دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

وحدت حوزه و دانشگاه و مسئولیت روحانی و دانشگاهی


وحدت حوزه و دانشگاه و مسئولیت روحانی و دانشگاهی

تاملی در دیدگاه های امام خمینی درباره ضرورت و آثار همبستگی مراکز حوزوی و دانشگاهی « وحدت » در هر زمان و مکان و در هر موضوع و در هر جریان و گروه و در همه ابعاد و جلوه ها بسیار ممدوح و پسندیده می باشد و به بروز آثار مفید و سازنده و ثمرات ارزشمند منتهی می گردد

تاملی در دیدگاه های امام خمینی درباره ضرورت و آثار همبستگی مراکز حوزوی و دانشگاهی

« وحدت » در هر زمان و مکان و در هر موضوع و در هر جریان و گروه و در همه ابعاد و جلوه ها بسیار ممدوح و پسندیده می باشد و به بروز آثار مفید و سازنده و ثمرات ارزشمند منتهی می گردد همچنان که « تشتت » در هر شکل و نمود و در هر موضوع و جریان و گروه مذموم و ناپسند و آفت زا و زیانبار می باشد و زهری است در کام دین و ملت و کشور.

در عین حال که وحدت در یک نگرش کلی و گسترده و فراگیر و در همه جمعیت ها و قشرها و صنف ها حائز اهمیت فراوان است لکن در برخی از مراکز دارای اهمیتی بیشتر و آثار فزون تر می باشد و از آن جمله است « وحدت حوزه و دانشگاه » . به هر میزان که وحدت و همبستگی در این دو مرکز بسیار ارزشمند و دارای آثار و نتایج شگرف وعظیم می باشد تفرقه و تشتت و اختلاف در میان آنها بسیار خطرناک و زیان آفرین است و آثاری تلخ و ناگوار و آفات و آسیب هایی مهلک تولید می نماید.

اهمیت خاص وحدت حوزه و دانشگاه از آنجا ناشی می شود که افکار و اندیشه ها و مواضع و عملکردها و تدبیرها و مدیریت های سرچشمه یافته از این دو مرکز با سرنوشت جامعه و کشور اسلامی پیوند و ارتباط پیدا می کند. این پیوند و ارتباط موجب رشد و پیشرفت های همه جانبه علمی و فرهنگی و استحکام باورها و ارزش ها و هنجارها و ترویج و تحقق قوانین جامع و حیاتبخش اسلام می شود و از سویی دیگر « استقلال سیاسی » و « استقلال فرهنگی » کشور را محقق می گرداند.

واقعیت انکارناپذیر دیگری که موجب شده وحدت حوزه و دانشگاه از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار گردد این است که هر نوع اتحاد و همبستگی و صمیمیت دانشگاهیان و حوزویان به سرعت و با وسعت به جامعه و در میان مردم سرایت می کند و آثار مفید و سازنده و بالنده برجای می گذارد و زمینه ساز وحدت و یکپارچگی و اتحاد ملت می گردد و در نقطه مقابل بروز اختلاف و افتراق و ناپیوستگی و چند دستگی در میان این دو مرکز بزرگ علمی و فرهنگی به جامعه اسلامی راه می یابد و در میان مردم نفوذ می کند و با آثار زیانبار و خطرناک و مخوفی که بر جای می نهد اقشار مختلف ملت را به ضعف و تزلزل و ناامیدی و گرایشات مبتنی بر فقدان احساس مسئولیت اجتماعی و سیاسی و بی اعتنایی و بی تفاوتی نسبت به امور جاری جامعه و کشور اسلامی ترغیب می نماید.

در اندیشه های سیاسی امام خمینی با رویکردهای خاصی از آن پیشوای فرزانه و ژرف اندیش و جامع نگر به موضوع وحدت حوزه و دانشگاه مواجه می شویم که با دقت و توجه ویژه ای جایگاه و اهمیت و نقش حیاتی اتحاد این دو مرکز و ضرورت از بین بردن عوامل افتراق در میان دانشگاهیان و حوزویان نمایانده شده است . در بخشی از این رهنمودهای گسترده و آگاهی بخش دقت و تفکر روا می داریم .

۱) اولین نگرش به این موضوع سابقه تمهید زمینه های اولیه گرایش فکری و عملی دو قشر « روحانی » و « دانشجو » و هم اندیشی و احساس درد و مسئولیت مشترک نسبت به دین و ملت و شرایط حاد مسلمین دنیا و نقش مخرب قدرت های استعماری و سلطه جوی جهانی می باشد.

سابقه این احساس و گرایش فکری و عملی به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در درون سیاه حاکمیت رژیم دست نشانده پهلوی برمی گردد. در آن زمان تمام تلاش های مهره های وابسته به انگلیس و آمریکا در حاکمیت ستمشاهی به ایجاد اختلاف و تفرقه و تشتت بین دو مرکز مهم حوزه و دانشگاه و رو در رو قرار دادن دانشجویان و روحانیون معطوف می گردید. رژیم مزدور پهلوی که از استعمار خارجی دستور می گرفت و مامور « اسلام زدایی » در ایران و خنثی کردن تلاش ها و مبارزات اسلامی و رهایی بخش علمای متعهد حوزه های علمیه بود هرگونه تقریب و وحدت بین روحانیون ودانشجویان را با تلاش های اسلام ستیزانه خود در تعارض آشکار می دید و به همین منظور با برنامه ریزی و به کارگیری همه حربه ها و ترفندها سعی می کرد نه تنها مانع نزدیکی و اتحاد حوزه ودانشگاه شود که به طرق و روش های گوناگون بذرهای تفرقه و تشتت و دشمنی بین طلاب علوم دینی و دانشجویان را بارور سازد.

به زعم و تصور صحیح عوامل رژیم شاه با تحقق وحدت حوزه و دانشگاه قوانین سیاسی و حکومتی اسلام و احکام و دستورالعمل های صریح قرآن درباره جهاد و مبارزه با کفر و جور و ستم و فساد و تباهی و وابستگی به بیگانگان توسط اندیشمندان و علمای جامع نگر و زمان شناس و مبارز اسلام به مراکز آموزش عالی منتقل می گشت و دانشگاهیان را با تفکر و فرهنگ غنی و استعمار و استبداد ستیز دین الهی آشنا و مشتاق می ساخت و به این ترتیب جبهه ای نیرومند و مستحکم از این اتحاد و اقتدار مقدس در مقابل رژیم شاه تشکیل می گشت که اساس و بنیان نظام شاهنشاهی را با خطر جدی و تا مرز انهدام تهدید می کرد.

از سوی دیگر هم مراکز دینی و مسلمانان ایران و هم سایر جوامع و سرزمین های مسلمان نشین در معرض شدیدترین تهاجمات در ابعاد و جلوه های فکری و عملی و فرهنگی و سیاسی از جانب مثلث شوم آمریکا و انگلیس و اسرائیل قرار داشت و بیداری اسلامی و تشکیل جبهه متحد توحیدی در داخل ایران و جهان اسلام یک ضرورت حیاتی و بنیادین محسوب می شد.

در چنین شرایط حاد و نفس گیری با اتخاذ سیاست های اسلامی توسط حضرت امام خمینی آرام آرام زمینه های مساعد برای نزدیکی و وحدت طلاب علوم دینی و دانشجویان در ایران و اروپا فراهم آمد و نطفه های اولیه وحدت حوزه و دانشگاه منعقد گردید.

حضرت امام خمینی در پاسخ به نام اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا که در سال ۱۳۴۶ نگاشتند اینگونه از تقریب و همبستگی طلاب علوم دینی و قشر دانشجو اظهار رضایت و مسرت می نماید :

« .. از این که احساس میکنم طبقات جوانان غیور دانشجوی قدیم و جدید داخلی کشور و خارج و روشن ضمیران سایر طبقات ملت شریف مسلمان ـ ایدهم الله تعالی ـ از خواب گران چند صد ساله که به نغمه های خواب آور عمال خبیث استعمار بر ملت ها غلبه کرده بود بیدار شده اند و در فکر چاره هستند و از پیوستگی دانشجویان مدارس قدیم و دانشگاه ها و همکاری آنها و سایر طبقات بیدار در این نهضت مقدس اسلامی که به خواست خداوند متعال منتهی به قطع ایادی اجانب و استعمار خواهان و غرب زدگان خواهد شد احساس مسرت و سربلندی می کنم . » (۱ )

همچنین حضرت امام خمینی پس از دریافت نامه ای از دانشجویان مسلمان مقیم اروپا در تاریخ ۵۰ ۲ ۶ ضمن اشاره به خطر گسترش فرهنگ استعماری در ایران و لزوم توجه به شیوه و روش حکومت در اسلام و رفتار حکام اسلامی با ملتهای مسلمان و ضرورت تلاش عملی برای زمینه سازی تحقق چنین حکومتی در ایران با سرنگون ساختن حکومت مزدور و دست نشانده پهلوی از نزدیکی و وحدت دانشجویان حوزه و دانشگاه به نیکی یاد می کند و اظهار امیدواری می نماید که این نور به خاموشی نگراید و تمام شکاف های ایجاد شده توسط ایادی استعمار بین حوزویان و دانشگاهیان از بین برود :

« از نهضتی که در سال های اخیر به تایید خداوند متعال به پا شد و موجب نزدیکی قشرهای تحصیلکرده با علمای دین شد امید واثق دارم که این نور به خاموشی نگراید و این شکاف هایی که به دست خائنان سوداگر غرب و شرق برای استعمار ملل اسلام حاصل شده است با جنبش دنیایی و همه جانبه طبقات تحصیل کرده اعم از روحانی و دانشگاهی از بین برود و بااطلاع از دردها و نابسامانی ها به علاج و سازندگی بپردازند . » (۲ )

۲) شکل گیری نطفه های اولیه وحدت و همبستگی علمای دین با دانشجویان که در نامه های امام خمینی به اتحادیه های انجمن های اسلامی دانشجویان خارج از کشور در سال ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ به آن تصریح شده است با آغاز نهضت شکوهمند اسلامی وارد مرحله عینی و عملی گردید و در صحنه ها و میادین مبارزه خونین با رژیم ستمشاهی به تجلی درآمد و با خون طلاب و روحانیون و دانشجویان مسلمان امتزاج و استحکام یافت .

انقلاب اسلامی که با رهبری های شگفت انگیز حضرت امام خمینی و با درایت و برنامه ریزی اصحاب و یاران امام و مجاهدت توده های مردم مسلمان ایران وارد مرحله نوینی گشت و با تظاهرات خیابانی و درگیری و به خاک و خون کشیده شدن مبارزان روبه وسعت و گسترش رفت حضور چشمگیر طلاب و دانشجویان را به اوج رساند. این حضور و نقش آفرینی هم در حوزه ها و با برگزاری سخنرانی های آگاهی بخش و دعوت به قیام و مبارزه و هم در دانشگاه ها وهم در مساجد کشور اتحاد و اقتدار حوزه و دانشگاه را به نمایش درآورد.

در طول دوران انقلاب ـ از آغاز تا پیروزی نهایی ـ اصحاب و یاران امام که نهضت اسلامی را در ایران با دریافت خط مشی و فرامین امام از پاریس سازماندهی می کردند تلاش ویژه ای برای تجلی آثار وحدت حوزه و دانشگاه در صحنه های مبارزه مبذول داشتند و از سوی دیگر و در نقطه مقابل عناصر وابسته به نظام ستمشاهی برای ایجاد اختلاف و تفرقه در صفوف حوزویان و دانشجویان تلاش می کردند تا به این وسیله از آثار ارزشمند این همگرایی و اتحاد ارزشمند بکاهند و این حرکت را به بیراهه سوق دهند.

حضرت امام خمینی همچنان که در دوره شکل گیری زمینه های اولیه این وحدت با نظارت دقیق و کامل خویش رهنمودهای لازم را به طلاب و دانشجویان ارائه می دادند در مرحله اول تجلی عملی این وحدت درباره ضرورت تداوم آن تا پیروزی نهایی و جلوگیری از توطئه های تفرقه افکنانه رهنمودهایی دارند که آنها را به دقت مرور می کنیم :

لازم است تا جوانان دانشگاههای قدیم و جدید به هم پیوسته و با سایر طبقات ملت پیوند اخوت اسلامی برقرار کنید . « واعتصموا بحبل الله جمیعا ولاتفرقوا » (۳ ) این است دستور محکم نجات بخش قرآن کریم که باید نصب عین خود قرار دهیم و از تفرقه و تشتت که جز شکست در مقابل طاغوت نتیجه ای ندارد پرهیز نموده از خداوند تعالی نجات ملت را بخواهیم . (۴ )

روحانیون محترم باید به طبقه جوان روشنفکر که در خدمت اسلام و کشور اسلامی است و به همین جهت مورد حمله عمال اجانب است احترام گذاشته آن ها را چون فرزندانی عزیز و برادرانی ارجمند بدانند و این قدرت بزرگ که مقدرات خواه ناخواه در دست آنها خواهد افتاد از دست ندهند و از تبلیغات سوئی که بر ضد آنها در این چند سال شده و آنها را در نظر بعضی طور دیگر جلوه داده اند تا از تفرقه استفاده هر چه بیشتر برند احتراز کنند و کسانی را که جهلا یا از سو نیت موجب دورنگه داشتن این طبقه موثر است از روحانیت از خود برانند و به آنها اجازه ایجاد تفرقه ندهند . (۵ )

شما می بینید که الان در ایران که یک وحدت کلمه فی الجمله پیدا شده است چطور لرزانده است همه تخت و تاج ها را و همه ابرقدرت ها را. همه به دست و پا افتاده اند... دانشگاه با روحانیت نزدیک شده روحانیت با دانشگاه نزدیک شده است ... آمریکا را آنجا متزلزل کرده و شوروی را آنجا متزلزل کرده و این قلدرها هم ...در خود ایران به دست و پا افتاده اند و همین آدم کشی ها و همین تشبثاتی که این مرد(شاه ) می کند برای همین است . (۶ )

۳) بخشی دیگر از رهنمودهای حضرت امام خمینی درباره وحدت حوزه و دانشگاه مربوط به مرحله پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی در ایران است . این رهنمودها که دارای حجم زیاد و همراه با هشدارها و بینش آفرینی های مکرر می باشد به سابقه توطئه ها و ترفندهای قدرت های استعماری و عوامل پیدا و پنهان آنان در داخل ایران برای ایجاد تفرقه و بدبینی و دشمنی بین دانشجویان مراکز حوزوی و دانشگاهی اشاره دارد و از سویی دیگر به صیانت و پاسداری از اتحاد و اقتدار ایجاد شده بین حوزه و دانشگاه در طول مراحل نهضت اسلامی تصریح می نماید. همچنین بخشی از این رهنمودهای آگاهی بخش به جایگاه عناصر اندیشمند این دو مرکز و نقش حیاتی و محوری آنها در ایجاد بسترهای مناسب برای رشد و پیشرفت و بالندگی و تحقق استقلال همه جانبه کشور اشاره می کند.

حضرت امام خمینی تصریح می نمایند که عناصر حوزوی و دانشگاهی هر دو از منورالفکرها هستند(۷ ) و تبلیغات استعمار خارجی و عوامل داخلی آنان که با حربه هایی چون « فناتیک » دانستن روحانیون و « بی دین » نامیدن دانشگاهیان سعی در ایجاد دافعه و گریز در میان این دو قشر داشتند باید طرد و نفی گردد(۸ )

حضرت امام خمینی علمای حوزه ها و دانشجویان دانشگاه ها را مغز متفکر جامعه می نامند (۹ ) و به صراحت اعلام می کنند که : « نه دانشگاهی بدون روحانی می تواند به استقلال برسد و نه روحانی بدون دانشگاهی » (۱۰ ) و به این ترتیب اهمیت وحدت و تقریب و همگرایی و هم فکری حوزویان و دانشگاهیان و آثار ارزشمند آن را گوشزد می نمایند.

حضرت امام خمینی (ره ) با توجه به شرایط خاص پس از پیروزی انقلاب و نتایج شگرف و عظیمی که از اتحاد حوزه و دانشگاه حاصل گردید و در اثر آن دشمنان زخم خورده به توطئه های وقفه ناپذیر برای از بین بردن اتحاد و ایجاد افتراق بین این دو مرکز قدرتمند اشتغال می ورزند هشدار می دهند که در دانشگاه های سراسرکشور « دشمنان آگاه » در حال افشاندن بذرهای تفرقه و جدایی بین حوزه و دانشگاه می باشند و در این میان « دوستان نادان » به تاثیرپذیری و تحرکات مخرب اشتغال دارند. در این سخنان هشدار دهنده امام دقت کنیم :

« برادران دانشگاهی توجه کنید که شما را جدا نکنند از روحانیون . برادران روحانی توجه کنید که شما را جدا نکنند از دانشگاهی هالله در اصفهان در مشهد در تهران اساس یک خلاف را دارند طرح ریزی می کنند که دانشگاه را از روحانی جدا کنند. بعضی منبری های نادان و بعضی دانشگاهی های نادان می خواهند این دو قشر را از هم جدا کنند طرحش را ریخته اند... دست بردارید از این نادانی شما را تحریک نکنند آنهایی که بااسلام دشمن هستند خیانت به اسلام نکنید این تفرقه امروز خیانت به اسلام است با هر اسمی که باشد... با اعمال شما مبادا اسلام فراموش بشود با اعمال شما مبادا اسلام دفن بشود اگر دلسوز به اسلام هستید دست از تفرق بردارید اگر دلسوز به ملت هستید دست از تفرق بردارید ... این طرح شیطانی را خنثی کنید . » (۱۱ )

حضرت امام خمینی ضمن مبارک دانستن پیوند فیضیه و دانشگاه و وحدت و مودت و صمیمیت ایجاد شده در اثر انقلاب شکوهمند اسلامی بین روحانیون و دانشگاهیان برای از بین بردن رسوبات فکری استعمار خارجی و رژیم دست نشانده پهلوی و عوامل وابسته به آن ها که به صورت جریان های فکری غرب گرا و سلطنت طلب در مراکز تبلیغی و مطبوعاتی به فعالیت های نامرئی و مرموز خویش علیه این دو نهاد بزرگ اشتغال دارند حضور هر چه بیشتر حوزویان در محافل دانشگاهی و شرکت فعال دانشجویان در محافل حوزوی و تبادل افکار و همگرایی و همفکری در پیشبرد اهداف و مقاصد اسلام و انقلاب و نظام اسلامی را بسیار موثر و مفید و راهگشا می دانند.

اکنون این « راه هموار و روشن » « پویندگان همیشه بیدار و آگاه و مسئول » را می طلبد. این « راه » با عبور از گردنه های سخت و مقابله و مبارزه با همه موانع و مشکلات و پشت سرگذاشتن تمام « بیراهه » ها و به قیمت خون های پاک و مطهر شهیدان اسلام به دست آمده است . پس هم « رهبان » باشیم و هم « رهرو » .

برای تحقق مسئولیت عظیم رهبانی و رهروی توجه به نکات ذیل بسیار ضروری می باشد :

به وحدت حوزه و دانشگاه باید نگاهی عمیق داشت نه سطحی و ظاهری .

نگرش به ژرفای این اصل به کاویدن و رسیدن و یافتن می انجامد و حاصل آن درک ضرورت های حیاتی و نیازهای بنیادین خواهد بود حال آن که نگرش سطحی و ظاهری ما را در « کلیشه » و « تکرار » محصور می کند و به انجام حرکاتی بی اثر به صورت « رفع تکلیف » ترغیب می نماید.

باید از « حرف » و « شعار » به « عمل » و « رفتار » رسید و در عینیت جامعه وحدت حوزه و دانشگاه را به نظاره نشست . یعنی باید تعامل نزدیک و صمیمی و موثر و مفید حوزویان و دانشگاهیان را دید و نه فقط شنید. و نیز باید این وحدت و همبستگی را باور کرد و یافت و نه فقط تمنا کرد و خواست !

باید با موانع وحدت حوزه و دانشگاه مقابله صحیح و منطقی شود تا همه راه ها برای نیل به این هدف متعالی صاف و هموار گردد. در محیط های دانشگاهی نیروهای مخالف حکومت دینی و روشنفکرنمایان غرب گرا و طرفدار تز استعماری « جدایی دین از سیاست » و « اسلام منهای روحانیت » از موانع تحقق این وحدت به شمار می روند که به تحرکات تبلیغی و القائات افکار استعماری اشتغال دارند. در مراکز حوزوی روحانیون قشری گرا و متحجر که از ابتدا با امام خمینی و نهضت پرشور و الهی او و ندای وحدت زای این پیشوای الهی مخالف بودند و با هر حرکت و تحول اساسی عناد می ورزیدند از موانع تحقق این وحدت و همبستگی می باشند. این قشر از روحانیون در برابر پیشتازان وحدت حوزه و دانشگاه همچون متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری متفکر شهید آیت الله بهشتی و شهید اندیشمند آیت الله مفتح قرار دارند و به تحرکات مسموم درباره این حرکت الهی و هر حرکت و تحول دیگر اشتغال می ورزند.

وجود تشکیلات و نظم و سامان برای محقق گردیدن وحدت حوزه و دانشگاه بسیار ضروری می باشد که در بی نظمی و فقدان تشکیلات لازم و کافی هیچ طرح و برنامه بزرگی به ثمر نمی نشیند. همین اصل ضروری و مهم است که در صورت تحقق آن « اندیشه وحدت » را در ظرف و قالب « شیوه ها و راهکارها » می ریزد و از « نبود » « بود » می سازد.

پاورقی :

۱ ـ صحیفه نور ج ۱ ص ۱۳۰

۲ ـ همان منبع ص ۱۶۱

۳ ـ قرآن کریم سوره آل عمران (۳ ) آیه ۱۰۳

۴ ـ وحدت از دیدگاه امام خمینی (تبیان دفتر پانزدهم ) موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص ۲۶۸ و ۲۶۹

۵ ـ روحانیت و حوزه های علمیه از دیدگاه امام خمینی (تبیان دفتر دهم ) موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص ۲۹۲

۶ ـ همان منبع ص ۲۹۴

۷ ـ وحدت از دیدگاه امام خمینی موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص ۲۷۲

۸ ـ همان منبع ص ۲۷۲

۹ ـ همان منبع ص ۲۷۶

۱۰ ـ همان منبع ص ۲۷۸

۱۱ ـ همان منبع ص ۲۷۴ و ۲۷۵

اهمیت خاص وحدت حوزه و دانشگاه از آنجا ناشی می شود که اندیشه ها و مواضع و عملکردها و تدبیر و مدیریت های سرچشمه یافته از این دو مرکز با سرنوشت جامعه و سرزمین اسلامی پیوند و ارتباط پیدا می کند و « استقلال سیاسی » و « استقلال فرهنگی » کشور رامحقق می گرداند

هر نوع اتحاد و همبستگی دانشگاهیان و حوزویان به سرعت و با وسعت به جامعه سرایت می کند و زمینه ساز یکپارچگی و اتحاد ملت می شود و در نقطه مقابل بروز ناپیوستگی و چنددستگی در میان این دو مرکز بزرگ به جامعه اسلامی راه می یابد و آثار خطرناک و مخوفی برجای می نهد

هر نوع نگرش سطحی و ظاهری به موضوع وحدت حوزه و دانشگاه ما را در « کلیشه » و « تکرار » محصور می کند و به انجام حرکاتی بی اثر و به صورت « رفع تکلیف » ترغیب می نماید

باید از « حرف » و « شعار » به « عمل » و « رفتار » رسید و وحدت حوزه و دانشگاه را در عینیت جامعه به نظاره نشست . باید تعامل نزدیک و صمیمی و موثر و مفید حوزویان و دانشگاهیان را دید و نه فقط شنید. و نیز باید این وحدت و همبستگی را باور کرد و یافت ونه فقط تمنا کرد و خواست !