقاسم، پدر آیت‌الله‌حاج‌محسن عراقی، و سیدشفیع، پدر آیت‌الله‌آقانورالدین عراقی، را می‌توان نام برد.

● نسب‌نامه آیت‌الله آقانورالدین عراقی

آقانورالدین بن آقا شفیع بن سیداحمد بن میرعلی محمد بن فخرالدین بن هادی بن محمد بن حیدر بن محمد مكی بن رضا بن غیاث بن معصوم بن تاج‌الدین بن رضی‌الدین بن علی بن رضا بن محمد بن رضی‌الدین بن محمد بن محمد رضی‌الدین بن زید بن داعی بن زید بن علی بن حسین بن حسن‌التج بن ابوالحسن‌العلی بن ابومحمد حسن بن ابوالحسین‌العلی بن محمد بن علی بن علی‌الحریری بن حسن‌الافطس بن علی اصغر بن امام زین‌العابدین‌(ع).[۱۰] به‌این‌ترتیب آقا نورالدین با سی‌وچهار واسطه به امام چهارم متصل می‌شود.

آیت‌الله‌آقانورالدین عراقی در سال ۱۲۷۸.ق در شهر اراك چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در عراق و در مدرسه سپهداری شروع نمود و از محضر اساتید عالیقدر این مدرسه از جمله ملامحمد امین بهره‌مند گردید. وی پس از اتمام تحصیلات در اراك، جهت تكمیل معارف دینی و اجتهاد حوزوی به همراه تنی چند از طلاب مدرسه مزبور چون حاج‌میرزامحمد علیخان و آقاشیخ‌تقی سنجانی كه از علمای بنام و مشروطه‌خواه اراك بودند، در سال ۱۳۰۳.ق راهی نجف اشرف شد. در حوزه نجف آقانورالدین از محضر اساتید بزرگ زمان خود چون میرزاحبیب‌الله رشتی، آخوندملامحمدكاظم خراسانی، حاج‌میرزا حسین و حاج‌میرزا جلیل بهره‌مند گردید.[۱۱]

دراین‌زمان حوزه نجف مركز تجمع روحانیون نواندیش و آزادیخواهی بود كه سلسله‌جنبان و هدایتگران روحانی نهضت مشروطه در ایران محسوب می‌شدند. آقانورالدین با كسب فیض از محضر این اساتید برجسته، علاوه بر تكمیل معلومات دینی و كسب درجه اجتهاد، با اندیشه‌های نودینی نیز آشنا گردید و به صف روحانیون مشروطه‌طلب پیوست.

آقانورالدین به واسطه هوش و استعداد سرشار و پشتكار علمی، به‌سرعت بر امثال و اقران خود پیشی گرفت؛ چنانكه در مدتی كمتر از هفت سال، به درجه اجتهاد نایل آمد. اجازه‌نامه‌های اجتهاد وی از علما و مراجع بزرگ نظیر آیت‌الله خراسانی، حاج‌میرزاحسین و حاج‌میرزاجلیل، بر مقام شامخ علمی و معنوی وی دلالت دارند.[۱۲]

آیت‌الله‌آقانورالدین بعد از كسب درجه اجتهاد در سال ۱۳۰۷.ق از نجف به اراك مراجعت نمود. گذشته از تقوا و شیوه زاهدانه زندگی، مداخله موثر و قاطع وی در مسائل اجتماعی و سیاسی و حمایت وی از مشروطه و دفاع از حقوق مردم در برابر عوامل حكومت، یاغیان زورگو و نمایندگیهای كمپانیهای خارجی، از وی چهره‌ای برجسته و وجیه‌المله ساخت؛ به‌طوری‌كه دراندك‌زمانی پس از مراجعت از نجف، وی به برجسته‌ترین و بانفوذترین شخصیت روحانی شهر و منطقه تبدیل گردید و ریاست امور دینی، اجتماعی و سیاسی اراك را عهده‌دار شد. بدون‌تردید هیچ شخصیتی در تاریخ اراك به اندازه آیت‌الله‌آقانورالدین صاحب نفوذ و حرمت دینی و اجتماعی نبوده است.

دراین‌زمان شهر اراك از جمله مناطقی در كشور محسوب می‌شد كه زمینه فعالیتهای آزادیخواهانه در آن بسیار مهیا بود. حضور آیت‌الله‌آقانورالدین در اراك و حمایت وی از مشروطه، باعث شده بود مشروطه‌طلبان در این شهر با موانع بسیار كمتری نسبت به دیگر مناطق كشور فعالیت نمایند. تعدد مجالس و انجمنهای سیاسی در اراك، از رونق جریان مشروطه‌طلبی و آزادیخواهی در این شهر حكایت دارند.[۱۳]

ابراهیم دهگان در این زمان از شش انجمن سیاسی فعال در اراك یاد می‌كند: «در بدو مشروطیت در عراق همچون دیگر شهرستانها، نهضت مشروطه‌خواهان جنب‌وجوشی در بین اهالی برپا نموده و مردم دسته دسته به تشكیل انجمنهای سری و غیرسری اقدام می‌نمودند.

دكتر علیرضا خزائلی*

پی‌نوشت‌ها

* عضو هیات علمی گروه تاریخ دانشگاه تبریز.

[۱]ــ ابراهیم دهگان، تاریخ اراك، ج ۲، اراك، انتشارات اداره فرهنگ، ۱۳۳۰، ص ۱۰۵، و

Bosworth. C. E. Arak, History. M. Iranica. Vol. ۲

[۲]ــ ابراهیم دهگان، كارنامه، كتابفروشی داوودی، اراك، ۱۳۴۵، ص ۱۸۶؛ اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، ج ۳، تصحیح محمد اسماعیل رضوانی، تهران، دنیای كتاب، ۱۳۶۴، ص ۲۳۷

[۳]ــ اهلرز، «قالیبافی و تجارت فرش در اراك ــ فراهان»، ترجمه: دكتر مهرداد ترابی نژاد، فصلنامه راه دانش، شماره۱۲-۱۱، پاییز و زمستان ۱۳۷۶، ص ۱۶۱

[۴]ــ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمه: محمود عرفان، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص۲۱۳

[۵]ــ رضا وكیلی طباطبایی تبریزی، «تاریخ عراق»، به اهتمام منوچهر ستوده، مجله فرهنگ ایران زمین، سال ۴۶ــ۱۳۴۵، ص ۴۱۱

[۶]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین یا تاریخچه زندگانی آیت‌الله فقید مرحوم آقانورالدین عراقی، اراك، چاپخانه فروردین، صص ۲ــ۱

[۷]ــ همان، صص ۲۱ــ۲۰

[۸]ــ حسن صدیق، نامداران اراك، به كوشش محمدرضا محتاط، اراك، مولف، ۱۳۷۲، ص ۲۴۰

[۹]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، همان، ص ۲۳

[۱۰]ــ داوود نعیمی، نورالباقی در تاریخ و كرامات آقانورالدین عراقی، اراك، اداره كل فرهنگ و ارشاد استان مركزی، بی تا، صص ۸ ــ۲

[۱۱]ــ داوود نعیمی، آیات سرمد، زندگانی اولاد میرعلی محمد جد اعلای سادات كرهرود، اراك، اداره كل اوقاف استان مركزی، بی‌تا، صص ۱۹۹ــ۱۹۵

[۱۲]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، همان، صص ۲۸ــ۲۱

[۱۳]ــ علیرضا خزائلی، «زمینه‌های انقلاب مشروطه در عراق»، مجموعه مقالات همایش علمی مشروطه، تبریز، انتشارات ستوده،۱۳۸۳، صص ۳۲۰ ــ‌۳۱

[۱۴]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، همان، صص۲۰ــ۱۹

[۱۵]ــ همان، ص ۳۰

[۱۶]ــ همان، ص ۳۲

[۱۷]ــ یحیی دولت‌آبادی، حیات یحیی، ج ۳، تهران، انتشارات عطار و فردوس، ۱۳۷۱، ص ۳۰

[۱۸]ــ ابراهیم دهگان، نور مبین، متن رساله بعض‌الحالات، همان، ص ۴۰ و بعد

[۱۹]ــ داوود نعیمی، آیات سرمد، همان، ص ۲۲۲

[۲۰]ــ همان، ص ۲۲۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.