دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

محفلی برای آزادی


محفلی برای آزادی

▪ معرفی کتاب: «تاریخ حلقه مونت پلرین» نوشته‌ آر. ام.‌هارتول
▪ ویلیام اچ. پترسن
▪ مترجم: حسن افروزی
▪ آر. ام.‌هارتول، استاد دانشگاه آکسفورد و رییس جدید حلقه‌ مونت پلرین، از حلقه‌ …

معرفی کتاب:

«تاریخ حلقه مونت پلرین» نوشته‌ آر. ام.‌هارتول

ویلیام اچ. پترسن

مترجم:

حسن افروزی

آر. ام.‌هارتول، استاد دانشگاه آکسفورد و رییس جدید حلقه‌ مونت پلرین، از حلقه‌ فابیان انگلستان به عنوان نقطه مقابل مونت پلرین – گروهی با ۴۵۰ عضو از سراسر دنیا که خود را وقف آزادی و رقابت آزاد کرده اند - یاد می‌کند.

حلقه‌ فابیان، در ۱۸۸۴، به عنوان گروه فکری برای حزب کارگر به وجود آمد. این گروه با اینکه مارکسیسم را به کل رد می‌کرد، توانست با استرات‍‍ژی سازمانی موفقی که طراحی کرده بود، افکار سوسیالیستی را به آرامی در بطن افکار حلقه نفوذ دهد.

آنها این کار را با ایجاد اتحادیه‌های تحت حمایت دولت و دیگر دخالت‌های دولتی مانند تامین اجتماعی و بیمه‌ بیکاری انجام دادند. ادعای آنها این بود که سرمایه‌داری، نابرابری و استثمار را در جامعه گسترش می‌دهد.

از اعضای برجسته‌ این حلقه می‌توان به رمزی مک دونالد (که بعد‌ها به عنوان نخست وزیر از حزب کارگر انتخاب شد)، اچ.جی.ولز، جورج برنارد شاو و بیتریس و سیدنی وب اشاره کرد. بعد از ۱۹۴۵ تفکر فابیان‌ها در عرصه سیاسی به پیروزی‌های چشمگیری دست یافت. چرچیل کنار رفته بود و دولت برآمده از حزب کارگر به دنبال رفاه عمومی و بومی سازی صنایع اصلی مانند زغال‌سنگ و فولاد بود.

حلقه‌ مونت‌پلرین در ۱۹۴۷، هنگامی که تفکرات مارکسیستی و کینزی در سراسر جهان در حال گسترش بود، به وجود آمد.

فردریش فون‌هایک، سازمان دهنده‌ اصلی این حلقه و اولین رییس آن بود. وی معتقد بود که این گروه باید متشکل از دانشمندان و پژوهشگران برجسته‌ای باشد که به بحث و نقد تفکرات جمع‌گرایانه پرداخته و از ایجاد سروصدا در جامعه و تبلیغات برای خود دوری کند.

افرادی که در اولین جلسه‌ مونت پلرین در سوئیس حضور داشتند، عبارتند از: ‌هایک، کارل پوپر، لیونل رابینز از مدرسه‌ اقتصاد لندن، میلتون فریدمن، آرون دایرکتور، جورج استیگلر از دانشگاه شیکاگو، لئونارد ای.رید و اف. ای.‌هارپر از بنیاد آموزش اقتصاد (FEE)، هنری‌هازلیت از نیوزویک، لودویگ فون میزس از دانشگاه نیویورک، برتراند دوژوئنل از پاریس، تریگو‌هاف از اوسلو و ۲۷ تن دیگر از مریدان اندیشه آزادی.

از مواردی که در اعلامیه اهداف مونت‌پلرین به آنها اشاره شده می‌توان به تصدیق حقوق مالکیت خصوصی، موازین اخلاقی فعالیت‌های خصوصی و عمومی، آزادی فکر و بیان و «حق هر فرد برای تعیین روش زندگی خود»، اشاره کرد.

از اعضای مونت پلرین که به درجات عالی سیاسی رسیدند می‌توان به لودویگ ارهارد صدر اعظم آلمان غربی، لوییجی آینودی رییس جمهور ایتالیا، آرتور برنز رییس فدرال رزرو و واسلاو کلاس نخست‌وزیر جمهوری چک اشاره کرد. همچنین هشت نفر از اعضای این حلقه شامل‌هایک، فریدمن و استیگلر موفق به دریافت جایزه‌ نوبل در اقتصاد شدند و بنا به گفته‌های مارتین اندرسون از موسسه‌ هوور استنفورد، از ۷۶ مشاوری که در کمپین ریگان در سال ۱۹۸۰ کار می‌کردند، ۲۲ نفر ازجمله خود اندرسون از اعضای مونت پلرین بودند.

هارتول در کتاب خود اشاره می‌کند که تلاش‌های مونت پلرین در برابر تفکرات مخالفش هیچ گاه پایان نیافته است، حتی هنوز هم در بسیاری نقاط دنیا، تصور می‌شود که دولت نمادی از نگهبان «عدالت اجتماعی»، نظم‌دهنده‌ سیستم لجام گسیخته‌ سرمایه‌داری!، مسوول آموزش جوانان، مسوول حقوق بازنشستگان و نهادی دلسوز است که ثروت را از ثروتمندان می‌گیرد و بین فقرا

تقسیم می‌کند.

هارتول همچنین اشاره می‌کند که اگرچه اعضای حلقه بر سر مساله‌ آزادی متفق‌القول بوده‌اند، ولی همیشه بحث بر سر راه‌های رسیدن به آزادی در میان آنها داغ بوده است، به طوری که بحث‌های زیادی بین اعضا در مورد تامین اجتماعی، مدارس دولتی، توسعه‌ اقتصادی، استاندارد طلا، مالیات بر درآمد منفی و دیگر برنامه‌های رفاهی صورت گرفته است. در همین راستا لودویگ فون میزس که او را می‌توان غیر قابل انعطاف ترین عضو حلقه خواند، بارها بعضی اعضا را متهم به انحراف فکری و گرایش به سوی سوسیالیسم کرده است.

هارتول معتقد است که مونت پلرین، همراه با بسیاری از کانون‌های تفکر بازار آزاد، توانسته‌اند تحولات خوبی را در جهان ایجاد کند. به اعتقاد وی، در نتیجه‌ تلاش این کانون‌ها بوده که تفکر تجارت آزاد و رابطه‌ نزدیکی که بین کارایی بازار و آزادی فردی توانسته جای خود را در جهان باز کند.

هارتول در کتاب خود که در عین باریک بینانه بودنش، جذاب و جالب است به قول خودش به دنبال «دفاع از بازار آزاد و مذمت دولت‌گرایی»

بوده است.

تاریخی که‌هارتول از مونت پلرین ارائه می‌دهد، به سه نتیجه‌گیری می‌انجامد: تقدم تفکر بر عمل، نتیجه بخش بودن فعالیت‌های کانون‌های تفکر و متفکران و اینکه اندیشه اگرچه بد یا خوب، پیروز نهایی است.