دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نقصان معنا



      نقصان معنا
گروه کتاب و رسانه

تصویر: گرمس
آلژیرداس ژولین گرمس، 1389، نقصان معنا، ترجمه ی مترجم : حمید رضا شعیری، تهران: نشر علمی.     
آلژیرداس ژولین گرمس در کتاب نقصان معنا مسایل روایی و القایی مربوط به تولید معنا را کنار گذاشته و به بحث بسیار مهمی می‌پردازد که سرآغاز عبور از نشانه‌- معناشناسی کلاسیک و کنش‌مدار به نشانه‌- معناشناسی شوِشی و احساس‌مدار می‌گردد. براین اساس نگاه گرمس به دو نظام معنایی معطوف می‌گردد که تا آن زمان جایی در مطالعات نشانه‌- معناشناختی نداشتند: نظام معنایی همآیی و تصادف. در نظام همآیی کنش‌گر در تعامل پیوسته با دنیا و بر مبنای رابطه‌ای حسی- ادراکی در پی کشف معناهای گریزان و پنهان می‌باشد. و در نظام معنایی تصادف، گرمس از واقعه‌ یا رخداد زیبایی‌شناختی سخن می‌گوید. واقعه‌ای که نه تنها تحت نظارت و کنترل کنش‌گرشکل نگرفته است، بلکه از هیچ برنامه‌ معین و مشخص و از قبل تعیین شده‌ای تبعیت نمی‌کند. نظام تصادف نظامی است که بر مبنای اتفاق شکل می‌گیرد. چنین نظامی عبور از معناهای امن و تضمین‌شده به معناهای ناامن و بدون تضمین را رقم می‌زند. گرمس با این کتاب نشان می‌دهد که چگونه معنا و به تبعیت از آن ارزش از هیچگونه ثباتی برخوردار نیستند. به همین دلیل است که گرمس با طرح فرآیندهای سیال، زیبا‌مدار، احساس‌مدار، حسی- ادراکی، جسمانه‌ای و پدیداری راه عبور از ساختارهای منجمد و برنامه‌مدار که در نهایت اطمینان و قطعیت معنایی شکل گرفته و سبب کسالت و روزمرگی می‌گردند، را فراهم می‌سازد.
معنا غیر قابل مهار است، درست مانند ماهی زنده‌ای که لیز می‌خورد و نمی‌توان در دستان خود حبس نمود. معنا گریزان است و در همین گریز هم اثر‌گذار است. معنا در تلاقی سوژه و ابژه با یکدیگر و یا در تلاقی انسان و دنیا با یکدیگر شکل می‌گیرد. معنا در هیچ قفسی حبس نمی‌شود، در هیچ قالبی نمی‌گنجد و نمی‌توان برای آن هیچ نقطة پایانی را فرض نمود. کافی است که جریان معنا آغاز شود، آن‌وقت ما را به‌دنبال خود می‌کشد، تا جایی که از خود هم خارج شویم. معنا راهی است گسترده که از طبیعیت تا فراطبیعیت در حرکت است. و درست آن لحظه‌ای که سوژه در درون خود به تکان می‌آید یا در زیر پوست خود می‌لرزد، با حادثة معنا مواجه شده است. و حادثة‌ معنا حادثه‌ای حسی ـ ادراکی است. حسی از سوژه با حسی از دنیا وارد تعامل می‌شود و حاصل این تعامل دریافتی زیبایی‌شناختی است که معنا را رقم می‌زند. معنایی که برای لحظه‌ای ما را از دنیای واقعیت جدا می‌کند و بیشتر به خلسة معنایی شباهت دارد؛ و سوژه پس از تجربة عمیق زیبایی‌شناختی (تکان از درون) دوباره به دنیا باز می‌گردد. اما گویا که این‌بار زیر بار تجربة‌ عمیق زیبایی‌شناختی به موجود متفاوت‌تری تبدیل شده‌ است؛ موجودی که معنایی از هستی را چشیده است و به پاس همین چشیدن متفاوت به دریافتی جدید از معنا دست‌یافته است. پس معنا ناقص است چون در هر لحظه زیر پوست سوژة آمیخته با دنیا یا با ابژه تجربه می‌شود تا اسانس متفاوتی از خود بروز دهد. در زیر گرمس نقصان معنا را اینچنین معرفی می کند.
هر صورتی ناقص است : صورتها وجود را می‌پوشانند؛ بر اساس همین صورت است که خواستن –(می‌خواهم دست بیابم) و بایستن (باید دست بیابم) شکل می‌گیرد. و این چیزی جز انحراف معنا نیست. صورت فقط به عنوان آنچه که می‌تواند این باشد – یا شاید این باشد – قابل تحمل است.
با این وجود، همین صورت است که تعیین کنندة شرایط حضور انسانی ماست. به این ترتیب، آیا می‌توان ادعا نمود که صورتها قابل استفاده و قابل ارتقاء هستند ؟ و در نهایت، آیا می‌توان امیدوار بود که روزنه‌ای هر چند کوچک بر روی این پردة دوداندود ایجاد گردد و راهی به سوی زندگی و یا مرگ، چه فرقی دارد، گشوده شود ؟        

فهرست مطالب
      سخن مترجم : تحولات نشانه- معناشناسی
از گرمس یک تا گرمس 2
 نقصان صورت‌ها
نشانه‌ـ معناشناسی گسست : بُرش یا انقطاع
خیرگی در مقابل دنیای نشانه‌ای: حضور زیبایی‌شناختی سوژه
گیزو یا برق نشانه‌ای: حضور زیبایی‌شناختی ابژه
نشانه ـ معناشناسی احساس و ادراک: بوی عطر یاسمن
 نشانه ـ معناشناسی نور: رنگِ تاریکی
نشانه ـ معناشناسی جسمانه‌ای: یک دست، یک گونه
نشانه ـ معناشناسی گریز: روزنه‌های گریز
احساس قائم به ذات است
زیبایی‌شناسی ناکامی
انتظارِ چیزی غیرمنتظره

برای مشاهده جلد ترجمه فارسی در زیر کلیک کنید:

پیوستاندازه
8593.pdf98.7 KB