پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
حمایتِ دریغ شده
خشونت علیه زنان از موضوعات نگرانکنندهای است که در سطح ملی و بینالمللی مطرح است. پدیدهای که به قدمت تاریخ بشریّت سابقه دارد ولی مبارزه با آن به سالهای اخیر بازمیگردد. طرفداران نظریهٔ یادگیری اجتماعی معتقد هستند خشونت از راه مشاهدهٔ خشونت در دوران کودکی باز تولید میشود و افرادی که در دوران کودکی قربانی خشونت بودهاند و یا رفتار خشن میان پدر و مادر را مشاهده کردهاند، در دوران نوجوانی و جوانی به تقلید از والدین خود مرتکب خشونت خواهند شد. تقلید و یادگیری به آنها نشان میدهد که عاملین چنین رفتارهائی به خواستهها و امیال خود میرسند و حتی بعد از ارتکاب به خشونت زندگی عادی را از سر میگیرند. زنان گذشت میکنند، خشونت را پنهان میکنند و حتی راجعبه آن با دیگری سخن نمیگویند؛ بنابراین پسربچهها در مسیرجامعهپذیری، رفتار خشنی را فرامیگیرند و بعدها در خانه، خانواده و حتی جامعه آن را اجراء میکنند. در بسیاری از جوامع که خشونت خانگی تقبیح نمیشود و یا مجازات تشدیدکنندهای برای مرتکبین وجود ندارد یا قوانین به گونهای وضع شده که اثبات آن بسیار سخت است. خشونت روز به روز گسترش یافته و حتی زنانی که پس از تحمل خشونت صبر و سکوت میکنند مورد ستایش بهعنوان زنان خوب و فرمانبردار قرار میگیرند. فقر، بیماری روانی، مصرف الک، اعتیاد، بیکاری و تنشها و اختلافات خانوادگی از جمله عواملی است که تنشها را افزایش داده و بر روی خشونت تأثیر مستقیم میگذارد. مهمتر از همه آنکه عدم نظارت دقیق اجتماعی میتواند دست فرد خشن را در اعمال خشونت باز بگذارد، به گونهای که چنین افرادی پس از مدتی گمان نمیکنند که دست به عملی زشت یا خلاف زدهاند و جامعه هم عمل آنان را جرم تلقی نمیکند. مینا.ب در دادگاه حمایت از خانواده مستقر در میدان ونک میگوید: شوهرم مرتب ناسزا میگفت. به من، به مادرم، به پدرم که از دنیا رفته است. به من تهمتهای ناموسی میزد. حرفهای زشت و دروغ. وقتی من جوابش را میدادم کتکم میزد. دیگر از کتکها و فحشهای او خسته شده بودم اما امروز به قاضی میگوید: میخواست حاضر جوابی نکند. در کنار مینا افسانه.ن نشسته است. دختری جوان که دندانپزشک است و همسرش او بارها او را مورد ضرب و شتم قرار داده است. افسانه میگوید همسر من بیمار روانی و شکاک است. هر بار مردی برای درمان به مراجعه میکند او فکرهای ناجور میکند و تهمت میزند که تحمل آن برای من غیرممکن است. به همین دلیل تقاضای طلاق کردم اما او مرتب به من میگوید رفتارت را درست کن، کتک نخور و متأسفانه مادر او هم میگوید که باید شوهرت را راضی باشد. کار نکن. وقتی حرف گوش نمیکنی کتک میخوری. بهنظر میرسد صرفنظر از خشونت جسمی، اعمالی چون تهمت، ناسزا، قهر، بیاعتنائی از این دست در فرهنگ عمومی خشونت تلقی نمیشود؛ در حالی که ضایعات روحی و روانی ماندگارتر از جراحات ناشی از ضرب و جرح است. اعمالی که وکلا و قضات و محاکم به آن توجه لازم را نمیکنند. بدون شک نقش و دخالت دولت برای امحاء خشونت ضروری و اجتنابناپذیر است. دولت میتواند با ارتقاء آگاهی، تبلیغات، استفاده از رسانهها، اصلاح و تدوین قوانین به روز، توانمندسازی زنان، توسعهٔ نگرش جنسیتی، تشدید مجازات عاملین و در نهایت ایجاد خانههای امن زنان را تحت حمایت مادی و معنوی خود قرار دهد. بهویژه که در دنیا سابقهٔ تأسیس پناهگاه برای زنان به اوایل قرن بیستم برمیگردد. مراکزی که اکثراً بهوسیلهٔ انجمنهای خیریه تأسیس و اداره میشود و طیف وسیعی از زنان را تحت پوشش قرار میدهد. در اواخر دههٔ ۷۰ و ۸۰ در اروپا و امریکا مراکز متعددی تحت عنوان خانههای امن تأسیس شد و دامنهٔ آن در دههٔ ۹۰ به کشورهای در حال توسعه رسید. خانههائی که با بودجهٔ دولت یا کمکهای مردمی یا بهوسیلهٔ شهرداریها اداره میشود و البته مکانیزمها و قوانین مختلفی بر آن حکمفرما است. مراکزی که گاه با تلفنهای تحت عنوان Hotline با زنان ارتباط برقرار میکند و بدین وسیله میتوان فوراً به زنانی که در معرض خشونت قرار دارند امدادرسانی کرد. زنان در این مراکز دارای امنیت کامل هستند و حتی کارهای شخصی و روزمره را خود انجام میدهند، در بعضی از این مراکز میتوانند فرزند آنها را هم نگهداری کنند و از مشاورین حقوقی و روانشناسی و امکانات درمانی بهرهمند شوند. در بسیاری از خانههای امن زنان به کسب آموزشهای فنی و حرفهای و یافتن شغل میپردازند. بدون شک نقش نیروهای داوطلب و سازمانهای غیردولتی در اداره و تأسیس چنین مراکزی انکارناپذیر است.
طاهره.ر بازنشستهٔ آموزش و پرورش میگوید: بچهدار نشدم و ۴ فرزند همسرم را بزرگ کردم. امروز او در ۷۰ سالگی با منشی خود در دوبی ازدواج کرده است. و من در یک اتاق در فرحزاد زندگی میکنیم. شاید اگر پناهگاهی وجود داشت همان زمانی که جوان بودم و کتک میخوردم به آنجا پناه میآوردم و این همه حقارت را نمیپذیرفتم. او مشروب میخورد و مرا تا سر حد مرگ کتک میزد. ثروتمند بود ولی هیچ امکانی به من نمیداد. من کار داشتم اما سرپناه نداشتم. چندینبار در بیمارستان بستری شدم و او حتی به ملاقات من نمیآمد، طاهره معتقد است ایجاد خانههای امن یک حمایت و چتر امنیتی است که دولت میتواند برای زنانی که در معرض خشونت قرار دارند ایجاد کند. در وین پایتخت اتریش هفت خانهٔ امن وجود دارد و در کشورهای مسلمان مانند پاکستان، ترکیه، اردن، مالزی و مصر نیز خانههای امن وجود دارد. البته نقش دولت در این کشورها پررنگتر از کشورهای اروپائی و آمریکائی است.
در پاکستان ۳۵ سال پیش اولین خانهٔ امن تأسیس شد. در ترکیه اولین خانهٔ امن در سال ۱۹۹۲ در استانبول زنان تحت خشونت خانگی را در خود پناه میداد و آرامآرام دایرهٔ آن به کشورهای دیگر گسترده شد و این در حالی است که هنوز تشکیل خانههای امن در ایران با دهها مانع و مشکل روبهرو است.بهنظر میرسد مسئولان امر با توجه به اصل ۲۱ قانوناساسی و قراردادهای بینالمللی و قطعنامهٔ ۲۹/۲۵ اجلاس جهانی بهداشت که خشونت بهعنوان موضوعی بهداشتی مدّنظر قرار داده است و با موضوع خشونت بهمثابه یک رویکرد اجتماعی برخورد میکند باید هرچه زودتر در یک حرکت حداقلی برای حمایت از زنان به تأسیس و توسعهٔ پناهگاهها بپردازد و از اثرات مخرّب خشونت که تنها زنان را از خود متأثر نمیسازد بلکه کودکان، اطرافیان و جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، جلوگیری کند. خشونتهای جسمی، جنسی یا روانی موجب افسردگی، بیماریهای اعصاب و روان، خودکشی، دیگرکشی، فرار دختران و پسران از منزل، تمایل استفاده از مواد مخدر و الکل، رواج بزهکاری افزایش آمار طلاق و دهها آسیب اجتماعی میشود. حتی بسیاری از جرمشناسان معتقد هستند که مبادرت به قتل در افرادی که در کودکی شاهد خشونتهای خانگی بودهاند رواج بیشتری دارد. میثم پسری است که در کودکی پدر خود را از دست داده و همواره از مادرش کتک خورده است. امروز او مردی خشن و تندخو است که به اتفاق همسر خود به مطب دکتر روانپزشک مراجعه کرده و از او کمک میخواهد. همسر میثم به دکتر می گوید : رفتارهای خشن همسرم موجب بیماری من و بچهها شده است. او در حالی که از مادر خود متنفر است امان همان رفتارها را تکرار میکند. به شدت مرا کتک میزند. ماه پیش برای فرار از کتکهای او از خانه فرار کردم و برای اینکه امنیت نداشتم تا صبح در اورژانس یک بیمارستان ماندم. در حالی که اگر امکان دیگری بود حتماً به آنجا پناه میبردم. فردای آن شب به خانه برگشتم چون میدانستم که او لحظهای عصبانی میشود و در آن لحظه امکان دارد که حتی مرا به قتل برساند. دختر شبادراری و پسرم لکنت زبان دارد. اگر همسرم درمان نشود حتماً طلاق خواهم گرفت. هرچند که میدانم روزهای سختی را پیش رو خواهم داشت. وقتی از او راجعبه خانههای امن سؤال میکنم. او به وجد میآید و تأکید میکند که اگر چنین مکانهائی تأسیس شود و زنان بتوانند به همراه بچههای خود مدتی را آرامش بهسر ببرند قطعاً از صدمات روحی و روانی به بچهها کاسته خواهد شد. مکانهائی که زنان در آنجا با حقوق خود آشنا شوند و یا مهارتهای زندگی و یا چگونگی برخورد در شرایط بحرانی را آموزش ببینند. یکی از زنان فعال در سازمانهای غیردولتی که در شهر اهواز فعالیت میکند معتقد است: گام اول حساسسازی جامعه و مسئولان نسبت به این پدیده شوم است. همهجای ایران تهران نیست. ضرورت تشکیل خانههای امن در شهرستانها بسیار بااهمیت است. خانههائی که تحت نظر سازمانهای غیردولتی اداره شود و دولت هم بر آنها نظارت کند. در شهرستانها تفریح نیست. اوقات فراغت درست برنامهریزی نمیشود و دختران و پسران آموزشهای لازم برای شروع زندگی را نمیبینند و به همین دلیل مشکلات بسیار زیاد است. دولت باید یک تعریف حقوقی از ساختار چنین پناهگاههائی ارائه دهد و سپس مردان و زنان را با این مراکز آشنا کند. بهخصوص در شهرهائی که آداب و رسوم عشیرهای و قبیلهای شرایط نامناسبی برای دختران جوان فراهم میکند.
او ضمن تأکید بر فرهنگسازی و تعریف ساختار حقوقی و اطلاعرسانی گستردهای بر ارتقاء اقدامات حمایتی بهزیستی و به تکالیف این سازمان اشاره میکند. هماکنون میتوان از ۲ مرکز و اقامتگاه موقت زنان زیر نظر بهزیستی نام برد. مرکز شهید رجائی و مرکز ۲۲ بهمن که بسیاری بهدلیل اطلاعرسانی ضعیف از وجود آن بیخبر هستند و ضرورت گسترش آن تحت نظر شورای شهر، شهرداریها، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت و وزارت کشور و البته سازمانهای غیردولتی وجود دارد. براساس قانون تشکیل سازمان بهزیستی، این سازمان بهعنوان نهاد متولی خدمات اجتماعی در کشور بهویژه سیاستگذاری و نظارت در حیطههای مختلف از جمله زنان شده است. قوانین متعدد از جمله قانون حمایت از زنان و کودکان بیسرپرست، ضرورت توسعهٔ فعالیتهای سازمان در حیطهٔ سیاستگذاری در مورد زنان را مطرح میکند. در ساختار رسمی کشور (سازمان بهزیستی) مراکزی بهعنوان مراکز مداخله در بحران (فردی و خانوادگی و اجتماعی) وجود دارد. در حال حاضر ۴۴ مرکز در سطح کشور بهعنوان اورژانس اجتماعی (مرکز مداخله در بحران) فعالیت میکنند که در قالب مراکز اسکان موقت، مرکز بازپروری زنان و خانهٔ سلامت در حال انجام فعالیت هستند. اما کیفیت خدمات ارائه شده نشان میدهد که موضوع بهصورت ساختاری و زیربنائی مورد توجه قرار نگرفته است و دستگاههای متولی امر بهصورت جامع به موضوع نپرداختهاند. هماکنون سازمانهای غیردولتی متعددی هم با موضوع خشونت خانگی و آسیبدیدگان اجتماعی کار میکنند. سازمانهائی مانند مؤسسهٔ فرهنگی اجتماعی یاس که به مشاورهٔ روانپزشکی به دختران بیسرپرست و بدسرپرست میپردازد. و مرکز مطالعات زنان و مؤسسهٔ روانشناختی مهر و مؤسسهٔ حمایت از آسیبدیدگان اجتماعی در تهران و انجمن حمایت و یاری آسیبدیدگان اجتماعی در خوزستان یا انجمن همیاران محله در استان گلستان که اغلب به مشاورهٔ روانپزشکی و درمان مراجعین به شکل انفرادی و جمعی اشتغال دارند و با تجربیات گرانبهائی که تا کنون بهدست آوردهاند میتوانند در جهت تشکیل خانههای امن گامهای مؤثری بردارند. اما آنچه بدیهی است و حرف اول و آخر مقابله با خشونت، تشکیل خانههای امن است. خانههائی که زنان در معرض خشونت را در پناه خود قرار دهد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست