پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اعلامیه جهانی حقوق زبانی


اعلامیه جهانی حقوق زبانی

این اعلامیه, مبدا حركت خود را « جمعیت های زبانی» و نه « دولت ها» اعلام می كند این اعلامیه را باید از منظر تقویت نهادهای بین المللی كه هدف آنها تضمین توسعه برابر و پایدار همه جامعه بشری است مورد توجه قرار داد در عین حال, هدف این اعلامیه, كوشش برای ایجاد آنچنان ساماندهی سیاسی در جهان است كه امكان تنوع و تكثر زبان ها را بر بنیاد احترام, همزیستی و منافع متقابل همه خلق ها تامین كند

نهادها و سازمان های غیردولتی وتمام امضاكنندگان «اعلامیه جهانی حقوق زبانی» در همایشی كه در تاریخ ششم تا نهم ژوئیه ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) در شهر بارسلون اسپانیا برگزار شد، اعلام كردند كه:

▪ با توجه به مقدمه «اعلامیه جهانی حقوق بشر» (۱۹۴۸) كه در آن بر «برابری حقوق اساسی انسان ها، شان و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق زنان و مردان» تاكید شده است؛ و نیز با توجه به ماده دوم همین اعلامیه كه: «هركس، بدون هیچ گونه تبعیض اعم از نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، دیدگاه سیاسی یا هر دیدگاه دیگر، و نیز خاستگاه ملی یا اجتماعی، ثروت، تولد و هر وضعیت دیگر از تمام حقوق و آزادی های مذكور در اعلامیه برخوردار است.»؛

▪ با توجه به «پیمان نامه جهانی حقوق سیاسی و مدنی» (۱۶ دسامبر ۱۹۶۶) و «پیمان نامه جهانی حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی» (۱۶ دسامبر ۱۹۶۶) كه در مقدمه های خود تاكید می كنند كه: انسان ها را نمی توان آزاد شمرد مگر آن كه با فراهم آوردن زمینه های مناسب، قادر به اعمال حقوق مدنی و سیاسی و حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود باشند؛

▪ با توجه به مفاد قطعنامه «۱۳۵ _ ۴۷» مجمع عمومی سازمان ملل متحد (۱۸ دسامبر ۱۹۹۲) كه در آن «حقوق اقلیت های ملی، قومی، دینی و زبانی» به تصویب رسید؛

▪ با توجه به اعلامیه ها و توافق نامه های شورای اروپا از جمله «قطعنامه جامعه اروپا در دفاع از حقوق و آزادی های اساسی بشر» (۴ نوامبر ۱۹۵۰) و «قطعنامه شورای وزیران شورای اروپا» (۲۹ ژوئیه ۱۹۹۲) كه «منشور جامعه اروپا را درباره زبان های منطقه ای یا اقلیت ها» به تصویب رساند و نیز اعلامیه «حقوق اقلیت های قومی» مصوب نشست سران شورای اروپا (۱۹ اكتبر ۱۹۹۳) و توافقنامه «چارچوب دفاع از حقوق اقلیت های قومی» (نوامبر ۱۹۹۴)؛

▪ با توجه به «اعلامیه انجمن جهانی قلم» (سانتیاگو دمپستلا) و اعلامیه «كمیته حقوق زبان و ترجمه» انجمن جهانی قلم (۱۵ دسامبر ۱۹۹۳) كه در آن «برگزاری كنفرانسی درباره حقوق زبانی» پیشنهاد شده است؛

▪با توجه به «اعلامیه دوازدهمین سمینار انجمن جهانی گسترش تفاهم و ارتباط میان فرهنگ ها» (۹ اكتبر ۱۹۸۷، رسیف برزیل) كه در آن به سازمان ملل پیشنهاد شد تا گام های موثری را برای تصویب و اجرای «اعلامیه جهانی حقوق زبانی» بردارد؛

▪ با توجه به «قطعنامه ۱۶۹ سازمان جهانی كار» (۲۶ ژوئیه ۱۹۸۹) كه در آن بر «حقوق بومیان و قبایل كشورهای مستقل» تاكید شده است؛

▪ با توجه به مفاد «اعلامیه جهانی حقوق مشترك خلق ها» (مه ۱۹۹۰، بارسلون اسپانیا) كه «همه خلق ها فارغ از تفاوت در نظام سیاسی حاكم بر آن ها از حق ارائه و توسعه فرهنگ، زبان و ایجاد نهادهای ویژه برخوردارند و برای رسیدن به این منظور می توانند ساختارهای سیاسی، آموزشی، ارتباطی و دولتی لازم را سامان دهند.»؛

▪ با توجه به «اعلامیه نهایی همایش سراسری فدراسیون جهانی آموزگاران زبان مدرن» (۱۶ آگوست ۱۹۹۱، شهر پچ مجارستان) كه «رسمیت یافتن حقوق زبانی به مثابه حقوق اساسی فرد انسانی» را توصیه نموده است؛

▪ با توجه به گزارش «كمیسیون حقوق بشر شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد» (۲۰ آوریل ۱۹۹۴) در رابطه با پیش نویس «حقوق بومیان» كه در آن حقوق فردی را در پرتو حقوق جمعی مد نظر قرار می دهد؛

▪ با توجه به پیش نویس اعلامیه «كمیسیون حقوق بشر آمریكا درباره بومیان» مصوب نشست ۱۲۸۷ (۱۸ سپتامبر ۱۹۹۵) این كمیسیون؛

▪ با توجه به این كه اكثر زبان های در خطر نابودی، به مردمانی تعلق دارند كه از حق حاكمیت ملی محرومند؛ و با توجه به این كه عامل اصلی عدم گسترش، نابودی و جایگزینی زبان دیگر به جای زبان این خلق ها، عدم وجود حاكمیت ملی و خط مشی دولت هایی است كه ساختارهای سیاسی، اداری و زبانی خود را بر آن ها تحمیل می كنند؛

▪با توجه به این كه حمله نظامی، اشغال، استعمار كشورها و دیگر روش های انقیاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، در اكثر مواقع با تحمیل صریح زبان حاكمان یا در بهترین شرایط خدشه دار نمودن ارزش و منزلت زبان خلق های محكوم همراه بوده و به طور كلی به تضعیف زبان گویشوران آن ها انجامیده و با اعمال سیاست های تبعیض آمیز وفاداری گویشوران به زبان مادری خود را خدشه دار كرده است؛

▪ با توجه به این كه زبان مردمانی كه اخیرا استقلال خود را به دست آورده اند همچنان در حاشیه مانده و روند جایگزینی زبان كشورهای استعمارگر و امپریالیست پیشین به جای زبان خلق های تازه از بند رسته همچنان ادامه دارد؛

▪با توجه به این كه «جهانی شدن» بر بنیاد تنوع و تكثر زبانی و فرهنگی خلق ها قرار دارد و سیاست حذف زبان ها و فرهنگ ها و یكسان سازی آنها را رد می كند؛

▪با توجه به این كه برای تامین همزیستی مسالمت آمیزجمعیت های زبانی می بایست اصولی تدوین شوند كه تشویق و ارتقا موقعیت زبان ها و نیز احترام به همه آنها و كاربست اجتماعی آن ها را در مجامع عمومی و محافل خصوصی تضمین نماید؛

▪ با توجه به این كه عوامل گوناگونی كه ماهیت زبانی ندارند از جمله عوامل تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی _ فرهنگی و اجتماعی _ زبانی می توانند به انزوا، انحطاط و نابودی زبان ها منجر شوند و نیز برای آن كه بتوان اقدامات و راه حل های مناسبی در هر مورد خاص اتخاذ نمود لازم است كه حقوق زبانی به صورت همه جانبه بررسی شود و با اعتقاد به این كه «اعلامیه جهانی حقوق زبانی» در پرتو تضمین احترام و توسعه كامل همه زبان ها و پایه گذاری اصولی برای همزیستی برابر و عادلانه زبانی به مثابه عامل اصلی در حفظ روابط اجتماعی موزون، می باید نابرابری های زبانی را اصلاح كند؛

به این وسیله اعلام می كنیم كه:

●درآمد

▪ جایگاه هر زبانی، در پرتو ملاحظاتی كه خواهد آمد، محصول تعامل و كنش و واكنش عوامل بسیار گوناگون و گسترده از جمله عوامل سیاسی، قانونی، ایدئولوژیك، تاریخی، جمعیتی، اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبان شناسی، اجتماعی، زبانی، میان زبانی و عواملی با ماهیت ذهنی است.

در شرایط كنونی این عوامل را می توان اینگونه توضیح داد:

▪ تمایل دیرینه سال اكثر دولت ها و حكومت ها به كاهش تنوع زبانی و حمایت از گرایش هایی كه با چندگانگی فرهنگی و تكثر زبانی مخالفت می ورزند.

▪ سیر به سمت اقتصاد جهان گستر و ظهور پدیده هایی چون بازار جهانی اطلاعات، ارتباطات و فرهنگ كه فضای مناسب برای اشكال مختلف تعامل های زبانی را _ كه انسجام درونی زبان ها را تضمین می كند_ مختل می سازد.

▪ مدل رشد اقتصادی جهان كه شركت های فراملی مطرح كرده اند و بر اساس آن كاهش حمایت های دولت را با پیشرفت و فردگرایی رقابت محور را با آزادی قرین می دانند به تشدید نا برابری های جدی و فزاینده زبانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منجر می شود.

▪ جمعیت های زبانی را در عصر ما عوامل زیر تهدید می كنند: عدم وجود دولت های ملی یا خودگردان، گویشوران محدود یا گویشورانی كه به طور كلی یا جزیی پراكنده اند، اقتصاد ضعیف، عدم وجود زبان معیار یا ارائه مدلی فرهنگی مفایر با فرهنگ مسلط. این عوامل ادامه حیات و گسترش بسیاری از زبان ها را عملا غیر ممكن می كند. مگر آنكه ملاحظات زیر مورد توجه قرار گیرد:

▪ از دیدگاه سیاسی: جهان از منظر سیاسی باید به گونه ای ساماندهی شود كه امكان ارتباطی ملت ها با مشاركت همه خلق ها، جمعیت های زبانی و افراد در روند توسعه سازگار باشد.

▪ از دیدگاه اقتصادی: جهان از منظر اقتصادی به گونه ای ساماندهی شود كه توسعه پایدار همه جانبه را بر بنیاد مشاركت همه خلق ها و نیز بر اساس احترام به حفظ تعادل محیط زیست و روابط برابر حقوق همه زبان ها و فرهنگ ها تامین كند.

▪ بنابر آنچه آمد ، این اعلامیه، مبدا حركت خود را ‌‌« جمعیت های زبانی» و نه « دولت ها» اعلام می كند. این اعلامیه را باید از منظر تقویت نهادهای بین المللی كه هدف آنها تضمین توسعه برابر و پایدار همه جامعه بشری است؛ مورد توجه قرار داد. در عین حال، هدف این اعلامیه، كوشش برای ایجاد آنچنان ساماندهی سیاسی در جهان است كه امكان تنوع و تكثر زبان ها را بر بنیاد احترام، همزیستی و منافع متقابل همه خلق ها تامین كند.

●مقدمه: مفاهیم

▪ماده ۱

(۱): در این اعلامیه، هر جامعه انسانی كه از نظر تاریخی در «سرزمین معینی» _ فارغ از رسمیت یافتن یا نیافتن _ ساكن شده و خود را خلقی را با هویتی یگانه دانسته و زبان مشتركی را به عنوان ابزار طبیعی ارتباط و هم پیوندی فرهنگی برگزیده است؛ «جمعیت زبانی» خوانده می شود. در این اعلامیه اصطلاح «زبان خاص یك سرزمین» به زبان جمعیتی اطلاق می شود كه در شرایط ذكر شده شكل گرفته باشد.

(۲): در این اعلامیه مبنای حركت بر این اصل قرار دارد كه حقوق زبانی هم حقوق فردی و هم حقوق جمعی زبانی را به طور همزمان در بر می گیرد. در تعریف دامنه كامل حقوق زبانی این اعلامیه اعلام می كند كه مرجع خود را «جمعیت های زبانی تاریخی» می داند كه در سرزمینی خاص زندگی می كنند. در اینجا «سرزمین» تنها به جغرافیایی اطلاق نمی شود كه گویشوران در آن زندگی می كنند، بلكه به محیط اجتماعی و كاركردی هم اطلاق می شود كه برای رشد و شكوفایی همه جانبه یك زبان ضروری است. تنها با این گستره معنایی است كه می توان حقوق زبانی گروه های مورد نظر در بند ۵ این ماده و حقوق زبانی افرادی را كه در خارج از سرزمین زبانی خویش زندگی می كنند را بر بنیاد پیوستاری و در عین حال درجه بندی تعریف كرد.

(۳): در این اعلامیه گروه هایی كه یكی از موقعیت های زیرین را دارا باشند نیز متعلق به «جمعیت زبانی» معین و «ساكن سرزمین» معین شمرده می شوند :

الف: زمانی كه از بدنه اصلی «جمعیت زبانی» به دلیل مرزهای سیاسی یا اداری _ اجرایی جدا شده باشند.

ب: زمانی كه در طول تاریخ، در منطقه كوچك جغرافیایی كه آن را دیگر جمعیت های زبانی محاصره كرده اند، «جزیره زبانی» تشكیل داده و تثبیت شده باشند.

پ: زمانی كه در منطقه جغرافیایی معین با دیگر جمعیت های زبانی كه پیشینه تاریخی مشابه دارند؛ همزیستی كرده و تثبیت شده باشند.

(۴): در این اعلامیه عشایر و كوچ نشینان و خلق هایی كه در نواحی جغرافیایی پراكنده زندگی می كنند ؛ نیز «جمعیت های زبانی» خوانده می شوند كه در سرزمین های تاریخی خود به سر می برند.

(۵): در این اعلامیه، گروه هایی از مردم كه زبان آنها در محیط سرزمینی جمعیت زبانی دیگر، تثبیت شده، اما پیشینه تاریخی آنها با پیشینه تاریخی جمعیت زبانی مهمان پذیر همسان نیست؛ هم «گروه زبانی» خوانده می شود. مهاجران، پناهندگان، اخراجی ها و آوارگان در زمره «گروهای زبانی» شمرده می شوند.

●ماده ۲

(۱): در این اعلامیه هرگاه جمعیت ها و گروه های زبانی گوناگون در سرزمین یگانه ای زندگی كنند؛ حقوق زبانی آنها بر اساس احترام متقابل باید به گونه ای تامین شود كه دموكراسی حداكثر را تضمین كند.

(۲): برای كسب تعادل اجتماعی _ زبانی رضایت بخش یعنی ایجاد هماهنگی مناسب بین حقوق زبانی جمعیت ها و گروه های زبانی و افراد متعلق بر آن ها، علاوه بر پیشینه تاریخی _ سرزمینی و نیز خواسته ها و مطالبات دموكراتیك آن ها، عوامل دیگری از جمله ماهیت اجباری مهاجرت ها و درجه آسیب پذیری فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنها را هم باید مورد توجه قرار داد.

●ماده ۳

(۱): این اعلامیه حقوق زیرین را به عنوان حقوق شخصی انسان ها _ كه تحت هیچ شرایطی قابل نقض نیست _ به رسمیت می شناسد.

_ حق انسان به عنوان عضوی از یك جمعیت زبانی

_ حق انسان در استفاده از زبان خود در مكان ها خصوصی و عمومی

_ حق انسان در استفاده از نام خود

_ حق انسان در ایجاد پیوند و مناسبات اجتماعی با دیگر اعضای جمعیت زبانی خود

_ حق انسان در حفظ و گسترش فرهنگ خود

_ و دیگر حقوق زبانی كه در «پیمان نامه جهانی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» (۱۶ دسامبر ۱۹۶۶) به رسمیت شناخته شده اند.

(۲): این اعلامیه تصریح می كند كه گروه های زبانی، علاوه بر حقوق عامی كه بر شمردیم و همه افراد این گروه ها از آن برخوردارند؛ در انطباق با بند دوم ماده ۲ همین اعلامیه حقوق زیرین را نیز دارا هستند.

_ حق گروه های زبانی در آموختن زبان و فرهنگ خود

_ حق گروه های زبانی در دسترسی به خدمات فرهنگی

_ حق گروه های زبانی در حضور برابر زبان و فرهنگ خود در رسانه های ارتباط جمعی

_ حق گروه های زبانی در توجه و احترام نهادهای حكومتی به طرح های اجتماعی و اقتصادی آنها كه به زبان خود ارائه كرده اند.

(۳): حقوق گروه های زبانی و اعضای آنها به هیچ عنوان نباید مانع مناسبات متقابل این گروه ها و اعضای آنها، با جمعیت زبانی مهمان پذیر یا ادغام آنها در جمعیت زبانی مورد نظر شود. در عین حال حقوق این گروه ها و اعضای آنها نباید حقوق جمعیت زبانی مهمان پذیر یا اعضای آن را در كاربست زبان جمعیت زبانی مورد نظر در سرزمین معین محدود كند.

ترجمه: خسرو باقری

بارسلون. ژوئن ۱۹۹۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.