جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

سینمای انتقادی یا سیاه نما


سینمای انتقادی یا سیاه نما

یکی از نیازهای اساسی سینمای ایران در این مقطع زمانی, فیلم هایی با رویکرد عدالتخواهانه و آرمان گرایانه است

یکی از نیازهای اساسی سینمای ایران در این مقطع زمانی، فیلم هایی با رویکرد عدالتخواهانه و آرمان گرایانه است. آثاری که مخاطبان خود را نسبت به مسائل پیدا و پنهان اجتماعی آگاه تر سازند و فضا را برای افراد و جریاناتی که منافع ملی و اجتماعی را قربانی منافع فردی و باندی خود می کنند ناامن نمایند. با این حال، طی سال های اخیر جریانی در سینمای ایران قدرت یافته که با تظاهر به چنین رویکردی، تأثیری معکوس را در پی دارد. فیلم هایی که از آن ها به عنوان آثار «سیاه نما» یاد می شود. همان فیلم هایی که طعمه اصلی جشنواره های خارجی برای تبلیغ علیه کشورمان هستند. اتفاقا این نوع فیلم ها در جشنواره امسال نیز حضور پررنگی دارند.

معاون محترم سینمایی در آیین افتتاحیه سی امین جشنواره بین المللی فیلم فجر، به طور تلویحی، منتقدان و مخالفان فیلم هایی که به سیاه نمایی متهم هستند را به خویشتن داری دعوت کرد و گفت که نباید از اشاره به مشکلات اجتماعی، تعبیر به سیاه نمایی شود! این عبارت از آن جهت تعجب برانگیز است که اتفاقا این منتقدان فیلم های سیاه نما و جشنواره ای هستند که هدف تهاجم و بی حرمتی روشنفکرنماها قرار می گیرند و قاعدتا آقای معاون باید صاحبان و دوستداران اندک این نوع آثار را توصیه به تحمل حرف منتقدان کند. والا فیلم های «سیاه نما» معمولا با بودجه دولتی ساخته می شوند، هم در جشنواره های داخلی و هم خارجی جایزه می گیرند و با تبریک های پیاپی مدیران دولتی مواجه می شوند.

اما نکته مهم این است که اساسا باید حساب فیلم های چرک نما را با آثار اجتماعی جدا کرد. واقعیت مسلم این است که همه فیلم هایی که به ترسیم کاستی ها و مشکلات اجتماعی می پردازند در یک رده قرار نمی گیرند. یکی دانستن این دو جور سینما درست به این می ماند که پرستش خدای یکتا را با بت پرستیدن یکسان دانست؛ هر دو کار پرستش است، اما هر یک نافی و ناقض دیگری است.همسان دانستن فیلم های سیاه نما و نمایشگر تصویر چرک از ایران با فیلم های اجتماعی منتقد مشکلات اجتماعی یک نقض غرض آشکار است. به همان اندازه که فیلم های اجتماعی و منتقد نسبت به بی عدالتی ها قابل احترام هستند، آثار سیاه نما خطرناک و زیان آورند. یکی مصلح است و دیگری مخرب. فیلم های اجتماعی مایه بیداری و آگاهی هستند و فیلم های چرک نما عامل انحطاط و غفلت. تفاوت بزرگ یک فیلم اجتماعی واقعی با فیلم سیاه نما در هویتمندی یکی و بی هویتی دیگری است. مقصد و مقصود فیلم آرمانگرا، مدینه فاضله و آرمان شهراست و هدف آثار چرک نما، وطن فروشی و گدایی جایزه از جشنواره های خارجی!

منبع الهام سینمای اجتماعی هویتمند و عدالتخواه، پیام سال ۶۷ امام خمینی(ره) به هنرمندان است؛ همان پیامی که هنرمندان را به دفاع از پابرهنگان و محرومان و مقابله با زورگویان و رفاه زدگان می خواند. اما پشتوانه فیلم های چرک نما، نظریات جورج سوروس و جین شارپ برای ناامید کردن مردم ایران از استقلال و آزادی و تشویق به سمت وابستگی و خودفروشی است. به همین دلیل است که فیلم های اجتماعی انتقادی را همواره از نمونه های شاخص سینمای جمهوری اسلامی می دانستیم و خواهیم دانست.

فیلم هایی چون «آژانس شیشه ای»، «بچه های آسمان»، «طلا و مس»، «نفوذی»، «نیاز» و ... همه فیلم هایی معترض نسبت به بی عدالتی ها هستند و در عین حال الگوهایی برای فیلمسازی برای انقلاب اسلامی. سینمای اجتماعی و انتقادی حقیقی مدافع جمهوری اسلامی با سرمایه داری مبارزه می کند و اتفاقا با بیشترین بی محلی از سوی مدیران دولتی هم مواجه می شده است. اما سینمای سیاه نما حمال سرمایه داری ضدانسانی است و زالویی است چسبیده بر بودجه دولتی سینما. بهترین راهکار مدیریت سینمایی برای مقابله با سیاه نمایی در سینما، تقویت سینمای اجتماعی آرمان گرا است. وفور حضور چنین آثاری در کارزارهایی چون جشنواره فیلم فجر می تواند معضلات سینمای ما را تا حدی التیام بخشد.

آرش فهیم



همچنین مشاهده کنید