دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

كالبدشكافی بازار داغ سلاح در ایران


تولید سالانه ۸ میلیون قبضه سلاح در جهان, بازاری برای عرضه و فروش می خواهد و باید توجه داشت كه بازار سلاح نیز مثل هر بازار دیگری تابع اصل حاكم بر تجارت یعنی عرضه و تقاضاست به همین دلیل, جنگ های میان كشورها, آشوب های داخلی, قاچاق مواد مخدر, گروه های جنایتكار و گروه های شبه نظامی تنها فرصت های مغتنمی برای چنین تجارتی هستند

برای چرخیدن چرخه تجارتی كه به عنوان سومین تجارت دنیا محسوب می شود، نمی توان به كشف بازارهای جدید یا حتی به وجود آوردن آن بازارها برای عرضه و فروش سلاح نیندیشید، بنابراین تولیدكنندگان سلاح و دلالان آن به دنبال كوچكترین روزنه هایی برای فروش محصولات خود، فرصت ها را غنیمت می شمارند.در حالی كه آمارهای جهانی حكایت از آن دارد كه در هر دقیقه یك نفر در دنیا با سلاح سبك كشته می شود، آمار قربانیان سلاح گرم، سالی ۵۰۰هزار نفر به ثبت رسیده است، اما این عدد و رقم ها در شرایطی كنار هم قرار می گیرد كه نمی توان گفت این تولید سلاح است كه باعث بروز خشونت و بستری برای قربانی شدن می شود. نگاهی به وضعیت كشورمان ایران كه بنابر میزان كشفیات پلیس تخمین زده می شود، بازاری سه میلیارد تومانی برای سلاح در آن وجود دارد، این فرضیه را بیشتر قوت می بخشد كه خود سلاح خطری در بر ندارد!

قاچاق سلاح به ایران در شرایطی ادامه دارد كه براساس آمارهای رسمی كشفیات این سلاح می توان تخمین زد این كالا در كشور گردش مالی بالغ بر سه میلیارد تومان دارد. چنین تخمینی تنها مستند به رقم كشفیات سلاح به وسیله پلیس است و ارزش گردش مالی بازار به دلیل پنهان بودن اصل جرم نامشخص است.

تخمین موردنظر ما بر اساس گفته سردار عبداللهی، سرپرست فعلی نیروی انتظامی، مبنی بر اینكه در شش ماهه نخست سال ۱۳۸۳ بیش از ۱۱ هزار قبضه سلاح، كشف و ضبط شده به دست آمده است.

اگر این رقم را مبنای محاسبه قرار دهیم و به طور متوسط بهای هر قبضه سلاح را ۱۵۰ هزار تومان فرض كنیم، می توانیم به چنین تخمینی دست پیدا كنیم كه بازاری در ایران وجود دارد و پلیس تقریبا گردش مالی ۳ میلیارد تومانی آن را منهدم كرده و می كند. باتوجه به اصول حاكم بر هر بازاری، اینك كه محرز است در كشورما چنین بازاری برای خرید و فروش وجود دارد، باید مولفه های اصلی یعنی عرضه و تقاضای آن را مورد بررسی قرار دهیم.

این عرضه و تقاضا براساس یك رابطه علت و معلولی، نیاز و راه های برآورده شدن آن شكل می گیرد و استمرار می یابد، بنابراین تا نیاز به اسلحه به عنوان یك كالا وجود نداشته باشد، نمی توان بازاری برای عرضه اش مهیا كرد.

حال كه فرضیه ما برای بررسی وضعیت قاچاق سلاح به كشور مشخص شده و می دانیم كه ابتدا باید نیازها را بررسی كنیم و به آنها بپردازیم تا معضل پیش رو به كنترل درآید، می توانیم به سراغ حل این مسئله برویم.

داغی بازار در ایران

اگر بخواهیم بازار خرید و فروش سلاح در ایران را بدرستی بشناسیم و گرما و حرارت جنب و جوش درون آن را لمس كنیم، ناگزیریم به سراغ حوادثی برویم كه به وسیله سلاح رقم خورده است. متاسفانه در سالهای اخیر چندین ماجرا دست به دست هم داده تا تلخی این بازار بیشتر حس شود. در سال ۸۲، جوانی در قیطریه، خانواده یك تاجر را قتل عام كرد. او پنج عضو این خانواده را به قتل رساند. در سال ۸۳ جوانی كم سن و سال در خزانه به جان خانواده صاحبخانه قبلی خود افتاد و به جز دختربچه آنها، سه عضو دیگر را به قتل رساند. در آخرین روزهای سال ۸۲، مردی با هجوم به یك بانك در اهواز، چهار كارمند بانك و یك دستفروش را به قتل رساند.

واقعه دیگری هم هست كه بدرستی مورد بررسی قرار نگرفته است. جوانی در بم و در همین سال جاری پس از مدت ها درگیری با مدیر یك مدرسه دخترانه، با یك كلاشینكف، وارد مدرسه ای شد كه در پی زلزله بم به صورت كانتینری - كانكسی برپا شده بود و پس از به گلوله بستن مدیر، جوان دیگری را هم كه شاهد ماجرا بود، به قتل رساند.

این عمده حوادثی است كه تعداد قربانیان آن متعدد بوده و اگر بخواهیم به همه حوادثی بپردازیم كه در آن خشونت و جنایت در همین یكی، دو سال اخیر به وسیله سلاح گرم به وقوع پیوسته، باید بسیار بنویسیم.

اما همین نكته برای تكمیل بحث كافی است كه سردار محمد رویانیان، فرمانده سابق مركز كنترل و فرماندهی پلیس كشور (۱۱۰) در تحلیل قتل های كشور اعلام كرد: ۲۰ درصد از قتل های ایران به وسیله سلاح گرم، ۴۰ درصد به وسیله سلاح سرد، ۱۸ درصد با ضرب و جرح، ۸ درصد به وسیله خفگی و ۱۰ تا ۱۲ درصد هم به روش هایی غیر از آنچه گفته شد، به وقوع می پیوندد و این در حالی است كه بنابر آمار پلیس ۱۱۰ كشور در سال ۱۳۸۲ در ایران، ۲ هزار و ۱۰۰ فقره و در سال ۱۳۸۱ تعداد ۲ هزار و ۱۴۰ فقره قتل به وقوع پیوسته است.

حال با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می رسد باید چند موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. وضعیت خشونت و جنایاتی نظیر سرقت، آدمربایی، راهزنی و ... در واقع نشان دهنده شرایط و بسترهای نیاز به سلاح هستند.

دست به دامن سلاح شدن

وقتی زور جای عقل و منطق را گرفت و انسان ها نتوانستند برپایه عقل و منطق با هم رفتار كنند، خشونت و بروز آن برپایه زور، گریزناپذیر است.

نگاهی به آمارهای قابل دسترسی نشان می دهد خشونت تا چه میزان در میان ما و زندگی هایمان رخنه كرده است.

وقتی سردار قالیباف در سال ۱۳۸۱ اعلام كرد كه بیشترین حجم پرونده های كلانتری های پلیس به نزاع های جمعی و فردی اختصاص دارد، كسی بدرستی این نكته را لمس نكرد كه آستانه تحمل مردم تا چه حد كاهش یافته است. اختلاف سلیقه خاص بشر است، اما وقتی قرار باشد این اختلاف سلیقه بدون عقل و منطق حاكم شود، طبیعی است كه خشونت،ابزار تحقق آن شود. در چنین شرایطی وقتی زور بازو جوابگو نباشد، جبران آن به وسیله پناه بردن به سلاح و ابزاری از آن دست محقق می شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.