پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سیاست بین الملل و دیپلماسی اخیر ایران


سیاست بین الملل و دیپلماسی اخیر ایران

تحولات اخیر در منطقه و رویكرد صهیونیسم بین الملل به این مساله, موضوع این سخنرانی است این مساله از سه زاویه مورد بررسی قرارگرفته است اول تعدد استراتژ های دخیل در تحولات رایج, دوم منازعات جاری وخفیف بودن این تحولات و سوم پرشتاب بودن روند تحولات در ادامهٔ سخنرانی صهیونیسم اسلامی بررسی شده و مسائل مختلفی از جمله پروتكل الحاقی, كنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان, مسائل حقوق بشر و مورد بحث قرار گرفته است

تحولات اخیر در منطقه و رویكرد صهیونیسم بین‌الملل به این مساله، موضوع این سخنرانی است. این مساله از سه زاویه مورد بررسی قرارگرفته است: اول تعدد استراتژ های دخیل در تحولات رایج، دوم منازعات جاری وخفیف بودن این تحولات و سوم پرشتاب بودن روند تحولات. در ادامهٔ سخنرانی صهیونیسم اسلامی بررسی شده و مسائل مختلفی از جمله پروتكل الحاقی، كنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، مسائل حقوق بشر و ... مورد بحث قرار گرفته است.

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را شاكر و سپاسگذارم كه توفیق حضور در جمع نورانی شما عزیزان را به من عطا فرمود.

بحثی را كه دوستان برای من انتخاب كردند مسأله سیاست بین الملل و تلقیهای بین الملل، رویكرد صهیونیزم بین الملل به مسأله و فضایی است كه پیرامون ما در تحولات اخیر منطقه می بینیم.

به صورت جدی مسائلی در شرف تكوین است كه از سه زاویه باید آنها را بررسی و جمع بندی كنیم. این تحولاتی كه پیرامون ما دارد شكل م گیرد برخلاف تحولات رایج، از استراتژیهای متعدد بهره‌مند می شود. قبلاً اگر یك استراتژی در پهنه بین الملل طراحی م شد، مبتنی بر آن می توانستیم بازیها و عملكرد ها و گزاره ها را رقم بزنیم؛ اما امروزه این گونه نیست. تا این لحظه كه ما خدمت شما هستیم شانزده استراتژی را پلن كرده ایم وبه طور عمومی احتمال اینكه در آینده نزدیك، استراتژیهای دیگری در صحنه بین الملل مشخص شود وجود دارد و اگر اینها در كنار هم تبیین نشود طبیعتاً دستیابی به این نكته مهم كه چه بر سر بشریت می آید و چه اتفاقاتی دارد می افتد و قاعده بازی دشمن چیست محقق نخواهد شد.

ما امروز با تعدد استراتژیها در صحنه مواجهیم. شما به فرض كه در ساخت شورای عالی امنیت ملی هر كشوری ده تا از این استراتژیها را در تحلیل منازعه بررسی كنید، پنج تا شش تای دیگركه باقیمانده همان منفذهای رخنه خواهند بود.

نكته دوم این است كه منازعات امروز منازعات كم شدت و از جنس منازعات خفیفند كه جوامع به ندرت احساس می كنند كه در آن منازعات و جنگ درگیرند و ویژگی سوم آنها این است كه روند تحولات بسیار پر شتاب است. تا شما در حال ارزیابی و تبیین تحول و واقعه اول هستید، وقایع دوم، سوم، دهم و بیستم شكل می گیرند و با كمال تأسف این امكان كه بشود همه را رصد كرد، مانیتورینگ و ارزیابی كرد وجود ندارد. به بیان دیگر اداره صحنه استراتژیك یا پلن كلی كه در بعضی استراتژیها وجود دارد از دست كشورهای مجری برنامه خارج شده است، اراده ای آنها در صحنه خیلی در اختیار خودشان نیست لذا ما یك دوران بسیار بسیار حساسی را طی می كنیم كه مشخصاً در مورد خود ایران از حیث ایرانیت و اسلامیت حساس‌ترین مقطع تاریخی محسوب م شود.

از حیث ایرانیت به این دلیل كه چه در شرایط حمله اسكندر، چه در شرایط حمله مغول و موارد این چنینی هیچ گاه اراده حساس و پویایی برای تجزیه ایران به این نحو فعلی كه تقریباً خطر در بیخ گوش ماست ملموس نبوده است.

همان طور كه عنایت دارید مسأله جنگ جهانی چهارم كه بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر واقع شده، تحت عنوان جنگ تمدنها و جنگ صلیبی نیز بیان می شود و حتی، الان روی بازوی سربازان اسپانیایی در خاك عراق اشغالی، آرم و نشانی كه مشخصاً اینها در این صحنه استفاده می كنند مربوط به جنگهای صلیبی حدود نهصد سال قبل است.

فضا، فضای یك منازعه تمدنی است. این منازعه تمدنی در نگاه آقای جیمز بلكول این است كه تمام كشورهای منطقه را باید تجزیه كنند؛ همه را یكی یكی اشغال كنند و به ترتیب تجزیه كنند. در چنین فضایی كه اوضاع كاملاًَ به ضرر اسلام است و انفعال وجود دارد شبیه داستانهای راز بقا شده، یعنی م بینیم تعدادی شیر و گرگ و پلنگ و كفتار و جانوران درنده به یك گله گاو میش، به یك گله بوفالو، به یك گله گورخر و به یك گله گوزن و آهو حمله می كنند، یكی را می گیرند و وقتی اینها فرار می كنند آن یكی را زمین می زنند، پاره می كنند و بقیه می روند صد متر آن طرفتر با بهت و حیرت لحظاتی می مانند خوب كه این دریده شد و گرد و غبارها خوابید آنها هم صحنه را ترك م كنند دوباره به چرای خودشان مشغول م شوند تا فردا دوباره حریف از نو گرسنه اش شود و حمله را شروع كند.

یعنی اینها با صراحت، اصل دوم از نه اصل منازعات استراتژیك در جنگ جهانی دوم یعنی غافل گیری را شكسته اند. یعنی رسماً اعلام كرده اند ما جنگ جهانی چهارم را شروع كرده ایم و به ۲۲ كشور كه در لیست ما هستند حمله می كنیم.

ما سه هدف داریم: انهدام اسلام سیاسی كه عبارت است از صورت بندی جدید و ریخت شناسی جدید كشورهای جهان اسلام و فرسایش سرمایه اجتماعی و نیروی جوان جامعه اسلام ولی با وجودی كه اهدافشان روشن است، لیست كشورها هم روشن است، تمام این ۲۲ كشور عموماً در یك رخوتی ایستاده اند تا یكی یكی به آنها حمله شود، در طول مدتی كه آن یكی ذبح می شود دیگران تماشاگر و نظاره گر هستند.

امروز، آنچه كه صهیونیسم جهانی نامیده می شود و ابتدا به ساكن از متن یهود شروع شده و در ادامه با صهیونیسم مسیحی استمرار پیدا كرده و امروز با صهیونیسم اسلامی اوج گرفته است و اصلاً ماهیت یهودی ندارد. مدرنیته در ذات خودش وقتی اومانیسم را برتافت، یك دینی برای بشریت آورد كه این دین مشخصا به عنوان اومانیسم، مطرح شد و اومانیسم چیزی نیست جز حقوق بشر. دین جدید بشر، حقوق بشر است.

ملتها به سوی آن دعوت می شوند و هر كس تخطی كند و از این پا را فراتر بگذارد و فاصله بگیرد و دور شود با موشك كروز به او پاسخ م دهند و همه را به این صراط می خوانند. ویژگی و كاركرد اساسی این مسأله این است كه ابتدا به ساكن دین یهود با آن تطبیق شد بعداً مسیحیت در درونش استحاله شد و امروز آنچه كه تمامی شما م شنوید تطبیق اسلام با آن است.

امروز، صلح نوبل این است كه اسلام به عنوان محتوا با معیاری به عنوان حقوق بشر منطبق است. اسلام با دموكراسی غربی منطبق است. این مسأله خطرناك كه كمتر به آن توجه شده این است كه باید ببینیم آیا حقوق بشر با اسلام عجین و منطبق است نه بالعكس.

امروز نوبت اسلام است كه غربی شود؛ یك اسلام بی خاصیت با ویژگیهایی كه این اسلام بی خاصیت می تواند داشته باشد.

بت امروز بت مفاهیمی به نام لیبرالیزم، سكولاریسم، دموكراسی، اومانیسم و به نام human rights و غیره است . شكستن این بتها مهم است و این بتها امروزه سیطره و چنبره ای را در نظام هژمونیك غرب آماده كرده اند و دارند بر بشریت مستولی می كنند.

معیارهایی چیده اند كه خودشان به این معیارها اعتقاد ندارند و هر كس از این اعتقادات دور شود طبیعتاً با سهمگین ترین تهدید ها مواجه است. در حوزه تلقیهای تمدنی تنها تمدنی كه مراكز مطالعات استراتژیك غرب معتقدند از ۲۵ سال آینده به بعد یعنی از سال ۲۰۲۵ به بعد امكان روی پای خودش ایستادن را دارد تمدن اسلامی است .

كتاب اخیر آقای فرانسیس فوكویاما یعنی كتاب "دگرگونی عظیم" حكایت از این می كند كه سرمایه اجتماعی همان طور كه قبلاً در كتاب "پایان نظمش" اشاره كرده بود، كاملا در حال اضمحلال است.

جمله اخیر ایشان این است كه نظام سرمایه داری باز تولید سرمایه اجتماعی نمی كند بلكه سرمایه اجتماعی را مصرف می كند، مغز و هسته سرمایه مادی است و پوسته آن سرمایه اجتماعی. ما در شرایطی كه هسته مركزی را سرمایه ایمان می دانیم و پوسته رویین آن را سرمایه اجتماعی و سپس سرمایه های اقتصادی تلقی می كنیم، با نظام سرمایه داری مادی و كاپیتالیسم مادی كاملاً روی در روی هم قرار گرفته ایم.

جهان به سرعت در حال دو قطبی شدن است و این دوقطبی شدن هم در حوزه تئوریسم و اومانیسم و هم در حوزه سرمایه داری معنوی نسبت به سرمایه داری مادی به گونه ای رقم خورده كه آنها هر آنچه در گذشته جا گذاشته اند امروز با مداخله مستقیم م خواهند این كسریها و كمبودهایشان را تأمین كنند.

با كمال تأسف مواجهه ما با جنگ جهانی چهارم و با جنگ تمدنها یك مواجهه منفعلانه بود تحت عنوان "گفتگوی تمدنها". برای كسب پرستیژ اجتماعی خوب بود اما امكان دیالوگ حوزه انسان محور با خدا محور به هیچ وجه وجود ندارد. تمدنی كه در یك طرف اتوبان از خدا محوری به سرعت به سمت شیطان محوری میل می كند نسبت به تمدنی كه از یك سو به سرعت به سوی خدامحوری با میل م كند اینها در دو طرف اتوبان امكان گفتگو و دیالوگ با هم ندارند. اما فرصتهای بسیار بسیار عظیمی از دست رفت و ما به سادگی به محاصره دشمن درآمدیم.

بارها ما این را اعلام كردیم كه چرا ما باید در قضیه افغانستان همكاری می كردیم و چرا در قضیه عراق باید همكاری می كردیم . صهیونیسم یهودی، صهیونیسم مسیحی و صهیونیسم اسلامی همگی لایه روئین ماهیت و در واقع آن ذات اومانیته و مدرنیته است كه امروز در مفهومی به نام حقوق بشر متبلور شده است.

ارزش نهایی بشر حقوق بشر شده است ولی آن صورت اصلی مخفی، صورت مخفی صهیونیسم و صورت فراماسونری جهانی است. شبكه فراماسونری جهانی تارهای عنكبوتی مخفی است كه بر پیكره بشریت در سراسر كره زمین كشیده شده وNGOهای اصلی جامعه مدنی جهانی همین لژهای فراماسونری هستند اینها درایران مخفی عمل می كنند این لژها امروز در ایران موجودند، اما با كمال تأسف در دستگاههای امنیتی ما، معاونتها و اداره كلهایی كه به فراماسونری م پرداختند همگی دفاتر فراماسونری و مبارزه با فراماسونری شان را تعطیل كرده اند. اینها حركتهای مشكوكی است كه باید به آن توجه كرد جریان فراماسونری جریان مخفی است، آشكار و علنی نیست لذا ابتدا در دین یهود رسوخ كرد ودین یهود استحاله شده و تحریف شده را جذب كرد گام بعدی كلیسای انجیلی بود. هزاره گراهایی كه معتقدند بایستی در آرماگدون نبرد نهایی خیر و شر توسط كفار كه همان مسلمانها باشند علیه یهود صورت گیرد و عیسی به عنوان منجی ظهور كند. هر چند كه این افرادی كه پیرامون آقای كشیش پرت رابرتسون هستند اصلا اعتقادی به این حرفها ندارند.

نكته بسیار مهمی كه در این مسیر مد نظر هست این است كه در ۲۵ سالی كه در جنگ جهانی چهارم مطرح شده كه از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۲۶ است.

هر سال اینها برای یك كشور تعیین تكلیف م كنند كه افغانستان و عراق در دو سال اول جنگ جهانی چهارم بودند و درگیری اینها به اوج خودش رسید و به نتیجه نشست. وقتی با صحنه اقتصاد جهانی آشنا شوید می بینید كه عراق را رسما به عنوان یك منطقه آزاد تجاری اعلام كرده اند. یك كیش بزرگ به وسعت عراق با ۲۴ میلیون جمعیت تا همین لحظه كه من در خدمت شما هستم ضربه ای كه به اقتصاد ما زده در حوزه استانهای مرزی وارد شده است ۵/۵ میلیارد دلار بوده است. تبعات امنیتی و مسائل جنبی آن بماند . در افغانستان هم همین است. ۳۲ تا ۳۴ درصد زمینها زیر كشت مواد مخدر است.

لذا ره آورد مدرنیته كه عمدتاً خلاصه می شود در لیبرال دموكراسی با همه كاركرد خودش امروزه به صورت تازه ای دارد خودش را برای همیشه تأمین می كند.آنچه پلورالیسم نامیده می شد به زباله دان تاریخ افكنده شد. مگر قرار نبود در پلورالیسم تكثر گرایی، كثرت معرفت، كثرت برداشت تلقی سیاسی، كثرت مدل زندگی و كثرت در انتخاب مدل حكومت را بربتابیم.

امروزه یك مدل برای حكومت لیبرال دموكراسی ، یك قرائت منطقی آن هم ساینتیسیزم با كاركردهای پوزیتیویستی و ناسیونالیستی و امپریالیستی ، یك قرائت در حوزه تشبث بشر به حیات اجتماعی اش آن هم حقوق بشر وجود دارد و كسی كه غیر از اینها عمل كند علیه او در مجامع جهانی ائتلاف می گیرند و به او حمله می كنند و با كمال تأسف در اثر این انفعال در خصوص پروتكل الحاقی آنچه كه نباید اتفاق افتد افتاد و ما به تصمیم رسیدیم.

سیاست سالم سیاستی است كه سیاست بازان و تصمیم سازان یعنی مراكز مطالعات استراتژیك تصمیم ها را بسازند و مدیران و مسئولان در عصر پرشتاب تحولات كه روز به روز باید پروژه افتتاح كنند و جلسه بگیرند، فرصت تصمیم سازی ندارند از تصمیم های ساخته شده یكی را اخذ كنند.

اگر شرایط سالم مدیریت را بخواهیم این است كه تصمیم سازی سپس تصمیم گیری. ده تا تصمیم توسط مراكز مربوطه ساخته می شود سپس یكی از آنها توسط مقام مسئول اخذ می شود؛ این می شود تصمیم گیری. اما وای به حال جامعه ای كه این شرایط تصمیم سازی از آن گرفته شود و او را به تصمیم برسانند، كما اینكه در صفین شمشیر را بر گلوی علی گذاشتند و گفتند به مالك بگو برگردد. در قعود ساباط وقتی امام حسن فرمود كه این نامه را معاویه فرستاده است؛ بجنگیم و یا اینكه به وعده هایی كه معاویه داده تن در دهیم. بدانید كه در صفین دینتان در مقابلتان بود و دنیاتان پشت سرتان .

امروز در ساباط در جنوب مدائن دینتان در پشت سرتان است و دنیاتان در مقابلتان. در دموكراسی ساباط می بینیم كه رسماً اكثریت به اتفاق آرا به قعود، رای می دهند.

این دموكراسی سقیفه و بعد هم آن دموكراسی ثابات كه به قعود ساباط انجامید را هیچ چیز جز قیام كربلا بر نمی تابد. و در كربلا باز این به تصمیم رسیدن را می بینیم. امام علی علیه السلام اشاره م كند كه این فرومایه پسر ابن زیاد، من را بین شمشیر و ذلت مقید كرده، من و ذلت، هیهات و در قطعنامه ۵۹۸ می بینیم كه این به تصمیم رساندن در كاركرد چهارچوب جام زهری كه نائب امام عصر نوشید تجلی پیدا كرد.

دكتر حسن عباسی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.