یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت کرد


چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت کرد

در این نوشتار به گزارشی مختصر از «دیباچه ای بر فرهنگ استبداد در ایران» نوشته احمد میری پرداخته خواهد شد

این کتاب در پی بررسی این مطلب است که چرا امروز ایران، کشوری که روزگاری یکی از تمدنهای بزرگ جهان بود، آنقدر عقب مانده که حتی از حیاتی‌ترین وظیفه اصلی خود تولید مواد غذایی بر نمی آید و در این امر به دیگران وابسته است؟

ایشان با نگارش کتابی در ۱۳ فصل، در حقیقت در صدد پاسخ دادن به این سوال بر می آید. ایشان در این کتاب ریشه عقب ماندگی و یا توسعه نیافتگی را در سازمان اقتصادی و شیوه معیشتی جامعه می‌بیند. و موانع توسعه یافتگی ایران را در سه مانع می‌بیند.

۱) موانع اقلیمی: منظور از این مانع همان خشک بودن سرزمین ایران و مسئله کمبود آب می باشد. در اثر کمبود آب مردمان مجبور می شدند به نقاط آبخیز ایران کوچ کنند و طبیعتا متناسب با این کوچ نشینی، شغلی را انتخاب می کردند که کوچ نشینی، برای آن مانعی به حساب نیاید و آن هم شغل دامداری و گله داری است. این کوچ نشینی، باعث می شد که مردمان از سکونت دائمی، بپرهیزند و در امرا ر و معاش به قدر کفایت اکتفا کنند و به پس انداز و انباشت سرمایه فکر نکنند.

۲) دومین مانع مانع تاریخی است. ایشان، مانع تاریخی را به این گونه بیان می دارد که چون سیر تحولات سیاسی و اجتماعی در غرب به گونه ای بود که در بطن خود عناصر توسعه را می پروراند، به توسعه دست پیدا کرد ولی در ایران چون آن مراحل تاریخی وجود نداشت، به همین جهت حرکت به سمت توسعه هم وجود نداشت.

به عبارتی در غرب به علت وجود آب فراوان، و در نتیجه مالکیت خصوصی بر اموال و املاک، شرائط برای تغییر نظام و انتقال از عرصه تاریخی فئودالی به اشرافیت تجاری، صنعتی و سرانجام اطلاعاتی فراهم می شود ولی در ایران ما شاهد این مراحل تاریخی نمی باشیم.

۳) سومین مانع: مانع دینی و فکری است. مراد از این مانع، ادغام دین و حکومت می باشد.( ایشان بر این عقیده است که ادغام این دو نهاد ناشی از نیاز هرکدام از این دو به دیگری می باشد. قدرت برای اعمال نفوذ خود و مشروعیت خود نیاز به دین دارد و دین هم برای حضور در عرصه نیاز به قدرت دارد. ) ایشان ادغام دین و دولت را یکی از اساسی ترین دلائل کندی روند توسعه در ایران می داند.

مراد از ادغام دین و حکومت، جامعه ایست دین سالار (تئوکراتیک) که در آن قوانین اجتماعی که توافقی، نسبی، مشمول زمان و مکان، و با اراده جمعی است، بر اساس اصول فقه دینی که معیاری ایمانی، مطلق، ثابت و لایتغیر است پایه ریزی و بنا نهاده شوند. این در حقیقت همان تناقضی است که آقای علمداری در قالب این مانع سوم آن را به تصویر می کشاند.

ایشان کتاب را به ۱۳ فصل تقسیم می کند.

▪ فصل اول: در این فصل به توضیح مفاهیم و به تعبیر خودشان به ابهام زدایی از معانی ومفاهیم مورد بحث مثل(توسعه، عقب ماندگی و ...... ) می پردازد.

▪ فصل دوم: در این فصل با نگاهی به تاریخ دور ایران، به رشد تمدن باستان می پردازد و به زعم ایشان عامل رشد اقتصادی در این دوره از تاریخ، انقلاب کشاورزی بود که این انقلاب هم با اختراع گاوآهن رخ می دهد.

▪ فصل سوم: در این فصل به دلائل سقوط روم باستان می پردازد و دلیل این سقوط را تحول ساختاری می داند. در بیان این تحول ساختاری، بحران سیستم برده داری و در نتیجه پیدایش سیستم فئودالیسم را ذکر می کند.

▪ فصل چهارم: در این فصل به وضعیت زمینداری در ایران اشاره می کند. و وضعیت زمین داری در ایران را تا قبل از اصلاحات ۱۳۴۱ پنج نوع مالکیت ذکر می کند. اربابی، خالصه، املاک صنعتی، وقف، خرده مالکی

▪ فصل پنجم: دلائل عدم رشد فئودالیسم را در ایران بیان می دارد. به نظر ایشان چرخه تحول ناشی از تضاد شیوه زندگی قبایل کوچنده و قبایل ساکن در تمام طول تاریخ شرق ادامه یافته ککه دلیل آن در طبیعت این مناطق نهفته است و ناشی از محیط زیستی آنها است.

▪ فصل ششم: در این فصل به دلائل رشد تمدن معاصر غرب اشاره می کند و در ذکر این دلائل سه دلیل را بیان می دارد که عبارتند از:

۱) گسترش جغرافیایی برای استفاده از منابع طبیعی

۲) تقسیم کار جهانی

۳) ایجاد دولت های هسته ای متمرکز برای ایجاد ارتشی قومی

▪ فصل هفتم: در این فصل به دلائل عدم رشد سرمایه داری در ایران اشاره می کند. که در بیان این دلائل به ۹ دلیل اشاره میکند.

▪ فصل هشتم: در این جا این پرسش را مطرح می کند که آیا اسلام عامل عقب ماندگی جامعه بوده است یا خیر؟

▪ فصل نهم: با نگاهی تاریخی، دلائل چیره شدن اعراب بر ایران را بررسی می کند.

▪ فصل دهم: عوامل رشد و افول اندیشه در ایران پس از اسلام را در این فصل مورد بررسی قرار می دهد. به نظر ایشان علی رغم صدمات و وقفه هایی که هر یک از وقایع تاریخی( حمله اعراب و مغولان به ایران) بر روند توسعه ایجاد کرده اند، هیچ کدام عامل اصلی عقب ماندگی ایران نبوده است بلکه این امر( عقب ماندگی) ریشه در وضعیت اقلیمی شرق دارد.

▪ فصل یازده: در این فصل با نگاهی به تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام، به دلائل شکست معتزله در میان جوامع اسلامی و توفق اشاعره می پردازد.

▪ فصل دوازدهم: در این فصل به رابطه رشد علوم و توسعه جامعه می پردازد و می گوید که پیشرفت علم ناشی از رفاه جامعه است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که علم نه عامل رشد اقتصادی بلکه محصول آن است.

▪ فصل سیزدهم و پایانی کتاب هم اختصاص دارد به تقسیم بندی تاریخ اسلام در ایران و جهان که هرکدام را (ایران و جهان) را به پنج دوره تقسیم کرده است.

سید ابوالحسن توفیقیان



همچنین مشاهده کنید