دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

شکلات داغ، تلخ یا شیرین


شکلات داغ، تلخ یا شیرین

تماشای فیلم یکی از جوان ترین کارگردان های سینمای ایران، انگیزه ای بود برای تماشای «شکلات داغ». فیلمی که بیش از هر چیز از لحاظ جمع کردن بازیگران سرشناس برای یک کارگردان ۲۷ ساله …

تماشای فیلم یکی از جوان ترین کارگردان های سینمای ایران، انگیزه ای بود برای تماشای «شکلات داغ». فیلمی که بیش از هر چیز از لحاظ جمع کردن بازیگران سرشناس برای یک کارگردان ۲۷ ساله امتیاز بزرگی است. نام علیرضا سجادپور به عنوان تهیه کننده فیلم، امتیاز بزرگی برای کارگردان بوده تا بتواند نظر بازیگران سرشناس را برای حضور در اولین فیلم به خود جلب کند و همین که او توانسته است اعتماد افرادی مثل داریوش ارجمند، نیکی کریمی، علیرضا خمسه و فریبرز عرب نیا را به خود جلب کند چیزکمی نیست. حامد کلاهداری در خلق فضای روشنفکرانه و کافی شاپی و روایت موازی خود از شخصیت های متعدد قصه اش خوب عمل می کند. نوع رنگ آمیزی فیلم و بهره گیری از رنگ های تیره در ترسیم فضای کافی شاپ متناسب با روحیه و دنیای درونی آدم هایی است که در این مکان رفت و آمد دارند و فیلم ساز به واسطه بهره گیری نمادین از ظرفیت لوکیشن، واقعیت درونی این شخصیت ها را بازنمایی می کند. ریتم فیلم به دلیل حضور همین آدم ها و انفعالی که در جهان معنایی آن ها وجود دارد، کند و پایین است اما این سردی و کندی فضای فیلم باعث ملال مخاطب نمی شود به ویژه مخاطبانی که با حال و هوای چنین فضاهایی آشنایی دارند، آن را تجربه کرده اند و از آن لذت می برند.

اما مشکل اصلی «شکلات داغ» این بوده که نتوانسته است قصه اش را جمع و جور کند و هیچ پایانی نمی توان برای آن متصور شد. داستان فیلم با اتفاقات دیگر و ورود شخصیت های جدید می توانست همچنان ادامه یابد حتی اگر بپذیریم که بازنمایی تنهایی انسان ها و هراس و تردیدهایشان، نخ اتصال این تسبیح است. شاید بتوان پایان باز را برای این قصه مفروض گرفت اما روایت قصه به گونه ای پیش می رود که نمی توان منطق دراماتیکی برای این صورت بندی پایانی درنظر گرفت. کارگردان سعی کرده است به واسطه روایت معمایی خود از درام، مدام ذهنیت و پیش فرض های مخاطب را از اتفاقات بعدی بشکند و قضاوت آن ها را درباره آدم های قصه اش به چالش بکشد. ولی بالاخره این ساختار شکنی در روایت باید بتواند در نقطه پایانی خود به یک قطعیت فلسفی برسد و دست کم تکلیف کارگردان را با مخاطب خود روشن کند. «شکلات داغ» با استفاده از فضای کافی شاپ، تلاش می کند روایتی مدرن از شخصیت های قصه ارائه دهد و تناقض دنیای درونی و بیرونی آن ها را به تصویر بکشد، بازنمایی این پارادوکس روانی عاطفی از نقاط برجسته فیلم است که دنیای درونی و دغدغه های شخصی همه آدم های قصه را نسبت به یک سوژه مشترک بیرونی به تصویر می کشد.

بنابراین می توان «شکلات داغ» را با وجود کاراکترهای متعدد، واجد یک قهرمان اصلی دانست که نیکی کریمی نقش آن را بازی می کند، در واقع محور این قصه زنی است که با ورود خود به کافی شاپ به فرافکنی دنیای درونی مردهایی دامن می زند که در پیله تنهایی و دنیای شخصی خود فرو رفته اند. مردانی که در تعامل با دیگری متفاوت، منویات درونی شان و جهان شخصی خود را برون فکنی کرده و در یک تجربه و درد مشترک که تنهایی است بازتاب می دهند. این زن یک عامل محوری است که هم خود تعلیق ایجاد و هم از شخصیت های قصه رمزگشایی می کند. هرچند درباره خود این زن اطلاعات کافی به مخاطب داده نمی شود. «شکلات داغ» دنیای ملتهب و پرهیاهوی درونی آدم های تنها را در روایتی آرام و کند به تصویر می کشد که تطبیق سازگارانه این ۲ موقعیت دوگانه به جذابیت دراماتیکی آن کمک می کند. «شکلات داغ» واجد یک دوگانگی و نمایشی در فرم و محتواست که اگرچه ساختار روایی آن کند به نظر می رسد اما قصه، شخصیت هایی را روایت می کند که دنیای آرام و کندی ندارند. شاید داغ بودن شکلات در عنوان فیلم ، نمادی معنایی از این موقعیت متضاد باشد.

اگر بخواهیم به مسئله متفاوتی در این فیلم اشاره کنیم نمی توانیم از گریم عجیب فریبرز عرب نیا در نقش یک پیرمرد ارمنی بگذریم که تا حدودی تداعی کننده بازی جمشید هاشم پور در نقش یک ارمنی در فیلم «میم مثل مادر» بود. این کاراکتر به طور قطع یکی از متفاوت ترین نقش هایی است که عرب نیا در کارنامه حرفه ای خود بازی کرده است. ضمن این که کافی شاپ در «شکلات داغ» مثل رستوران در «ماهی ها عاشق می شوند» کارکردی دراماتیک پیدا کرده است و تناسب منطقی با فضای مدرن قصه و روایت آن دارد. بهره گیری از ظرفیت نمایشی کافی شاپ از نقاط مثبت فیلم است که به درستی این موقعیت را در خدمت قصه قرار داده است. «شکلات داغ» به عنوان اولین تجربه یک کارگردان جوان، نمره قابل قبولی می گیرد که اگر از تجربیات آن به درستی استفاده شود می توان به بهبود آثار بعدی کلاهداری امیدوار بود.

علی نژاد