دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

خانه ای در تاریکی


خانه ای در تاریکی

نگاهی به فیلم «خانه پدری»

مشکلات و حواشی‌ای که برای آثار فرهنگی در کشور ما به‌وجود می‌آید مساله تازه‌ای نیست و فرصتی دیگر می‌طلبد که به شکلی مفصل به آن پرداخته شود؛ اما اتفاقات نه‌چندان خوشایندی که بر سر اکران فیلم «خانه پدری» از چهارسال پیش تا حالا رخ داده، مثل بسیاری آثار دیگر، کاملا بی‌مورد بوده‌ و سبب شده تا یکی از مهم‌ترین و بهترین فیلم‌های سینمای ایران چندسال رنگ‌ پرده را نبیند.

خانه پدری مثل اکثر فیلم‌های کیانوش عیاری فیلم قابل‌توجهی است و او در این فیلم همان مسیری را رفته که قبلا در «بودن یا نبودن»، و سریال‌های «هزاران‌چشم» و «روزگار قریب» آغاز کرده بود؛ منتها این‌بار قدرتمندتر و جسورتر. در بسیاری از خلاصه‌فیلم‌هایی که در مورد این فیلم نوشته شده یا صحبت‌های افرادی که فیلم را دیده‌اند، مضمون اصلی، خشونت علیه زنان معرفی می‌شود. اما به‌نظرم این، همه فیلم نیست و خانه پدری سویه‌های مهم و ارزشمند دیگری هم دارد. برخی دیگر هم اصرار دارند فیلم را اپیزودیک تلقی کنند که این هم به‌نظرم اشتباه است. خانه پدری برعکس، دارای کل واحدی است که با بخش‌های مختلفی با استفاده از عناصری مشابه به یکدیگر وصل می‌شوند و به این ترتیب مقاطع زمانی متفاوت که در هرکدام ویژگی‌های اجتماعی و سیاسی متفاوتی وجود دارد، روایت می‌شوند.

داستان به‌صورت غافلگیر‌کننده و تکان‌دهنده‌ای آغاز می‌شود؛ پدری به‌خاطر مسایل ناموسی در پی قتل دخترش است و در نهایت هم این کار را می‌کند؛ سکانسی که باعث شد تماشاگران آه از نهادشان بلند شود، اما عیاری خوشبختانه تاکید بیش از اندازه‌ای در این صحنه نکرده و در عوض کوشیده تا عمق تبعات بعدی این حادثه را در تمام طول فیلم نشان دهد. صد البته اینکه عده‌ای که در پی حذف این سکانس هستند می‌دانند که با این کار لطمه بزرگی به فیلم وارد می‌کنند؛ و اگر این قسمت حذف شود، چیزی از فیلم باقی نخواهد ماند.

خانه پدری روایت زندگی محتشم از ۱۵تا۸۵ سالگی و در پنج‌مقطع زمانی است. به‌طورکلی درونمایه اصلی فیلم را می‌توان فرهنگی دانست که در مقاطع زمانی مختلف بازتولید می‌شود و به این ترتیب تبعات آن در طول این مقاطع ادامه پیدا می‌کند و دامنگیر کاراکترهای فیلم می‌شود. اگر بخواهیم کلیت فیلم را به ستم‌هایی که علیه زنان روا داشته شده خلاصه کنیم، درواقع تم اصلی ‌آن را فروکاسته‌ایم و سایر ارزش‌های آن را نادیده‌ گرفته‌ایم. بسیاری از صاحبنظران معماری معتقدند در طول تاریخ ایران، ساخت خانه‌های ایرانی با نوعی پنهانکاری همراه بوده است و علت غایی آن را هم استبدادی می‌دانند که در رگ و ریشه انسان ایرانی جاخوش کرده است. حتما شما هم‌ خانه‌های زیادی به چشمتان خورده است که بیرون آنها ظاهری ساده دارد اما درونشان آکنده از زیبایی‌های متمولانه گوناگون و پیچیدگی‌های معماری است. در خانه پدری هم می‌توان گفت همین اتفاق در حال وقوع است. علاوه بر اشاره به استبدادی که در میان انسان ایرانی وجود دارد و ظلمی که به زنان روا داشته می‌شود (و آن را حق هم می‌پندارند)، پنهانکاری‌هایی وجود دارد و شخصیت‌ها عامدانه در تلاش هستند تا دیگران متوجه آنها نشوند. عیاری برای نشان‌دادن این مضمون از عناصر زیادی استفاده کرده که در طول داستان به شکل‌های مختلف تکرار می‌شوند. آنهایی که چیز‌هایی برای مخفی‌کردن داشته‌اند حتی حاضر نیستند پای کاری که خود کرده‌اند بایستند و به ابزارهای مختلفی متوسل می‌شوند تا آن را از دیدگان پنهان کنند. این ماجرا از دفن‌کردن ملوک در زیرزمین شروع می‌شود و در طول چنددهه، بقیه شخصیت‌های فیلم، این مخفیکاری را ادامه می‌دهند. قفل‌کردن اتاق انتهایی زیرزمین، پنهان‌کردن ماجرا از سایر افراد و مسدودکردن در‌ِ جلو زیرزمین با دیوار از جمله آنهاست. این پنهانکاری بعد از چنددهه، (احتمالا در دهه۷۰) در آخرین سکانس فیلم هم وجود دارد. زمانی که پسر محتشم که هیچ‌گونه نقشی در ماجرای ملوک نداشته، کماکان مایل به پنهان‌‌کردن موضوع از دیگران است؛ به خاطر خانواده‌اش.

خانه پدری بدون درنظرگرفتن فضاسازی‌ها و اِلمان‌ها و عناصری که عیاری هوشمندانه از آنها بهره برده فیلم جذابی از کار درنمی‌‌آمد. این موضوع که یک داستان به‌شدت تلخ در یک خانه می‌گذرد و کارگردان با استفاده از موسیقی بجا، عناصری که در موقعیت‌های مختلف به مضمون فیلم کمک می‌کنند و... ریتم خوبی را حاکم کند از توانایی‌های کیانوش عیاری است. امیدوارم که با وجود همه حواشی‌ای که برایش ایجاد کرده‌اند، بیشتر فیلم بسازد.

سهام‌الدین ‌بورقانی