یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پیش به سوی بابل جدید


پیش به سوی بابل جدید

نگاهی به کتاب «انقلاب مفهومی» نوشته علیرضا سمیع آذر

جلد دوم از کتاب تاریخ هنر معاصر جهان تحت عنوان «انقلاب مفهومی» نوشته «علیرضا سمیع‌آذر» کارشناس حوزه هنرهای تجسمی توسط «نشر نظر» منتشر شد. سمیع‌آذر نویسنده این کتاب که سابقه‌ای طولانی در تدریس، نگارش و ترجمه آثار مربوط به هنرهای معاصر دارد در این کتاب ارزنده به بررسی روند تکاملی هنرهای مفهومی و نیز هنر مینی‌مالیستی می‌پردازد.

دو جنبش مهم هنری که تا به امروز نیز بخش مهمی از هنر معاصر را در اختیار خود دارد. هنر مفهومی زاییده تفکرات ساجنگ گروه‌های مختلفی از هنرمندان اروپایی بود که به اشکال مختلف قصد داشتند تا نگرش به هنر را تغییری اساسی دهند و با به چالش کشیدن اصول و سنت‌های چندین صدساله نقاشی و مجسمه‌سازی اروپا راهی جدید بر مبنای اندیشه و تفکر برای هنر بازکنند. نتیجه سخنان هنرمندانی چون مارسل دوشان که می‌گفت: «هیچ‌گونه بحث فلسفی در هنر به میان کشیده نمی‌شود و من می‌خواستم هنر را در خدمت تفکر به کار گیرم» از حد انتظار خود دوشان نیز فراتر رفت، البته این ایده مفهوم‌پردازی و حذف فرم‌های زیباشناختی پس از چنددهه اعتبار خود را از دست داد و نگرش‌های پست مدرنیستی و پست آوانگارد در هنر نقاشی، معماری و سایر هنرها توانست برخی از ارزش‌های تجسمی از دست‌رفته کلاسیک را دوباره به عرصه هنر بازگرداند.

مولف کتاب «انقلاب مفهومی» برخلاف بسیاری دیگر از نویسندگان بدون هیچ عجله به بررسی ارتباطات پیچیده و تکاملی هنرهای مفهومی، مینی مالیستی پرداخته و با لحنی خنثی و بدون قضاوت، این روند تکاملی را نشان داده است. کاری بسیار دقیق و البته شاق. زیرا منطق تکاملی هنر مفهومی انباشته است از تناقضات و تضادهایی که حتی خود هنرمندان مفهومی نیز قادر به شرح و توجیه آنها نیستند. به همین دلیل نه به‌درستی می‌توان از هنر مفهومی دفاع کرد و نه به آن حمله کرد. ذات نسبی‌گرای این هنر از هرگونه طبقه‌بندی خاص فرار می‌کند و گاه تعریف مشخصی را نیز نمی‌توان برای آن برگزید. به یاد می‌آورم که روزی دوستی از من پرسید: «ویدیو آرت چیست؟» گفتم: «نمی‌توانم پاسخ دهم فقط می‌توانم بگویم چه نیست.» در مورد هنر مفهومی نیز با همین ماجرا مواجهیم. در مجموع، تعاریف در جهان معاصر از دستان‌مان می‌گریزند.

خودمانیم، در بد موقعیتی‌گیر افتاده‌ایم! موقعیتی شبیه به گم‌گشتگی‌های زبانی در بابل اسطوره‌ای. این خصیصه کتاب که نویسنده وارد جزییات شده را باید از جمله نکات مثبت و مفید کتاب دانست، البته شاید مهم‌ترین ویژگی مثبت کتاب این است که چاپ شده و در بازار موجود است. اما نکاتی در این کتاب وجود دارد که نمی‌توان به آن اشاره نکرد. اولین و مهم‌ترین نکته که همواره به آن تاکید می‌کنم داستان نحوه نگارش نویسنده‌های ماست. نویسنده این کتاب ارزشمند در برخی درجات و مواقع دچار این مشکل شده است. ثقیل‌نویسی و پیچیده‌نویسی درد روزگار ماست. دقت کنید به این فراز از کتاب: «نقد ساختاری اشکال و ترکیب تابلو که متضمن نوآوری، ابداع و حفظ کیفیت متعالی اثر هنریست.» یا این قطعه: «ایده چیدمان به عنوان ارایه منفصل اشیا هنری پدیده فراگیر دهه ۸۰ و پس از آن بود.»

به راحتی می‌توان این جملات را ساده کرد و ساده نوشت. من قول می‌دهم که از ارزش‌های مفهومی کتاب چیزی کم نشود. اجازه دهید جمع بیشتری از دوستداران هنر و مباحث نظری با اینگونه بحث‌ها و مطالب آشنا شوند. این دفاع از پوپولیسم زبانی و مبتذل‌نویسی نیست. این در درجه اول حرمت نهادن به زبان و نوعی پالایش زبان از تزیینات و لغات بی‌مورد است.

اما نکته دیگر در کتاب، نادیده‌گرفتن تعداد زیادی از هنرمندان مفهومی است که نقش مهمی را در این نهضت برعهده داشتند. از جمله جوزف بویز، کریستو و ژان کلود، یایویی کوساما، آنیش کاپورو مارینا ترسی امین، سیدنی شرمن، دیمین هرست و آبرامویچ. جای این هنرمندان و آثارشان در کتاب به‌شدت خالی است. به‌خصوص در بخش هنر اجرایی خواننده با نوعی حذف مواجه است، گویی چیزی جاافتاده یا فراموش شده. تمام هنر اجرایی به دنیس اپنهایم، نومان و آکونچی خلاصه نمی‌شود.

نکته بعدی که گویا تبدیل به سنتی چندساله در مقولات و نوشته‌های هنری و ادبی شده، به زور وارد کردن و دخالت دادن یکسری از اندیشمندان معاصر اروپایی به ماجراست. کتاب انقلاب مفهومی نیز از این سنت بهر‌گیری کرده است. ارتباط دادن نشانه‌شناسی سوسور، پیرس و رولان بارت و نیز معرفی میشل فوکو به‌عنوان نظریه‌پرداز و تحلیلگر قدرت در دوران پست مدرن... این درهم‌آمیزی‌ها به هیچ روی مفید حال مخاطب نیست. زیرا ارتباط دادن هنر مفهومی با سوسور از طریق نویسنده شکل گرفته و چیزی واقعی و ملموس نیست. شما یک پاراگراف برای من نمونه بیاورید که هنرمندان مفهومی در مباحث‌شان از سوسور یا پیرس نام برده باشند.

اگر هم کسی درجایی سخنی گفته، جنبه‌ای عام و همگان‌شمول ندارد. از سوی دیگر باعث گیج شدن و آشفتگی ذهنی مخاطبان که اکثرا جوان نیز هستند می‌شود. اما نکته بسیار خوشایند و مفید دیگر این کتاب که فراموش کردم در ابتدا بگویم، پرداختن به مبحث طراحی لباس و مد و ارتباطش با هنرمینی‌مالیستی است که باعث شگفت‌زدگی خواننده می‌شود. نویسنده در همان گام اول نشان می‌دهد که لباس و طراحی آن می‌تواند با الهام‌گرفتن از الگوهای هنرهای زیبا، رنگ و جلوه‌ای نو به جامعه و خود فرد بدهد.

نکاتی که به عنوان نقد بر آنها تاکید کردم چیزی از ارزش‌های کتاب علیرضا سمیع‌آذر کم نمی‌کند. وی منبعی بسیار مفید را به کارشناسان و هنرمندان درگیر با هنر مفهومی هدیه کرده است، در این سال‌های خشکی و قحطی فرهنگ. امیدواریم این کتاب به چاپ‌های دهم و یازدهم نیز برسد.

علیرضا امیرحاجبی



همچنین مشاهده کنید