چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

۱۶ ژانویه ـ ادامه روند قهقرا رفتن «تاریخ نگاری و روزنامه نگاری» - چند مثال از رویدادهای جاری


۱۶ ژانویه ـ ادامه روند قهقرا رفتن «تاریخ نگاری و روزنامه نگاری» - چند مثال از رویدادهای جاری

۱۶ ژانویه سالروز فوت «رابرت فیتسجرالد» روزنامه نگار، پژوهشگر و شاعر بنام آمریکایی است که آثار کلاسیک یونان و روم از جمله اشعار هومر و ویرجیل را هم به انگلیسی برگردان کرده است. …

۱۶ ژانویه سالروز فوت «رابرت فیتسجرالد» روزنامه نگار، پژوهشگر و شاعر بنام آمریکایی است که آثار کلاسیک یونان و روم از جمله اشعار هومر و ویرجیل را هم به انگلیسی برگردان کرده است. وی ۱۸ ساله نشده بود که پا به «حرفه خبر» گذارده بود. فیتسجرالد که در کنار نویسندگی به تدریس فنون نگارش و سخنوری و نیز تاریخ ادبیات در دانشگاه می پرداخت عضو آکادمی علوم و هنر آمریکا و مدیر آکادمی شعر و انجمن شاعران آمریکا بود. دهها سال روال براین بود که قوه مقننه آمریکا بدون مشورت با فیتسجرالد هیچ قانون و ضابطه ای در رابطه با کار قلم را بررسی و رای گیری نمی کرد. بنابراین، پیشنویس بسیاری از این قوانین به دست فیتسجرالد ویرایش شده اند. وی تلاش داشت که تا بتواند؛ مانع آلودگی ژورنالیسم، کار پژوهش، تالیف و ادبیات به سیاست و سوء استفاده از آن شود. با وجود این، وی نسبت به آینده ژورنالیسم که بتواند استقلال خودرا حفظ کند و ابزار کار قدرتمداران نشود بدبین بود.

به باور رابرت فیتسجرالد (متولد ۱۲ اکتبر ۱۹۱۰)، روند قهقرا رفتن «تاریخ نگاری و روزنامه نگاری طبق اصول» ادامه خواهد داشت که یکی از مسائل بزرگ دوران معاصر است. فیتسجرالد نگران بود که روزنامه نگار و تاریخ نگار تن آسا، ترسو، خویشتن دوست و یا دولتی شود و رسالت خودرا که آئینه بازتاب خوبی ها و زشتی ها بودن، کشف حقایق و افشاء آن و ثبت واقعیات است فراموش کند و قلم برای کسب روزی بکار برد و به صورت ابزاری در دست دولتمردان و قدرتمداران درآید که یک زیان مضاعف برای جامعه و مردمی است که به او اعتماد کرده اند. وی اواخر عمر نسبت به کامل بودن اخبار روز هم که در روزنامه ها منعکس و از شبکه های تلویزیونی پخش می شد تردید داشت و می گفت که شامل همه حقایق نیستند و روزنامه نگار زحمت تکمیل آنها را به خود نداده است. وی با رفتن یک روزنامه نگار، تفسیر نویس و مورخ به میهمانی بزرگان و بزم خصوصی آنان و قبول هدیه مخالف بود و ....

می دانیم که ۱۴ ژانویه ۲۰۰۹ باراک اوباما رئیس جمهور منتخب آمریکا به خانه «جورج ویل» تفسیر نگار محافظه کار این کشور رفته و با هم غذا صرف کرده بودند. با این ابراز لطف، آیا این مقاله نگار باز هم به خود اجازه می دهد که از کارهای «اوباما» در طول چهار سال حکومت او انتقاد کند؟. آیا یک روزنامه نگار رفته است تحقیق کند که چرا و با چه انگیزه سناتور نیویورک و قبلا بانوی اول حاضر شده است از سمت ثابت سناتوری برای شش سال بگذرد و وزیر امورخارجه شود که این همه زحمت و مسافرت و احتمالا شکست و ... دارد؟؛ تا مخاطبان که در انتظار چنین پاسخی هستند، حقیقت را بدانند. آیا یک روزنامه نگار رفته است تحقیق کند که چرا باید بانکهای مرکزی ۱۲ گانه آمریکا به بانکهای خصوصی با کمتر از یک درصد بهره وام بدهند و این بانکها از بدهکاران کردیت کارتی خود ۱۹ تا ۲۱ درصد بهره بگیرند؟. پس از اینکه روشن شد بالا رفتن بهای نفت خام در سال ۲۰۰۸ تا هر بشکه ۱۴۷ دلار و سقوط آن به حدود یک چهارم آن مبلغ به دلیل معامله الکترونیک اسناد معروف به سلفخری و دست به دست گشتن این کاغذها بوده است، آیا روزنامه نگار قضیه را دنبال کرد که چرا این قبیل معاملات که از جیب مردم بوده با تصویب ضوابط منع نشده است؟. همه می دانند که شبکه های تلویزیونی آمریکا که عمدتا متعلق به کمپانی های خارج از حرفه خبر هستند به انتخاب اوبامای نسبتا گمنام به ریاست جمهوری آمریکا کمک موثر کردند تا با انتخاب یک سیاهپوست ذهن جهانیان تغییر یابد و آمریکا قدرت جهانی خودرا ازدست ندهد و اینک هم دارند اورا به آمریکاییان می فروشند مثلا بخشی از برنامه خبر (در پرایم تایم) خودرا به توصیف سگ های او اختصاص می دهند! و .... آیا رسانه های کشورهای دیگر به دولتهای خود هشدار داده اند که تا تنور داغ است و آمریکا از مشکلات جاری اش خارج نشده است نظم چند قطبی را جا اندازی کنند بگونه ای که راه بازگشت به وضعیت ۲۰ ساله اخیر میسر نباشد؟. تازه ترین مثال از ضعف روزنامه نگاری: ۱۵ ژانویه ۲۰۰۹، همه و لحظه به لحظه از شبکه های تلویزیونی دیدند که یک هواپیمای مسافربر با ۱۵۵ سرنشین در کنار مجتمع های اداری ـ مسکونی شهر نیویورک در «هادسن ریور» فرود آمد و قایق های مسافربر میان نیویورک و نیوجرسی (معروف به «Ferry») سرنشینان آن را که روی بالهای هواپیما جمع شده بودند نجات دادند و بعدا سر و کله قایق های پلیس و آتشنشانی ظاهر شدند ولی در بخش اخبار همه اش فرماندارهای دو ایالت و شهرداران شهرهای مجاور و مقامات آتشنشانی و ... مطرح بودند و خدماتشان؛ درست همانند تلویزیونهای دولتی کشورهای عقب افتاده در چندین دهه پیش. در کشور خودمان آیا انتقاد از راه اندازی بخش فارسی شبکه دولتی «بی بی سی» ادامه یافت؟ تا هموطنان به نیّات دولت لندن از القای سیاست هایش از این طریق پی ببرند. جنگ رادیو تلویزیونی آغاز شده است و دولتهایی که مورد تعرض قرارگرفته اند حق دارند از هر ابزاری برای دفاع استفاده کنند. ایستادگی در برابر تعرض یک دولت دیگر، سانسور نیست. رسانه های ما باید مردم را روشن سازند و متوجه نیرنگهای این دولتها کنند که برای شستشوی مغزشان این سرمایه گذاری هنگفت را تحمل می کنند. تشویق مردم به بی اعتنایی نسبت به این شبکه های دولتی باید قیافه و وسعت ملی به خود گیرد تا دشمن با شکست رو به رو شود.



همچنین مشاهده کنید