جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

صدای گام های استکبار


صدای گام های استکبار

بررسی اسناد تاریخی نشان می دهد که روابط ایران و آمریکا در قرن نوزدهم در شرایطی شکل گرفت که از یکسو پادشاهان قاجار در ایران حتی شناخت درستی از محل جغرافیایی آمریکا نداشتند و در سوی دیگر هم آمریکا هنوز به جهانی کردن سیاست هایش رو نیاورده بود و تحت تاثیر دکترین مونروئه بیشتر علاقه مند به رتق و فتق امور داخلی بود و ماموریت خارجی خاصی برای خود تعیین کرده بود

بررسی اسناد تاریخی نشان می‌دهد که روابط ایران و آمریکا در قرن نوزدهم در شرایطی شکل گرفت که از یکسو پادشاهان قاجار در ایران حتی شناخت درستی از محل جغرافیایی آمریکا نداشتند و در سوی دیگر هم آمریکا هنوز به جهانی کردن سیاست‌هایش رو نیاورده بود و تحت‌تاثیر دکترین مونروئه بیشتر علاقه‌مند به رتق و فتق امور داخلی بود و ماموریت خارجی خاصی برای خود تعیین کرده بود.

اسناد نشان می‌دهد که جاستین پرکینز، اولین تبعه آمریکایی است که به ایران آمد. از سوی دیگر، نخستین ایرانی که رسما تابعیت ایالات متحده آمریکا را پذیرفت میرزا محمدعلی حاج سیاح بود که در انقلاب مشروطیت نیز شرکت داشت.

میرزا محمدعلی محلاتی ملقب به حاج سیاح متولد ۱۸۳۶ میلادی در شهرستان محلات، یک جهانگرد علاقه مند به سرزمین‌های جدید بود.

وی نخستین بار از طریق نیویورک وارد آمریکا شد و تا سانفرانسیسکو نیز در سفرهای خود پیش رفت تا جایی که در ۲۶ می ۱۸۷۵ تابعیت آمریکا را در دادگاه ناحیه ۱۲ کالیفرنیا رسما پذیرفت.

حاج سیاح حتی در ۲ نوبت موفق به دیدار با رئیس‌جمهور آمریکا، پرزیدنت اولیسس گرنت نیز شد.

پس از ۱۸ سال سفر به فرنگ، وی سال ۱۸۷۷ به ایران بازگشت و وارد صحنه انقلاب مشروطیت شد و به خاطر نوشتن نامه‌ای انتقادآمیز به مدت ۲۰ ماه به زندان افتاد.

حاج سیاح در ۸۹ سالگی در سال ۱۹۲۵ درگذشت. میرزا ملکم خان از وی به عنوان «منادی غیب» در جنبش آدمیت و معیرالممالک (داماد ناصرالدین شاه قاجار) وی را یک فراماسون نام برده‌اند.

از سوی دیگر ژوئن ۱۸۸۳ (۱۳۰۰ هجری قمری) آمریکا اقدام به تاسیس کنسولگری در ایران کرد و دیپلمات ارشدی به نام ساموئل گرین بنجامین را به تهران فرستاد. دولت ایران هم نخست سال ۱۸۵۶ میرزا ابوالحسن شیرازی و سپس در اکتبر ۱۸۸۸ میلادی (۱۳۰۶ هجری قمری) حاج حسینقلی خان صدرالسلطنه، فرزند میرزا آقاخان نوری را به عنوان نماینده رسمی به آمریکا فرستاد. وی به نام حاجی واشنگتن در تاریخ ایران ماندگار شده است.

همچنین روابط ایران و آمریکا در سطح سفیر از سال ۱۹۴۴ تا انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ برقرار بود. پیش از آن، ۲ کشور در سطح پایین‌تر مبادلات سیاسی نیز داشتند و از انقلاب اسلامی ایران تاکنون، ایران و آمریکا هیچ‌گونه روابط رسمی با یکدیگر نداشته‌اند. والاس موری (Wallace Murray) که در سال‌های دهه ۲۰ میلادی دیپلمات ارشد آمریکا در ایران بود، نخستین سفیر این کشور در ایران شد. در تاریخ روابط قدیم ایران و آمریکا برخی نام‌ها به چشم می‌‌آید که به عنوان مستشاران آمریکایی به خدمت دولت وقت ایران درآمده‌اند.

مورگان شوستر یکی از این نام‌ها بود. ویلیام مورگان شوستر حقوقدان، ناشر و کارشناس مالی اهل ایالات متحده آمریکا که سال ۱۹۱۱ (زمان قاجاریان) برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او اهل واشنگتن دی.سی بود و سال ۱۸۹۹ مسوول گمرک کوبا شد. سال ۱۹۰۱ به فیلیپین رفت و در خدمت دولت آمریکا مسوول گمرک آن کشور و عضو هیات عالی حاکم (آمریکایی) فیلیپین شد.

سال ۱۹۱۰ وزیر مختار ایران در آمریکا از دولت آمریکا خواست که کارشناسی برای استخدام در دولت ایران به منظور اصلاح امور مالی دولت نوپای مشروطه معرفی کند. شوستر با پیشنهاد دولت آمریکا سال ۱۹۱۱ به ایران رفت و به‌ کار پرداخت.

● ماجرای شوستر

شوستر بهمن ۱۲۸۹ برابر با ۱۹۱۱ میلادی همراه ۴ معاون وارد ایران شد. وی آغاز به اصلاح امور مالی دولت ایران کرد و خزانه‌دار کل گردید ولی سرانجام نتوانست کار زیادی از پیش ببرد. دولت‌های روسیه و بریتانیا که ایران را به ۲ منطقه نفوذ برای خود تقسیم کرده بودند از آمدن شوستر خشنود نبودند و از همان آغاز به مخالفت پرداختند. در تیر ۱۲۹۰ محمدعلی شاه با کمک روسیه برای پس‌ گرفتن تاج و تخت شاهی به ایران آمد ولی در آخر نتوانست به هدف خود برسد. شوستر با اصلاحاتی که تا آن زمان کرده بود و ترتیباتی که در امور مالی ارتش داده بود توانست مواجب ارتشیان را پرداخت کند و ارتش ایران توانست پس از چند درگیری و زد و خورد با سربازان قوای محمدعلی شاه و برادرش شعاع‌السلطنه که از میانرودان با سپاهی به کمک او آمده بود آنها را سرانجام در شهریور ۱۲۹۰ شکست دهد. محمدعلی شاه و شعاع‌السلطنه پس از این شکست به روسیه فرار کردند.

نکته: روابط ایران و آمریکا در قرن نوزدهم در شرایطی شکل گرفت که پادشاهان قاجار حتی شناخت درستی از محل جغرافیایی آمریکا نداشتند و آمریکا هم هنوز به جهانی کردن سیاست‌هایش رو نیاورده بود و هیچ‌گونه ماموریت خارجی خاصی برای خود قائل نبود

شوستر درصدد بود اموال شعاع‌السلطنه در ایران را توقیف کند (دستور داده بود تا تسویه بدهی مالیاتی توقیف شود) ولی روسیه که پشتیبان شعاع‌السلطنه بود با این کار مخالفت کرد (طبق قرارداد آگوست ۱۹۰۷ سن‌پترزبورگ که در ایران قزاق مستقر ساخته بود برای جلوگیری از اجرای تصمیم شوستر، به بهانه متوسل شد و در اطراف املاک شعاع‌السلطنه نیروی نظامی مستقر کرد). دولت روسیه که از آغاز با آمدن شوستر مخالف بود در این مورد به دولت ایران اولتیماتوم (اولتیماتوم روسیه) داد و از دولت ایران خواست تا تعهد دهد که از این پس بدون توافق با سفارت‌های روس و انگلیس به چنین اقداماتی دست زند. مجلس شورای ملی ایران زیر بار این اولتیماتوم نرفت. نیروهای روس در جواب تبریز و زنجان و رشت را اشغال کردند. مجلس شورای ملی همچنان به مخالفت ادامه داد و مردم نیز مخالف تسلیم بودند. روسیه برای به اجرا درآوردن اولتیماتوم حرم امام رضا ع در مشهد را به توپ بست. آنها همچنین در شهرهای اشغال شده فجایعی مرتکب شدند و عده‌ای از اهالی را کشتند. ناصرالملک که نایب‌السلطنه بود با استفاده از حق پادشاه، مجلس را واداشت تا در این مورد اختیارات خود را به کمیسیونی که برای این کار ترتیب داده شده بود واگذارد. این کمیسیون شرایطی را که روسیه طلب کرده بود پذیرفت و شوستر را اخراج کرد.شوستر پس از این ‌که بهمن ۱۲۹۰ ایران را ترک کرد به آمریکا بازگشت و در کتابی درباره ایران شرح مفصل این ماجرا و تجربه خود در ایران را نوشت. او معتقد بود: فرار ایرانیان از پرداخت مالیات، برای آنان به صورت یک عادت درآمده است و مجبور ساختنشان به ترک این عادت آسان نخواهد بود و تا مساله مالیات‌گیری دقیق در ایران حل نشود و در این مورد دقت لازم به عمل نیاید هیچ‌یک از مشکلات این کشور برطرف نخواهد شد. قدرت دولت‌ها از مالیات رونق می‌گیرد همان‌طور که در بررسی تاریخ ملل، اضمحلال زمامداری‌ها نیز با مالیات مرتبط بوده است.

● میلسپو؛ یک تجربه منفی

البته اگرچه ایرانیان تجربه منفی از حضور شوستر در ایران نداشتند، اما با آمدن دکتر میلسپو به ایران تجربه‌ای منفی را به دست آوردند.

اولین بار سال ۱۳۰۱ شمسی دولت تصمیم گرفت برای تامین کسری بودجه از آمریکا قرض کند. طبق مذاکراتی که به عمل آمد شرط استقراض این شد که اداره مالیه مملکت تحت نظارت مستشاران آمریکایی قرار گیرد. بنابراین مرداد ۱۳۰۱ در کابینه قوام‌السلطنه قانونی از مجلس گذشت که به موجب آن دکتر میلسپو با حقوق ۱۵ هزار دلار در سال استخدام شد. خانه و اثاثیه هم از طرف دولت تهیه می‌شد و ۸ نفر آمریکایی دیگرکه توسط دکتر میلسپو انتخاب می‌شد هم ۷۵۰۰ تا ۱۰ هزار دلار حقوق می‌گرفتند. سال ۱۹۲۱ میلسپو به ایران آمد.

در قانون استخدام میلسپو، اختیارات تامی به ایشان داده شد که هیچ خرجی بدون اجازه ایشان انجام نمی‌شد و دولت بدون موافقت ایشان نمی‌توانست هیچ‌گونه تعهد مالی بنماید. ترقی و تنزل و انتقال و عزل مستخدمان مالیه و همچنین مستخدمان ادارات دیگر دولتی که مستقیما با جمع و محاسبه و پرداخت وجوه عمومی مربوط است از صلاحیت رئیس کل مالیه بود. وزیر مالیه وقت نیز در مقابل میلسپو، هیچ‌گونه اختیاری نداشت و تمام تشکیلات وزارت مالیه و پیشکاری‌های ولایات تحت‌نظر مستقیم دکتر میلسپو و همکاران آمریکایی او بود. میلسپو، نهایتا با قدرت گرفتن رضاخان به دلیل اختلاف‌نظر با وی از ایران رفت.

بار دوم چون تجدید انتخاب مستشاران آمریکایی برای امور دارایی و اقتصاد در نظر بود در تاریخ ۲۱ آبان ۱۳۲۱ دکتر میلسپو برای بار دوم برای ریاست کل دارایی انتخاب شد. شریدن آمریکایی برای خواربار و ۴ آمریکایی دیگر همکار میلسپو ۲ نفر دیگر معاون میلسپو، ویویان آمریکایی برای وزارت خواربار و نیز استخدام گراشام آمریکایی برای ریاست گمرک و تیر ۱۳۲۲، ۶ نفر دیگر آمریکایی برای همکاری با میلسپو انتخاب شدند. میلسپو دی ۱۳۲۱ وارد تهران شد و به عنوان رئیس کل دارایی بااختیارات وسیعی امور مالی و اقتصادی کشور را در دست گرفت و خزانه‌داری، حمل و نقل، توزیع خواربار و تثبیت قیمت‌ها و حتی تعدیل اجاره‌بها در اختیار او و ۶۰ نفر از همکارانش قرار داده شد. اقدامات وی مورد توجه مردم قرار نگرفت و کلا در نوبت اول ماموریتش موفق‌تر بود. مجلس زیرفشار افکار عمومی در ۸ ژانویه ۱۹۴۵ برابر با ۱۹ دی ۱۳۲۳ قانونی مبنی بر سلب اختیارات فوق‌العاده میلسپو گذراند و سپس دولت اقدام به برکناری و اخراج وی از ایران کرد.

دکتر میلسپو از اختیاراتی که به او داده شده بود به نوعی سوءاستفاده می‌کرد و حاکمیت ملی ایرانیان را در خطر قرار داده بود و بیشتر به تامین منافع ملی آمریکا فکر می‌کرد. در واقع حضور دکتر میلسپو در ایران نخستین تجربه‌های تلخ و استعمارگرایانه آمریکاییان را در ذهن ایرانیان حک کرد.

فرهاد مستوفی