یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

انقلابیِ تلخ


انقلابیِ تلخ

آلکسی پشکوف که نام مستعار او ماکسیم گورکی بود و از رهبران انقلاب روسیه و روشنفکران تبعیدی روس به حساب می‌آید در سال ۱۸۶۸ در خانواده‌ای کارگری در شهر نیژنی نووگورود زاده شد. …

آلکسی پشکوف که نام مستعار او ماکسیم گورکی بود و از رهبران انقلاب روسیه و روشنفکران تبعیدی روس به حساب می‌آید در سال ۱۸۶۸ در خانواده‌ای کارگری در شهر نیژنی نووگورود زاده شد. در کودکی پدر و مادر را از دست داد و مدتی تحت سرپرستی پدر و مادربزرگ قرار گرفت و از آنها خاطره‌هایی فراموش‌نشدنی حفظ کرد که در بسیاری از آثارش منعکس گشته است. گورکی دوران کودکی و نوجوانی را به سختی و مشقت گذرانده و یک بار بر اثر دشواری زندگی دست به خودکشی زد. او کلمه گورکی را که به زبان روسی «آدم تلخ» معنی می‌دهد، از این‌رو برای خود برگزید که یادآور کینه‌اش به جامعه روسی قبل از انقلاب باشد. گورکی در ۹ سالگی خانه را ترک کرد، زندگی آمیخته با آوارگی پیش گرفت و برای امرار معاش به شغل‌های کوچک و گوناگون تن در داد: در تجارتخانه، دکان نانوایی و کارگاه نقاشی به کار پرداخت؛ چندی نیز در بندر ولگا، در میان کارگران کشتی به ظرفشویی اشتغال یافت. گورکی اگرچه تحصیلات منظم مدرسه‌ای انجام نداد و به تحصیلات عالی دست نیافت، بنابر گفته خود او زندگی بزرگ‌ترین مدرسه‌اش بوده است، از دوران کارگری تجربه بسیار اندوخته و درباره بشر و روح کارگری معرفت فراوان به دست آورده که الهام‌بخش بسیاری از آثارش گشته است. پس از تجربه نویسندگی او در پترزبورگ به حزب سوسیال دموکرات و مارکسیسم پیوست و بسیار زود به مسائل اجتماعی و نهضت انقلابی کشیده شد و بسیاری از آثار ادبی خود را نیز به مساله انقلاب اختصاص داد. فعالیت سیاسی گورکی در این دوره موجب شد که پیوسته تحت فشار دستگاه حکومت و سانسور قرار گیرد، چنانکه مجله ژیزنی (زندگی) که کانون مهمی برای نشر مقالات مارکسیستی بود، به سبب نشر منظومه او با عنوان «پیک توفان» که نشانه‌ای از انقلاب آینده در برداشت، توقیف شد. خود او نیز دستگیر و به سبب بیماری آزاد شد و اجازه یافت که به کریمه برای استراحت برود. گورکی در ۱۹۰۲ به سبب شهرتش در خارج از کشور به عضویت افتخاری آکادمی علوم روسیه برگزیده شد، اما حکومت تزاری به علل سیاسی این انتخاب را رد و از نو گورکی را توقیف کرد که طرفداری عامه مردم از او و شهرت و محبوبیتش موجب آزادی او گشت. پس عزم سفر کرد، ابتدا به ایالات متحده رفت که با استقبال پرشور روبه‌رو شد، اما به سبب آنکه زنی که همراه داشت، همسر قانونی‌اش نبود، عقاید مردم بر ضد او برانگیخته شد، به ناچار به اروپا بازگشت و یک سلسله داستان درباره نیویورک انتشار داد که مجموعه آنها هنوز سرچشمه‌ای ضدآمریکایی برای نویسندگان روسی به شمار می‌آید. در اروپا گورکی در کاپری اقامت گزید و مرکزی برای مهاجران انقلابی به وجود آورد و تا آخرین روزهای ماقبل جنگ ۱۹۱۴ از فعالیت سیاسی دست برنداشت. گورکی در ۱۹۱۳ اجازه یافت که به روسیه بازگردد. در بازگشت با خشونت‌های افسارگسیخته‌ای روبه‌رو شد که موجب شگفتی‌اش شد. پس با همه قوا به فعالیت پرداخت و به قصد نجات فرهنگ کشور از هرج و مرج نشریه‌ای به نام «ادبیات جهانی» و همچنین کانونی به نام «خانه هنر» تاسیس کرد که محل اجتماع نویسندگان و مرکز کارشان گشت. این فعالیت‌ها موجب شد که گورکی به عنوان پلی شناخته شود میان فرهنگ رایج دوره گذشته روسیه و فرهنگ جدید شوروی. گورکی که به سبب فشار کار و فعالیت بیش از حد، رنجور گشته بود، بار دیگر در ۱۹۲۱ برای استراحت به خارج از کشور سفر کرد و تا ۱۹۲۸ در ایتالیا باقی ماند.او سرانجام در ۱۴ ژوئن ۱۹۳۶بود که در مسکو درگذشت.