پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پیروزی رونالدو, سیطره ماشینیسم


پیروزی رونالدو, سیطره ماشینیسم

انسان مدرن تحت استیلای ماشین

وقتی در قرن هجدهم جیمز وات گامی بسیار جاه‌طلبانه و بلندپروازانه برداشت و ماشین بخار را به بشر تقدیم کرد، تاریخ به مسیر دیگری هدایت شد. با این هدیه جادویی زندگی سرعت بیشتری گرفت، در دوره‌های بعد با تکامل دستاورد وات، آن هدف غایی که خدمت ماشین به انسان بود واژگونه شد و انسان تن به بندگی ماشین داد، بزرگان علم و اندیشه برای رهایی انسان از این بردگی به تکاپو افتادند، اما تئوری‌های بلندپروازانه آنان برای رهایی بشر جامه پراتیک نپوشید و ایده‌های دلسوزانه و نجات‌بخش را به بیراهه کشاندند و دیکتاتوری‌های مخوف شکل گرفت و دو شکل متناقص شتاب روزافزون زندگی و بندگی انسان با هم عجین شد. و اکنون بیش از هر زمان دیگر انسان مدرن تحت استیلای ماشین روی به جانب تباهی دارد.

انسان کنجکاو و جاه‌طلب برای تامین هرچه بیشتر آسایش زندگی ماشین‌هایی در شمایل انسان ساخت و به آنها عنوان ربات را اطلاق کرد. ربات‌ها وظایف محوله را با دقتی ریاضی‌وار و خدشه‌ناپذیر انجام می‌دهند. به علاوه بشر امروز به این هم بسنده نکرده و دانشمندان در آزمایشگاه‌های علمی با استفاده از علم ژنتیک دست به خلق موجودات شگفتانگیزی می‌زنند. یکی از این محصولات محیرالعقول موجودی است به نام رونالدو؛ همان نام‌آشنایی که چندسالی است در زمین‌های فوتبال موجب سرگرمی ما است. انسان تراریخته‌یی که توانایی‌های انسان را به سطحی بالاتر ارتقا داده، کاریزمای شگفت‌انگیزش چشم‌ها را خیره می‌کند. رفتارش قهرمان‌های داستان‌های هزار و یک شب را برای عشاقش تداعی می‌کند، او نارسیسوس زمانه ما است. خودشیفتگی و تبختر هولناکش تماشاگران را افسون می‌کند.

او با هیمنه رعب‌آورش بر اسب لجام‌گسیخته نخوت سوار است و یادآور شکوه هراس‌آور شارلمانی است. اندام رعنایش، با عضلات برآمده که او را از هم‌صنفانش متمایز می‌کند، حس طنازی و تفرعن را توأمان به نمایش می‌گذارد. او با علاقه زایدالوصفش به خود نمایی، مانکن‌های سالن‌های مد میلان و پاریس را در اذهان تداعی می‌کند. اما ورای این ظاهر چشم نواز حقیقتی پنهان است. رونالدو محصول همکاری نهادهای مختلف برای ساختن یک ابر انسان است، موجودی که هم توانایی‌های فیزیکی داشته باشد و هم جذابیت ظاهری برای کسب درآمد. شاید هدف اول، اولویت باشگاه متمول رئال مادرید برای در اختیار گرفتن رونالدو بوده باشد. باشگاهی که از دیرباز به چهره‌ها توجه خاصی نشان داده تا به لطف فریبندگی آنها بر اندوخته‌های مادی‌اش بیفزاید. از نمونه‌های قبلی این سیاست خرید بازیکنانی نظیر دیوید بکام و حتی کاکاست.

شاید یافتن ضعف و نقصی برای رونالدو با این کبکبه و محبوبیت کاری دشوار به نظر برسد و برای شیفتگانش امری محال. اما همه توصیفات فوق الذکر، تحسین ظاهر است و توانایی‌های فیزیکی. رونالدو بازیکنی پرتلاش و خودساخته با اراده‌یی آهنین است که تحت تلمذ اساتید برجسته رشته‌های مختلف قرار گرفته تا بیشترین بهره‌وری را به لحاظ جسمانی داشته باشد. به اقرار خودش شاگرد یوسین بولت افسانه‌یی بود تا بر سرعتش بیفزاید. با روی آوردن به بدنسازی به فرمی شکیل، با عضلات برآمده دست یافته تا برای نمایش که یکی از اهداف اصلی او در زمین فوتبال است به آنها تکیه کند. با همه این تفاسیر، آیا توفیقات رونالدو شخصی است یا تحقق شعار «همه برای یک نفر» است که او را اینچنین در کانون توجه قرار داده؟ او در پیشانی یکی از بزرگ‌ترین و پرافتخارترین تیم‌های جهان قرار گرفته، قدیم‌ها می‌گفتند «همه راه‌ها به رم ختم می‌شود» و اکنون، «همه پاس‌ها به رونالدو ختم می‌شود.» همه در خدمت او هستند، و اگر کسی از این قانون سخت‌گیرانه عدول کند به‌شدت تنبیه و اخراج می‌شود. دی ماریای نازنین، موثر و بی‌ادعا، بنزمای از خودگذشته، ایسکوی با استعداد و گرت بیل پرطمطراق، و بسیاری ستاره‌های دیگر که رئال همواره از آنها انباشته است، او را در ماموریت سری باشگاه حمایت می‌کنند و او فارغ البال آن جلو ایستاده و پاس‌های طلایی را دریافت و آنها را به گل تبدیل می‌کند. زحمات دیگران نادیده انگاشته می‌شود و این رونالدوست که می‌درخشد. او از امتیازهایی بهره دارد که شکی در آنها نیست، سرعت خارق‌العاده، جاگیری‌های حساب شده و فرصت‌طلبی کم‌نظیر.

او با شامه جادویی‌اش بوی گل را از فواصل بسیار بعید استشمام می‌کند. رونالدو یک ماشین گلزنی است. اما وقتی نام فوتبال و فوتبالیست به ذهن می‌آید، نخستین چیزی که به ذهن متبادر می‌شود، تکنیک و مهارت فردی است، که رونالدو بهره چندانی از آن ندارد، و برخلاف عقیده دوستدارانش که او را بازیکنی کامل می‌دانند، او با حرکات ساده و قابل پیش‌بینی و بیشتر به کمک سرعت و قدرت بدنی‌اش از اندک حریفانش عبور می‌کند و بیشتر متکی به قدرت و دقت شوتزنی و ضربه‌های ساده است. او به ندرت قادر بوده با حرکات پیچیده و میخکوب‌کننده خطوط دفاعی را به هم بریزد...

اما رونالدو در این سال‌ها یک رقیب بسیار پرآوازه داشته به نام لیونل مسی، که برخلاف او هیچ علاقه‌یی به نمایش ندارد. نمایش واقعی او هنر نابی است که به عرصه می‌آورد. هیچ سیاست مرموزی پشت حرکاتش نهفته نیست. مسی اندام قهرمانانه ندارد، اما پشت این ظاهر معصوم و بی‌تکلف دریایی از تلاطم نهفته است، او یکی از شگفت‌انگیزترین مخلوقات زمانه ما است که در آینده به هم‌عصری با او فخر خواهیم فروخت. در تیم‌اش هیچ کسی به خدمت او گمارده نشده، همه هدفش خدمت به تیم و جلب رضایت تماشاگر است. او بدون لغزیدن به ورطه تظاهر، نیازهای باصره ما را برآورده می‌کند. اعوجاج حرکاتش شکوه سمفونی‌های آسمانی بتهوون را برای ما به ارمغان می‌آورد. مهارت بی‌نظیرش با صداقتی بی‌شائبه عجین شده و هر بار اندکی از عظمت درونش را به بیرون فوران می‌دهد تا تسلای روح آزرده ما باشد. حرکاتش به اعجاز می‌ماند و او با پاهایش چنان رستاخیزی به پا می‌کند که ما با چشمانی از حدقه درآمده و بهت زده، بدون اینکه باور داشته باشیم به نظاره می‌نشینیم. او در کسری از ثانیه چنان ضربات مبهوت‌کننده‌یی به توپ می‌زند که انگار ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها برای آنها اندیشیده است. یکی از حیرت انگیزترین گل‌هایی که به یاد می‌آوریم سال گذشته و در بازی برگشت با میلان بود که در تراکم بازیکنان خودی و حریف چنان ضربه‌یی به توپ زد که هنوز هم برای بازیکنان میلان و همه کسانی که آن بازی را دیدند باورش محال است.

او خلق الساعه معجزه می‌آفریند و دست به آفرینش‌های شگفت انگیز می‌زند. هنر عمیق و جاودانه هنگامی پدیدار می‌شود که هنرمند آن را برای ارضای روح سرکش خود می‌آفریند، بدون توجه به جنبه‌های مادی، استقبال و حتی مخاطب. شاهکارهای روح نواز بتهوون و موتزارت، به همین منظور به وجود آمده، آثار جاودانه ادبیات جهان اینگونه شکل گرفت، مونالیزای داوینچی، داوود میکل آنژ، گلهای آفتابگردان ونگوگ و جیغ ادوارد مانش با این هدف جان گرفت. فلینی، آنتونیونی، ولز و برگمان، نقاط فرازین تاریخ سینما را برای رضایت درونی خویش آفریدند، و مسی هم بسان همه نوابغ تاریخ علاقه‌یی به نمایش ندارد و حرکات ویرانگرش برخاسته از ضمیر ناخودآگاه او است. کنفورمیسم، تفکری که جهان ما را تحت سیطره خود دارد، چاره‌یی ندارد جز اینکه، هایدگر را فراموش کند، کافکا را سفسطه کند، و برای مسی، آخرین غول هنر مدرن، احترامی که شایسته او است را قائل نشود. اگر بزرگ‌ترین ستایش‌ها را نثار او کنیم، به هیچ‌وجه ره اغراق نپیموده‌ایم و هرگز قادر نخواهیم بود آنچنان که شایسته او است حق مطلب را به جای آوریم. سرانجام انتظار به پایان رسید و بنابر پیش‌بینی‌ها توپ طلا به رونالدو رسید، شاید اکنون که این گوی زرین در دستان اوست، گفتن و نوشتن از مسی نابجا جلوه کند.

اما همواره باید هنر متعالی و هنرمندان گرانمایه را مورد تکریم قرار داد، حتی اگر از دیدگان ما به دور باشند. امسال مسی به خاطر کابوس مصدومیت که گریبانش را گرفت مجال ربودن یک توپ طلای دیگر را از کف داد. و نوبت به رونالدو رسید که سرانجام از ورای دیوار مهابت مسی رخ بنماید. شاید این جایزه به خود رونالدو هم زیاد مزه ندهد وقتی که رقیب هراسناکش در میدان رقابت نبود. به هر حال رای‌دهندگان و شرکت‌کنندگان در نظرسنجی‌ها، غالبا گل‌ها و نتایج تیم‌ها را می‌بینند و جز عده معدودی قادر به فرا رفتن از نقاب ظاهر نیستند.

در سال‌های اخیر بحث‌های پردامنه‌یی پیرامون مقایسه مسی و رونالدو به راه افتاده و دوستداران فوتبال به دو دسته شیفتگان یکی و منکران دیگری تقسیم شده‌اند، اما فارغ از افتخارات و جوایزی که به دست می‌آورند، آنها تفاوت‌های آشکاری با هم دارند و در دو سطح متفاوت ایفای نقش می‌کنند. مسی تجسم شکوه درون است و رونالدو تجسم جذابیت بیرون، مسی نمایانگر دنیای پیچیده ذهنی است و رونالدو نمایشگر فضای ملموس عینی، مسی موجودی لاهوتی و ماورایی است و رونالدو مخلوقی ناسوتی و زمینی. مسی پدیده بغرنجی است که فاحمه زمانه‌اش قادر به هاضمه او نیست. شاید وجه تمایز این دو در این بیت جاودانه حافظ بزرگ جلوه‌گر شود:

سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش‌دار

سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد

به هر حال قیاس مسی با دیگران یک قیاس مع‌الفارق است، و این قیاس مع الفارق بر افواه جهانیان جاری است. مسی بدون توپ طلا هم به راهش ادامه می‌دهد و چشم‌اندازی بسیار روشن و جادویی را پیش روی ما می‌گشاید. او روزنه‌هایی به جهانی آرمانی، درخشان و پاک گشود تا در هیاهوی بی‌خویشتنی و ماشینیسم، فوتبال و دوستدارانش در بارقه‌های تابیده از این روزنه‌ها، پیش پا ببینند و نفس تازه کنند. درباره مسی اظهارنظرهای فراوانی وجود دارد. فابیو کاناوارو، فاتح قدرتمند و نفوذناپذیر جام جهانی ۲۰۰۶ می‌گوید؛ «وقتی مقابل مسی قرار می‌گیرید، فقط باید دعا کنید، زیرا هیچ کس قادر به مهار او نیست»، و گتوزو هافبک سازش‌ناپذیر ایتالیا می‌گوید؛ «نه، او نمی‌تواند حقیقت داشته باشد!» و این شاید زیباترین توصیف از مسی باشد. به هر حال در مراسم فیفا این رونالدو بود که با همان نخوت همیشگی قدم بر فرش قرمز گذاشت و بر توپ طلا بوسه زد، و شاید اشک‌های درشت و سیل‌آسایش در آن شب جادویی اندکی چهره مغرور او را تلطیف کرده بود. این پاداش گوارایش باشد، به پاس همه تلاش‌های خستگی‌ناپذیرش...

حسین رضایی