پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تاریخچه موسیقی فیلم


تاریخچه موسیقی فیلم

ترکیب بسیار مؤثر موسیقی پاپ و موسیقی فیلم را می توان در فیلم بازگشت به آینده اثر آلن سیلوستری مشاهده کرد که در آن موسیقی مردم در دوره های گذشته و حال, به شیوه دلپذیری ترکیب شده اند

ترکیب بسیار مؤثر موسیقی پاپ و موسیقی فیلم را می‌توان در فیلم بازگشت به آینده اثر آلن سیلوستری مشاهده کرد که در آن موسیقی مردم در دوره‌های گذشته و حال، به شیوه دلپذیری ترکیب شده‌اند. در فیلمهای علمی تخیلی هیچ اثری شاخص‌تر از آثار ونجلیز در Blad Runner و دنی الف من در Batman نیست. این آثار حال و هوای تیره‌ای دارند.

گاهی اوقات به شکلی کاملاً استثنایی، تمهای موسیقی وارد فرهنگ عامه مردم می‌شود. از جمله آثار اولیه، موسیقی جان ویلیامز برای فیلم کوسه‌ها است که به طرز حیرت‌انگیزی، اعماق دریاها را نشان می‌دهد. نمونه دیگر، تمهای ونجلیز برای فیلم ارابه‌های آتش است که در آن حرکات قهرمانانه فوق‌العاده‌ بدیع بازیگران با حرکت کند به نمایش درمی‌آید. همچنین موسیقی بیل کونتی برای فیلم راکی نمونه جالبی برای رویدادهای ورزشی گلادیاتورمانند بود. موسیقیهایی هم که جان باری برای مجموعه فیلمهای جیمز باند ساخت، در نوع خود بی‌نظیر بودند.

تردیدی نیست که موسیقی‌ جان ویلیامز برای فیلم جنگ ستارگان نقش عمده‌ای در تأثیر فیلم بر مخاطب داشت. در این موسیقی از ارکستر فوق‌العاده‌ عظیمی استفاده شد و با استفاده از تمهای بدیع، جدال خیر و شر به شیوه‌‌ای مدرن ساخته و پرداخته گردید. ویلیامز در کنار استیون اسپیلبرگ آثاری به یاد ماندنی را خلق کرد. او یکی از نمونه‌های برجسته آهنگسازان مستعد موسیقی فیلم است که هم موسیقی سنتی را خوب می‌شناسد و هم دست به کارهای تجربی جسورانه‌ای می‌زند. در موسیقی تجربی، موسیقی‌دانها، غالباً از سازهای الکترونیکی استفاده می‌کنند، از جمله وندی کارلوس که بخشی از آثار بتهوون را در فیلم ساعت پرتقالی اجرا کرد و یا براد فیدل که از موسیقی متالیک در فیلم ترمیناتور ۲ استفاده کرد. برخی از آهنگسازان هم از سازهای الکترونیکی به شیوه‌ای نه چندان آشکار استفاده می‌کنند، از جمله جیمز هورنر در فیلم تایتانیک. استفاده از این سازها به تدریج با بهره‌گیری از کامپیوترها برای ایجاد جلوه‌های ویژه رایج شد، اما هیچ سازی، با همه توانایی‌ و گستردگی‌اش نمی‌تواند جانشین آهنگسازان مستعد و ماهر در صنعت فیلم‌سازی شود.

گاهی اوقات تصور می‌شود که آهنگسازی برای فیلم و برای رادیو و تلویزیون، یکی است و همان آهنگسازانی که برای سریالهای تلویزیونی، موسیقی می‌سازند، می‌توانند برای فیلمهای سینمایی نیز موسیقی بسازند. ولی واقعیت این است که موسیقی برای فیلم و تلویزیون، با یکدیگر تفاوتهای اساسی دارند. کسانی که در هالیوود به کار فیلمسازی مشغول هستند، این دو نوع آهنگسازی را به شدت از یکدیگر متمایز می‌سازند و در هنگام استخدام آهنگساز، در این مورد دقت زیادی به خرج می‌دهند.

ظاهراً آهنگ ساختن برای فیلمهای سینمایی بیش از آهنگسازی برای فیلمها و سریالهای تلویزیونی اعتبار دارد، هر چند هر دو به مهارتهای یکسانی نیاز دارند و آهنگساز تلویزیونی به علت محدودیت زمانی فیلمها و سریالها، مشکلات بیشتری هم دارد. البته مهم‌ترین علت تمایز بین این دو حرفه، همان انگیزه قدیمی، ‌یعنی پول است! پولی که برای یک اثر سینمایی پرداخت می‌شود بسیار بیشتر از حق‌الزحمه موسیقی برای یک کار تلویزیونی است و کسی که می‌تواند از تلویزیون به سینما مهاجرت کند، واقعاً شانس آورده است. هر چند همه رسانه‌ها و از جمله سایتهای اینترنتی دایماً به تمهای کشف‌‌نشده در آثار رادیویی و تلویزیونی اشاره می‌کنند، کماکان زیباترین ملودیها را از موسیقی فیلمهای سینمایی می‌شنویم، ملاحتی که فقط در تنظیم ماهرانه و دلپذیر برخی از قطعات موسیقی سبک به گوش می‌رسد.

برخی از برجسته‌ترین آهنگسازان فیلمهای سینمایی با آهنگسازی برای تلویزیون کارشان را شروع کردند و قبل از آنکه به «پرده عریض سینما» برسند، پرده کوچک‌تری را که تلویزیون باشد، تجربه کردند. یکی از برجسته‌ترین آنها جان تاونر ویلیامز است. آن روزها که برای تلویزیون موسیقی می‌نوشت، نامش جانی ویلیامز بود. برخی از آثار تلویزیونی او عبارتند از: گمشدگان در فضا و شهمات. او همچنین به عنوان پیانیست استودیو از جمله در جلسات هنری ماسینی هم کار می‌کرد. پس از آن که به رتبه نوشتن موسیقی برای فیلمهای سینمایی ارتقا پیدا کرد و رهبر ارکستر سمفونیهای پاپ شد، نامش را به جان ویلیامز تغییر داد.

بودجه‌های اختصاصی برای فیلمهای سینمایی فوق‌العاده زیاد هستند و آهنگساز می‌تواند از ارکسترهای بزرگ‌تری هم استفاده کند. مدت مقرر برای نوشتن یک موزیک متن برای نمایش تلویزیونی بسیار کمتر از موسیقی یک فیلم سینمایی عمده است. اپیزودهای تلویزیونی گاهی باید در ظرف یک هفته یا کمتر آماده شوند، درحالی که آهنگساز فیلم سینمایی بین چهار تا شش هفته و گاهی هم بیشتر، وقت دارد.

آهنگسازان کلاسیک قرن نوزدهم بی‌تردید از این محدودیت زمانی اجباری به وحشت می‌افتادند. سمفونیها و کنسرتوهایی با طول مدت و میزان کار انجام‌شده مشابه یک فیلم سینمایی، غالباً به یک سال وقت نیاز داشتند، بنابراین هنگامی که به آثار جان هور یا کورن گولد برای کمپانی برادران وارنر دقت می‌کنیم، ارزش کیفی آنها تحت چنین شرایطی بسیار بیش از آن است که در تصور ما می‌گنجد.

در روزهای «کلاسیک» تلویزیون، آهنگسازان تلویزیون و سینما، از جمله بااستعدادترین و ماهرترین هنرمندان موسیقی بودند، ولی در سالهای اخیر، با استفاده از سینتی سایزر و ترانه‌سراهای موسیقی پاپ، این قلمروها به شدت مورد تهاجم قرار گرفته‌اند و آهنگسازان «واقعی» تقریباً عرصه را ترک کرده‌اند. هم برنامه‌های تلویزیونی و هم فیلمهای سینمایی،‌ به طرز اسفباری سخنگوی «آنچه که اینک رخ می‌دهد» شده‌اند تا مخاطبان جوان‌تر را به خود جلب کنند. از این رو آهنگسازان ارزشمند موسیقی فیلم، عموماً به دوره کلاسیک تعلق دارند و در میان آهنگسازان معاصر، هنرمندان خلاّق، معدودند.

در گذشته، حتی گاهی موسیقی فیلمهای جنگی و مارشهای نظامی، از چنان محبوبیتی برخوردار می‌شدند که مردم آنها را زمزمه می‌کردند، اما این روزها، محبوبیت‌ فقط منحصر به ملودیهای پیش پا افتاده عاشقانه شده است و از آن نغمه‌های باشکوهی که خلق آنها هفته‌ها و شاید سالها وقت می‌برد، کمتر نشانی دیده می‌شود.

سید عماد توحیدی

پی‌نوشت:

۱.Alan silvestri

۲.Vangelis

۳.Danny Elfman

۴.Bill conti

۵.Rocky

۶.John Barry

۷.James Bond

۸.Wendy Carlos

۹.Beethoven

۱۰.Brad Fiedel

۱۱.Metallic

۱۲.Terminator ۲

۱۳.James Horner

۱۴.Titanic

۱۵.John Towner Wiliams

۱۶.Henri Macini

۱۷.John Hur

۱۸.Korngold