شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

آیا باید دلیل بیاوریم


آیا باید دلیل بیاوریم

دانش بشر پدیده ای است که با آغاز پیدایش انسان ها روی کره زمین شکل گرفته است

دانش بشر پدیده ای است که با آغاز پیدایش انسان ها روی کره زمین شکل گرفته است. از ساده ترین ادراکات انسانی تا پیچیده ترین آنها در نظامی تاریخی پیشرفت کرده تا ساختمان شعور امروزین ما شکل گرفته است. اما یکی از سئوالاتی که برای انسان معاصر شکل گرفت دلیل و مدرکی برای پذیرش این ادراکات بود.

به‌صورت عمومی در شناخت شناسی و خصوصا در شناخت شناسی دینی بین متفکران معاصر همواره این سئوال مطرح بوده است، که مبنای توجیه(‏justification‏) و قبول گزاره های دینی چیست؟ یکی از مهمترین تئوری های توجیه یک گزاره دلیل گرایی است. این نظریه می گوید:

شخصS‏ گزاره ‏p‏ را در زمان ‏t‏ توجیه می کند اگر و تنها اگر شخص ‏S‏ در زمان ‏‎ tبرای مدعایش مدرکی داشته باشد که دلیل آن باشد. (۱)‏

با وجود نقدهای بسیار زیادی که به این تئوری شده است، کسانی که دغدغه توجیه گزاره های معرفتی شان را دارند، در پی پاسخگویی به مشکلات آن و اصلاح این تئوری اساسی برآمده اند. جالب است که عده ای از فلاسفه خصوصا فیلسوفانی در زمینه های دیگر فلسفه مانند فلسفه علم سال هاست توجیه را به عنوان یک نظریه مندرس کنار گذاشته و در پی پذیرش(‏acceot‏) و یا رد (‏reject‏) گزاره ها در آمده اند. به عنوان مثال می توان به آثار پاپر یا لاکاتوش و خصوصا کارنپ(۲) مراجعه کرد که در آنجا به وضوح توجیه کنار گذاشته شده است. مسئله مهم برای آنان پذیرش و یا عدم پذیرش گزاره ها توسط انسان ها است. این نکته مسائل فلسفی را به اموری کاملا بشری و شخصی تبدیل کرده و آنان را از اصالت خارجی تهی می کند.

یکی از مهمترین این انتقادات امتناع تسلسل تا بی نهایت است. منتقدان مدعی آن هستند که اگر بخواهیم برای تمام گزاره هایمان دلیل و مدرک داشته باشیم به تسلسلی باطل خواهیم رسید. گزاره خدا وجود دارد نیاز به دلیلی مانند ‏p۱‎‏ دارد. ‏p۱‎‏ خود نیاز به دلیلی مانند ‏P۲‎‏ دارد و این تسلسل تا بینهایت ادامه خواهد داشت. تسلسل نیز مطابق نظر اکثر متفکران باطل و محال است، لذا اصل دلیل گرایی باطل است. ‏

در مقابل این انتقاد حداقل چهارگونه پاسخ داده شده است:

۱) مبناگرایی: مبناگرایان ملتزم به دلیل گرایی هستند. با این تفاوت که این نظریه مدعی است گزاره ها نیاز به دلیل دارند تا زمانی که به گزاره های پایه ای(‏basic statements‏) برسیم. این گزاره ها را بدون دلیل باید پذیرفت و همین گزاره های پایه اند که دلیل دیگر معارف ما هستند. دلیل اینکه یک گزاره را به عنوان گزاره ای پایه پذیرفته ایم می تواند متفاوت باشد. (۳) غالب فلاسفه مسلمان این نظریه را برای توجیه پذیرفته اند و این گزاره های پایه ای را بدیهیات می خوانند. ‏

۲) انسجام گرایی: آنها نیز معتقدند گزاره های ما نیاز به دلیل دارد ولیکن این دلیل آوری ها به تسلسل نمی انجامد. چراکه این سیر درون یک دور قرار دارد. هر یک از گزاره های معرفتی یک شخص با یکی دیگر از گزاره های او توجیه می شود. اینگونه است که هر یک از افراد شبکه ای از اطلاعات به هم پیوسته دارند که درون یک نظام جامع همدیگر را توجیه می کنند.‏

۳) تئوری توجیه شرطی: که گزاره های شرطی را دلیل پذیرش معارف قرار می دهند. آنها می گویند یک گزاره با یک دسته از گزاره های دیگر توجیه می شود که یک توجیه شرطی و غیر متقن را پدید می آورد.‏

۴) شک گرایی: که معتقدند هیچ گونه توجیهی امکان پذیر نیست. ‏

تئوری های غیر دلیل گرا: این دسته آخر به نوعی با دیگر دسته ها تفاوت دارد. طرفداران این گروه دلیل گرایی را به کل کنار گذاشته و ادعای تئوری‌های دیگری برای توجیه ادراکات ما دارند. ایمان گرایی از نوع کیرکگارد یا ویتگنشتاین، تجربه گرایی دینی از نوع شلایرماخر و اعتمادگرایی(‏Reliabilism‏) از جمله این نظریات هستند.

شادی محمدی

پی نوشتها :

۱- ‏Evidentialism- [Internet Encyclopedia of Philosophy]- Daniel M. Mittag-۲۰۰۴

‎‏۲- کارنپ:"هیچ‌گاه امکان ندارد که به اثبات کامل یک قانون یا نظریه علمی نایل شویم. در واقع، اگر مقصود ما از اثبات، احراز قطعی صدق باشد هیچ‌گاه نباید از اثبات سخن بگوییم."

۳- پاپر معتقد است ما انسان ها لاجرم ساختمان معارف خود را بر روی مرداب بنا می کنیم. و اینکه کدام گزاره ها را پایه فرض کرده و علم خود را بر آنان استوار کنیم به اختیار خود ما است.



همچنین مشاهده کنید