پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

هزینهٔ فرصت سرمایه گذاری در ایران


هزینهٔ فرصت سرمایه گذاری در ایران

یکی از ساده ترین و در عین حال اساسی ترین مفاهیم مطروح در علم اقتصاد, مفهوم هزینه فرصت Opportunity Cost است

یکی از ساده ترین و در عین حال اساسی ترین مفاهیم مطروح در علم اقتصاد، مفهوم هزینه فرصت(Opportunity Cost) است. این مفهوم یک امر ذهنی است که تمامی انسانهای فعال در زندگی اجتماعی هر روز بارها و بارها بدون اینکه متوجه باشند، به طور طبیعی برای تصمیم گیری از آن استفاده می کنند. البته لازم به ذکر است که هزینه فرصت در تمام حوزه های زندگی بشری معنی دارد و یک پدیده صرفاً اقتصادی نیست.

هزینه فرصت که در رابطه ای تنگاتنگ با مفهوم انتخاب آزادانه قرار دارد، زمانی معنی می یابد که فرد در مقابل چند گزینه قرار گیرد و مختار به انتخاب یکی از آنها باشد. یقیناً هر فرد می تواند گزینه مورد نظر خود را براساس اطلاعات خود برگزیند، به عبارت دیگر قادر است گزینه های پیش رو را بنا بر رضایتمندی که از گزیدن هر یک بدست می آورد رتبه بندی کرده و بهترین گزینه را شناسایی کند. دقیقاً به محض وقوع انتخاب، هزینه فرصت گزینه انتخاب شده نیز برای وی مشخص خواهد شد. هزینه فرصت، عبارت است از بهترین گزینه ای که فرد برای داشتن انتخاب فعلی از آن چشمپوشی کرده است(The Best Alternative Forgone). گزینه ای که در رتبه دوم ایجاد رضایتمندی برای فرد قرار دارد.

● هزینه فرصت نگهداری پول :

حال با تصویر ساده ارائه شده از هزینه فرصت، می توان در مورد هزینه فرصت پول یا به زبان فنی تر هزینه فرصت منابع مالی سخن گفت. در ادبیات اقتصادی هزینه فرصت پول به زبان ساده نرخ بهره خواند می شود، به این معنی که انتخاب پول توسط فرد، به عنوان کالایی که مایل به نگهداری آن باشد، هم ارز از دست رفتن درآمد حاصل از سپرده گذاری یا سرمایه گذاری به وسیله آن است که بر مبنی نرخ بهره تعیین می شود. برای درک بهتر موضوع بد نیست کمی در مورد ارتباط سرمایه گذاری با سپرده گذاری و نقش این دو در تعیین نرخ بهره تدقیق کنیم.

در یک جامعه مدرن به دلیل جمعیت بسیار زیاد و فعالیتهای اجتماعی گسترده افراد قادر به شناخت دیگر بازیگران عرصه اجتماع و در نتیجه آگاه شدن از نیازها و تصمیماتشان نیستند. این امر یک قضیه عمومی است و در مورد کلیت جامعه صادق است، بخش عمده ای از این نیازها و تصمیمات در حوزه اجتماعی، صرفاً جنبه اقتصادی دارد که از قضا اهمیت فوق العاده ای را نیز داراست. آنچه بشر در فرآیند تحولی تکامل زندگی اجتماعی، به عنوان وسیله اطلاع رسانی در حوزه اقتصاد، بدان دست یافته نهاد بازار است که در آن، قیمتها معیار بیان کننده شدت نیازها برای احاد اقتصادی هستند. پول یا به عبارت دقیق تر منابع مالی نیز در داد و ستدهای انجام شده در غالب این نهاد شرکت دارد، بنابراین عده ای عرضه کننده و عده ای تقاضا کننده نیز برای آن متصور است.

وجود فرصتهای سرمایه گذاری در اقتصاد و میل به استفاده از سود حاصل از آنها، عده ای از افراد که کارآفرین(Entrepreneur) نامیده می شوند، را به تأمین منابع مالی(سرمایه) و آغاز فعالیت تولیدی در آن زمینه ها تحریک می کند. اما اجرای هر طرح، مقدار منابع مالی معیینی نیاز دارد، بنابراین فرد کارآفرین باید به دنبال فرد(افراد)ی بگردد که اولاً، مقدار منابع مالی مورد نیاز او را در اختیار داشته باشد و ثانیاً، مایل باشد که این مقدار منابع را به قیمت مورد نظر وی، که در ارتباط مستقیم با بازده سرمایه گذاری که قصد انجام آنرا دارد است، در اختیارش قرار دهد. واضح است که در شرایط فقدان بازار، احتمال یافتن چنین فردی و حصول چنین توافقی تقریباً صفر است. در جهت حل این موضوع، بار دیگر عقل جمعی بشر در طول نسلها، نهادی را به نام بانک یا مؤسسه پولی - اعتباری به وجود آورد تا نقش واسطه را ایفا کند، یعنی از یک سو با تجهیز منابع عرضه کنندگان(دارندگان منابع مالی) عرضه بازار را شکل دهد و از سوی دیگر با بدست آوردن مقادیر منابع مالی مورد نیاز در بازار توسط تقاضا کنندگان، تقاضای بازار را برای همه روشن سازد. در این فرآیند به تدریج از سوی عرضه کنندگان و تقاضا کنندگان قیمتهایی(نرخهای بهره) به بانک پیشنهاد می شوند که منجر به مشخص شدن نرخ بهره بازار خواهند شد و نهایتاً کسانی مایل به مبادله در بازار خواهند بود که نرخ بهره بازار، به عنوان ملاک محاسبه ارزش، رضایتمندی آنها را به همراه داشته باشد.

آنچه که در این زمینه بسیار مهم است ریشه چگونگی تعیین نرخ بهره(قیمت سرمایه) در بازار است. با کمی توجه در خواهیم یافت که عرضه کنندگان منابع، براساس این که آیا در بازار دیگری امکان بدست آوردن درآمد بیشتری از پول خود را خواهند داشت یا نه عمل می کنند، یعنی برای ورود به بازار پول، هزینه فرصت عرضه منابع در بازار پول را محاسبه می کنند، که عبارت است از درآمدی که می توانند در صورت ورود به سایر بازارها کسب کنند، سپس با مقایسه آن با نرخ بهره بازار تصمیم سازی خواهند کرد. در نهایت، منابع مالی فرد به جایی می رود که انتظار کسب درآمد بیشتری در آن را داشته باشد. از سوی دیگر تقاضا کنندگان بالقوه منابع مالی بر اساس بازده انتظاری طرح مورد نظر خود اقدام به تقاضا خواهند کرد، یعنی نرخ بهره بازار را با بازده انتظاری آن طرح مقایسه نموده و در مورد ورود یا عدم ورود به بازار پول تصمیم سازی می کنند.

یک عامل در این میان بیش از همه خودنمایی می کند و آن بازده مورد انتظار طرحهای سرمایه گذاری است که عامل تعیین کننده هزینه فرصت منابع مالی(پول) برای تقاضا کنندگان آن است. در واقع هنگامیکه یک فرصت سرمایه گذاری در صنعت(بازاری) خاص پدید آید، عده ای از کارآفرینان(نه همه آنها) از وجود آن آگاه شده و بنا بر خصوصیاتی مانند درجه ریسک پذیری در سرمایه گذاری یا حجم اطلاعاتی که در مورد آن بازار در دست دارند، بازده انتظاری فرصت سرمایه گذاری را تخمین زده و در صورت فزونی آن بر نرخ بهره بازار متقاضی دریافت منابع مالی در بازار پول خواهند شد. در اوضاع طبیعی اقتصاد، اینگونه فرصتها می تواند ناشی از مواردی باشد که بر اثر تغییر ذائقه مصرف کنندگان، تولید یک محصول جدید یا نوآوری در روش تولید، تقاضای جدیدی ایجاد شده و یا کاهش هزینه تولید سود اقتصادی را افزایش داده است. آنچه که منطق اقتصادی حکم می کند، این است که در صورت وجود رقابت و امکان ورود هر کارآفرین، به صنعتی که مایل به سرمایه گذاری در آن است، به تدریج با افزایش عرضه صنعت، قیمت بازار کاهش یافته و در نتیجه سود اقتصادی بار دیگر به نرخ بهره طبیعی بازار همگرا خواهد شد.

آنچه بشر در فرآیند تحولی تکامل زندگی اجتماعی، به عنوان وسیله اطلاع رسانی در حوزه اقتصاد، بدان دست یافته نهاد بازار است که در آن، قیمتها معیار بیان کننده شدت نیازها برای احاد اقتصادی هستند. پول یا به عبارت دقیق تر منابع مالی نیز در داد و ستدهای انجام شده در غالب این نهاد شرکت دارد،عوامل موثر بر قیمت سرمایه:

بر اساس آنچه ذکر شد، تعیین قیمت سرمایه(منابع مالی)، می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی باشد که به طور طبیعی در بدنه اقتصاد بروز می کنند. اما همواره چنین نیست و عواملی وجود دارند که با ساز و کار متفاوتی بر تعیین نرخ بهره مؤثرند. عواملی از قبیل تورم، ریسک بالای فعالیتهای اقتصادی قانونی، نظام مالیاتی ناکارا، بی ثباتی در سیاستگذاری و ... ، از این میان به نظر می رسد که دو مورد به طور خاص در مورد اقتصاد ایران از وزن زیادی در تعیین نرخ بهره برخوردارند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.