دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
هجوم بازیگران به قاب صحنه
۱) نمایش، به شیوهٔ نمایشهای میدانی، اجرا میشود اما برخی از میزانسنها، با این شیوه همخوانی ندارد. این میزانسنها به صورت خطی، طراحی شده است؛ به این معنا که، بازیگران ناخواسته دید تماشاگران را کور میکنند.
۲) بازیگران نمایش، در دو گروه به ایفای نقش میپردازند؛ گروه اوّل، نقشپوش هستند. این بازیگران شخصیت فرد دیگری را بازی میکنند.
به عنوان مثال: تلخک، جوانبخت، خلیفهٔ عرب و... اما گروه دیگر بازیگران تنها فضاسازند. این بازیگران، کاراکتری را به نمایش نمیگذارند. بلکه فقط، یک فضا را تداعی میکنند زیرا این بازیگران، نه بازی شخصیتپردازانه دارند نه بازی تیپیک.
این افراد حضور دارند که در سایهٔ بودن آنها سایر شخصیتهای نمایشی، معنا یابند مثلاً: مردم ایران و زنان حرمسرا و... اما این بازیگران به جای ساختن فضا و زمینهچینی برای شخصیتهای نمایش، به خودی خود به بازی کلیشه، گرایش مییابند و با رفتار نامناسب، درصدد آناند تا خود را به تماشاگر نشان دهند. در صورتی که بازیگر فضاساز، فقط باید زمینهٔ بازی بازیگر اصلی را فراهم آورد نه آنکه با ترفندهای کودکانه به نمایش حضور خود بپردازد. در نتیجه، تماشاگر به جای تماشای نمایش به رفتار نامناسب این بازیگران توجه میکند.
بابک مُهری، در اجرای اخیر، نشان میدهد که تا حدودی بر بازی این افراد، نظارت دارد و برخلاف اجرای جشنوارهٔ فجر (که کوچکترین نظارتی بر بازیها نداشت) دقت بیشتری میکند.
۳) بازی بازیگران نمایش، فاقد هماهنگی است، به این عبارات توجه فرمایید: «زنی (راضیه فلاحی) برای آنکه شخصیت حقیقی خود را پنهان سازد نقاب بر چهره میزند، او تحت عنوان تلخک، در دربار ملک ایران مسعود قدس به خدمت میپردازد، اما این زن در لحظهٔ آغاز نمایش، به فرمان ملک ایران، حکم اعدام خود را دریافت میکند. او برای آنکه از مرگ بگریزد به گفتن داستانهای پیاپی اهتمام میورزد.»
در نمایش حاضر، «فلاحی» از بازی ماسک، استفاده میکند و شخصیت حقیقی خود را، پنهان میسازد. همچنین بازیگر مکمل او «قدس» نیز به بازی ماسک، میپردازد او به جای بازی شخصیتپردازانه، فقط رفتار شاه را تقلید میکند. در این لحظه شخصیت بازیگر در سایه تقلید، پنهان میشود.
در لحظات بعد، تلخک داستانی را بازگو میکند و این داستان در برابر دیدگان تماشاگر به نمایش گذاشته میشود و تماشاگر میپذیرد که بازیگران این نمایش، هریک قرار است، شخصیت دیگری را تقلید کنند.
بر طبق این اسلوب، بازیگران نیز به بازی ماسک میپردازند اما یک جای این معادله، میلنگد و آن هنگامی است که، در پایان نمایش، فلاحی، نقاب تلخک را از چهرهاش، برمیدارد و در هیئت یک زن در صحنهٔ نمایش، حضور مییابد. او هویت خویش را افشا میکند بنابراین نوع بازی خود را تغییر میدهد و به بازی شخصیتپردازانه، میپردازد.
و احساسات تماشاگر را مورد هدف قرار میدهد. اما قدس بدون توجه به این تغییر موقعیت، همچنان ساز خود را میزند و به همان سیاق گذشته به ایفای نقش میپردازد. در این لحظه، نمایش دو پاره میگردد و هریک از بازیگران، بدون در نظر گرفتن روند نمایش، به دلخواه، نقش خود را ایفا میکنند.
۴) کارگردان اثر، بازیگران بسیاری را به خدمت میگیرد اما اغلب آنها تصوّر درستی از هنر بازیگری ندارند و برای نقشآفرینی به الگوهای ساده و کلیشهشدهٔ تلویزیونی، اکتفا میکنند. این کلیشهها، متأسفانه اغلب از نمایش سطحی مضحک تلویزیون، اقتباس میشود.
برای مثال نوع شمشیربازی بازیگران، انتخاب لهجهها و... حتی برخی از بازیگران، تصور میکنند با برخوردهای بدنی با یکدیگر، شکلک درآوردن و... میتوانند تماشاگران را بخندانند.
اما چنانکه پیشتر اشاره شد اجرای عمومی نمایش، به مراتب از اجرای جشنواره بهتر بود. اما با وجود این، هنوز این سطحینگری به اثر آسیب میرساند.
۵) فلاحی، بازیگر نقش تلخک، بهخوبی، پیچیده بودن شخصیت تلخک را درک میکند. اما اشتباه او در آن است که به ریتم بازی خود توجهی نمیکند. او در برخی از لحظات نمایش با هر کلامی که ادا میکند حرکتی انجام میدهد و این مسئله، باعث کند شدن ریتم بازی او، میشود. فلاحی در این لحظات از یاد میبرد که این حرکات زائد، ضرورتی ندارد و باید برخی از حرکات خود را حذف کند. همچنین در برخی از صحنهها، تندگویی کلمات و فریادهای بلند این بازیگر، مجال نفس کشیدن را به تماشاگر نمیدهد. در این لحظات، بازیگر کوچکترین توجهی به مکثهای نمایش نمیکند و نقش عنصر سکوت در نمایش را نادیده میگیرد.
اما در مجموع فلاحی فراتر از بازیگران نمایش گام برمیدارد.
۶) بازیگر نقش جوانبخت، «مراد خیرخواه! سید مهدی یعقوبی!» در برنوشت نام دو بازیگر، در کنار نقش نوشته شده است و متاسفانه نام بازیگر آن را نمیدانم.
بازیگر این نقش، بدون بزرگنمایی، تقلید و اطوار، این شخصیت را بازی میکند. این بازیگر بدون آنکه به بازی درشت بپردازد، شخصیتی را طراحی میکند که جنبههای تیپیک دارد اما بازیگر حاضر به این تیپ ویژگیهای فردی میبخشد و با حرکات خود ویژگیهای کمیک شخصیت را نیز، به نمایش میگذارد. حضور این بازیگر نیز، جزء نقاط عطف نمایش محسوب میشود.
با یک نگاه کلی، هرگز نمیتوان دریافت که کارگردان نمایش، بر اساس کدام نگرش، بازیگران خود را انتخاب میکند زیرا در نمایش حاضر کوچکترین هماهنگی میان سطوح خلاقیت و توانمندی بازیگران وجود ندارد.
هومن نجفیان
نویسنده: نغمه ثمینی
کارگردان: بابک مُهری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب رافائل گروسی مجلس شورای اسلامی حج انتخابات دولت شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران هواشناسی شهرداری تهران فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش سلامت شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا بانک مرکزی خودرو قیمت خودرو بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان مسکن قیمت تورم
تئاتر محمدعلی علومی سریال تلویزیون نمایشگاه کتاب مهناز افشار دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما مسعود اسکویی سینما کتاب
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین طالبان طوفان الاقصی نتانیاهو
فوتبال استقلال لیگ برتر لیگ برتر ایران نساجی بازی رئال مادرید بارسلونا جواد نکونام پرسپولیس سپاهان باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی اینترنت فناوری اپل مایکروسافت سامسونگ آیفون باتری گوگل ناسا ویندوز ماهواره
رژیم غذایی مواد غذایی پزشک چای زیبایی ویتامین بیمه کاهش وزن آلرژی افسردگی