یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

چرا اوباما چرا مذاکره


چرا اوباما چرا مذاکره

تغییر» شعار کاخ سفید است نه اوباما

باراک اوباما در شعارهای تبلیغاتی و حتی پس از پیروزی در انتخاب ریاست جمهوری آمریکا گفت: می خواهد با مقامات جمهوری اسلامی ایران مذاکره کند، این در حالی است که سیاست های راهبردی این دو کشور در سی سال گذشته همواره رو در روی یکدیگر قرار گرفته است، حال چرا دشمن ۳۰ ساله ایرانیان خواهان گفت وگو و حتی رابطه با جمهوری اسلامی است؟

پس از انقلاب اسلامی ایران، جمهوری اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) دشمن شماره یک آمریکا شناخته شد و این روند در دوره رهبری حضرت آیت الله خامنه ای نیز ادامه پیدا کرد.

ایران در دوره نظام پهلوی دوست و متحد استراتژیک آمریکا بود، آمریکا نیز توانسته بود از این دوست متحد نه تنها در برابر شوروی کمونیست مقابله کند بلکه به راحتی می توانست سیاست های سلطه طلبانه خود را در منطقه اعمال کند، مانند آنچه که در «جنگ ظفار» پیش آمد.

این مسئله پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به گونه ای تغییر یافت که آمریکا نه تنها متحدی استراتژیک را در منطقه از دست داد بلکه با مخالفت های این متحد سابق در خصوص حضور نیروهای فرامنطقه ای در خلیج فارس و خاورمیانه موقیعت و اعتبار خود را از دست داد.

به عنوان مثال چندی پیش "آندریاس میشائیل سن"، مدیرکل خاورمیانه و خاور نزدیک وزارت امور خارجه آلمان گفت: جایگاه آمریکا به دلیل مخالفت های ایران با سیاست های کاخ سفید در خاورمیانه تضعیف شده و در برخی موارد واشنگتن هیچ نقشی در برخی تحولات منطقه ایفا نمی کند.

وی همچنین گفت: سیاست آمریکا در منطقه خاورمیانه همواره منفی بوده و این نوع نگاه باعث شده تا این کشور بصورت قابل توجهی نفوذ و وجهه خود را از دست بدهد.

این کلمات از سوی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی بیان نشده و هیچ مقام سیاسی ایران نیز در آن دخالت نداشته است،‌ بلکه اظهارات واضح یک مقام رسمی وزرات امور خارجه آلمان است که متحد بلافصل آمریکا در جهان شناخته می شود و در گروه ۱+۵ مدام علیه ایران موضع می گیرد.

این مسئله گویای آن است که آمریکا در طول ۳۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی نتوانسته است راه گریزی برای خود پیدا کرده و وجهه خود را منطقه بازسازی کند.

این در حالی است که دموکرات ها که در این دوره ریاست اجرایی خود را به یک سیاه پوست سپرده اند متوجه این موضوع شده اند که سیاست های یکجانبه گرانه و تهدیدات و تحریم های پی در پی دردی را درمان نمی کند و برای گریز از مخمصه ای که برای خود در افغانستان، عراق، فلسطین، لبنان و دیگران مناطق خاورمیانه ایجاد کرده اند ناچارند که دست به دامان جمهوری اسلامی ایران شوند.

بنابراین از آنجا که شاه کلید مشکلات منطقه در دست ایران است و مقامات مختلف کاخ سفید تا کنون تمامی راه های مخاصمه ای را تجربه کرده اند، در روزهای پایانی سال ۲۰۰۸ به این امر پی برده اند که آزموده را آزمودن خطاست، بنابراین باید از دشمنی با ایران دست بردارند و خواهان مذاکره با ایران شوند.

این تنها راهی است که آمریکایی ها تا کنون نیازموده اند و حال سعی می کنند تا تنها راه باقی مانده را انتخاب کرده و با احترام به موقعیت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران، خود را برای مذاکره با این کشور تاثیرگذار آماده کنند، راهی پر پیچ و خم که به باراک اوبامای جوان و دو رگه سپرده شده تا مگر آمریکا آب رفته از جوی را بازگرداند.

به عبارت دیگر اوباما تنها ماموری است برای انجام پروژه ای که از سوی دولت پنهان در ایالات متحده اتخاذ شده است.