سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
هائیتی هیچستانی برای کارگران
سومین کشور گرسنه جهان که نیمی از ثروتش در دست یک درصد از جمعیت است. فقیرترین کشور در نیمکره غربی با بیش از ۳۰۰هزار کودک کار و نرخ بیکاری ۷۵درصدی؛ کشوری که ۸۰درصد مردمش زیر خط فقر و ۵۴درصدشان در فقر مطلق به سر میبرند.
در پهنه گیتی، بین ونزوئلا و کوبا، کشوری فراموش شده واقع شده که تا چندی پیش حتی نامش با زبان خیلیها آشنا نبود. تا اینکه زلزلهای آمد و ۲۳۰ هزار نفر را کشت و تیتر اول خبرها شد و پس از آن دیگر کسی حتی نمیپرسد که هائیتی کجاست؟
هائیتی سرزمین مردمی است که نسلها کار کردند و مزد خود را نگرفتند. هائیتی تمثیل زندهایست از سایه مرگگستر استعمار؛ کهنه و نو فرقی ندارد؛ هائیتی طعم هر دویشان را به خوبی چشیده است: بیگاری، فقر و مرگ. فقیرترین کشور در نیمکره غربی امروز هیچستانی است که آمار و ارقام هم گویای وضعیت اسفبارش نیست: سومین کشور گرسنه جهان که نیمی از ثروتش در دستان یک درصد از جمعیتش است؛ فقیرترین کشور در نیمکره غربی با بیش از ۳۰۰ هزار کودک کار و نرخ بیکاری ۷۵ درصدی؛ کشوری که ۸۰ درصد مردمش زیر خط فقر و ۵۴ درصدشان در فقر مطلق به سر میبرند.
اما صرف این آمارها، واقعیات گذشته هائیتی را پنهان میکند و تاریخ را نادیده میانگارد؛ و این تصور را به خواننده میدهد که بدبختی، قبای ازلی هائیتی بوده و سرنوشت شومش محتوم. افزون بر این، پوشش خبری رخدادهای هائیتی همیشه با تحریف چشمگیر رسانهها همراه بوده است: سانسور خبری نقض حقوق بشر در رژیمهای دیکتاتوری هائیتی، و از سویی دیگر، ترسیم چهرهای شیطانی از رئیسجمهور منتخب و دموکراتیک این کشور. در این میان، نوک پیکان اتهامات و انتقادات همواره متوجه آمریکا و دیگر کشورهای منفعتطلب بوده است؛ کشورهایی که از سرکوب دموکراسی و حقوق کارگری دفاع کردهاند تا منافع شرکتهای بزرگ چندملیتی برقرار بماند: یعنی نیروی کار ارزان.
● بومیانی که با استعمار اروپایی محو شدند
پیش از آنکه کریستف کلمب، هیسپانیولا (جزیرهای که امروز هائیتی و جمهوری دومینیکن را شامل میشود) را «کشف» کند، تمدن پیشرفتهای از سرخپوستان آمریکایی از نژاد تاینو در هائیتی حاکم بود. ارمغان کلمب و استعمار اروپایی برای این جزیره چیزی نبود جز بیماری، بردهداری، فقر و مرگ. طولی نکشید که نسل بومیان هائیتی در این جزیره منقرض شد و نیروی کار سیاهپوست آفریقایی جایگزین آنان شد. درباره شمار بومیان کشته شده، آمار و ارقام از ۱۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر متفاوت است. اما گذشته از تعداد آنها، سرنوشت آنان سرنوشت بسیار غمانگیزی است. اسپانیاییها از آنها بیرحمانه در معادن و مزارع کار کشیدند و استثمار کردند. به خاطر شرایط اسفبار کاری و بیماری آبله، جمعیت آنان در سال ۱۵۰۷ به ۶۰ هزار نفر کاهش یافت. در سال ۱۵۳۱ جمعیت آنان به ۶۰۰ نفر رسید. و امروزه دیگر از آنها اثری نیست. سرنوشت بومیان هائیتی بازتابی از سرنوشت دیگر سرخپوستان آمریکا و کوباست.
لاس کاساس، شاهد اسپانیایی این اتفاقات، چنین مینویسد: «مهاجمین اسپانیایی حریص و زیادهخواه بودند. آنان به تاینوها همچون ددهای گرسنه میتاختند، آنان را میکشتند، میترساندند و با عجیب و غریبترین و جدیدترین شیوههای خشونتآمیز، که تاکنون کسی ندیده و نشنیده، بومیان را شکنجه و نابود میکردند. در اثر این اعمال خشونتآمیز، بومیان تصمیم گرفتند که سر تسلیم فرود آورند و سرنوشت غمانگیز خود را بیهیچ دست و پا زدنی در دستان دشمن بگذارند.»
● کارگران سیاهپوست اولین جمهوریشان را آفریدند
نظیر این خشونتها و بهرهکشی را میتوان در زمان استعمار فرانسویان نیز دید. آنان صدها هزار برده آفریقایی را برای بیگاری در مزارع به هائیتی بردند. از آن زمان تا کنون، منطق استعمار غرب از جهان سوم در اصل همان مانده که بوده است: باید رویای یک زندگی بهتر را با خشونت و فقر جانکاه کشت تا جایی که کارگران به هر کاری تحت هر شرایطی تن در دهند و فکر تغییر سرنوشت خود را به سر راه ندهند.
پس از مدتی استعمار بیرحمانه فرانسه جایگزین استعمار اسپانیا شد. فرانسه هائیتی را مستعمره خود کرد تا با استفاده از نیروی کار و بردهداری سیاهپوستان، شکر کشت کند. انقلاب فرانسه درسال ۱۷۸۹ تأثیر شگرفی بر انقلاب هائیتی گذاشت (۱۷۹۱-۱۸۰۳). پس از ۱۲ سال شورش مستمر نیروی کار سیاهپوست، به کمک توساینت لوورچر، قهرمان ملی هائیتی، حاکمیت ستمگر فرانسویان بر هائیتی پایان یافت. در یکم ژانویه ۱۸۰۴، هائیتی تاریخ را با تشکیل اولین جمهوری سیاهپوست مستقل جهان آغاز کرد. با این وجود، آزادی بیبها نبود.
هائیتی از همان آغاز خشم قدرتهای استعماری را برانگیخت. فرانسه، به پشتیبانی آمریکا، بعدها از هائیتی خواست که ما به ازای به رسمیت شناختن بینالمللی، ۱۵۰ میلیون فرانک طلا برای جبران خسارت مزارع و بردهداران و هزینههای جنگ بپردازد. به قیمت امروز، این میزان چیزی حدود ۱۸ میلیارد دلار است. در پایان قرن نوزدهم، ۸۰ درصد بودجه ملی هائیتی صرف پرداخت وامها و بهرهها میشد و کشور نقش یک ملت بدهکار را بازی میکرد وضعیتی که تا به امروز ادامه دارد.
● ظهور استعمار نو
بین سالهای ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۳، نیروی دریایی آمریکا ۲۴ بار وارد آبهای هائیتی شد تا «از جان و مال آمریکاییان حمایت کند». حمله سال ۱۹۱۵ آمریکا به هائیتی، بار دیگر بردهداری و بهرهکشی را به این کشور بازگرداند. خر همان خر بود، فقط پالانش عوض شده بود: آمریکا قانون اساسی خود را تحمیل کرد که به شرکتهای آمریکایی آزادی عمل کامل میداد. نیروهای آمریکایی تا سال ۱۹۳۴ در هائیتی باقی ماندند. آنچه آمریکاییها از مردم هائیتی و کشورهای مجاور کندند را میتوان از زبان اسمدلی بوتلر، سرلشکر آمریکایی شنید: «من سی و سه سال از عمرم را صرف خدمت در نیروی دریایی آمریکا کردم. در این مدت من بیشتر وقتم را صرف پاسداری از بیگبیزینس، والاستریت و بانکداران کردم. کوتاه اینکه من باجگیر کاپیتالیسم (سرمایهداری) بودهام. من کمک کردم مکزیک جایی امن باشد تا منافع نفتی آمریکا تأمین شود. من کمک کردم تا هائیتی و کوبا جای خوبی برای بانک «نشنال سیتی» باشد تا به آسانی کسب درآمد کند.»
پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا از دیکتاتوری بیرحمانه فرانسوا دووالیه - مشهور به پاپادوک- حمایت کرد. پاپادوک خود را رئیسجمهور مادامالعمر خواند و به سرکوب اتحادیههای کارگری و اپوزیسیون پرداخت. پاپادوک سرکوب کمونیستها را دستاویزی برای جلب حمایت آمریکا قرار داد و در سال ۱۹۶۹ کمپینی را تأسیس کرد تا هائیتی را از کمونیستها تصفیه کند. وی قانونی را تصویب کرد که در آن تصریح شده بود: «فعالیتهای کمونیستی، صرف نظر از نوع آنها، ارتکاب جرم علیه امنیت کشور است» و مجازات خاطیان اعدام در نظر گرفته شده بود.
پاول فارمر، فرستاده ویژه سازمان ملل به هائیتی و پزشک دانشگاه هاروراد در بازدید خود از هائیتی چنین مینویسد: برنامهی جدید اقتصادی هدایت شده توسط آمریکا شامل مشوقهایی برای جلب سرمایهگذاری خصوصی از آمریکا میشود: عوارض گمرک در کار نیست، حقوق پایه کارگران هائیتی در کمترین حد نگه داشته میشوند، اتحادیههای کارگری سرکوب میشوند و شرکتهای آمریکایی حق این را دارند که سودهایشان را به کشور خود باز گردانند.
پاپادوک در سال ۱۹۷۱ مرد و پسر ۱۹ سالهاش، ملقب به بیبی دوک، قدرت را در دست گرفت. بیبی دوک در سال ۱۹۸۳ با شورش مردم هائیتی روبرو شد و متعاقب آن آمریکا چند سال بعد دست از حمایت او کشید. در نهایت، بیبی دوک با یک هواپیمای یو.اس.ایر به فرانسه اسکورت شد.
در انتخابات ۱۹۹۰، یک کشیش کاتولیک به نام برتراند آریستاید توانست بهرغم اختلاف با نخبگان اقتصادی و نظامی کشور پیروز شود. دیدگاههایی که وی تبلیغ میکرد، خلاف نقطهنظرات سران اقتصادی کشور و رهبران سیاسی قدرتهای همسایه از جمله آمریکا بود: «کارگران هائیتی کمترین درآمد را در نیمکره غربی دارند. ما را تشویق میکنند که این به اصطلاح «برتری» را حفظ کنیم و از آن در جلب کشورهای خارجی استفاده کنیم! چون اقتصادمان ضعیف است، چون برای تأمین بودجه کشورمان به وامها و کمکهای کشورهای خارجی نیاز داریم. این چیزی است که ما را در برابر فشارهای سرمایهداران آسیبپذیر میکند.»
کمتر از یکسال پس از تصدی دولت، آریستاید در یک کودتای نظامی به دست نخبگان اقتصادی و نظامی کشور برکنار شد. آریستاید به آمریکا گریخت و هائیتی بار دیگر با خشونتهای داخلی روبر شد.
● قوانین هوپ و خصوصیسازی
وابستگی بسیار زیاد هائیتی به منافع کشورهای خارجی، به ویژه آمریکا، مانعی بزرگی برای نیروی کار و ایجاد زیرساختهای اقتصادی و اشتغالزایی در این کشور بوده است. هدف آمریکا و دیگر کشورهای منفعتطلب از ایجاد این وابستگی، تضعیف دموکراسی و جنبشهای کارگری در هائیتی بوده است. دلایل این امر نیز مشخص است: برای تضمین شمار بسیاری نیروی کار ارزان و ناوارد برای کار در بیگاریخانهها؛ برای تعقیب خصوصیسازی که ضامن تأمین نیروی کار و توسعه منابع طبیعی برای شرکتهای خارجی است؛ و برای استفاده از موقعیت استراتژیک جغرافیایی-سیاسی هائیتی. (با نگاهی به نقشه میتوانید ببینید که هائیتی بین کوبا و ونزوئلا واقع شده است.)
بیشتر نیروی کار در هائیتی در بخش کشاورزی کار میکنند و بیشتر این کشاورزی در قالب یک زراعت کوچک بخور و نمیر است. در زمان دولت آریستاید، اصلاحات مختصری برای کمک به کشاورزان و تسهیل دسترسی آنان به بازار صورت گرفت. با این حال، این اتفاقات با کودتای سال ۲۰۰۴ به پشتیبانی آمریکا، فرانسه و کانادا پایان یافت. در سال ۲۰۰۸، دولت پروال کمیتهای را برای اصلاحات کشاورزی تشکیل داد. اما کشاورزان و کارگران مزارع میگویند که نتایج این کمیته هیچ چیز نبود، جز ایجاد مشاغلی برای اطرافیان دولت. جادههای مناسب و یا راههای دیگری برای کشاورزان وجود ندارد که محصولات خود را به بازار برسانند. بیشتر کشاورزان همان راه گذاشتن محصولات بر پشتشان و یا نگاه داشتن آن بر روی سر و حمل آن تا مرکز شهر را انتخاب میکنند. زمانی که به شهر میرسند، بسیاری از محصولاتشان گندیده و آنهایی که نگندیده، به زودی میگندد، و در نتیجه به ناچار کشاورزان بسیار کمتر از ارزش بازار معمول میفروشند.
عجب آنکه سازمانهای غیرانتفاعی هم بر مشکلات کشاورزان افزودهاند. اقتصاد هائیتی که با برنج موسوم به «میامی» پر شده است، که بیشتر توسط یک شرکت (شرکت آمریکایی رایس) وارد میشود و ۳۰ الی ۵۰ درصد از برنج هائیتی ارزانتر فروخته میشود. این اوضاع باعث بیکاری بیش از میلیونها تن از هائیتیها شده است، به طوری که آنان مجبور به دریافت اعانه و غذا از ان.جی.ا ها شدهاند. سازمانهای غیرانتفاعی هم در عوض، میزان بیشتری برنج و دیگر غذاهای تولیدشده خارجی را وارد میکنند. به عبارت دیگر، آنانی که آمدهاند تا از فقر بکاهند، سنگر فقر را مستحکمتر از پیش میکنند.
این عدم پشتیبانی از جامعهی روستایی موجب سیل عظیم مهاجرت به شهرها شده است. پورتو پرنس به تنهایی میزبان بیش از ۲ میلیون نفر رانده شده از روستاهاست. در نتیجه، بسیاری از اینها به صف دستفروشان پرتعدادی میپیوندند که بخش غیررسمی بازار کار در هائیتی را تشکیل میدهند. مشکل اصلی این کارگران آتشسوزی کیوسکهایشان در کنار خیابانی است. این آتشسوزیها معمولا از جانب تاجران جاافتاده دولتی یا محلی برمیخیزد که میخواهند با پاکسازی تجارتهای خیابانی، رقابت فروش را از بین ببرند.
از دیگر دلایل جابجایی روستایی، ادعای مالکیت قطعههای بزرگ زمین توسط خانوادههای ثروتمند است که در آن کشاورزان نسلهاست زندگی و کار میکنند. کسانی که مقاومت کنند با خشونت و انواع دیگر سرکوب روبرو میشوند. در هائیتی، ده خانواده اصلی هستند که کل صنعت و کشاورزی کشور این را در دست دارند.
دومین منبع بزرگ بیکاری در بخش خدمات است. در تعریف، این بخش از بیکاری، مستقیما از توسعه زیرساختها نفعی نمیبرد و در نتیجه تأثیر کمی در کمک به استقلال اقتصادی هائیتی دارد. همچنین این زمینه کاری است که احتمال بیشتری برای کار کودکان دارند، که در این بحث بیش از ۲۲۵ هزار کودک در شرایطی کار میکنند که در بهترین نحو میتوان آن را بردهداری نامید.
اما وضعیت کارگران در بخش صنعت نیز به دلیل خصوصیسازی بیحد و حصر صنایع دولتی اسفبار است. بخش صنعت هائیتی که در دهه ۸۰ حدود ۸۰ الی ۱۰۰ هزار نفر را استخدام کرده بود، هماکنون به کمتر از ۱۴ هزار نفر در سال ۲۰۰۶ و ۲۲ هزار نفر در ۲۰۰۸ کاهش یافته است.
دلیل افزایش تعداد کارگران بین این ۲ سال به خاطر تصویب قانون هوپ ۱ در سال ۲۰۰۶ و هوپ ۲ در سال ۲۰۰۸ در آمریکا بوده است. قوانین هوپ برای محصولات نساجی که در کارگران کمدستمزد هائیتی، گمرک آزاد در نظر میگیرند تا شرکتهای آمریکایی تشویق شوند در این کشور فعالیت کنند. این قوانین که هدفشان اشتغالزایی است، موجب توسعه زیرساختها در هائیتی نمیشوند و به این کشور کمک نمیکنند تا از لحاظ اقتصادی مستقل و خودکفا شود. تنها توسعهای که در اینجا رخ میدهد برای کارخانههای با کارگران کمدستمزد است که این کارخانهها نیز کاملا وابسته به مواد خام خارجی و منابع خارجی هستند (به جز وابستگی به منبع کارگران کمدستمزد). کارگران در این کارخانهها ما به ازای حقوقی معادل ۱ تا ۵ دلار در روز کار میکنند.
افزون بر این، بهرغم آن که در قانون هوپ چند ماده برای تعیین استانداردهای کار و نظارت آن توسط سازمان جهان کار پیشبینی شده است، چیزی که زیاد از کارگران هائیتی میتوان شنید این است که «اگر در مورد اتحادیههای کارگری حرفی بزنی، اخراج میشوی. اتحادیههای کارگری در بیگاریخانهها همچنان ایجاد نشده است.» پل لولو چری، دبیر کل کنفدراسیون کارگران هائیتی، بزرگترین اتحادیه کارگری هائیتی نیز چنین میگویند «قانون هوپ بهترین گزینه موجود نیست و ما باید از قانون هوپ استفاده کنیم تا اشتغالزایی کنیم تا برخی افراد بتوانند کار پیدا کنند و اتحادیهها و سازمانهای اجتماعی در داخل شرکتها بنا کنند. متأسفانه، هنوز با قانون هوپ ۱ و هوپ ۲، شاهد آن هستیم که صاحبان صنایع میگویند اگر عضو اتحادیهای بشوی، کارت را از دست میدهی.»
اما حتی با در نظر گرفتن این افزایش، ۲۲ هزار کارگر در ۲۰۰۸ بسیار کمتر از آمار ۸۰ الی ۱۰۰ هزار کارگر در دهه ۸۰ است. چه چیزی موجب تخلیه صنعت در هائیتی شده است؟ در یک کلمه: خصوصیسازی. خصوصیسازی اسکله در «سایت سولی» در فقیرترین منطقه پورتو پرنس، منجر به کاهش تعداد کارگران از ۱۸۰۰ به ۷۰۰ شده است و دستمزد روزانه آنان را از ۵۴۵ گوردس (۱۳ دلار) به ۱۵۰ (۴ دلار) کاهش داده است. سران اتحادیههای این کارگران اخراجی مرتبا تهدید به خشونت شدهاند. خصوصیسازی شرکت تلفنی «تلکو» منجر به سلسله اخراجهایی شد که با اخراج ۲۰۰۰ کارگر در مارس ۲۰۰۴ (بلافاصله پس از کودتای ۲۹ فوریه ۲۰۰۴) شروع شد و پس از آن بیش از ۳۵۰۰ کارگر دیگر نیز اخراج شدند. این دو فقط مشتی هستند نمونه خروار.
دو سوم صادرات هائیتی شامل پوشاکهایی میشود که توسط شرکتهای بینالمللی نظیر کیمارت، والمارت و والتدیزنی اداره میشود. در حالی که «مجیک کینگدام» والتدیزنی انبوه از کالاهایی است که در بیگاریخانههای هائیتی ساخته میشود، ۸۰ درصد از مردم این کشور زیر خط فقر به سر میبرند و درآمدی کمتر از ۲ دلار در روز دارند.
● زمینزده را باز زمین میزنند
پس از زلزله اخیر، سران اقتصادی و سیاسی جهان در مجمع جهانی اقتصاد به گفتوگو نشستند تا راهبردهای بازسازی هائیتی را بررسی کنند. بیل کلینتون و مدیرعامل صندوق بینالمللی پول هر دو از «طرح مارشال برای هائیتی» دفاع کردند. هدف از این طرح آغاز دوباره فعالیت بخش خصوصی، بازسازی بنگاههای تجاری و تضمینهای تشویقی برای بخش بانکی است.
اما، این طرز دخالت غربیها در امور هائیتی یادآور همان رویکرد گذشته است که قرنی است بر این کشور تحمیل شده. این سیاستگذاریها هیچ حاصلی نداشته است، جز آنکه هائیتی را فقیرترین کشور در نیمکره غربی و منبع نیروی کار ارزان قیمت برای شرکتها آمریکایی کرده است. بازسازی هائیتی موفقیتآمیز است، باید سران کشورهای غربی نخست نقش خود را در زلزلههای سیاسی و اقتصادی این کشور در دهههای اخیر بپذیرند.
پادین فاضلیان
منابع:
Haiti’s Dirty Little Secret: the Problem of Child Slavery, COHA Research Associate Michale Sheckleford
Haiti: Tarnished Children, International Confederation of Free Trade Unions (ICFTU), January ۲۰۰۴.
Haiti faces money, labor problems reconstructing buildings wrecked by earthquake, by Juan Forero, Washington Post, Feb ۱۱, ۲۰۱۰.
Hard labor for Haiti۰۳۹;s mothers, by Charles Onians, AFP, Jan ۲۷, ۲۰۱۰.
Haiti: Real development or cheap labor haven?, by Emile Schepers, People۰۳۹;s World, Feb. ۳, ۲۰۱۰.
Trade Unions and Haiti, by timnicholls, Labour Campaign for International Development, Feb. ۱۵, ۲۰۱۰.
Solidarity Needed with Unions in Haiti: A Review of the Recent Report by the Quebec Federation of Labour, by Roger Annis, HaitiAnalysis.com.
Haiti, by Anup Shah, Global Issues (globalissues.org), Feb. ۰۱, ۲۰۱۰.
Defending Labor Rights in Haiti, by Ben Terrall, HaitiAnalysis.com.
The Labor Movement in Haiti: A Personal Reflection, by James Jordan, Narco News Bulletin, Mar. ۳, ۲۰۱۰.
Haiti: From Natural Catastrophe to Economic Securit, by Paul Collier, Department of Economics, Oxford University, January ۲۰۰۹.
Caribbean Basin Initiative: setting labor standards, by Steve Charnovitz [can be retrieved from http://www.bls.gov/opub/mlr/۱۹۸۴/۱۱/rpt۵full.pdf]
Haiti۰۳۹;s Political and Economic Earthquake "Made in the USA", by Eric Michael Johnson, HuffingtonPost.com, Jan. ۲۷, ۲۰۱۰.
Labor Rights in Haiti, by Lance Compa, Cornell University ILR School, ۱۹۸۹
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست