چهارشنبه, ۲۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 12 February, 2025
مجله ویستا

تغییرات و دگرگونی های اجتماعی بخش اول


تغییرات و دگرگونی های اجتماعی بخش اول

تغییر اجتماعی , عبارت است از پدیده های قابل رویت و قابل بررسی در مدت زمانی کوتاه , به صورتی که هر شخص معمولی نیز در طول زندگی خود یا در طول دوره کوتاهی از زندگی خود , می تواندیک تغییر را شخصا تعقیب کند, نتیجه قطعی آن را ببیند یا نتیجه موقتی آن را در یابد علاوه بر این تغییر اجتماعی در محدوده محیط جغرافیایی و اجتماعی معینی صورت می پذیرد و در این مورد , تفاوتش با تحول اجتماعی در این است که آن را می توان در چارچوب یک محدوده جغرافیایی یا در کادر اجتماعی ـ فرهنگی خیلی محدودتری مطالعه کرد

● تغییر اجتماعی

تغییر اجتماعی ، عبارت است از پدیده های قابل رویت و قابل بررسی در مدت زمانی کوتاه ، به صورتی که هر شخص معمولی نیز در طول زندگی خود یا در طول دوره کوتاهی از زندگی خود ، می تواندیک تغییر را شخصا تعقیب کند، نتیجه قطعی آن را ببیند یا نتیجه موقتی آن را در یابد. علاوه بر این تغییر اجتماعی در محدوده محیط جغرافیایی و اجتماعی معینی صورت می پذیرد و در این مورد ، تفاوتش با تحول اجتماعی در این است که آن را می توان در چارچوب یک محدوده جغرافیایی یا در کادر اجتماعی ـ فرهنگی خیلی محدودتری مطالعه کرد.

● طبقه بندی تغییرات اجتماعی

۱) تغییر ذاتی

۲) تغییر اکتسابی

یکی از مفید ترین روشهای بررسی تغییر اجتماعی ، توجه به منبع تغییر است . وقتی که منبع تغییر ، در داخل نظام اجتماعی مورد واکاوی قرار گیرد ، تغییر را ذاتی و هنگامی که منبع ، ایده های جدید خارج از نظام اجتماعی باشد ، تغییر را اکتسابی می نامیم.

اینک به شرح تغییرات فوق می پردازیم :

▪ تغییر ذاتی:

این گونه تغییر زمانی به وقوع می پیوندد که اعضای نظام اجتماعی ، بدون کمترین تاثیر خارجی ، ایده های جدید را به وجود آورند (ابداع کنند) و این ایده ها ، درون نظام گسترش یابند . تغییر ذاتی ، پدیده ای درون نظام است .

▪ تغییر اکتسابی :

نوع دیگر تغییر اجتماعی است و زمانی به وجود می آید که منابعی از خارج از نظام ، ایده جدید را معرفی کنند . تغییر اکتسابی ، پدیده ای بین نظام است . بر حسب این که منشا تشخیص نیاز برای تغییر ، خارج از نظام اجتماعی باشد یا داخل آن , تغییر خارجی می تواند انتخابی یا هدایت شده باشد.

● مفهوم تغییر اجتماعی

تفکیک دیگری را پارسنز در مورد تغییر تعادل و تغییر ساخت ارائه کرده که خلاصه آن چنین است :

۱) در مورد نخست ، بدون این که در سیستم اجتماعی دگرگونی حاصل شود ، تعادل موجود ، جای خود را به تعادل جدیدی می دهد . به عبارت دیگر ، سیستم به صورت یک مجموعه باقی می ماند . این تعادل جدید ، به دنبال تغییراتی در بعضی از قسمت های سیستم یا خرده سیستم ها رخ می دهد. پارسنز عقیده دارد که دگرگونی در تعادل ، پدیده ای عادی و دائمی در حیات سیستم اجتماعی است.

۲) چنانچه نیروهای موثر در دگرگونی بسیار قوی باشند و چنانچه فشاری که از خارج و داخل بر سیستم اثر گذارد ، نیر ومند باشد ، تغییری که از تغییر تعادل حادث می شود ، به کلی متفاوت است ؛ به صورتی که باعث دگرگونی عمیق در کل سیستم می شود . این تغییر را تغییر ساختی می نامند.

باید تغییر اجتماعی را از واقعه یا رویداد جدا ساخت . مثلا امر انتخابات یک واقعه است . رویداد می تواند جزئی از تغییر باشد ، تغییر را همراهی کند یا محرک آن باشد ، ولی همیشه الزاما چنین نیست . تغییری را که فقط یک یا چند نفر تحت تاثیر آن قرار می گیرند ، نمی توان به عنوان یک عنوان یک تغییر اجتماعی محسوب کرد . به عبارت دیگر ، تغییر ایده یا رفتار عده معدودی از افراد جامعه ، نمی تواند به عنوان یک تغییر اجتماعی پذیرفته شود ؛ مگر اینکه این تغییر ایده یا طرز برخورد تلقی ، در سطح بسیار و سیعی صورت پذیرد . بنابراین ، اولا تغییر اجتماعی , لزوما یک پدیده جمعی است و باید یک جامعه یا بخش مهمی از یک جامعه را در بر گیرد و زمینه فکری و روحی سطح وسیعی از یک جامعه را دگرگون کند . ثانیا یک تغییر اجتماعی ، باید یک تغییر ساختی باشد . یعنی تغییری که در کل سازمان اجتماعی یا در بعضی از قسمتهای تشکیل دهنده سازمان اجتماعی حادث شود و ما بتوانیم عناصر ساختی یا فرهنگی سازمان اجتماعی را که تبدیل و تغییر یافته اند ، بصورت روشن باز شناسیم . ثالثا تغییر ساختی ، در طول زمان شناخته می شود . به عبارت دیگر ، باید بتوان بین دو نقطه یا چند مقطع زمانی ، مجموعه ی تغییرات یا نتایج آنها را مشخص کرد. رابعا تغییر اجتماعی ، برای آنکه واقعا یک تغییر ساختی باشد ، باید مداوم و استوار باشد . به عبارت دیگر فقط سطحی و زود گذر نباشد.

● تحول اجتماعی

معمولا تحول اجتماعی را مجموعه ای از تغییرات می دانند که در طول یک دوره طولانی ، طی یک یا شاید چند نسل در یک جامعه رخ می دهد . بنابراین ، تحول اجتماعی بر اساس این تعریف ، مجموعه فرایندهایی است که در مدت زمانی کوتاه نمی تواند آن را ملاحظه کرد . تحول اجتماعی را می توان به مثابه منظره ی واحدی دانست متشکل از توده ای از جزئیات که جز از ارتفاع زیاد قابل رویت نیست.

تمایز بین تحول اجتماعی ، در خور اهمیت زیادی است . نخستین جامعه شناسان به مطالعه تحول اجتماعی گرایش داشته اند ؛ از آن جمله ، جامعه شناسانی چون مارکس ، دورکیم ، اسپنسر و آگوست کنت. در حالی که در جامعه شناسانی معاصر ، پدیده تغییر اجتماعی است که توجه جامعه شناسان را جلب کرده است.

● تعریف جنبشهای اجتماعی

جنبش اجتماعی ، عبارت از سازمانی کاملا شکل گرفته و مشخص است که به منظور دفاع یا گسترش یا دستیابی به اهداف خاصی ، به گروه بندی و تشکّل اعضاء می پردازد.

آنچه اصولا جنبش اجتماعی را مشخص می سازد ، متقاضی و مدعی بودن آن است که سعی در شناساندن و پیروز کردن ایده ها و منافع و ارزشهای معینی دارد . بدین منظور پیوسته سعی در افزایش اعضا و کوشش در جهت جلب توجه عامه و نیز برگزیدگان جامعه می کند.

اهداف جنبشهای اجتماعی ، بسیارند و به عنوان مثال ، می توان از دگرگونی یا واژگونی نظم موجود گرفته تا موضوع منع مشروبات الکلی ، منع مجازات اعدام یا منع سلاحهای اتمی و شناسایی حقوق قانونی و سیاسی زنان و ... را نام برد . وسایلی که جنبشهای اجتماعی بدان متوسل می شوند ، متفاوت است بطوری که از تبلیغات ساده و تحت فشار قرار دادن افکار اعضای جامعه گرفته تا خشونت ، به کار می روند ولی به هر حال ، صرف نظر از اهداف و وسایل استفاده شده ، جنبش اجتماعی ، همیشه با یک اساس فکری جدید مشخص می شود .

● اصول سه گانه جنبشهای اجتماعی بر اساس آرای تورن

بر اساس آرای تورن ، جنبشهای اجتماعی بر اصول سه گانه ای پی ریزی شده اند که در حقیقت ، دلیل موجودیت آنها است ، کنش آنها را جهت می دهد و خصوصیت ویژه ای به شرح زیر می دهد :

۱) اصل هویت

یک جنبش اجتماعی ، ابتدا باید دارای هویتی باشد ، یعنی این جنبش ، باید مشخص کند که از چه افرادی تشکیل شده است ، سخنگوی چه افراد یا چه گروههایی از مردم و مدافع و محافظ چه منافعی است . بنابر این ، در اینجا گروهی ملاحظه می شود که متقاضی است و به دنبال بدست آوردن چیزی است و این گروه ، در حقیقت برای مشخص کردن خود ، خود را سخنگو و مدافع عده ای خاص قلمداد می کند ، مثل کارگران ، زنان ، دهقانان و ... یا اینکه جنبش ممکن است نماینده و سخنگوی منافع یک جامعه کلی باشد ، مانند جنبشهای ملی یا ناسیونالیستی.

جنبش همچنین ممکن است نماینده یک شبه گروه باشد ، مانند : جنبش مصرف کنندگان . بنابراین ، برای فهم ذات و کنش یک جنبش اجتماعی ، پرسشهایی به گونه زیر مطرح می شود:

الف) جنبش معرف چه کسانی است ؟

ب) به نام چه کسانی صحبت می کند یا ادعا می کند که سخنگوی چه کسانی است ؟

ج) مدافع و محافظ چه منافعی است؟

۲) اصل ضدیت یا مخالفت

جنبش اجتماعی ،همیشه در برابر نوعی مانع یا نیروی مقاوم قرار دارد و در نتیجه، پیوسته سعی در درهم شکستن دشمن یا دشمنانی دارد و بدین ترتیب ، جنبش اجتماعی لزوما دارای حریف است . اما ضدیت ، دومین اصل موجودیت جنبش های اجتماعی است و بدون آن ، جنبش اجتماعی نمی تواند وجود داشته باشد به سخن دیگر ، اگر هم پدیده ی جمعی یا مشابهی وجود داشته باشد ، آن را نمی توان یک جنبش تلقی کرد؛ زیرا در این صورت , جنبش ممکن است به صورت حزبی مسلط به هدف خود دست یافته و بر سریر قدرت نشسته یا به صورت موسسه ای مستقر در آمده باشد که دیگر جنبش محسوب نمی شود ؛ زیرا ماهیت خود را از دست داده است.

۳) اصل عمومیت

جنبش اجتماعی ، به نام ارزشهایی برتر ، ایده هایی بزرگ ، فلسفه یا ایده ای مذهبی آغاز می شود که کنش آن ملهم از تفکر و عقیده ای است که تا حد امکان سعی در گسترش و پیشرفت دارد. حتی در مواردی که جنبش ، معرف یا نماینده یا مدافع گروهی خاص است ، به نام ارزشها و حقایق جهانی که انسانها یا کل جامعه آن را شناخته و قبول کرده اند ، ادعای خود را شروع می کند . بدین ترتیب ، دلایلی که ممکن است باعث کنش جنبش اجتماعی شود ، می تواند منافع ملّی ، آزادی بشریت ، رفاه و خوشبختی جمعی ، حقوق انسانی ، سلامت همگانی ، خواست و فرمان الهی و ... باشد و این همان خصوصیتی است که تورن آن را « اصل عمومیت » نام می نهد.

تغییر در ذات و جهتگیری جنبش اجتماعی ، معمولا با تغییر در اصل عمومیت آن همراه است ؛ به صورتی که مثلا یک جنبش وطن پرستانه ملهم از مذهب ، اگر به لامذهبی گرایش یابد صحبت از « خواست یا اراده و مشیت الهی » را به کنار می نهد و از مفهوم پویایی تاریخ سخن می گوید و در عین حال نیز ماهیت خود را از دست می دهد.

● اکسیونالیسم و جنبشهای اجتماعی

آلن تورن ، جامعه شناس معاصر فرانسوی ، به تازگی جنبش های اجتماعی را عمیقا مطالعه کرده و در این مطالعات خود ، برای تحلیل کنش ها و جنبشهای اجتماعی و همچنین ساخت آنها ، نظری داده که آن را تحلیل اکسیونالیستی نام گذاشته است . این تحلیل ، مبتنی است بر شناخت و چگونگی پیدایش ارزشها و دلایل وجودی آنها و چگونگی تاثیر آنها در ایجاد کنش های اجتماعی جوامع . تورن با این تحلیل ، این مطلب را نیز خاطر نشان می سازد که وی قصد مقابله با مکتب های مشابه را ندارد و نمی خواهد که تحلیل اکسیونالیستی خود را در مقابل تحلیلهای کارکردگرا و ساختار گرا قرار دهد ؛ زیرا نحوه مطالعه هر یک از این مکاتب ، متفاوت است . اگر در فونکسیونالیسم و استروکتورالیسم ، داده ها و اطلاعات مربوط به ارزش های موجود مطالعه می شوند ، اکسیونالیسم به منشا و اصل و منبع این ارزش ها می پردازد.

بنابراین ، تورن در تحلیل اکسیونالیستی , برای جنبش های اجتماعی ، اهمیت در خور ملاحظه و خاصی قائل است ، به طوری که این جنبش ها را به مثابه جایگاهی تلقی می کند که موجب خلق و توجیه ارزشهای جدید می شوند . بدین ترتیب ، جنبش ها در تحلیل کنش تاریخی و دگرگونی اجتماعی ، موضوع اساسی و هسته مرکزی این مطالعات را تشکیل می دهند . اساسا در این جنبش ها و به وسیله این جنبش هاست که بازیگران مبتکر ، کنش خود را سازمان می دهند و برای دگرگون کردن و تحت تاثیر قرار دادن جریان تاریخ جامعه خود , به تلاش بر می خیزند.

● تعدد جنبش های اجتماعی

در مقایسه با جوامع سنتی ، تعداد جنبش های اجتماعی در جوامع مدرن صنعتی ، بسیار زیاد است و این تعدد جنبش ها در این جوامع ، مرتبط با تعدد نخبگان است . در جوامع باستانی ، جنبش های اجتماعی تقریبا وجود نداشت یا اینکه نادر بود ؛ در حالی که در جوامع دهقانی , بیشتر به چشم می خورند که در حقیقت از طغیان ها و عصیانهای دهقانی نشات می گرفتند . ولی در هر حال ، در این گونه جوامع نیز این جنبش ها کوتاه مدت و زود گذرند ، به ویژه که این جنبش ها بر خلاف جوامع شهری ، جزئی پیوسته از سازمان اجتماعی جوامع دهقانی محسوب نمی شوند . در جوامع شهری و صنعتی ، تعدد و تنوع جنبش های اجتماعی ، خود نمونه و نشانه ای است از اهمیت آنها . بنابراین ، در مطالعه دگرگونی اجتماعی , عطف توجه جامعه شناسان به آنها ضروری است ؛ زیرا در این جوامع جنبش های اجتماعی ، در عین حال ، هم علت و هم نتیجه سرعت تاریخ محسوب می شوند.

http://arakanthropology.blogfa.com/

علیرضا غفاری