پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
بیماری و بیداری همسایه اند
برای تضمین سلامت یک انسان، توجه به چهار بُعد (جسمی، روانی، معنوی و اجتماعی) الزامی است. این ابعاد با یکدیگر ارتباط متقابل (دوسویه) دارند، در نتیجه بروز هر عارضه و اختلالی در هر یک از ابعاد چهارگانه مذکور میتواند بقیه ابعاد وجودی انسان را تحتتاثیر قرار دهد...
در این مطلب بیشتر روی ارتباط جسم و روان با موضوع سرطان تمرکز میشود.
بهطورکلی، بیماریهای روانتنی در اثر تاثیر ذهن بر جسم بهوجود میآیند. این تاثیرات شامل اختلالهای فیزیوشیمیایی، آناتومیک، یا فیزیولوژیک هستند. بهطورکلی ذهن و بدن انسان رابطهای بسیار نزدیک، پنهان و دوسویه با یکدیگر دارند. در یک تعریف ساده میتوان گفت هرگاه بدن دچار اختلال شود، روان، تحتتاثیر قرار میگیرد و هرگاه روان دچار اختلال شود، بدن را تحتتاثیر قرار میدهد. در بیماری سرطان این رابطه دوسویه، بسیار پیچیده میشود که حاصل تاثیرات تشدیدکننده متقابل میان اختلال استرس و بیماری سرطان است. انسان یک هویت جسمی روانی و روانی جسمی دارد و سیستم ایمنی نیز یک ساختار و دستگاه زیستی شیمیایی و روانشناختی است. تعجبی ندارد که احتمال ابتلا به سرطان در افراد افسرده و کسانی که احساس امنیت نمیکنند و دچار استرس و اضطراب و فشار روانی هستند، بالاتر است.(۱)
برخی محققان، سرطان را در گروه بیماریهای روانتنی دستهبندی میکنند؛ به این معنی که ریشه روانی دارد و حاصل تاثیر روان بر جسم است. اضطراب و استرس که اختلال روانی محسوب میشوند، بر سیستم هورمونی و سیستم اعصاب خودمختار بدن تاثیر میگذارند. این سیستمها مستقیم با تمام اعضای بدن ارتباط دارند و فعالیتهای آنها را کنترل میکنند. هر گونه فرآیند فشارزایی که فیزیولوژی طبیعی هورمونها را بر هم بزند، بهطور طبیعی بر کارکرد سیستم ایمنی تاثیر میگذارد.(۲)
● چرخه معیوب استرس
تجربههای فشارآور، حالتهای عمیق تنش و اضطراب، ناکامیهای شدید، افسردگی مزمن، بیخوابیهای مداوم، واکنش سوگ و داغداری و سایر حالتهای عاطفی منفی میتواند باعث کاهش موقت و دایم پاسخ دهی سیستم ایمنی شود و موجود زنده را به ورطه بیماری بکشاند.(۳)
استرس و اضطراب به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم میتوانند از عوامل بسیار مهم بروز سرطان باشند. فشار روانی نامناسب در سیستم ایمنی دخالت میکند و به سلولهای سرطانی که همیشه در بدن حضور داشتهاند، اجازه رشد و تکثیر میدهد. احساسات خوشایند ناشی از کاهش فشار روانی باعث افزایش کارایی سیستم ایمنی بدن میشود و توانایی آن را در نابودسازی سلولهای سرطانی بالا میبرد.(۴)
استرس با سرکوب سیستم ایمنی بدن و کمکار کردن کبد و افزایش سموم خون (رادیکالهای آزاد) و نهایتا با بالا بردن احتمال عفونت به دلیل سرکوب سیستم ایمنی میتواند یک عامل مستقیم و مهم در بروز سرطان باشد. سرطان و استرس در بیماران سرطانی به یک کلاف درهم پیچیده تبدیل میشود. استرس و اضطراب که از عوامل اصلی بروز بیماریهای روانتنی هستند، باعث بروز بیماری سرطان و از طرفی بیماری سرطان باعث افزایش شدید استرس و اضطراب میشود. استرس و اضطراب از یک سو باعث تشدید بیماری سرطان و از سوی دیگر باعث ایجاد اختلالهای جسمانی (روانتنی) دیگر نظیر اختلالهای قلبی، عروقی، ریوی، گوارشی و... در بیمار مبتلا به سرطان میشود. این روند به یک سیکل بسته منفی و مرگبار تبدیل خواهد شد و همینطور تخریب بدن و روان بهصورت متوالی تا از پا درآمدن بیمار ادامه مییابد. از طرفی شرایط محیطی بیمار مانند وضعیت خانوادگی و موقعیت شغلی نیز بهشدت تحتتاثیر قرار میگیرد و دچار مشکل و در نهایت هزینههای سنگین درمانی بیشتری به بیمار میشود. تحمیل این چرخه آن را بهصورت ساده نشان میدهد.(۵)
● استرس، اضطراب و سرطان
کنترل استرس و اضطراب در بیماران سرطانی بسیار مهم و حیاتی است و باعث بالارفتن کیفیت زندگی بیمار میشود و از بروز بیماریهای دیگر در بیمار سرطانی جلوگیری میکند. در سرعت و کیفیت روند درمانی و بهبود بیمار هم بسیار موثر است. لازم به ذکر است نفوذ در یک بیمار سرطانی و کنترل ترسها و اضطرابش بسیار دشوار است و به روش و ابزار قدرتمندی نیاز دارد. تحقیقات وسیعی در این مورد انجام شده و عموما همه محققان و متخصصان، معنویت و مراقبتهای معنوی را در کنار مراقبتهای روانی، از موثرترین روشهای کنترل استرس و اضطراب در بیماران سرطانی معرفی کردهاند.
از آنجا که این بیماری سالیان درازی است در عموم مردم به عنوان یک بیماری لاعلاج یا صعب العلاج شناخته شده، عموما مردم سرطان را مساوی مرگ میدانند و این باور قدرتمند در ذهن مردم ریشه عمیق و مستحکمی پیدا کرده است. بر این اساس هنگامی که به بیمار خبر ابتلا به سرطان داده میشود، دقیقا مانند این است که به شخصی خبر فوتش را بدهید. به همین دلیل از لحاظ روانی شوک و ضربه شدیدی به او وارد میشود که کنار آمدن با آن به تنهایی بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است. عکسالعمل بیمار پس از باخبر شدن از بیماری، نوسانات شدیدی دارد که با توجه و بررسی این نوسانات شدید روانی در بیماران میتوانیم در یاری کردن آنها موثرتر عمل کنیم. عکسالعملی که بیشتر آنها پس از شنیدن خبر ابتلا به سرطان از خود نشان میدهند، کم و بیش در قالب مراحل زیر بروز میکند:
● مرحله انکار
هنگام شنیدن خبر بیماری، عکسالعمل فرد بُهت و ناباوری همراه با ترس شدید است. در بعضی، حتی شدیدتر و با حالتی از شوک روانی است. حتی ممکن است فرد بدون کمک همراهانش نتواند از جایش برخیزد و راه برود. در این شرایط استرس شدید تمام مکانیسمهای فیزیکی فرد را مختل میکند. بعضی از بیماران، بیماری را انکار و بعضی به نتیجه آزمایشها و معاینههای خود مشکوک میشوند و نمیتوانند باور کنند که به چنین بیماریای مبتلا شدهاند و بعضیها هم اصرار به تکرار معاینهها و آزمایشها دارند.
● مرحله خشم
پس از اینکه بیمار متقاعد شد مبتلا به سرطان است، وارد مرحله خشم و عصبانیت میشود، حتی بعضی شروع به پرخاشگری میکنند و مدام از خود و دیگران میپرسند، چرا من؟ یا با شکایت و گله از خداوند میپرسند، مگر من چه گناهی کردهام؟ در این مرحله بهطور کلی بیماران به رواندرمانی یا مشاوره مطلقا جواب نمیدهند و مدام سوال «چرا من؟» را تکرار میکنند بدون اینکه منتظر پاسخ سوال باشند. در این مواقع فقط باید صبور بود و با بیمار همدردی کرد تا این مرحله را هم پشت سر بگذارد.
● مرحله غم و پذیرش
پس از گذر از مرحله خشم، بیمار به مرور زمان آرام میگیرد و بیماریاش را میپذیرد و خود را در مقابل بیماری ناتوان احساس میکند و دچار یأس و ناامیدی، و اضطراب و افسردگی شدید میشود. در موارد بسیاری، احساس تنهایی و ناتوانی میتواند مقاومت زیست شیمیایی سیستم ایمنی را کاهش دهد و به موجود زنده بقبولاند که نمیتواند با سرطان مبارزه کند. بیمارانی وجود دارند که هنگام شنیدن خبر سرطان، روی از دنیا برگردانده و طی چند روز بدون هیچ علت جسمانی قابل تشخیص، میمیرند. ظاهرا سیستم ایمنی آنها تحتتاثیر این افسردگی و ناامیدی بسیار شدید، کاملا از عمل بازمیایستد و با پذیرش مرگ، نمیتواند به کار خود ادامه دهد و بدون هیچ دلیل جسمی باعث مرگ فرد میشود. بیماران نیاز مبرمی به مراقبتهای روانی و معنوی دارند و به آن خیلی خوب پاسخ میدهند و به معنویات و متافیزیک بیشتر رومیآورند. احتمال سوءاستفاده از آنها هم بسیار افزایش مییابد زیرا از آنجا که بر اساس شنیدههایشان به این باور رسیدهاند که علم تا حد زیادی در درمان این بیماری ناتوان است، آنها نهایت سعی خود را میکنند که از هر راه ممکن، درمانی برای بیماری خود پیدا کنند. بیماران از سر ناامیدی، ترس و ناتوانی به هر راه و روش یا هر وسیله و شخصی، برای شفای خود متوسل میشوند و بسیار ضروری است که در این باره آنها را به شکل درستی راهنمایی کرد.
● خانواده و بیماری صعب العلاج
از طرفی وضعیت روانی خانواده بیمار نیز به این مساله دامن میزند. خانواده بیمار به دو دلیل عمده هر کاری که در توانشان باشد برای بیمار انجام میدهند بدون اینکه به عواقب آن کوچکترین توجهی داشته باشند؛ اول اینکه نهایت تلاششان را میکنند تا بیمارشان بهبود یابد و از طرفی میگویند نمیخواهند چنانچه بیمارشان درگذشت، هیچگونه احساس قصور و ندامتی کنند. بهترین راه برخورد با چنین مسالهای این است که هرگز آنها را از انجام پیگیری اقدامهای درمانی منع نکنید بلکه به مسیر درست راهنمایی کنید و اجازه بدهید که تمام تلاششان را انجام دهند چراکه این تلاش در احساس آرامش و بهداشت روانی خانواده بیماران بسیار موثر خواهد بود. در این مرحله بیمار بیشترین تاثیرپذیری را دارد وپذیرش در او به بالاترین حد خود میرسد و بهترین شرایط برای درمانگر است. اصولا وقتی انسانها خود را به مرگ نزدیک میبینند، تحولات ذهنی و روانی عمیقی در آنها رخ میدهد؛ به نحوی که معمولا هوشیارتر، عمیقتر، متمرکزتر و حساستر میشوند.
● معنویت در خدمت کیفیت زندگی
گاهی این بیماری در بعضی از افراد که زمینه مساعدی از آگاهی و دانش دارند، تحولات عمیق و شگفتانگیز معنوی بهوجود میآورد و به مرتبهای میرسند که دیگر بیماری خود را فراموش میکنند و متوجه سطوح عمیقتر جهان هستی میشوند. اندکی نیز این بیماری را واسطه و وسیلهای برای تغییر نگرش و شناخت حقایق ژرف وجود خود و جهان پیرامون خود میدانند، شناختی که باعث میشود نگاهشان به زندگی کاملا تغییرکند. این بهترین جایگاهی است که میتوان یک بیمار مبتلا به سرطان را به آن هدایت کرد. اینجا دیگر طول عمر اهمیت خود را از دست میدهد و عرض و عمق زندگی است که اهمیت مییابد. میتوان بیماری را در ذهن بیمار بهعنوان یک هشدار برای این مضمون که زندگی ابدی نیست و فرصتی برای یک بازنگری اساسی بهزندگی است، مطرح کرد. البته این جهتدهی ذهنی باید خیلی محتاطانه و کاملا صادقانه باشد تا بیمار تصور نکند که این فقط یک ترفند برای آرام کردن اوست. با این رویکرد میتوان ذهن و روان بیمار را هدفمند، فعال و پویا کرد و طی یک دوره شناختی تحولات عمیقی در ذهن، شخصیت و حتی رفتارش بهوجودآورد.
● اهمیت کنترل اختلال?های روانی همراه اختلالهای جسمی
تمام تحقیقات علمی در این زمینه نشان میدهد مراقبتهای روانی و معنوی تاثیر بسیار مثبت و موثری در کیفیت زندگی و فرایند کنار آمدن بیمار با شرایط خود و بیماری دارد و تقویت قوای معنوی فرد میتواند در روند درمان و بهبود، تاثیر معجزهآسایی داشته باشد. یکی دیگر از اختلالهای روانی شایع و قابلتوجه در بیماران مبتلا به سرطان که بهصورت پنهان و آشکار مشاهده میشود، فوبیای عود (ترس مرضی از برگشت بیماری) است که باعث ایجاد اختلال وسواس فکری در بیماران مبتلا به سرطان میشود. ترس از عود بیماری، عمدهترین و رایجترین نوع اختلال در بیماران سرطانی حتی پس از گذراندن دوره درمانی و بهبود کامل است. عموما بیشتر بیماران بهبودیافته با کابوس برگشت بیماری زندگی میکنند که باعث ایجاد اختلال وسواس فکری میشود. این بیماران حتی مدتها پس از بهبود با کوچکترین درد یا علامتی در بدنشان دچار وسواس میشوند و هر مشکل جسمی غیرمربوطی را به برگشت سرطان ارتباط میدهند. آنها مدام و بیش از حد معمول و طبیعی در بدن خود دقت و جستجو میکنند و به دنبال علایمی از برگشت بیماری میگردند. حتی مواردی مشاهده شده که بیمار بهصورت تکرار شونده، مداوم خواب برگشت بیماری را میبیند. اختلال وسواس فکری هم برای بیمار و هم برای خانواده او بسیار آزاردهنده و گاهی غیرقابلتحمل است. این اختلال باعث میشود بیمار بهطور مداوم و برای هر مورد ناچیزی تقاضای مراجعه به پزشک و متخصص داشته باشد. این اختلالها (استرس و اضطراب، افسردگی، ترس از عود بیماری و وسواس فکری) که از جمله اختلالهای شاخص در بیماران سرطانی هستند، میتوانند هزینههای غیر ضروری و سنگینی را به بیمار مبتلا به سرطان و خانوادهاش تحمیل کنند. در پایان این مطلب لازم است بگوییم بیماری سرطان یک بیماری بسیار پرحاشیه و پرتنش است که با تمام سطوح زندگی فرد درگیر میشود و به مرور زمان شرایط را سختتر و پیچیدهتر میکند.
بر اساس تجربه و تحقیق، شاید بتوان به جرأت گفت که کنترل اختلالهای روانی حاصل از بیماری سرطان، کماهمیتتر از درمان فیزیکی بیماری سرطان نیست و به همان اندازه اهمیت دارد. در بسیاری از موارد دین و مذهب میتواند مداخله فعال داشته باشد. بهخصوص مذهب تشیع که از منابع بیکران ولایت و امامت الهی بهره میگیرد، که انشا ا... در مقالههای دیگری به آن پرداخته خواهد شد.
حسین مددی اردکانی
روان شناس بالینی
منابع:
۱) کرانتز و گلاس، ۱۹۸۴، سیمونتون و سیمونتون، ۱۹۷۵
۲) زگانس،۱۹۸۲،ص۱۴۹
۳) لیپووسکی،۱۹۸۵
۴) سیمونتون و سیمونتون،۱۹۷۸
۵) اختلالهای روانتنی، بنجامین ولمن، دکتر بهمن نجاریان، انتشارات رشد، ۱۳۷۵
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران روز معلم آمریکا معلمان رهبر انقلاب دولت مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم حجاب شهید مطهری شورای نگهبان
تهران زلزله هواشناسی معلم شهرداری تهران سیل قوه قضاییه آموزش و پرورش پلیس سلامت سازمان هواشناسی دستگیری
خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو قیمت دلار دلار ایران خودرو قیمت طلا سایپا کارگران بازار خودرو تورم قیمت
مسعود اسکویی فضای مجازی تلویزیون سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس موسیقی تئاتر
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین اسرائیل جنگ غزه چین روسیه نوار غزه حماس عربستان ترکیه اوکراین
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان تراکتور لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر باشگاه پرسپولیس
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه ویتامین طول عمر بارداری