سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

ثروت فراموش شده


ثروت فراموش شده

همین که نام «ثروت» به میان می آید؛ هر ایرانی در نخستین تورق ذهنی، چاه های مشتعل و بشکه های سیاهی را بر زبان جاری می کند به نام «نفت»که گویی قرار بوده زمانی به سفره های ما هم برسد که …

همین که نام «ثروت» به میان می آید؛ هر ایرانی در نخستین تورق ذهنی، چاه های مشتعل و بشکه های سیاهی را بر زبان جاری می کند به نام «نفت»که گویی قرار بوده زمانی به سفره های ما هم برسد که بماند! می خواهم بگویم کمتر کسی پیدا می شود که در ردیف کلمات مترادف و هم خانواده - دوران ابتدایی یادش به خیر - با «ثروت» کلماتی مانند فرهنگ و هنر و یا در نگاهی جزئی تر به «رمان» و یا «شعر» اشاره کند. البته به قاعده کلی «از ماست که بر ماست» این اتفاق بی دلیل هم نیست. اگر روزنامه نگاران ما نگاهی هم طراز به حوزه های سیاسی و فرهنگی داشتند - نمی گوییم نگاه بالاتر و والاتر که خدایش بیامرزد! - و در چینش مطالب و درخواست ستون ها و صفحات و انتخاب افراد همان دقتی که صرف سیاسی نویسی و سیاسی خواهی می شد برای فرهنگ هم بود، امروز وضع کشور «این» نبود. جناب سعدی که در کنار ما نشسته ، می فرماید:

تدبیر صواب از دل خوش باید جست

سرمایه ی عافیت کفافست نخست

شمشیر قوی نیاید از بازوی سست

یعنی ز دل شکسته تدبیر درست

نویسنده در همین زمینه خاطر نشان می کند: ولایت پذیری ما هم لنگ می زند و حتی عرضه جویدن لقمه های آماده را هم نداریم؛ وقتی تابستان گذشته رهبر حکیم انقلاب در تعبیری نو از شعر به عنوان «ثروتی ملی» نام بردند، هرگز فکر نمی کردم تا این حد نسبت به این تعبیر و استعاره بدیع کم توجهی شود؛ به حدی که حتی وجود چنین ترکیبی در میان گفتار و رفتار عامه مردم هم ورود پیدا نکند. بعله! حتما الان دارید با خود می گویید وظیفه صداوسیما بوده و... اگر روزگاری در همین صفحه نسل سوم همه چیز یافت می شد جز شعر، چه علتی داشت؟ و البته یادمان نمی رود که در کشور فقط صداوسیما مسئول رشد فرهنگی مردم نیست اگرچه بهترین و مهمترین نهاد تاثیرگذار فرهنگی هست، پس راه را گم نکنیم. خلاصه که امروز جان مان را در هوای سعدی شیراز تازه می کنیم و خود و شما را به تورق و تفکر در بوستان و گلستان پرنفس و بانشاط این حکیم عارف دعوت می کنیم که فرمود:

آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست

پنداشت که مهلتی و تأخیری هست

گو میخ مزن که خیمه می باید کند

گو رخت منه که بار می باید بست

حالا که کمی به این ثروت ملی پرداخته ایم بد نیست مژده بدهم که امسال حداقل در هر فصل یک ویژه نامه شعر خواهیم داشت؛ آن هم به مدد ارسال شعرهایتان که سفره صفحه ما برای شما گسترده می شود. آقای رازی با شما هم هستم ها! به هر حال اخلاق و منش مثال زدنی ایرانی در طول تاریخ از رهگذر همین شعر و ادب پارسی بوده است و می تواند امروز هم راهگشای برخی بداخلاقی ها و کج رفتاری ها باشد.

نکته دیگر آغاز اردیبهشت است و فصل رویش فرهنگ در بزرگترین جشنواره فرهنگی کشور در پایتخت؛ این را اضافه کنید به «سفری که در راه است» و در هفته های آینده بیشتر از آن برایتان می نویسم. اما اردیبهشت را اگر فصل تازه های فرهنگ در حوزه کتاب بدانیم پس باید دل را به بهای زیارت و ضیافت واژگان به خط نشسته در شیرازه ای ته چسب صابون بزنیم که بعله نمایشگاه کتاب دوباره برپا می شود. پیشنهادها و برداشت های خود را از نمایشگاه آماده کنید که شاید ویژه نامه ای هم برای کتاب داشته باشیم؛ چقدر ویژه نامه داریم ما!

و نکته یکی مانده به آخر اینکه تبریک و خجسته باد من و سایر دوستانم را بپذیرید الا ای آنها که یکم اردیبشهت روز تولدتان است و بهار با همه طراوتش در قلب شما تپشی دیگر دارد؛ سرچراغی سه شنبه های آبی هفته را این هفته روشن می کنیم به تبریک تولد بانوان اردیبهشتی که نسل سومی هستند و خود دامان تربیت نسل های بعدی؛ بانوی اردیبهشت تولدت مبارک! برای آقا پسرها هم یک کاری می کنیم!

و نکته آخر اینکه باز هم ویژه نامه داریم - زشته! چرا حرف بد می زنین؟ - چون که من دیروز دوران آموزشی خدمتم تمام شد برای کسب تجربه سایر عناصر ذکور کشور و ارائه خاطرات و مخاطرات این دوران ۶۰ روزه کارهایی کرده ایم، حاضران به غایبان اطلاع دهند، ایمیل میرزا حی و حاضر است، خودش هم حالش خوب است و دارد برای تیم ملی تدارک می بیند! به قول سعدی علیه الرحمه:

نه هر که زمانه کار او دربندد

فریاد و جزع بر آسمان پیوندد

بسیار کسا که اندرونش چون رعد

می نالد و چون برق لبش می خندد

بعد التحریر: برای انتخابات هم حرف های زیادی داریم اگر گوش شنوایی باشد چرا که به سرعت برق و باد مشاوران جوان رییس جمهور چهارساله شدند و کوچکترین گزارشی از عملکردشان در حوزه های مختلف به ما که نسل سومی باشیم، ندادند، به شما که نداده اند؟...

محسن حدادی