چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مواجهه فرد با كالا ها


گئورگ زیمل ۱۹۱۸ ۱۸۵۸ یكی از بنیانگذاران جامعه شناسی و جامعه شناسی فرهنگی مدرن است روشن است كه حتی امروز نیز رویكرد زیمل برای مطالعات فرهنگ و جامعه حاوی نكاتی بس آموزنده است

كار زیمل را به نحو انتقادی می توان چیزی میان انتزاعات فلسفی و بینش تجربی مشروح نسبت به جهان مادی روزمره قرار داد. با این وصف پدیده هایی چون مد، زندگی شهری و پول در مركز توجه زیمل قرار می گیرند. مقاله نمایشگاه برلین نیز به این دسته از ابژه های خاص مربوط است كه نشانگر ویژگی دیگر آثار او است. این مقاله نیز نظیر بسیاری از آثار وی به گونه ای بود كه دانشگاهیان پایان قرن پیش چندان وقعی بدان نمی گذاردند. در این مقاله نیز ارتباط روزمرگی و حیات روان و اعصاب مضمونی غالب است. مهم اینكه این نمایشگاه از نظر زیمل منعكس كننده فرهنگ مدرن و روابطی است كه افراد جامعه برمی سازند، ابژه های موجود در نمایشگاه نیز از یك سو به جانب فردیت و منحصربه فرد بودن قرار دارند و از سوی دیگر در دریایی از همگونی و یكپارچگی ادغام می شوند.کارل لمپرشت در اثر خویش «تاریخ آلمان» نقل می كند كه چگونه برخی از نظام های شوالیه ای در قرون وسطی به تدریج هدف عملی شان را از دست داده اما در مقام انجمن های اجتماعی به حیات خود ادامه دادند. این امر نوعی بسط و تحول جامعه شناختی است كه به همین نحو در گوناگون ترین حوزه ها تكرار می شود. معنای دوگانه نهفته در واژه «جامعه» نماد این وجه دوتایی است. به همراه نفس فرایند هم رفتاری (Sociation) ما در عین حال با معنای اجتماعی جامعه در مقام نوعی محصول فرعی سروكار داریم. این معنای جامعه همواره نوعی نقطه تلاقی برای متنوع ترین صورت بندی علایق و منافع گروه ها است. از این رو حتی زمانی كه دلایل اصلی و آغازین هم نوایی و همگامی (Consociation) اثرگذاری خود را از دست دادند، این معنا به مثابه یگانه نیروی وحدت بخش باقی می ماند. تاریخ نمایشگاه های جهانی كه از نمایشگاه های (Fairs) سالیانه ریشه گرفته اند، یكی از روشن ترین نمونه های این بنیادین ترین نوع هم رفتاری بشری است. دامنه و وسعتی كه این فرایند را می توان در نمایشگاه برلین برپا كرد، به تنهایی رخصت می دهد تا این نمایشگاه را در مقوله نمایشگاه های جهانی جای دهیم. در مواجهه با غنا و تنوع آنچه در نمایشگاه عرضه می شود، یگانه عامل وحدت بخش و سرزنده تفریح و سرگرمی است.

شیوه ای كه در آن نامتجانس ترین محصولات صنعتی در كنار یكدیگر انباشته می شوند، عقل و احساس را میخكوب و فلج می كند _ هیپنوتیزمی تمام عیار جایی كه تنها یك پیام به آگاهی آدمی راه می یابد: این ایده كه آدمی اینجا است تا خویش را سرگرم سازد. این تاثیر از طریق تكرار متناوب خود تاثیرات بی شمار و به همان اندازه ارزشمند را در خود فرو می برد، تاثیراتی كه به دلیل پراكندگی شان در آگاهی ثبت نمی شوند.در نتیجه نوعی تنظیم جزیی اما به لحاظ روان شناختی ظریف، حس سرگرمی در مقام یك مخرج مشترك پدیدار می شود: با هر چند قدمی كه برمی داری برای هر غرفه ویژه ورودیه اندكی پرداخت می شود. بدین سان با هر نمایش تازه كنجكاوی آدمی برانگیخته می شود و لذتی كه از هر نمایش خاص كسب می شود، به گونه ای تنظیم می شود كه عظیم تر و مهم تر به نظر رسد. اكثریت اشیا و امور كه باید از آنها گذر كرد این تاثیر را ایجاد می كند كه هنوز بسیاری از شگفتی ها و سرگرمی ها در راه است. در یك كلام در تقابل با اخذ یك ورودیه كلی بالاتر برای دسترسی نامحدود (كه تحریك مداوم و مرحله به مرحله را ناممكن می كند)، تحمیل یك فداكاری كوچك و اخذ بلیت برای هر غرفه (كه غلبه بر موانع درونی لذت بردن را تسهیل می كند) شیوه موثرتری در تحقق مضمون اصلی یعنی سرگرمی است.

لیكن تاثیر انبوه و كلی اجناس عرضه شده، ناقض تك تك عواطف ظریف و حساس است و ظاهراً این عواطف را گیج و منگ می كند، ولی از سوی دیگر نمی توان منكر این امر شد كه غنا و تنوع انبوه تاثیرات گذرا و لحظه ای راه مناسبی است برای ایجاد هیجان در اعصاب خسته و بیش از حد تحریك شده بازدیدكنندگان. در حالی كه افزایش تمدن منجر می شود به تخصصی شدن هر چه عظیم تر و به موارد بیشتری از یك سویه شدن كاركردها در حوزه هایی هر چه محدودتر، لیكن این تفكیك خاص قلمرو تولید به هیچ وجه به عرصه مصرف گسترش نمی یابد. بلكه كاملاً برعكس: چنان به نظر می رسد كه گویی مصرف و لذت به لطف فشار رو به رشد تاثیرات ناهمگون و تغییر هر چه سریع تر و سرزنده تر هیجانات جبرانی خواهند بود، برای نقش یك سویه و یكنواخت انسان مدرن در عرصه تقسیم كار. تفكیك سویه فعال حیات آشكارا به یاری تنوع وسیع سویه منفعل و گیرنده آن تكمیل می شود. فشار تناقضات، انگیزش های بسیار و تنوع مصرف و لذت شیوه هایی هستند كه در آنها روح و روان آدمی _ كه در غیر این صورت چیزی نیست مگر جریانی بی قرار از نیروها و از توسعه تمام و كمال توسط تفكیك های درون قلمرو كار مدرن سرباز می زند _ در پی آن است تا جانی دوباره گیرد. هیچ بخشی از حیات مدرن به وضوح نمایشگاه بزرگ این نیاز را عیان نمی كند. در هیچ جای دیگر چنین غنایی از تاثیرات مختلف یك جا جمع نمی شوند به نحوی كه آنجا سراسر یك وحدت بیرونی (Outward) به نظر رسد، در حالی كه در سطح زیرین این وحدت بیرونی نوعی تعامل سخت و پرشور موجد تقابل های دوجانبه، تمركز، فشردگی و فقدان پیوند و ارتباط شود.اكنون این وحدت كل تاثیری قوی تر ایجاد كرده و جذاب تر می شود، یعنی زمانی كه آدمی به امكان ناپذیر بودن تحقیق و بررسی درباره ابژه هایی می نگرد كه در یك شهر یكه و تنها تولید شده اند. تنها در مقام یك ایده روان شناختی متحرك و شناور است كه می توان این وحدت را درك كرد، زیرا در سرچشمه های این وحدت، سبك ها و رویه های نوظهور هیچ تجلی و بیان روشنی نمی یابند. این را می توان نوعی جذابیت خاص نمایشگاه های جهانی دانست كه آنها مركزی موقتی و گذرا از تمدن جهانی را شكل می دهند و محصولات كل جهان را در یك فضای محصور در هیئت یك تصویر گردهم می آورند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید