پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
شعر متفاوط و بحران نوشتن
هر روز هزاران شعر نوشته می شود، بدون این كه اصلاً شعری نوشته شود؛ ده ها كتاب شعر آماده چاپ می شوند، بدون این كه به كتاب های شعر چیزی اضافه شود. بین نام «شعر» و كنش «نامیدن» شعر فاصله ای برنداشتنی رخ داده. در این كلیشه های شعر «كتاب» از یك«امر مفهومی» با تعریف های بسیار به یك «قالب» برای ارایه رونویسی ها تغییر موقعیت داده. از «نوشتن» به مثابه نامیدن، به رونویسی هایی كه از نامیدن خودشان هم عاجزند چه رسد به نامگذاری مفاهیم، برای نخستین بار كاری كه شعر باید انجام دهد و برای این انجام باید خودش را هم از ابتدا بنامد و تعریف كند.
از سوی دیگر چه بخواهند چه نخواهیم، اسم چندین كتاب شعر وارد بازار می شود بدون این كه اصلاً برای شعر بازاری وجود داشته باشد.بازار اسم ها هم رونقی ندارد، اسم شدن در شعر كار آسانی نیست، باید رسمی داشته باشی تا اسم شوی. اسمی كه می برندش حتی اگر نخرندش. در این بین، آنها كه حتی صدای خودشان هم نیستند در وضعیتی «كمیك» در دالان های ارتباط، یا فقط، باز و بسته شدن فك هایشان دیده می شود یا از بین این فك زدن های مداوم انعكاس صداهای هزاران هزار بار تكرار شده به گوش می رسد و در این تكرار گنگ و نامفهوم اصوات، تنها بی ارتباطی حركت فك ها با وضعیت شعر امروز خود را به نمایش می گذارد. در سال های گذشته مدام از «بحران مخاطب» در شعر حرف زده اند. یك عده با هدف، یك عده بی هدف. باهدف ها «خلاقیت و نوآوری» در شعر را هدف گرفته بودند و همچنان می گیرند و بی هدف ها فهم خودشان از شعری كه خلاقیت و توانایی درونی زبان فارسی را با نوآوری و آشكار كردن آن در شكل های منحصر به فرد، اثبات و تعریف می كند. باهدف ها چون توانایی و خلاقیت محدودی در شعر دارند و در واقع داشته اند، سعی می كنند به تعریف محدود خودشان «رسمیت» بدهند. رسمیتی كه در نبود خلاقیت و توانایی آزاد كردن پتانسیل های زبانی، حضور شعر و مهم تر از آن شعر بودن نوشته های آنان را توجیه می كند. مشروعیت حضور شعر این گروه در گرو تثبیت تعریفشان از شعر است. بدون این رسمیت، بدون تثبیت شدن كلیشه ها به جای «امر نو» در زبان، فكر می كنید چه اتفاقی می افتد؟ پاسخ سخت نیست اما شدیداً اسفبار است: با انبوهی از بازتولیدهای زبانی مواجه می شویم كه هزاران بار مصرف شده اند. ویژگی این كلیشه های بازتولیدی زبان با دقت در كلمه «خاصیت» و كاربرد آن به جای «ویژگی» نمود دیگری می یابد: این نوشته ها صرفاً موقعیت «امر كلیشه شده» را در زبان نشان می دهند و «امر كلیشه شده» چیزی از مفهوم خاص بودن در خود ندارد و آن را انكار می كند. خاص بودن ایجاد تفاوت می كند در حالی كه شباهت مفهومی است كه كلیشه ها را صورت بندی می كند. بی هدف هایی كه از «بحران مخاطب» حرف می زدند و به لطف فقدان آگاهی برخی از رسانه ها در حوزه های تخصصی، همچنان می زنند، وضعیت به مراتب اسفبارتری دارند. اینها به ریشه ها حمله نمی كنند و كاری به خلاقیت و توانایی زبان و پتانسیل های درونی آن ندارند، چرا كه به هیچ وجه قادر به تمایز قایل شدن بین یك شعر نوآور و یك كلیشه كپی برداری شده از شعرها یا حتی رونویسی شده از كلیشه های زبانی پیشین نیستند. در چنین فضایی استناد به بحث «بحران مخاطب» در شعر فارسی یك خطای استراتژیك و جبران ناپذیر برای نظریه پرداز، منتقد، شاعر و هر فردی كه خود را مخاطب شعر می داند، محسوب می شود و اگر چنین هشداری جدی تلقی نشود در آینده نه چندان دور با فقدان شعر در فضایی انباشته از كلیشه های زبانی مواجه خواهیم شد. فقدانی كه اگر علاقه ای به دوره بندی های تاریخی/ تقویمی در شعر داشته باشیم بدون شك ما را با فقدان تاریخ رو به رو خواهد كرد، همان طور كه امروزه بسیاری بدون این كه «شباهت» را در تاریخ شعر انكار كنند یا از سیر خطی آن تخطی كنند، بیشتر سرفصل های تغییر یعنی شعر شاعران نوآور را به مثابه آغاز یك عصر و پایان عصر قبلی منظور می كنند. اگر چه در این امر مولف را به جای مولفه ها می نشانند كه در شعر كلاسیك فارسی كاملاً مشهود است و با این كار در عمل به ما نشان می دهند كه در زمان هایی خلاقیت و نوآوری در شعر غایب بوده و این غیاب باعث حذف این دوره های تاریخی از تاریخ شعر فارسی شده. «بحران» وضعیتی غیرعادی است. بازی ای كه با قواعد دگرگون شده اش بازی قبلی و بازی كردن در شرایط قبلی را غیرممكن می كند. همه بحران های شعر نشان می دهند كه تغییر اتفاق افتاده، قواعد بازی عوض شده و دیگر نمی توان به شرایط قبلی برگشت. بحث خوب و بد یا درست و نادرست، مطرح نیست، چیزی كه مطرح است، تغییر است. شعرهایی كه متوجه این نكته نشوند، از موقعیت شعربودن بیرون می مانند.«بحران نوشتن» یكی از ابعاد فزاینده وضعیت بحرانی شعر امروز است. تهدیدی است كه از چشم انداز شعر«متفاوط» می تواند و باید مولد فرصت ها باشد. فرصت بازی های تازه شعر در سیالیت شكل در تعویق معناهای قطعی تلقی شده آن، در رمززدایی از «زبان» و رسیدن به نوشتارهای چندگانه، در به چالش كشیدن مفاهیمی مثل «ژانر» و موقعیت شعر بودن یك متن و در بازی «خلاقیت و نوآوری». نوشتن شعر به امری دشوار بدل شده. از یك سو بازیگران این بازی با چشم اندازهایی مواجه اند كه به دنبال جابه جایی و سپس تثبیت قواعد بازی شعرند، و از سویی با چشم انداز شعر «متفاوط» كه استراتژی تغییر مداوم قواعد بازی را پیشنهاد می كند. كتاب های جدید شعر نشان می دهند كه اگرچه پیشنهاد شعر «متفاوط» جذاب تر است ولی در عمل حركت محافظه كارانه «جایگزینی» قواعد جدید به جای قواعد قبلی امكان اتفاق بیشتری دارد. شخصاً در جایگاه پیشنهاددهنده بازی شعر «متفاوط» به این باور رسیده ام كه كار ما بازنگری مفاهیم، بازبینی امكان عمل آنها و هر حركتی كه نشان دهنده دوباره كاری باشد، نیست. كار ما در بازی شعر «متفاوط» ابتدانگری همه مفاهیم مرتبط با این گفتمان شعری است. پس «امر نو» باید در هر شعر یا هر كتاب شعر به گونه ای خودتوجیه گر و خودمشروعیت بخش، به اثبات خود و موقعیت جدید شعر بودن بپردازد. باید توانایی پس زدن همه تعریف های محدودكننده ای را كه همواره در تقابل با دیگر مفاهیم نگهش می داشتند، داشته باشد. التقاط، وام گرفتن از دیگر ژانرهای زبانی و دیگر نظام های ارجاعی، نفوذ، اختلاط و امتزاج با هر زمینه غیر شعری كه در گذشته شعر نبوده و بخشی از سابقه زبانی شعر تلقی نمی شده، گسترش بی وقفه ژانر شعر و سیال كردن مرزهای آن، تعریف هایی هستند كه در شعر «متفاوط» نفی كننده «امر نو» محسوب نمی شوند. شعر «متفاوط» یا نهادینه شدن وضعیتی كه هر نهاد زبانی یا نظام ارجاعی را به چالش بكشد، استقرار سیال در وضعیتی پارادوكسیكال است؛ پس خلاقیت و نوآوری نقش های مهمی در بازی به عهده دارند. خلاقیت در شعر توانایی و پتانسیل زبان در آفریدن امر نو است و نوآوری خود ایجاد و پدیده شكل گرفته در زبان است. نكته ای را در نوآوری زبانی نباید از یاد برد: آن چه با آن و درون آن كار می شود زبان است و آن چه كه به دست می آید هم چیزی جز زبان نیست. پس خلاقیت و نوآوری چنان برهم منطبق می شوند كه تفكیك آنها از هم ناممكن می شود گرچه می دانیم زبان و ویژگی های آن باعث برهم نمایی چنین فرایندی شده است. حالا كه شعر «متفاوط» در تجربه های شكلی اش به شبكه ای از ساختارهای نامتمركز رسیده بدون این كه الگوی واحدی را رعایت كرده باشد و كنش های شعری را به روشی واحد تقلیل داده باشد، حالا كه خودآگاهی و خودانتقادی و پذیرش مشاركت حداكثری خواننده احتمالی بخش جدایی ناپذیر خلاقیت و نوآوری تلقی می شود و شعر از بازتولیدهای مكانیكی زبان به سمت تولید ارگانیكی آن تغییر جهت داده، برخی از ویژگی های رفتار خلاق در زبان را كه می تواند منجر به نوآوری شود یادآوری می كنیم:
در بازی شعر «متفاوط» نه فضا و شرایط جهان واقعی برای پرداختن به یك موضوع زبانی خاص در نظر گرفته می شود، و نه شرایط تثبیت شده ژانر شعر. به همین دلیل آثار و پیامدهای یك فرایند زبانی از خلاقیت تا نوآوری هرچه كه باشد صرفاً در خود شعر و با قواعد برآمده از متن مورد سنجش و انتقاد قرار می گیرد و نه براساس معیارها و قواعدی كه قبلاً بر شعر و موقعیت شعر بودن حاكم بوده یا هنجارها و ارزش هایی كه احتمالاً در جهان واقعی رعایت آنها امری انسانی و الزامی است. به تعبیر دیگر، نه قوانین و اصول منطقی حاكم بر جهان در شكل گرفتن خلاقیت و نوآوری در شعر «متفاوط» رعایت می شوند و نه منطقی كه اصل بودن «زبان» را در شعر نادیده می گیرد. فرایند خلاقیت و نوآوری در این بازی به الزامات دستور زبانی و معناهای دستوری به بیانگری ها و روایات منطقی و حتی به نابیانگری صرف و حركت به سمت یك نظام ارجاعی موسیقایی در زبان، یا بسنده كردن به ابعاد دیداری خاص كه به یك نشانه شمایلی محدود شوند، متعهد و پایبند نیست.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست