سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سیاستگذاران آمریکایی همچنان اشتباه می کنند


سیاستگذاران آمریکایی همچنان اشتباه می کنند

تحولات اخیر پاکستان من را یاد گذشته های دور می اندازد به زمانی که در شورای امنیت ملی آمریکا مسئول بخش ایران بودم و انقلاب اسلامی تازه آغاز شده بود من متخصص در امور پاکستان نیستم, اما نمی توانم سیاست ۳۰ دهه پیش آمریکا در برابر ایران را با رویکرد امروز کاخ سفید در مورد پاکستان مقایسه نکنم

● آخرین روزهای محمدرضا شاه، آخرین روزهای پرویز مشرف

«گری سیک» تحلیلگر امور خاورمیانه و متخصص مسائل ایران است. او در دوران ریاست جمهوری فورد و کارتر عضو شورای امنیت ملی آمریکا بود. سیک تاکنون دو کتاب درباره ایران منتشر کرده است و هم اکنون در دانشگاه کلمبیا روابط بین الملل درس می‌دهد. گری سیک علاوه بر این مدیر اجرایی پروژه خلیج/۲۰۰۰ در همین دانشگاه است، پروژه‌ای که وظیفه بررسی وضعیت کشورهای حوزه خلیج فارس را بر عهده دارد.

تحولات اخیر پاکستان من را یاد گذشته‌های دور می‌اندازد؛ به زمانی که در شورای امنیت ملی آمریکا مسئول بخش ایران بودم و انقلاب اسلامی تازه آغاز شده بود. من متخصص در امور پاکستان نیستم، اما نمی‌توانم سیاست ۳۰ دهه پیش آمریکا در برابر ایران را با رویکرد امروز کاخ سفید در مورد پاکستان مقایسه نکنم.

دلیل نهایی شکست سیاست‌های آمریکا در زمان انقلاب ایران این واقعیت بود که ایالات متحده اعتمادی بی حد به شاه ایران داشت و مسئولیت‌های دشواری را بر عهده اش گذاشته بود. آمریکا، شاه – و نه کشور یا مردم ایران – را به محور استراتژی‌های خود در خلیج فارس مبدل کرده بود. همه چیز به شاه بسته بود، آمریکا در خاورمیانه هیچ نقشه دومی نداشت و به همین خاطر بود که ایالات متحده گزینه‌ای جز حمایت از شاه نداشت. آمریکایی‌ها ایمان داشتند ـ یا امیدوار بودند ـ شاه بالاخره به خود می‌آید و می‌تواند قبل از اینکه خیلی دیر شود بر بحران غلبه کند. اما آن روز هیچ وقت فرا نرسید؛ انقلاب ایران از لحظه بدون بازگشت عبور کرده بود و دیگر نمی‌شد جلویش را گرفت.

البته آنچه که نوشتم یک ساده‌سازی خام ماجراست، اما وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم بیشتر جوهره موضوع را می‌بینیم تا جزئیات دقیق را. از دید من مشکل اساسی سیاست خارجی آمریکا در دوران شاه همین بود. ما تمامی تخم مرغ‌ها را در سبد شاه گذاشتیم. ما هیچ جایگزین دیگری برای او نمی‌دیدیم. پس وقتی دریا طوفانی شد امیدوارانه منتظر ماندیم، جز خوشبینی چاره‌ای نداشتیم.

به همین خاطر بود که شماری از سلطنت‌طلبان که بعد از انقلاب اسلامی از ایران گریختند و دست به دامان نظریه‌های توطئه شدند. آنها متوهمانه به این نتیجه رسیدند که دولت کارتر تیرخلاص را بر حکومت آخرین شاه ایران شلیک کرده است. از دید ما، که زمان انقلاب ایران در کاخ سفید حضور داشتیم، این عقیده کاملا پوچ به نظر می‌رسد، اما حامیان شاه همچنان باور دارند که آمریکایی‌ها - که تمام امور دنیا را کنترل می‌کنند و هیچ اتفاقی بدون اجازه آنها رخ نمی‌دهد! - حتما خود انقلاب کرده اند و شاه را برده اند! کسی اصلا به این نکته توجه نمی‌کند که سیاستگذاران آمریکایی در طول قرن گذشته تصمیمات اشتباه فراوانی گرفته‌اند و حمایت بی قید و شرط از شاه یکی از آنها بوده است.

حالا هم وقتی به پاکستان نگاه می‌کنم همان روزهای انقلاب ایران پیش چشمم می‌آید. من متخصص مسائل این کشور نیستم، اما به خوبی معلوم است که آمریکا در پاکستان درگیر همان سیاستی شده که در دوران شاه در پیش گرفته بود. این قماری خطرناک است. تمام سیاست ما بر حمایت از یک شخص بنا می‌شود و هیچ راه برگشتی نداریم. اگر اوضاع به هم بریزد، ما استراتژی دومی نداریم.

اما مساله مهم اینجاست که اوضاع پاکستان بعد از سرنگونی احتمالی مشرف با ایران پس از سقوط محمدرضا شاه قابل مقایسه نخواهد بود. مثلا اگر سنی‌های تندرو که دیدگاهی طالبانی دارند قدرت را در پاکستان در دست بگیرند، تصور میزان خطرات آن برای غیرمتخصص‌هایی مانند من هم دشوار نیست. پاکستان، کشوری است که بمب اتمی در اختیار دارد. وقتی سنی‌های افراطی قدرت را در این کشور در دست بگیرند از سوی هندوستان اتمی یک تهدید بالفعل به حساب می‌آیند و حالا نوبت دیگر کشورهای همسایه است که خطر را احساس کنند و بدون شک کشورهایی از NPT خارج خواهند شد و روند مسابقه تسلیحاتی اتمی در منطقه سرعت خواهد گرفت. در چنین وضعیتی احتمال آغاز مواجهه نظامی اتفاقی میان طرفین به شدت افزایش می‌یابد.

پاکستان هم اکنون به یک مرکز آموزشی برای تروریسم بین المللی تبدیل شده است و بعد از سقوط احتمالی دولت مشرف اوضاع بدتر از این هم می‌شود. بدون شک در چنین وضعیتی پاکستان به پناهگاه امن تر القاعده و طالبان مبدل می‌شود و آنها از آنجا حملات به افغانستان را سازماندهی خواهند کرد. در این صورت پاکستان به همان تهدید تروریستی/ اتمی قریب‌الوقوعی تبدیل می‌شود که بوش ۴ سال پیش اشتباها به دولت کم جان صدام حسین نسبت داده بود.

در زمان انقلاب ایران هیچ کدام از سیاستگذاران ما نمی‌دانستند چه خواهد شد و چه باید کرد. حالا در مورد پاکستان هم چنین وضعیتی داریم. شاید حالا بتوان جلوی بحران احتمالی در پاکستان را گرفت، اما ما امیدوارانه منتظریم تا اوضاع خود به خود بهتر شود و چه زود دیر می‌شود!

بدترین احتمالات همیشه رخ نمی‌دهند، اما وقتی سیاستگذاران آمریکایی یک اشتباه را چند بار تکرار می‌کنند، باید منتظر روزهای بدی باشیم، من نگرانم.

گری سیک

ترجمه: کاوه شجاعی



همچنین مشاهده کنید