چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
چشمانی تاریک و دل هایی پردرد در جست وجوی فرشته مرگ
گزارشی که در پی میآید حاصل تلاش آقای یزدان امیدی میباشد که از روستای زرده گرفته شده است. این گزارش توسط آقای امیدی به نشریه چشمانداز ایران برای درج داه شده، اگرچه پیش از این در پایگاه اینترنتی مجلس شورای اسلامی هم آمده، اما برای انعکاس مشکلات و سختیهای مردم روستای زرده، نسبت به چاپ دوباره آن در نشریه اقدام شد. نگارنده این نوشتار تصریح میکند که همچنان به همراه جمعی بهدنبال حل مشکلات اهالی این روستا از راه انتقال و انعکاس واقعیات زندگی آنها و آنچه در این سالها بر آنها گذشته، است. وی همچنین تأکید میکند که تمامی مستندات تصویری و مکتوب این گزارش را هم برای ارائه به نهادهای مسئول و پاسخگو در اختیار دارد.
گرچه سه روز از بمباران شیمیایی زرده میگذشت، اما جنازههای مردم در جای جای روستا دیده میشدند، جاده منتهی به شهر همچنان بسته بود و عبور و مرور عادی در آن دیده نمیشد
پیرزن در کمال درماندگی، بهتآور بر سر جنازه پنج برادر، فرزند و همسرش خاطرات گذاشته را در ذهنش مرور میکرد.
او گریه نمیکرد، بهواقع پیرزن نای اشک ریختن هم نداشت. در این روزهای تاریک او حتی تکهای نان یا جرعهای آب نخورده بود. انگار وجودش گرسنگی و تشنگی را از یاد برده بود.
در این سکوت مرگزا هیچ نوای بلبلی، بالزدن کبوتری یا بانگ خروسی به گوش نمیآمد، هر چه بود شیون، فغان، ناله و درد مردم بود که از خانههای پرغم روستاییان به گوش میرسید.
هر چند بیست سال از آن ساعت و تاریخ سیاه میگذرد، اما مردم روستای زرده هیچگاه خاطره آن روز را از یاد نمیبرند و نخواهند برد، چرا که در هر خانهای یادگاری تلخ از آن بهجای مانده است.
● بختک نحس
روز۳۱ تیر ماه ۱۳۶۷ بود، روزی که مردم روستای زرده از طلوع سپیده دم به حرمت پیرمردی در زیارتگاه روستا جمع شده بودند تا او را طی مراسمی به خاک بسپارند. نزدیکانش میگریستند برخی هم مترصد آمدن اهالی و بزرگان روستاهای اطراف بودند . اما ناگاه پنج هواپیما و به تعبیر برخی دیگر سه هواپیما در آسمان روستای کوچک، غیرصنعتی و غیرنظامی واقع در ۱۰ کیلومتری جاده سر پل ذهاب ـ کرند غرب محصور در سلسله جبال زاگرس و کوههای دالاهو و پاتاق، چونان بختکی پلید ظاهر شدند و چهار بمب در روستا رها کردند. مردم که نمیدانستند چه اتفاقی افتاده گرچه به چپ و راست و درون باغها و روی کوهها فرار میکردند، اما رها شدن بمب از یکسو و عدم انفجار بمبها ازسوی دیگر آنان را حیرتزده کرده بود.
آنچه از همه دردناکتر بود اصابت بمبی شیمیایی به چشمه غسلان بود که آب آشامیدنی روستاییان و باغهای آنها از آن تأمین میشد. این آب بهطور طبیعی به داخل روستا و باغها و مزارع سرازیر میشد. انتشار گرد زرد رنگ توأم با مایع قهوهای کهربایی کمرنگ تا تیره و استشمام بوی سیر تند و میوه فاسد شده موجب شد تا از میان جمعیت فریادی شنیده شود: شیمیایی است خود را در آب رودخانه بیندازید. غافل از آنکه سرچشمه آب روستا هم آلوده به شیمیایی شده بود.عدهای که درون آب پریدند و از آب نهر خوردند لحظهای بعد از شدت سوزش و درد ریه به حالت خفگی افتادند و در کنار چشمه به شهادت رسیدند. برخی دیگر در کنار زیارتگاه به شهادت رسیدند و جنازههای دیگر در بخشهای مختلف روستا به زمین درغلتیدند تا دردناکترین صحنه تاریخ این روستای کهن رقم خورد.
بعد از حدود ۱۶ روز مشخص میشود که این بمبها از نوع گاز خردل HD، عامل سولفور موستارد، عامل تاول زا و عامل اعصاب تابون GA با واکنش فیزیولوژیکی اختلال در سیستم عصبی که منجر به فلج عضلات و وقفه تنفسی می شود بوده است.
● شاهدان مصدوم
بازماندگان حادثه شیمیایی زرده که مرگ عزیزانشان را به چشم دیدند و غم را با تمام وجود احساس کردند از آن روز نه روی خوش به خود دیدند و نه خندهای از ته دل بر لب شکوفاندند، هر چه بود و هست همه غم بود و دردی از فراغها و برخی فراموشیهای نابجا.
یکی از شاهدان مصدوم این روز سیدعباس حسینی است که به مرور این سالها نابینا شده، اما متأسفانه هیچ درصد جانبازی تا این تاریخ به او تعلق نگرفته است. درحالیکه ناامیدی در صورتش موج میزند در توصیف بمباران آن روز میگوید: پس از پدیدارشدن هواپیماهای عراقی و رهاکردن بمبهای کپسول مانند، یکباره دود زرد رنگی در آسمان روستا مشاهده شد و همراه آن بوی تندی شبیه سیر به مشام رسید و باعث شد تا سوزش و درد شدیدی در چشمان و ریههایم بپیچد. پس از آن بیهوش به روی زمین افتادم. تنگی نفس و نابینایی تنها بخشی از دردهای گران اوست.
درویش جوانمیر پیرمرد دیگری است که سالهاست تنها در بستر بیماری و درد افتاده. او باشِکوِه میگوید: در آن روز از جمعیت ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰ نفری روستا ۲۷۵ نفر از مردم زرده، قلخانی و کرند بیگناهانه به شهادت رسیدند.
او معتقد است جانبازان این روستا به فراموشی سپرده شدهاند. احساس میکنیم درویش جوانمیر به شدت به ما بیاعتماد است یا شاید هم این حس او از ناامیدیاش نشأت گرفته، نمیدانیم چه بگوییم.
او با غصه میگوید: بهرغم کمبضاعتی و بیپولی تاکنون هفتبار چشمانم را عمل کردهام، درحالیکه نه تحت پوشش بیمه درمانی هستیم، نه کمیته امداد؟! او یادآور میشود در این روستا دو خانواده هفت شهید دادهاند، خانواده دیگری چهار شهید و خانوادههای دیگر هر یک سه، دو و یک شهید. بازماندههای آن بمباران شیمیایی هر یک آثاری از آن به قول او (سم) در بدن دارند. وقتی از او میپرسم جانبازی تو چند درصد است، گریه امانش نمیدهد و در هقهق گریهای میگوید پنجدرصد، پنجدرصد و صدایش در گریه ناپدید میشود.
سید عباس دیگر پیرمرد روستا است که او نیز چشمهایش را از دست داده، اما بیآنکه جانبازی به او تعلق بگیرد روزگار تلخ خود را میگذراند. در عین اینکه غرور از کلامش احساس میشود از ما میخواهد که برای رضای خدا به روستای زرده توجه کنیم. او در ادامه می گوید: بسیاری از اقوام و دوستان ما در طول این سالها در اثر عوارض شیمیایی جان خود را از دست دادند بدون اینکه نامشان در زمره شهدا یا جانبازان آورده شده باشد.
● نابینایان نستوه
به دیدار معروفترین چهره شیمیایی روستا، آقای ولی حسینی میرویم. پیرمردی که عوارض شیمیایی، صورت او را آبلهگون کرده، او نیز در بستر قرار گرفته، متأسفانه او هم چشمهایش دیگر سویی برای دیدن ندارد و از سر درد، دست درد، پا درد و خسخس سینه و درد ریهها مینالد. با این حال او نیز تنها ۲۵ درصد جانبازی دارد. پیرمرد جانباز با اظهار نارضایتی از عملکرد کمیسیون تعیین درصد جانبازی میگوید: آیا سزاوار است به من تنها ۲۵ درصد جانبازی تعلق گیرد؟ با دست قطرات اشک چشمانش را پنهان میکند و با صدای خفهآلودی میگوید: بسیاری از ما در قبر قرار گرفتهایم و انتظار فرشته مرگ را میکشیم تا از انواع دردها نجات یابیم.
از خانه پیرمرد بیرون میآیم. کمی دورتر جوانی با عصای سفید درحالیکه دکمههای پیراهنش را تا آخر بسته ایستاده است. جلوتر میرویم و پس از سلام و احوالپرسی و معرفی خود بهعنوان خبرنگار از او میخواهیم خود را معرفی کند، او با اکراه میگوید حوصله ندارم. یکی از اهالی روستا با زبان کردی چند جملهای در گوشی با او حرف میزند تا بالاخره جوان به زبان میآید. خود را سعدالله عظیمی معرفی میکند. او در هنگام بمباران ۱۰ سال داشته است. همراه او میگوید: در طول پنج سال ابتدایی آقای عظیمی شاگرد اول کلاس بوده، بسیاری از دوستانش او را باهوش و درسخوان میدانستند.
● دردی مشترک
گویی اینجا همه شبیه هم هستند؛ فرقی نمیکند چه پیر، چه جوان، چه کودک و چه میانسال.
حیدری دهیار روستا میگوید: سعدالله علاوه بر اینکه چشمانش نابینا شده، جوشها، لکها و زخمهای زیادی تمام بدنش (گردن، دست، سینه و...) را فراگرفته است. هنگامیکه از او میخواهیم اگر امکان دارد دکمه پیراهنش را باز کند تا از جوشها، تاولها و یا زخمهای گردن او عکس بگیریم او اجازه نمیدهد و با بیمیلی و بغض میگوید: چه فایده دارد؟ هیچ توجهی به ما نشده و ادامه میدهد درحالیکه بسیار علاقمند به درس و ادامه تحصیل بودم بمباران زرده باعث شد نتوانم به دلیل انواع مریضی و درد تا کلاس دوم راهنمایی بیشتر درس بخوانم، چرا که دیدگانم دیگر کمسو و سال بعد (۱۳۷۱) کاملاً نابینا شدم.
وقتی به او میگوییم چند درصد جانبازی داری؟ با تعجب میگوید جانبازی؟ درحالیکه پیش از رفتن به هلند آزمایش HRCT نشاندهنده این بود که جانباز هستم، اما به دلیل اینکه فاقد پرونده بستری شدن در بیمارستان بودم هیچ درصد جانبازی به من و امثال ما تعلق نگرفته است.
وقتی از او میپرسیم چرا فاقد پرونده بستریشدن در بیمارستان هستی غمناکانه میگوید: در آن هنگام منافقین، قصر شیرین، سر پل ذهاب، کرند غرب و بعدها اسلامآباد غرب را به اشغال خود درآورده بودند. به علت مسدودبودن راه نمیتوانستیم به بیمارستان شهرستان کرمانشاه، اسلامآباد غرب و سرپل ذهاب اعزام شویم، گناه ما چه بوده؟
از او میپرسیم آیا تا به حال با مسئولی مشکلاتت را در قالب نامه بیان کردهای؟ سعدالله میگوید: بله، نامهای به جناب آقای دکتراحمدینژاد، رئیسجمهور محترم نوشتم. ایشان هم دستور پیگیری اکید صادر فرمودند، اما مسئول بنیاد شهید و جانبازان کرمانشاه گفته که نامه بستریبودن بیمارستان باید باشد.
نکته حائز اهمیت که واقعاً جای سؤال و بررسی دارد اینست که چرا باید کسی همچون "سعدالله عظیمی" که تاکنون دوبار به دادگاه لاهه اعزام شده نباید جزو جانبازان شیمیایی قرار گیرد؟ با توجه به گسترش "NGO"ها و دیگر نهادهای حمایتی از مصدومان شیمیایی و آمدورفتهایی که به نقاط شیمیایی شده کشور عزیزمان دارند و هر سال هم این رفتوآمدها بیشتر میشود آیا شایسته نیست این افراد در جرگه والای جانبازان قرار گیرند؟
اگر برخی رسانهها این بحث را مطرح کنند که چرا هنوز شاهد جنایت شیمیایی خود در میان جانبازان قرار نگرفته، آیا به مانورهای خبری اقدام نمیورزند؟
آنسوتر مرد میانسالی بهنام "خ. ک" مظلومانه ایستاده است. او میگوید: تاولها و پوست پوستشدن و خارش بدن امانم را بریده. نمیتوانم به میهمانی یا مراسم فاتحه و... بروم. مدام بدنم خارش میکند. پوست دست و هر دو پایم پوست پوست میشوند، زخمهای شیمیایی طاقتم را طاق کرده است. در حین گفتوگو او موضوعی را مطرح میکند که تعجب ما را برمیانگیزد. هنگامیکه از او درصد جانبازیاش را پرسیدیم، گفت: قبلاً ۱۵ درصد جانبازی داشتم، اما پس از تشکیل کمیسیون پزشکی که در بنیاد جانبازان کرمانشاه در پاییز سال ۱۳۸۴ برگزار شد، هنگامیکه در پاسخ به پزشک معالج که چه ناراحتی داری گفتم بدنم و پاهایم پوست پوست و دچار خارش شدید میشود و ناراحتی و درد خود را بازگو کردم و زخمهای بدن و پاها را به او نشان دادم با واکنش بسیار تند و غیرمنطقی پزشک روبهرو شدم. او پس از آنکه با بیاحترامی مرا از اتاقش بیرون کرد، بعداً فهمیدم درصد جانبازیام از ۱۵ درصد به ۵ درصد کاهش پیدا کرده است.
هنگامیکه صحت و سقم گفتار او را از آقای حیدری، دهیار روستای زرده جویا شدیم او ضمن تأیید صحبتهای خ. ک گفت: متأسفانه از این برخوردها و بیتوجهیها چندین مورد مشاهده شده است. پزشک معالج حرکت او را بیاحترامی به خود تلقی کرده درحالیکه او حق چنین کاری را با جانبازان ندارد.
● روستای زرده و استان کرمانشاه
در میان آمار شهدای روز اول بمباران روستای زرده پنج کودک زیر ۱۰ سال و ۱۴ جوان زیر ۳۰ سال دیده میشود. استانی که اولین روز جنگ تحمیلی (و حتی چند روز قبل از آغاز جنگ) در منطقه تنگاب و خال لیلی شاهد هجوم بعثیها بوده آخرین خاطره درگیری، جنگ و بمباران هم در این استان رقم خورده است.
در نزدیکی روستای زرده، دومین شهر مقاوم ایران گیلانغرب قرار دارد، پنجمین استان شهیدپرور با تقدیم ۹۴۶۵ شهید و ۱۷ هزار و ۳۴۱ نفر جانباز. مرکز این استان بیش از هزار بار بمب و موشک را بر پیکر رشید و صبور خود تحمل کرده است و حال روستای شیمیایی زرده که یکباره بیش از ۳۰ درصد از ساکنانش را در یکروز از دست میدهد. بقیه نیز به نوعی با آثار شیمیایی ازجمله انواع سرطانهای مری، ریه، معده، خون و پوست و نیز نابینایی دچار شدهاند.
● تضادهای نادانسته یا دانسته
به استناد صحبتهای دکتر علیرضا برادران رفیعی فوق تخصص قرنیه، اکثر مصدومان شیمیایی گاز خردل به ضایعه چشمی و ریوی پیشرفتهای مبتلا میشوند. به علت کدورت قرنیه به خونرسانی قرنیه و برخی نیز به جایگزینی سلولهای بنیادی قرنیه، پیوند قرنیه یا تراشیدن سطح چشم برای بازتوانی نیاز دارند.
به عبارتی میتوان استنباط کرد یکی از دلایلی که افراد مصدوم روستای زرده از جمله سعدالله عظیمی، سیدعباس حسینی، سید ولی حسینی و... نابینا شدهاند عوارض گاز خردل و اثرات آن بر قرنیه چشمان آنها بوده است. بنابراین شایسته نیست که این چنین نگرشی نسبت به این بیماران اعمال شود.
نکته تعجبآورتر آنکه در همان همایش پزشکی ـ ورزشی جانبازان شیمیایی با ضایعه شدید ریوی در اصفهان که دکتر علیرضا برادران رفیعی سخنرانی کرده از سوی دکتر ناصر عمادی، عضو پژوهشکده مهندسی پزشکی جانبازان شیمیایی در خصوص روستای زرده نقل شده که با اعزام سه گروه پزشکی برای تعیین میزان ضایعات وارده ناشی از گاز اعصاب به منطقه زرده و ریجاب گیلانغرب در سال جاری اقدام کردیم. این گروهها یکهزار و ۵۰۰ نفر را که مدعی مصدومیت با گاز اعصاب بودند معاینه کردند. براساس نتایج معاینات به عمل آمده از این تعداد خوشبختانه هیچ عارضهای در آنان عارض نشده است.
وی در ادامه سخنانش یادآور شده:۲۷۰ نفر از اهالی منطقه زرده و ریجاب در زمان جنگ به هنگام بمباران با گاز اعصاب طی ساعت ۹ تا ۱۳ به شهادت رسیدند، گاز اعصاب هر صدمهای که داشته در همان دقایق نخست بروز میکند.
اذعان داشتن دکتر ناصر عمادی، عضو پژوهشکده مهندسی و پزشکی جانبازان به «گاز اعصاب» و اینکه «هیچ عارضهای در آنان عارض نشده» و «هر صدمهای که داشته در همان دقایق نخست بروز میکند» بهواقع نقیض صحبتهای دکترعلیرضا برادران، فوق تخصص قرنیه است، چرا که دکتر برادران تأکید دارد که گاز خردل عارضه چشمی و ریوی پیشرفته به همراه دارد حال آنکه...
اما نکته مهم را مصطفی قانعی، رئیس مرکز مصدومان شیمیایی در همان همایش ابراز کرد. وی اظهار داشت: در حال حاضر برای هر مصدوم شیمیایی با ضایعه شدید بهطور خاص یک پروتکل درمانی تشخیصی تدوین شده و مشخص شده که کدام پزشک، وضعیت کدام بیمار را پیگیری کند.
نکته کلیدی دیگر در خصوص بمباران شیمیایی زرده در ادامه سخنان آقای قانعی بیان میشود. وی مهمترین عارضه گاز خردل را تغییر رنگدانه پوست، خارش و خشکی شدید میداند. به عبارتی همان عارضهای که آقای خ. ک با آن روبهرو است و متأسفانه درصد جانبازیاش هم توسط پزشکی غیر مسئول از ۱۵ درصد به ۵ درصد کاهش یافته است.
● امکانات و قرصهای سرماخوردگی
پرسش دیگر اینکه برای مصدومان شیمیایی روستای زرده چه پروتکلی تشکیل یا تعریف شده است؟
حیدری، دهیار روستای زرده در خصوص امکانات بهداشتی، درمانی و پزشکی روستا میگوید: متأسفانه از لحاظ بهداشتی و درمانی روستای زرده تنها دارای خانه بهداشت است، به عبارتی ما تنها میتوانیم قرص سرماخوردگی یا قرص مسمومیتها، اسهال و تهوع به بیماران خدماتی ارائه دهیم.
وقتی از او میپرسیم آیا از آمبولانس یا پزشک متخصصی در روستا برخوردار هستید میگوید: خیر، سال گذشته یکبار پزشک متخصص به روستا آمد، ما فاقد آمبولانس و... هستیم.
حیدری یادآور شد: متأسفانه پس از بمباران شیمیایی سال ۱۳۶۷ زرده هر سال یکی، دو نفر به علت ابتلا به سرطان ریوی و خون بیآنکه نامشان در زمره جانبازان و شهدا آورده شود به شهادت میرسند.
مردم روستا از بنیاد شهید و جانبازان، وزارت رفاه و تأمین اجتماعی و کمیته امداد امام (ره) توجه، حمایت و تحت پوشش قراردادن خود را طلب میکنند.
● راهکار
پیشنهاد میشود وزارت رفاه و تأمین اجتماعی بودجهای برای ویزیت و هزینه ایابوذهاب مصدومان شیمیایی برای آزمایش در بیمارستانهای تهران و برای آزمایش HRCT اختصاص دهد تا آزمایشها و تستهای لازم روی افراد بیبضاعت روستای زرده کرمانشاه صورت گیرد. این امر میتواند کمک بسیار شایان توجهی به مردم روستای زرده باشد.
امیدواریم کمیته امداد امام (ره) چتر حمایتی توانمند خود را با اعزام نمایندگانی به این روستا بگستراند و افراد مظلوم و مستضعف جانباز را زیرپوشش خود درآورد. انشاالله بنیاد شهید و جانبازان هم با اعزام گروههایی ضمن بررسی صحت و سقم گفتار و درددلهای مردم روستا، با تسهیل آزمایشاتی شرایط پزشکی درمانی را برای افراد روستای زرده مهیا کنند.
امیدواریم کمیسیونهای بهداشت و درمان، اجتماعی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز نسبت به رفع شدن مشکلات مردم این روستا اقدام لازم را به عمل آورند.
گزارش از یزدان امیدی (هشتم مرداد ۱۳۸۷)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست