پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
پس از چهل سال همچنان به دنبال تجربه کردن هستم
علیرضا داوودنژاد که این روزها فیلم تیغزن را بر پرده سینماها دارد حاضر به مصاحبه با هر خبرنگار و منتقدی نیست، او معتقد است برخی منتقدان و خبرنگاران سواد لازم سینمایی را ندارند بههمین خاطر به سختی تن به گفتوگو میدهد. تیغزن از فروش بسیار خوبی در این روزها برخوردار شده که برای داوودنژاد رضایتبخش است. او میگوید که پس از ۴۰ سال همچنان در حال تجربهکردن در سینما است. بار اول فیلم را در سینما بهمن میبینم. کیفیت صدا و تصویر فیلم در سینما افتضاح است، بار دوم فیلم را در سینما آزادی، این بار فیلم بسیار بهتر از آنچه در سینما بهمن دیدهام، است.
▪ آقای داوودنژاد، شما فیلمسازی بودهاید و هستید که همیشه اکران فیلمهایتان با حاشیه و جنجال فراوانی مواجه بوده است و هر سال نیز دامنه این بحثها و واکنشها وسیعتر شده، از زمان فیلمهای عاشقانه و نیاز و بعد مصائب شیرین و بعدتر بچههای بد، ملاقات با طوطی و هشتپا نیز همین وضعیت را بهگونهای داشتهاند. هوو هم فیلم بیسروصدایی نبود و لااقل ماجراهای مربوط به اکران کردن آن، مدتها موضوع بحث و گفتوگو بود، اینبار دامنه ماجرا به تبلیغات مقدماتی فیلم کشیده شده است، چرا؟
ـ شما در سینمای ایران نباید تازه باشید و باید تجربههای کهنه را تکرار کنید تا بیسروصدا بیایید و بروید. نو بودن و تازه بودن، متاسفانه جماعتی را تحریک به هرس کردن شما میکند.
در این مورد حرف برای زدن زیاد است، متاسفانه بازگو کردن آنها، یا شما را به دردسر میاندازد یا اصولا گوشی برای شنیدن آنها وجود ندارد.
▪ بهنظر میرسد شما در مسیر کاریتان دائم بهگونهای مبارزه مشغول هستید؟
ـ این تلقی هم پربیراه نیست.
▪ آیا شما سینما به مفهوم واقعا سینمایی آن را در خطر احساس میکنید؟
ـ به هر حال همیشه گرایشی در کار هست که با دانایی و توانایی بشری سر ستیز دارد و جستوجوی هرگونه معرفت و مهارت را جرم میداند. گرایشی که بوی بدویت میدهد و با علم، فن و هنر سر سازگاری ندارد.
▪ فکر نمیکنید این ناشی از نوعی ترس از ناشناخته است؟
ـ در ترس از ناشناخته، پای یکجور خامی و معصومیت کودکانه در بین است ولی من در مورد سینما، احساس میکنم نوعی فریب مطرح است.
▪ نمیتوانید در این زمینه بیشتر توضیح بدهید؟
ـ پیداست ما در چارچوب ایران، لااقل ۳۰،۴۰ میلیون مخاطب فیلم و مصرفکننده کالاهای فرهنگی داریم. این برای کمپانیهای چندملیتی تولید و پخش فیلم بازار کوچکی نیست و بهراحتی نمیتوان آن را از دست داد، علیالخصوص که مصرفکنندگان این بازار، مردم ایران هستند، این بازاری است که طمع سیاستمداران را نیز برمیانگیزد.
▪ و سهم سینمای ایران از این بازار چقدر است؟
ـ احتمالا حدود یکمیلیون نفر.
▪ پس بقیه این مخاطبان بهنظر میرسد مخاطب بازارهای دیگر هستند؟
ـ بله، بازار ویدئوی قاچاق و کانالهای ماهوارهای. بیپردهپوشی، اصل مطلب این است که بیشتر ملت ایران، با بازار سیاه فرهنگی در دادوستد هستند. ایجاد مضیقه برای تولیدکننده ایرانی، مستقیما تامینکننده منافع مالی و سیاسی گردانندگان این بازار سیاه است. متاسفانه گاهی با نقاب دلسوزی برای فرهنگ، موجبات توسعه و نفوذ این بازار سیاه بیشتر میشود. در واقع باید به وضع هرگونه قاعده و قراری که سنگ بر سر رابطه سینما و مردم میاندازد با دیده تردید نگاه کرد.
دوستی با ملت ایران در عاجز کردن آنها از تولید موسیقی، شعر، ترانه، قصهنویسی، نقاشی، مجسمهسازی، معماری، نورپردازی، بازیگری، نمایش و مهمتر از همه سینما، نیست. دوستی با ملت ایران، توانا کردن او در بازپسگیری همه بازارهای فرهنگی از دسترفته است.
▪ با این وضعیت، چشمانداز سینمای ایران را چگونه میبینید؟
ـ در آیندهای دورتر، دو وضعیت متفاوت را بهعنوان دو سر طیفی از وضعیتهای گوناگون میتوان تجسم کرد؛ یکی اینکه همه نیروهای خوشقریحه، متخصص و خلاق سینمای ایران، از کار بیکار میشوند. به استخدام کمپانیهای رسانهای درمیآیند و فیلم خارجی بازارهای ماهوارهای، ویدئویی و سینمایی را از ما میگیرد و چیز چندانی بهنام سینمای ایران باقی نمیماند.
دیگر آنکه همه مهارتهای هنری، نمایشی و سینمایی دست به دست هم میدهند و بازار کالاهای فرهنگی را در داخل پوشش میدهند و ابتکار عمل را در فضای رسانهای هنری بهدست میگیرند. در این شرایط، محصولات آنها، بازارهای داخلی را اشباع میکند و با خروج از مرزها در منطقه و دنیا، صاحب مخاطب و مشتری میشود. به این ترتیب، رفتار و موضعگیری امروزه ما، میتواند به روشنی نشان دهد که ما کدام آینده را برای کشور خود رقم میزنیم؛ جامعهای منفعل، مقلد و وابسته یا مردمی دارای ابتکار، استقلال و احترام.
▪ پس بهنظر میرسد شما نقش بسیار تعیینکنندهای برای سینما قائل هستید؟
ـ حتما. انبوه میلیاردی مردم جهان، برای ملتی که سینما دارد، جایگاه متفاوتی را باز میکند. ما شاهد هستیم که امروزه امورات ملتها بدون سینمای هالیوود نمیگذرد. سینمای آمریکا در واقع تضمینی برای آینده آن کشور است. کاری که کالاهای رسانهای و هنری برای آمریکا میکنند از دست قشون، موشک و بمب ساخته نیست. سینما میتواند بهمنزله تضمینی استراتژیک برای امنیت ملی کشورهای صاحب سینما باشد.
▪ پس بهنظر شما سینما هم میتواند ابزاری برای توسعه نفوذ قدرتهای مسلط باشد، یا وسیلهای دفاعی در جهت صلح و مسالمت در بین انسانها؟
ـ با سینما افراد و جماعات انسانی، خود را در محیط اطرافشان بهتر میشناسند. شناخت از دشمنی میکاهد. آدمی نسبت به چیزی که نمیشناسد دشمنی میورزد. زمین و زمان دست به دست هم دادهاند تا آدمی را در باغ این عالم و در معبر فصلها همراهی کنند تا او زیباییها را بهتر دریابد و با حکمت امور آشنا شود. این چنین راهی از مسیر نفرتورزی و خشونتطلبی به مقصد نمیرسد و احترام به انسان و باور به کرامت او، باطلالسحر این طلسم است.
▪ این مباحث چه ارتباطی به فیلم تیغزن دارد؟
ـ اگر ما سینما را گونهای از معرفت بشناسیم تیغزن، روی نقشی که قاببندی، زاویه، تقطیع، سرعت و ضرباهنگ میتواند در معماری بصری و صوتی یک فیلم داشته باشد حساب باز کرده و در پی شناسایی تمایزات قصهگویی در سینما و ادبیات داستانی است.
شما میتوانید در فیلمهای من، ببینید که بهتدریج بار روایی، جای خود را بهدقت روی اجرای سینمایی میدهد. تیغزن در واقع بسط یک موقعیت است. در این فیلم، آدمها، روابط روزمره، برخوردها و حوادثی که بهسادگی، در یک بعدازظهر میتواند اتفاق بیفتد دستمایه اصلی فیلم شدهاند و تاکید بر لحظات و درنگ بر مناسبات روزمره، ما را از بسیاری مقدمات که در ادبیات داستانی ضروری هستند بینیاز کرده است. شما در مواجهه با قصه در یک متن نوشتاری، فقط به حس بینایی متکی هستید. روی خطوط نوشتار متمرکز میشوید و حروف و کلمات به تخیل شما دامن میزند و دنیای مثلا یک رمان را براساس تجربیات احساسی و تصویری شخص شما، در ذهنتان جان میدهد. اما در مواجهه با یک فیلم، شما به دو حس اتکا دارید؛ هم بینایی و هم شنوایی. فیلمساز مستقیما، شما را در معرض دیدار و شنیدار واقعهای که قصد بازگویی آن را دارد قرار میدهد، تصدیق میکنید که قصه گفتن در این شرایط، با قصه گفتن در آن شرایط متفاوت باشد.
▪ پس میتوان گفت تیغزن تجربه تازهای در میان سینما است؟
ـ بله.
▪ آیا پس از ۴۰ سال فیلمسازی، شما باید هنوز در حال تجربهکردن باشید؟ پس کی میخواهید از این تجربهها استفاده کنید؟
ـ جز سینما، بقیه رشتههای هنر، تقریبا عمرهای هزارساله دارند، اما هنر سینما، حداکثر حدود ۱۰۰ سال است که پا به عرصه حیات گذاشته است. در تصور من ظرفیتهای کشفنشده بیانی، در هنر سینما بسیار فراتر از آن چیزی است که معمولا به تصور ما درمیآید. ما برای کشف افقهای تازه، ناگزیریم رو به آینده حرکت کنیم و این ویژگی ناچار، وجه تجربی کار ما را افزایش میدهد.
▪ این تجربه، چه چیز تازهای به شما یاد داده است؟
ـ من یقین پیدا کردهام که کار جدی و دقیق، روی معماری صوتی و بصری فیلم، امری تجملی، شخصی و زائد نیست و برخلاف بدگوییهایی که درباره کار جدی و دقیق در سینما صورت میگیرد باید گفت تاثیرات این دقت و جدیت را بهخوبی میتوان روی عموم مردم مشاهده کرد.
بیاعتنایی به مشخصههای زیباییشناختی سینما با مستمسک قرار دادن این بهانه که تولید فیلم برای عموم مردم، نیازی به این تمهیدات ندارد در واقع یک فریب است. ما به این ترتیب قصد داریم فقدان سلیقه و تخصص را نزد خود توجیه کرده و طمعورزیهای سیاسی و مالی خود را به حساب خوشخدمتی مردم بگذاریم.
▪ به این ترتیب، فکر میکنید میتوانید فیلمهایی با فروش میلیاردی بسازید که در عین حال دارای ارزشهای سینمایی باشد؟
ـ من از شکست واهمه چندانی ندارم و بهتر است از این بابت بار دیگر، خود را محک بزنم. من از اینکه نتوانم این کار را انجام بدهم و شکست بخورم واهمهای ندارم. اما بهتر است بار دیگر خود را محک بزنم.
▪ برای فیلم بعدی؟
ـ فکر میکنم.
▪ پس از الان ما میتوانیم روی رکوردشکنی فیلم آینده شما حساب باز کنیم؟
ـ امیدوارم ناامیدتان نکنم.
▪ با توجه به اینکه تابلوهای تبلیغاتی شما از همان ابتدا جمع شد و هماکنون فیلم تیغزن در کنار دیگر فیلمهای اکران، تبلیغات شهری ندارد، برای تبلیغات این فیلم چه کاری میکنید؟
ـ اعلامیه دستی پخش میکنیم، پوستر به در و دیوار میچسبانیم و گهگداری تیزر تلویزیونی پخش میکنیم.
▪ آیا پخش تیزر تلویزیونی را موثر میدانید؟
ـ اگر پولش را داشته باشیم بله!
▪ ندارید؟
ـ تیزر خیلی گران است. گرانتر از بنیه سینمای ایران، گرانتر از آنچه در وسع سینمای ما است.
▪ بهنظر میرسد رابطه بین سینما و تلویزیون بهنوعی همراه با دشمنی و خصومت است و گویا همهجا اینطور است؟ آیا میتوان گفت سینما و تلویزیون چشم دیدن همدیگر را ندارند؟
ـ رابطه سینما و تلویزیون، تابعی از شرایطی است که پیرامون آنها وجود دارد. سینما، هنر است و فیلمسازی بیانگر نگاه یک فرد انسانی است به جهانی که در آن زندگی میکنیم.
تلویزیون اما رسانه است، یعنی برعکس سینما، نه از زاویه فرد به جامعه، بلکه از موضع نگاه جامعه به فرد عمل میکند، هنر با مولفههای فردی آدمی سروکار دارد و رسانه به الزامات سلوک جمعی میپردازد. بدیهی است در جامعهای که حقوق فردی رعایت میشود و در عین حال فرد نسبت به حقوق اجتماعی مسوولیت احساس میکند هیچگونه اصطکاک جدی، بین رسانه و هنر بهوجود نمیآید. بلکه این دو در رابطهای متقابل و تکمیلکننده با یکدیگر قرار میگیرند. هنر شگردهای تاثیرگذاری و توسعه نفوذ رسانه را تقویت میکند و رسانه با تبلیغ و فراخوانی وسعت بیشتری از مخاطب را برای هنر میپروراند. در جامعهای که بین رسانه و هنر، اختلاف و کشمکش و خصومت است، باید به محیط پیرامون آنها مراجعه کرده و ریشههای این کشمکش را در شرایط عمومی جامعه جستوجو کرد.
علیالاصول برای کشور ما که بهدنبال استقلال هستیم و در شعار ترجیح میدهیم که بیشتر تولیدکننده باشیم تا مصرفکننده و از این بابت، تاوانهای سختی هم میپردازیم باید دوستانهترین مناسبات بین سینما و تلویزیون وجود داشته باشد. در شرایطی که بازار سیاه کالاهای فرهنگی، انبوه دهها میلیونی مخاطبان ایرانی را به خود جلب میکند چه عذر موجهی برای خصومت بین سینما و تلویزیون و دست یاری ندادن آنها به یکدیگر وجود دارد؟ آیا ما قصد داریم همچنان بازارهای فرهنگی خود را در طبق اخلاص گذاشته و به محصولات وارداتی تقدیم کنیم؟ در غیر اینصورت، خودداری از تقویت تولیدکنندگان داخلی کالاهای فرهنگی چه توجیهی میتواند داشته باشد؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست