یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

مشروطه از دیگاه مقام معظم رهبری


مشروطه از دیگاه مقام معظم رهبری

مشروطه را باید قیامی دید که در آن عبرت های بسیاری نهفته است عبرت هایی که می تواند روشنگر باشد روشنگری می کند برای کسانی که اهل عبرتند مشروطه دچار انحراف شد و این انحراف راه مشروطه را کج کرده و آن را به سمت و سویی رهنمون کرد که بعدها بسیاری با تاسف از آن یاد کردند در این یادداشت اما اینبار به بررسی این انقلاب از منظر مقام معظم رهبری پرداخته ایم منظری که در آن به بعضی از انحرافات مشروطه وعلل آن پرداخته شده است

مشروطه را باید قیامی دید که در آن عبرت‌های بسیاری نهفته است عبرت‌هایی که می‌تواند روشنگر باشد روشنگری می‌کند برای کسانی که اهل عبرتند مشروطه دچار انحراف شد و این انحراف راه مشروطه را کج کرده و آن را به سمت و سویی رهنمون کرد که بعدها بسیاری با تاسف از آن یاد کردند در این یادداشت اما اینبار به بررسی این انقلاب از منظر مقام معظم رهبری پرداخته ایم منظری که در آن به بعضی از انحرافات مشروطه وعلل آن پرداخته شده است.

در یکی از سخنرانی‌های ایشان که در تاریخ۰۲ /۱۲ /۱۳۶۸ انجام شده است ایشان به انحراف مشروطه از اصل آن که همانا جدایی از بدنه روحانیت و دین است اشاره می‌کنند و در این مورد این‌گونه می‌فرمایند «مکرر عرض کرده‌ایم که در خیلی از مناطق دنیا، انقلاب ها با نفس دین شروع شد؛ اما به خاطر ضعف رهبری، از دین فاصله گرفت و گاهی هم ضددین شد.

در تاریخ خودمان در نهضت مشروطیت دیدیم که روحانیون آمدند یک حادثه‌ی بزرگ (نظام مشروطیت) را در کشور ایجاد کردند و پایان دوره‌ استبداد را تدارک دیدند، بعد همین مشروطیت، پایگاهی برای ضدیت با دین و روحانیت شد و هنوز ابتدای کار بود که روزنامه‌های صدر مشروطیت، به نام آزادی شروع به کوبیدن دین کردند، تا جایی که یکی از شخصیت‌های روحانی آن زمان - مرحوم آقاشیخ فضل‌الله نوری - که جزو پیشروان مشروطیت بود، در مقابل آن مجلس و مشروطیت ایستاد و سرانجام هم به شهادت رسید.»

ویا در همین زمینه می‌توان به بخشی از سخنرانی ایشان در دیدار قشرهای مختلف مردم قم درتاریخ ۱۹ /۱۰ /۱۳۷۱ اشاره کرد که این‌گونه عنوان می‌فرمایند:

«مثلا پیش از این، در کشور خود ما، انقلاب مشروطیت بود. اما بعد از پیروزی، هنگامی که علما را کنار زدند، از مسیر منحرف شد و مشروطیت به جایی رسید که رضاخان قلدر،فردی که ضد همه‌ آرمان‌های مشروطه خواهی بود، به حکومت رسید. اگر انقلاب اسلامی ما هم تحت رهبری دینی نبود،سرنوشتی چون انقلاب مشروطیت پیدا می‌کرد. هر انسان هوشمندی، وقتی توجه می‌کند که اولا شروع این نهضت و پیروزی آن، ثانیا بقای جمهوری اسلامی و مضمحل نشدن آن و ثالثا مستقیم حرکت کردن جمهوری اسلامی و انحراف نشدن آن، به برکت دین و رهبری دینی است، پشت سر آن، یک نکته دیگر را هم می‌فهمد و آن نکته این است که دشمنان انقلاب اسلامی، چه در خارج و چه در داخل، سعی می‌کنند دین و رهبری دینی را از این انقلاب بگیرند. این، یک امر قهری است. اگر از یک قلعه یا حصار، جوانی کارآمد، جانانه دفاع کند، دشمن آن قلعه و آن حصار، راه را در این می‌بیند که زیر پای آن جوان، حفره و گودالی بکند و او را از بین ببرد.»

انقلاب مشروطه مختص به یک نقطه از کشور نبود اما در این بین بعضی از شهرها عملکردشان روشن تر و درخشان تر از دیگر شهر‌ها بود به‌طوری که نامشان با مشروطه گره خورده بود در این بین خطه آذربایجان یکی از نقاطی بود که برای مشروطه به عنوان پایگاه اصلی به حساب می‌آمد شاید به واسطه همین امر است که مقام معظم رهبری در مورد این خطه غیور و نقش آنها در انقلاب مشروطه این‌گونه می‌فرمایند:

“البته مردم آذربایجان مردمی نیستند که آدم بخواهد آنها را در مقابل این مسائل واکسینه کند؛ آنها خودشان را صاحب انقلاب می‌دانند؛ حق هم با آنهاست؛ آنها در چند انقلاب، پیشروان انقلاب بودند؛ در انقلاب ما که بلاشک پیشرو انقلاب بودند؛ یعنی اگر آنها چهلم مردم قم را برگزار نمی‌کردند و آن حوادث پیش نمی‌آمد، من نمی‌دانم چه می‌شد. اگر به حسب قرار طبیعی نگاه کنید، می‌بینید که آنها جزو پایه‌گذاران و اولین فداییان این انقلابند. اگر مردم تبریز در فتنه حزب خلق مسلمان و آمدن عده‌ای از جاهای مختلف به آنجا برای فتنه‌گری، ایستادگی نمی‌کردند، من نمی‌دانم چه می‌شد. یا در قضیه مشروطیت، اگر آن مبارزات عظیم مردم تبریز نبود، ما نمی‌دانیم اصلا قضایا چگونه پیش می‌رفت. بنابراین، این مردم، مردمی نیستند که شما خیلی دغدغه‌شان را داشته باشید؛ اینها وفادار و اصیل و انقلابیند و به مبانی انقلاب بسیار پایبندند؛ منتها همواره افرادی پیدا می‌شوند که جزو مردم اصیل نیستند؛ جنجال‌ها مربوط به آن عناصر ناباب است؛ باید برای آنها فکری کرد.( بیانات رهبری در دیدار با مدیران مراکز سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در استان‌ها ۰۷ /۱۲ /۱۳۷۰)

شاید بد نباشد که در خاتمه دیدگاه مقام معظم رهبری را در مورد جدا شدن بحث دین از مشروطه بیان کنیم.بحثی که یکی از اصلی ترین پایه‌های انحراف مشروطه عنوان می‌شود ایشان در این مورد این‌گونه می‌فرمایند:

«محور اول این است که شورای نگهبان مطمئن‌ترین دستگاه و ارگانی است که انقلاب به نظام کشور بخشیده است. ما برای اینکه به‌طور کلی از سلامت نظام مطمئن باشیم، مهم‌ترین و رساترین و فعالترین و مؤثرترین مجموعه ما همین شورای نگهبان است. در قانون اساسی ما، شورای نگهبان حتی نقشی مهم‌تر از طراز اولی که در صدر مشروطیت گذاشته شد، دارد. اولا طراز اول، به مسائل قانون اساسی و امثال اینها کاری نداشت؛ فقط به مسئله شرع کار داشت؛ ثانیا این کسانی که امروز در شورای نگهبان هستند، با مسائل کشور و مسائل انقلاب و مشکلاتی که بر سر راه انقلاب هست، واقف‌ترند، تا آن کسانی که در آن روز می‌خواستند در نقش طراز اول کار کنند. البته دیدیم که در آن روز دشمنان اسلام و دشمنان آزادی ایران نتوانستند طراز اول را تحمل کنند و چه زود آنها را از صحنه خارج کردند؛ اول وجودشان را، بعد خود اعیانشان را بی‌اثر کردند و این ارگان را بکلی حذف کردند! بدون طراز اول، دهها سال مشروطیت ادامه پیدا کرد و شد آنچه شد: مشروطه به استبدادی از طراز استبدادهای درجه اول تبدیل شد؛ یعنی از استبداد ناصرالدین شاهی بالاتر! هیچ کس نمی‌تواند بگوید که استبداد رضاخان از استبداد ناصرالدین شاه کمتر است؛ بلکه بلاشک بیشتر از آن است. ناصرالدین شاه در قضیه‌ تنباکو وقتی که حرکت مردم را دید، عقب نشست؛ اما رضاخان در سال ۱۳۱۴ هنگامی که حرکت مردم و علما را دید، حرکت مردم را سرکوب کرد و علما را دستگیر نمود و واقعه مسجد گوهرشاد را پیش آورد! به اعتقاد ما، همه اینها ناشی از عدم حضور طراز اول در آنجاست؛ والا اگر علمای پیش‌بینی شده‌ای در متمم قانون اساسی - که همان طراز اول باشند - حضور می‌داشتند و می‌توانستند نقش خودشان را ایفا کنند، ما امروز از آنچه که هستیم، خیلی جلوتر بودیم. خوشبختانه حضور امام(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در انقلاب، با آن قاطعیت و آن بصیرت و آن حزم و آن حکمتی که در ایشان بود، اجازه نداد که دشمنان بخواهند نسبت به شورای نگهبان همان کاری را بکنند که با طراز اول کردند.» ( بیانات رهبری در دیدار با اعضای هیات مرکزی نظارت بر انتخابات چهارمین دوره مجلس شورای اسلامی ۰۴ /۱۲ /۱۳۷۰ )

معصومه غفاری