یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

دریغ و حسرت و محرومیت سهم مخاطبان ما از سینمای جهان


دریغ و حسرت و محرومیت سهم مخاطبان ما از سینمای جهان

نگاهی به موضوع اکران فیلم های خارجی در سینماهای کشور

محمد قمی

صورت مسئله هرچه باشد و با هر رنگ و لعاب و ضرب و زوری هم که حقنه شود به سینما دوستان مشتاق آثار خوب و فاخر سینمای جهان، نتیجه و ماحصل کار چیزی نیست جز محرومیت و دریغ وحسرت و واماندن از آن بخش از فضای سینمای قابل دفاع و خوب امروز جهان که می تواند به ارتقای دانش بصری و سطح تربیت سینمایی مخاطبان عام و خاص این هنر درکشورمان کمک کند.

چه اهمیتی دارد که عده ای صرفا با درنظر گرفتن منافع شخصی خود وبرای غالب کردن فیلم های بنجل و بی ارزش و سخیف وابلهانه شان، پای سینمای ملی و ملیت و بومی گری را به میان می کشند و حاضر نیستند به این حقیقت گردن بنهند و پاسخ دهند که شما اگر نگران سینمای ملی هستید راهش این نیست که عرصه بی رقیب برای خود بسازید و در میدان خالی ترکتازی کنید و فیلم های بی هویتتان را با هزار تدلیس و فریب به مردم حقنه کنید! به جای این جورکارها می توانید یک راه روشن و مشخص و البته حقیقی و آبرومند و وجدانی را برگزینید که البته به تلاش و زحمت و وخون دل خوردن نیاز دارد: فیلم خوب بسازید و مطمئن باشید این بهترین راه برای ایجاد و احیا و حفظ و حراست از سینمای ملی است و البته تنها راه هم.

اما درچنین شرایطی با چنان عقبه و پیش زمینه هایی، حالا دیگر دیدن فیلمهای خوب و استاندارد و سالم خارجی-آن هم با اعمال همه ممیزات و رعایت تمامی شرایط قانونی -برای مخاطبان جدی و علاقه مندان حرفه ای سینما درایران،بر روی پرده نقره ای عریض، علاوه بر اینکه یادآور حسرت و دریغی مضاعف است، تداعی کننده مفاهیم و مضامین دیگری هم شده است که ظاهراً بیش و پیش از آنکه به اصل سینما و هنر و فرهنگ و این جور چیزها ربط داشته باشد با چیزهای دیگری مرتبط است که سعی می کنیم دراین نوشتار به آنها توجه و درکشان کنیم.

واقعیت آن است که در فضای مناسبات سینمای ایران همیشه حواشی و تعارفات و سستی ها و رخوت ها و عدم التزام به استانداردها درهر حیطه و زمینه و به هرشکل و شمایلی به عنوان یک امر فرسایشی و البته فرمایشی- به مفهوم نداشتن نظم مشخص و قوانین متقن با ضمانت اجرایی قابل قبول - وجود داشته و این حالت فرسایشی باعث هدررفتن انرژی و وقت و هزینه و از دست رفتن موقعیت ها و فرصت هایی بوده است که طی این سالها پیش آمده و از دست رفته اند.

«سینمای ملی»! قبول کنیم که ترکیب حساس و خطیر و تامل برانگیزی است که مدعیانش می توانند به راحتی دهان طرف مقابلشان را با دست یازیدن به آن ببندند و راه را بر تمایلات خود چه درست و چه نادرست-هموار سازند.

همین دفاع از «سینمای ملی» یکی از دستاویزهای پرطمطراق و دهان پرکن مخالفان طرح اکران فیلم های خارجی درسینماهای کشور است.

آنها مدعی اند که به نمایش درآمدن فیلم خارجی درسینماهای کشور باعث رکود و نابودی «سینمای ملی» می شود و میدان را برای تاخت و تاز فرهنگ مبتذل غرب فراهم می سازد!

همه این اتفاقات به دنبال خبرهایی بود مبنی بر اینکه مسئولان امر تصمیم جدی گرفته اند تا فیلم های مهم سال گذشته سینمای جهان را خریداری کنند و در سینماهای کشور نمایش دهند، این البته اولین باری نیست که بحث اکران فیلم های خارجی درسینماهای کشور مطرح می شود؛ سال های سال است که این بحث وجود دارد و همیشه درگیرودار موافقان و مخالفانش باقی مانده و به نتیجه مشخصی نرسیده است.

درسال های گذشته نیز شاهد بوده ایم که گاهی برخی فیلم های خارجی به صورت محدود در سینماهای تهران اکران شدند و مخاطبان خاص خودشان را نیز داشتند که نمونه اخیرش فیلم «یتیم خانه» بود که به نمایش در آمد و مخاطبان حرفه ای خود را یافت.

اما حقیقت آن است که به هیچ وجه نمی توان بر روی یک چنین وضعیت نمایش فیلمی عنوان اکران فیلم خارجی را اطلاق کرد؛ چرا که واقعیت و حقیقت اکران سینمای جهان با توجه به گستره کمی و کیفی فیلم های روز در کشورهای دنیا اساساً نیازمند زمینه های سخت افزاری و نرم افزاری خاصی است که سینمای ما چندان از آنها برخوردار نیست. اما با این حال و با درنظرگرفتن همین وضعیت نیز این سؤال مطرح است که تکلیف علاقه مندان به آثار مطرح و روز سینمای جهان که دوست دارند فیلم هایشان را بر روی پرده سینما ببینند، در کشورما چیست و آنها تا کی باید درحسرت چنین تجربه ای بسوزند و بسازند. واقعیت آن است که حتی با همین بضاعت سخت افزاری به جهت کمیت و کیفیت سالن های سینما در کشور نیز باید این حق را برای علاقه مندان به سینمای جهان قائل شد تا آنجا که ممکن است به خواسته خود برسند و هیچ چیز نمی تواند دلیل منطقی و حقیقی برای این همه محدودیت و ممانعت از عرضه آثار برتر و ارزشمند سینمای جهان در سینمای کشور شود.

علاوه بر اینکه نمایش فیلم های روز سینمای جهان و اکران فیلم های برجسته و خوب می تواند به ارتقای بینش سینمایی و افزایش بصری عموم مخاطبان نیز بینجامد و ضمنا موجبات یک رقابت سالم سینمای میان تولیدات داخلی با آثار جهان سینما فراهم آورد. از این گذشته مگر بضاعت کیفی و محتوایی فیلم های سینمای ایران اساسا تا چه حد قابل دفاع است که عده ای با مطرح شدن بحث اکران فیلم های خارجی دچار هیجان و مخالفت های فکری و عملی می شوند، مگر سردر سینماهای کشور و اغلب فیلم های به نمایش درآمده بر روی پرده سالن های سینما تا چه حد قابل دفاع و مایه سرافرازی و افتخار است که عده ای بر این عقیده اند که باید تمام میدان به چنین آثاری تعلق داشته باشد و هیچ حریف و رقیبی درعرصه حضور نیابد.

تولیدات سینمای ایران چه از جهت کمی و چه از جهت کیفی مشخص است؛ از بحث کمیت که بگذریم به لحاظ کیفی هنوز که هنوز است عرصه، میدان تاخت و تاز فیلمفارسی های مد روز و آثار آلوده و سخیفی است که از فرط ابتذال باعث خجالت و بی آبروی اند؛ فیلم هایی که از شدت تکرار و ملال حوصله مخاطب عام را هم سرآورده اند، چه برسد مخاطب حرفه ای و خاص که سال هاست با این سینما قهر کرده و پایش را به سالن های تاریک نگذاشته است.

درچنین وضعیتی و با درنظرگرفتن چنین مقتضیات و چنان شرایطی، خیلی خوب می توان حدس زد که مخاطبان اکران فیلم های خارجی برجسته و ارزشمند در سالن های سینما چه کسانی هستند و چه دلایلی برای خود دارند. البته موضوع اکران فیلم های خارجی، بحث جدیدی نیست و مسبوق به سابقه است. اما نکته ای که در این بحث همیشه وجود داشته، نوع مواجهه و مقابله ای بوده است که برخی از اهالی سینما با این موضوع داشته اند که خارج از فضای هنری بوده و شائبه های دیگری را تداعی می کند.

دراین میان همیشه استدلال های مختلفی ازسوی مخالفان این طرح عنوان می شده است که عموما حرف های بی مایه و غیرقابل قبول بوده که هم در بخش پیشین این نوشتار و هم در مجال های پیش رو به آنها خواهیم پرداخت. اما مهم ترین نکته از میان تمام حرف هایی که مخالفان اکران فیلم خارجی در سینمای کشور می گویند: بحث به اصطلاح دفاع از سینمای ملی است که البته یک بهانه و شعاری است و دستاویزی برای سوءاستفاده و ریاکاری؛ وگرنه برخی دوستان سینماگر ما اگر واقعا به فکر سینمای ملی هستند بهتر است فیلم خوب بسازند و سینمای استاندارد تحویل مخاطب بدهند و مطمئن باشند که درآن صورت بهترین دفاع از سینمای ملی را به انجام رسانده اند و الا تا زمانی که با تولید و نمایش فیلم های نازل و سخیف و عموما مبتذل سینمای ایران را به سقوط و قهقرا می کشانند گفتن این حرفها صرفا یک شوخی و یا ریاکاری مهوع است که فقط هم برای ایجاد میدانی بدون رقیب عنوان می شود و هیچ نیت خیر دیگری پشت آن نیست.

بالاخره ما مخاطبان و منتقدان سینما هم به خوبی می دانیم که قضیه از چه قرار است و به همین راحتی ها نمی توان سرمان کلاه گذاشت و نقش مار کشید و فریبمان داد.

نکته جالب دراین میان، اظهارنظر برخی سینماگران است که این روزها به صراحت بیان می کنند که اکران چند فیلم خارجی درسطح کشور می تواند بساط سینمای ایران را برچیند و به نابودی سینمای ملی منجر شود! این سخن پیش و بیش از آن که با هر نیت و هدفی، اثبات کننده مقصود مدنظر گویندگانش باشد، به نوعی صحه گذاشتن بر این نکته است که سینمای امروز ایران آن قدر ضعیف و ملول و رنجور شده است که اکران چند فیلم که در بسیاری از کشورهای دنیا در حال اکران است، می تواند آن را دچار بحران کرده و به قول مخالفان طرح اکران فیلم های خارجی، نابودش کند!

سؤالی که در این موقعیت مطرح می شود این است که در این صورت و بر فرض صحت چنین سخنی، پدیده ای همچون سینمای ایران با این حقارت و کوچکی به راستی هنر است یا صنعت یا...؟! بگذارید صورت مسئله را جور دیگری مطرح کنیم؛ آیا مردم ایران بین فیلم ایرانی و خارجی- در حال حاضر و با در نظر گرفتن تمام شرایط- فیلم ایرانی را انتخاب می کنند یا فیلم خارجی را؟ شاید پاسخ فیلم خارجی باشد، اما چرا؟ چون مردم ما دوست دارند سینما ملی را نابود کنند؟! یا چون مردم از فیلم ایرانی که به زبان خودشان و با فرهنگ و قصه و آدم ها و فضای خودشان است و از متن و بطن جامعه بومی خودشان بیرون می آید بیزارند؟!

پاسخ مشخص است و مسلما این طور نیست؛ مردم با نیت هایی که مخالفان طرح اکران فیلم خارجی بیان می کنند، به سینما نمی روند و این طور نیست که به دلایلی از این دست، بین فیلم های ایرانی و خارجی دست به انتخاب بزنند.

مردم باید قصه را باور کنند و مسلما سینمایی که قصه اش اینجا اتفاق می افتد اگر دروغ بگوید مردم پای فیلم نمی نشینند؛ این سینمای به اصطلاح ملی اگر موجب تحقیر ایران و ایرانی شود مردم آن را دفع می کنند و از آن سینما قهر.

با وجود یک سری از فیلم ها که عنوان سینمای به اصطلاح ملی را نیز یدک می کشند و در ظاهر با عوامل ایرانی ساخته شده اند، اما مخاطب را ابله فرض می کنند و به شعورش احترام نمی گذارند، مسلم است که مردم ترجیح می دهند به دیدن فیلم هایی بروند که به شعورشان احترام می گذارد و قصه درستی را پرداخت می کند و از استانداردهای حداقلی سینماورزی برخوردار است، نه اینکه مجموعه تصاویر یاجوج و ماجوجی را ببینند که پر از تناقض و ریاکاری و سخافت و ابتذال است.

مسلم است که در چنین موقعیتی مردم دست به انتخاب می زنند؛ چون مجبور نیستند و چون با سلیقه و فطرت تعالی خواه و فطریشان سینمایی را انتخاب می کنند که محترم است و برای مخاطب هم احترام قائل است، خب اگر در چنین فضایی این سینمای به اصطلاح ملی فلج می شود و نابود می گردد، خب بشود، چه اهمیتی دارد. بگذریم از اینکه این فیلم ها نه سینما هستند نه ملی؛ سینما بودنش صرفا یک دروغ بزرگ است و ملی بودنشان هم صرفا تابلویی برای گرفتن وام و جذب بودجه و مابقی ادا واطوارها نیز برای خالی نبودن عریضه.

وضعیت موجود سینمای ایران در تلاقی با بحث اکران فیلم های خارجی موقعیت پیچیده ای دارد.

یکی از این پیچیدگی ها بحث ممیزی و نیز وفور ویژگی های فیلم های خارجی در شبکه توزیع غیررسمی جامعه است و راههایی که برای دسترسی به آن وجود دارد ومباحثی از این دست. اما سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه باید این نکته را تحلیل کرد که مخالفان طرح اکران فیلم خارجی در سینماهای کشور از یک طرف بر طبل مخالفت با سانسور می کوبند و مدعی هستند که مردم چرا باید دی وی دی های ارزان در حال توزیع در بازار را رها کنند و بیایند سینما تا فیلم پاره پاره و مثله شدن ببینند و از یک طرف خودشان عنوان می کنند که اکران فیلم خارجی فروش فیلم های ایرانی را پایین می آورد.

این سخن بدین معنا است که فیلم های ایرانی حال حاضر کشور، آن قدر بی ارزش و سخیف شده که مردم در هر حال و به هر شکلی و در هر موقعیت و فضایی و با دسترسی به هر نوع فیلم خارجی با هر کیفیت و شمایلی نهایتاً ترجیح می دهند از دیدن فیلم های ایرانی فرار کنند!

با این مقایسه فیلم های ایرانی و خارجی به دلیل تفاوت نوع امکانات ساخت و مباحثی از این دست، مقایسه ای باطل است؟

به مدد برنامه های تلویزیونی سینمایی و نیز از تریبون های رسمی و غیررسمی دیگر بارها از زبان سینماگران شنیده ایم که مشکل اصلی سینمای ما قصه و فیلمنامه است- البته در کنار هزاران مشکل ریز و درشت دیگر.

اما سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا بحث وضعیت بغرنج سینمای ایران در رقابت با فیلم های خارجی در اکران سالنی نیز به دلیل کمبود امکانات است؟!

شخصیت هایی که در موقعیت های مختلف رنگ عوض می کنند و به مرام خودشان پایبند نیستند که هیچ، گویی در اختیار کارگردان و فیلمنامه نویس هستند که داستان یک جوری به پایان برسد نه اینکه اگر همین آدم ها ثابت باشند قصه تا ابد ادامه پیدا می کند چون قدرت شخصیت پردازی نداریم. شاید یک چنین مسئله ای بیشتر به یک خلاصه داستان از فیلم های حال حاضر سینمایی ایران شبیه باشد اما واقعیت و حقیقت این است که نه صرفا خلاصه داستانی از یک فیلم، بلکه شرحی است بر وضعیت حال حاضر کلیت سینمایی ایران.

بگذارید مسئله را جور دیگری مرور کنید و این سوال را مطرح که آیا ماجرای اکران فیلم های خارجی فرهنگ مردم را نشانه گرفته است؟ شوخی می کنید! حضرات مخالف شاید بهتر باشد سری به تلویزیون بزنند همین تلویزیون خودمان و همین شبکه های رسمی.

تلویزیون ما از سال های پیش، سال های بسیار دور تاکنون به صورت مستمر و مداوم و با کیفیت و کمیت کم و بیش مشابهی در حال پخش نسخه های دوبله شده فیلم های روز سینمایی دنیاست، این در حالی است که حضرات اعتراف کرده اند که مردم به نسخه های اصلی فیلم دسترسی دارند، آیا آن نسخه ها که به قول خودشان بهتر هم هست و اصلا ممیز نشده است و کاملا اورژینال است فرهنگ مردم را مورد حمله قرار نداده و صرفا وقتی که به شکل استانداردتر در سالن های سینما اکران شود، به فرهنگ مردم هجمه می برند و آن را لت و پار می کنند!؟

آیا کسی است که حجم دانلود همین فیلم ها را از اینترنت نداند. چگونه است که فرهنگ مردم ما با اکران فیلم های خارجی در سینماها، که از بین هزاران فیلم انتخاب شده و به هر شکلی که بوده با موازین شرعی و اخلاقی جامعه تطبیق داده شده است مورد هجوم قرار می گیرد ولی نه با دانلود از اینترنت و نه با پخش از تلویزیون و نه با توزیع در شبکه غیررسمی جامعه مورد هجوم قرار نمی گیرد؟!

واقعا این چه جور استدلال کردن است؟ چطور ممکن است که عده ای با حواس پرستی و ناشیانه در مورد یک موضوع و یک وضعیت مشخص صحبت کنند که چنین نتایج محیرالعقول و عجیب و غریبی از آخر حرف هایشان بیرون بیاید.

اصلا گذشته از این مگر در حال حاضر و با وضعیت کنونی کمی و کیفی فیلم های ایرانی و با وجود انبوه آثار نازل و سخیف، هنرمندان عزیز و ارزشمند خودمان این نکته را نمی توان به بخشی از سینمای ملی نسبت داد؟!

البته همان نوع از سینمای ملی که این حضرات ادعایش را دارند والا نه از ملیت و دیانت کمتر اثری در آثارشان دیده نمی شود.

وضعیت مورد بحث را می توان از یک جنبه دیگر نیز مورد توجه قرار داد و آن اینکه آیا اکران فیلم های خارجی باعث تقلب از طرف سینماگران داخلی و بومی و ملی و از دست دادن اصالت نگاه سینماگر می شود؟!

عجب حکایتی است این چه جور اصالت نگاه و ملی گرایی و بومی گریی است که با اکران چند فیلم خارجی به خطر می افتد و موجودیتش بر باد می رفت؟!

درست است که با اکران فیلم های خارجی آن بخش از سینمای تجاری که به خاطر نبودن فیلم خوب فرصت اکرانی بدون رقیب را پیدا می کند ضربه سختی خواهد خورد اما این مسئله نباید باعث شود که برای توجیه این موقعیت و انکار و اغفال و غبارآلود کردن فضا و گرفتن ماهی از آب گل آلود به هر ریسمان پوسیده ای چنگ بزنند.

مگر سینماگران ما بدون شناخت سینمای جهان فیلم می سازند که برای آشنایی و شاید تاثیر از آن منتظر اکران عمومی فیلم های خارجی نشسته باشند؟!

موضوع اکران فیلم های خارجی بحث مسبوق به سابقه و پردامنه ای است و از جنبه های مختلف قابل تحلیل و بررسی و همچنان یکی از موضوعات داغ و نقل محافل سینمایی کشور، که باید با توجه و تمرکزی شایسته و منطقی بایسته به استقبال آن رفت و در این مواجهه، منافع حقیقی سینمای ملی و ارتقای دانش بصری مخاطب و تربیت صحیح ذهن سینمایی او را برهر چیز دیگری ترجیح داد و اجازه نداد که این موضوع مهم و حیاتی درگیر و دار منافع شخصی و صنفی، به دستاویزی برای این و آن بدل شود تا از قبال آن حظ خود برند و زحمت دیگران بدارند.