یکشنبه, ۲۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 16 June, 2024
مجله ویستا

طبیعت یا تربیت


طبیعت یا تربیت

سلطانی با وزیر خودش گفتگو می‌کرد که آیا طبیعت بر تربیت مقدّم است یا تربیت بر طبیعت رُجحان دارد؟
وزیر گفت: تربیت تقدّم دارد.
سپس برای اثبات سخن خویش، سلطان را به صرف شام دعوت کرد.
وقتی …

سلطانی با وزیر خودش گفتگو می‌کرد که آیا طبیعت بر تربیت مقدّم است یا تربیت بر طبیعت رُجحان دارد؟

وزیر گفت: تربیت تقدّم دارد.

سپس برای اثبات سخن خویش، سلطان را به صرف شام دعوت کرد.

وقتی سلطان وارد مجلس شد، مشاهده کرد که در اطراف سفره، گربه‌هایی شمع بر دست، ایستاده و مجلس را روشن کرده‌اند.

وزیر در این هنگام به سلطان گفت: طبیعت گربه کجا و شمع‌داری کجا؟ این تربیت است که گربه را به نگهداری شمع و روشنایی افروزی واداشته است.

سلطان پس از شنیدن سخنان وزیر خودش، دستور داد تا موشی را آورده و در آن اتاق رها سازند.

به محض اینکه چشم گربه‌ها به موش افتاد، شمعها را انداخته و در پی موش دویدند.

سلطان گفت: این، دلیل بر آن است که طبیعت بر تربیت مقدم می‌باشد.

ارزش علم و مقام معلّم

روزی هارون الرشید، به مکتبخانهٔ پسران خود آمد و «کسائی» ـ معلم پسران ـ را دید که در حال تعلیم می‌باشد. وقتی معلّم برای انجام دادن کاری بیرون رفت، پسران او، کفش استاد را در مقابل پایش جفت کردند.

هارون الرّشید که تعجب کرده بود، از خادم خویش پرسید: چه کسی است که خدمتکاران او از همه بزرگتر باشند؟

خادم به رسم ادب پاسخ داد: امیر باشد.

هارون گفت: اشتباه می‌کنی؛ این شخص، کسائی است که مأمون و امین ـ پسران خلیفه ـ به جهت علم و دانش او را خدمت می‌کنند.

کسائی که این سخن بشنید، گفت:

ـ ای هارون! اگر خود شما همراه با پسرانت خدمت کنید، باز هم کم است؛ زیرا علم و دانش، چراغی روشنگر و جاودانی است...

برگرفته از کتاب حکایتها و لطیفه‌های تربیتی