دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
نگاهی به تاریخچه و داستان سری بازی های Onimusha
● از آغاز تا کنون
شاید یکی از دلایلی که سرزمین آفتاب تابان یعنی ژاپن به چنین پیشرفت و تکنولوژی رسیده بهطوری که حتی با بزرگترین کشورهای اروپائی و آمریکا در زمینه علمی و فنآوری و... هماوردی میکند کار و تلاش همراه با حفظ رسوم و سنن خود باشد، نکتهای که شاید اکثر ملل دنیا به آن چندان اهمیت نداده و از کنارش به سادگی عبور میکنند.
مردم ژاپن در گذشته زندگی نمیکنند اما به آن آگاهی دارند و با تکیه بر آن آیندهٔ خود را میسازند. آنها به گذشتهٔ خود افتخار میکنند و قهرمانان، افسانهها و فرهنگ خود را ارج مینهند و سعی در شناساندن آن به طرق مختلف به مردم جان دارند.
کشور ژاپن با واژهای به نام سامورائی عجین شده است و با وجود گذر سالها از مرگ این قهرمانان بیباک، داستان زندگی و رشادتهایشان هنوز بر سر زبانهاست. سالها پیش کارگردان بزرگ سینمای ژاپن یعنی آکیروکروساوا فیلمهای بسیاری را دربارهٔ این قهرمانان روانهٔ سینماهای جهان کرد که از مهمترین آنها میتوان به هفت سامورائی، یوجینبو، عصیان، ریش قرمز و... همگی با بازی تحسینبرانگیز توشیرومیفونه اشاره کرد. البته هنوز هم فیلمهای فوقالعاده خوشساختی نظیر آخرین سامورائی (به کارگردای ادوارد زوئیک و با بازی تام کروز محصول ۲۰۰۴) در اینباره ساخته میشوند ولی شاید اینک بازیهای کامپیوتری نقش پررنگتری را در این زمینه ایفا کنند. بیهیچ تردیدی بهترین بازی که پیرامونش را سامورائیها تشکیل میدهند سری Onimusha (سامورائی اهریمنی) ساختهٔ شرکت Capcom میباشد. بهعقیدهٔ بسیاری، این بازی و چند عنوان دیگر Capcom یکی از دلایل موفقیت کنسول PS۲ سونی بودند زیرا با وجود این که PS۲ از نظر قدرت گرافیکی فوقالعاده بالا، بخش آنلاین عالی و... بیبهره بود توانست دو رقیب قدرتمند خود یعنی XBOX و Cube Game را به راحتی پشت سر بگذارد و این تنها بهدلیل بازیهای خوشساخت انحصاریش بود (البته از این عناوین سالها بعد یک یا دو شمارهشان بر روی دیگر سیستمها نیز ساخته شدند).
▪ اربابان جنگ در خدمت شیطان
سال ۲۰۰۱ بود، زمانیکه PS۲ تازه اولین قدمهایش را برای ورود به صنعت بازی برداشته بود. برای اثبات قدرت گرافیکی و فروشی چشمگیر در ابتدای کار، کنسول فوق نیازمند سری بازیهای بزرگ و ارزشمند بود. به همین علت سونی دست به دامان Capcom شد و دیری نپائید که سه عنوان بزرگ پشت سر هم وارد بازار گشت و هرکدام از لحاظ فروش و امتیازاتی که سایتها و مجلات معتبر به آنها دادند به رکوردهای جالبی دست یافتند.
Resident Evil Code Veronica و Devil May Cry و Onimusha این سه بازی بزرگ بودند ولی شاید دو بازی اول حداقل از نظر داستانی به پای Onimusha نمیرسیدند. به تصویر کشیدن نوبوناگا (یکی از مخوفترین و بیرحمترین فرماندهٔ تاریخ ژاپن) و تغییر او به ماهیتی شیطانی (خودمانیم کارهائی که او در طول زندگیاش انجام داده دست کمی از اهداف شیطان نداشته!) و نبرد سامورائی جوان به نام سامانوسکه آکچی با او و دار و دستهاش شاید یکی از مهمترین دلایل جذابیت داستان بازی بودند. قسمت اول انیموشا که تحت عنوان Onimusha Warlords (اربابان جنگ) عرضه شد از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به سری رزیدنت اویل داشت. سیستم کنترل و حرکت دادن کاراکتر، زاویه دوربین غیرمتحرک، حل بعضی از معماها و سبک بازی (ماجرائی اکشن ـ ترسناک) بیش از پیش تم اصلی این اثر را به رزیدنت اویل نزدیک میکرد. موسیقی زیبا و سنتی بازی، جذب ارواج بهجای مانده از دشمن (که بعدها به رکن اصلی بسیاری از بازیها از جمله خدای جنگ درآمد) استفاده از سه شمشیر جادوئی Enryun ، Raizen و Shippuu که نحوه استفاده از آنها بسیار لذتبخش بود و چند نکتهٔ بزرگ و کوچک دیگر که از انیموشا یک شاهکار بیبدیل بهوجود آورد. اینک داستان زیبای قسمتهای مختلف هر بازی را با هم مرور میکنیم.
سال ۱۵۶۰ بود. فرمانده منطقه سوروگا یعنی یوشیموتو ایماگاوا به همراه ارتش خود وارد شهر کیوتو شد که ناگهان مورد حمله لشگر Nobunaga Oda قرار گرفت. نوبوناگا و یارانش در یک قدمی پیروزی بودند که ناگهان تیری گلوی نوبوناگا را از هم شکافت...
سامانوسکه آکچی (با نام کامل Hidemitsu Samanosuke) نیز که در لشگر یوشیموتو حضور داشت نظارهگر این صحنه بود. یکسال بعد در منطقه ساتیو اتفاق عیجبی به وقوع میپیوندد. پرنسس Yuki خواهر یوشیموتو از قصر توسط گروهی ناشناس دزدیده میشود. سامانوسکه به کمک یکی از دوستان خود که یک زن جوان نینجا به نام Kaede است برای یافتن پرنسس یوکی عازم سفر میشود! او در بین راه با موجودات عجیبی روبهرو میشود که با وجود شباهتشان به نینجاهای معمولی ماهیتی انسانی نداشتند! بعد از کمی کشمکش با نینجاها پرنسس یوکی را در گوشهای نقش بر زمین مییابد. اما ناگهان یک هیولای بزرگ به نام Osric از راه میرسد. تلاش سامانوسکه برای نابودی او بینتیجه میماند زیرا هیولا با یک ضرب قهرمان ما را به سمتی پرتاب میکند و پرنسس را نیز میرباید. اتفاق عجیبی افتاد. چندین و چند نور درخشان و رنگارنگ دور تا دور سامانوسکه را احاطه کردند و به او فهماندند که آنها روح سامورائیهائی هستند که توسط شیاطین کشته شدند. نیروهای درخشان وارد دست راست سامانوسکه شدند و دستبند عجیبی را خلق کردند. این دستبند که Oni Gauntlet نام داشت (Oni در افسانههای ژاپن مظهر روح پاک و انسانیت است و سامورائی دارندهٔ این قدرت Onimusha نام میگیرد) به سامورائی جوان ما برای نابودی شیاطین کمک بسیاری کرد بهگونهای که وی توانست مخلوقات بسیاری را که توسط جادوگری شریر و اهریمنی به نام Guidstern بهوجود آمده بود از میان بردارد. از سوی دیگر Kaede که ظاهراً دسوت سامانوسکه بود در حقیقت از طرف گروه ایگا مأموریت داشت تا وی را به قتل برسان اما کمکم از این کار منصرف شد و حقیقتاً به او پیوست. این دو در قصر Inabay Ama با پسربچهای که Yume Maru نام دارد روبهرو میشوند که از دست تاکیچیرو کینوشیتا (یکی از دستیاران نوبوناگا) فرار میکند. او مأموریت دارد تا پسربچه را که در واقع برادرخواندهٔ پرنسس یوکی است به اقامتگاه شیطان یعنی قصر گیفو (Gifu Castle) ببرد. سامانوسکه و Kaede پس از سختیهای بسیار بالاخره خود را به قصر گیفو میرسانند. ارباب شیطان یعنی FOrthinbras که اژدهائی بزرگ و مخوف است قصد دارد تا با خون یوکی و یومه به نوبوناگا قدرت اهریمنی و فناناپذیری ببخشد. نبرد سختی آغاز میشود.
سامانوسکه که با آخرین توان خود با اژدها جنگیده و او را میکشد. قصر هر لحظه ممکن است فر بریزید بنابراین قهرمانان بازی بهسوی در خروجی فرار میکنند ولی... اژدها که هنوز زنده است آخرین زهرش را میریزد زیرا سامانوسکه را در چنگال خود اسیر کرده و با یک فشار او را میکشد. قطرات خون سامانوسکه بر روی تن اژدها میریزد. خون همانند اسید دست فورتین براس اژدها را از بین میبرد! بله؛ نیروی Oni Gauntlet تکمیل شده و سامانوسکه سامورائی اهریمنی میشود. او اژدها را میکشد و زمانیکه به حالت عادی خود برمیگردد بیهوش شده و بر زمین میافتد. چند لحظه بعد وقتیکه به هوش میآید نوبوناگا را بالای سر خود میبیند...
بازی در اینجا به پایان میرسید و سئوالات بیجواب بسیاری را در ذهن بازیکن بهوجود میآورد. آیا این پایان ماجرا بود؟ مسلماً نه، زیرا همانطور که Capcom در انتهای بازی تأکید داشت افسانه هرگز نمیمیرد پس پیشبینی ساختهشدن شماره دوم به هیچؤجه دور از دسترس نبود. یک سال بعد این بازی با کمی تغییرات (البته نه در محتوای داستان) تحت عنوان Onimusha Genma برای XBOX روانه بازار شد. بد نیست بدانید کاراکتر سامانوسکه از روی چهره بازیگر مطرح ژاپن یعنی آقای تاکشی کانیشیرو (که در فیلمهائی نظیر خانهٔ خنجرهای پران حضور داشته است) الهام گرفته شده بود.
▪ سرنوشت یک سامورائی با سرنوشت دنیا گره میخورد...
مسئولان ارشد شرکت Capcom قبل از عرضه قسمت دوم بازی اعلام کردند که این بازی یک Trilogy (سهگانه) خواهد بود و این تصمیم حتی قبل از ساختهشدن شمارهٔ اول گرفته شده (دموی کوتاهی که در پایان اونیموشا: اربابان جنگ از قسمت دوم این اثر گنجانده بودند دلیلی بود بر ادعای فوق) دومین اونیموشا که تحت عنوان Onimusha Samurai Destiny (سرنوشت یک سامورائی) در سال ۲۰۰۲ به بازار عرضه گشت با روند عالی، شخصیتپردازی قوی و صد البته فروش چشمگیرش توانست بهعنوان یکی از بهترین دنبالههای تاریخ بازیهای رایانهای خود را به اثبات برساند. تم اصلی اثر همچنان پیرو سبک بینظیر قسمت اول بود ولی سیستم کنترل کاراکترها، چند ضربهای فوقالعاده، موسیقی دلنشین، حلکردن معماهای ساده و بعضاً سخت به همراه داستان عالی بازی اونیموشا دو را حتی از قسمت قبل خود بهتر و باشکوهتر کرده بود. با تمام این اوصاف نکتهای که ابتدای بازی بازیکنان را کمی دلسرد میکرد نبود کاراکتر سامونسکه بهعنوان شخصیت اصلی و حضور قهرمانی جدید به نام جوبی یاکیو Jubei Yagyu بود، سیاست نسبتاً عجیبی که همواره شرکت Capcom در عناوین بزرگ و محبوبش بهکار میگیرد. نمونهاش جایگزینی لیون و کلارا بهجای کریس و جیل در رزیدنت اویل دو و دو فضانورد مرد و زن بهجای دیلان و رجینا در داینوکریسیس سه. اتفاقاً کاراکتر جوبی آنقدر دوستداشتنی و باورپذیر ساخته و پرداخته شده بود که بسیاری پس از پایان رساندن بازی اعتراف کردند که با کاراکتر جوبی حتی بیشتر از سامانوسکه ارتباط برقرار کردند. جالب اینجاست که جوبی هم همانند سامانوسکه چهرهاش از روی یک بازیگر مطرح و البته قدیمی کشور ژاپن یعنی آقای یوساک ماتسودا طراحی شده که مهمترین کار سینمائی او فیلم باران سیاه (۱۹۸۹) میباشد. لازم به ذکر است که تقریباً تمام شخصیتهای سری اونیموشا در تاریخ ژاپن واقعاً حضور داشتند و بهعنوان اسطورههای این کشور شناخته میشوند. اکثر این افراد حتی در بازیهای کامپیوتری دیگری نظیر سهگانه Kessen اثر شرکت Koei و Devil Kings شرکت Capcom نیز با ظاهری متفاوت حضور دارند. اینک به داستان زیبای انیموشا دو میپردازیم:
لرد نوبوناگای ادا فرماندهی لشگر شیاطین را بهعهده گرفته و روز به روز به قدرت و سپاه عظیم وی نیز اضافه میشود. در سال ۱۵۷۰ در حالیکه بسیاری از مناطق ژاپن به تصرف شیاطین درآمده، سپاه نوبوناگا به دهکده یاگیو نیز حمله کرده و تمام مردم را در خونشان میغلتاند. جوبی یاگیو که یک سامورائی با تجربه و بیباک به حساب میآید از اهالی همین دهکده یاگیو است. او که مدتی از زادگاه خود دور بوده تحتتأثیر خبر حمله نوبوناگا با عجله به خانه میرود، اما دیر شده است. تمامی افراد دهکده مردهاند و معدود بازماندگان نیز توسط شیاطین با زندگی وداع میکنند. بارش شدید باران هم جلودار جوبی نیست، او به تنهائی عدهٔ کثیری از شیاطین را میکشد ولی... صدای عجیبی او را بهخود میآورد. جوبی صدا را دنبال کرده و وارد غاری میشود. در انتهای غار یکنفر در مکانی مرموز در انتظار اوست. موجودی عجیب که نیمی از بدنش انسان و نیمی دیگرش شبیه مار است. این زن که تاکاچو نام دارد جوبی را از قدرت نهفته اهریمنیاش (طلسمی که در کف دست وی نقش بسته است) مطلع میکند. این طلسم همانند قدرت Oni Gauntlet است به شرطی که پنج گوی جادوئی سرنوشت در کنار هم قرار گیرد... جوبی برای دستیابی به پنج گوی به مناطق مختلفی سفر میکند. او در یکی از دهکدههای مجاور یاگیو با دو مرد جنگجو روبهرو میشود که هدفشان نابودی نوبوناگاست ولی مدام با هم مشکل پیدا میکنند. Ekei Ankokuji یک راهب و استاد مدرسه هوزواین و Magoichi Saiga سردسته تفنگداران کیشوسایگا که هر دو توسط افراد نوبوناگا ضربهٔ سختی خوردهاند. کمی بعد جوبی با دختری روبهرو میشود که خود را به ایو Oyu معرفی میکند. در حالیکه قهرمان ما بارها ایو را از مشکلات گوناگون نجات میدهد نینجای جوانی به نام Kotarofuma که از گروه فوما است از دور نظارهگر این صحنههاست. او بارها به جوبی هشدار میدهد که نباید به ایو اعتماد کند. جوبی در پی یافتن نوبوناگا به تعقیب مریدان اصلی او میپردازد. یکی از آنها Jujudormah است، یک زن اهریمن که عاشق نوبوناگا است. زمانیکه جوبی به محل زندگی تاکاچو میرود او را نیمهجان مییابد. اینکار زیر سر Jujudormah است. تاکاچو در آخرین لحظه زندگیش راز عجیب و غیرقابل باوری را به سامورائی ما میگوید؛ بله، تاکاجو مادر جوبی است! جوبی تازه متوجه ماجرا میشود. پی میبرد که هدفش فقط انتقام نیست بلکه سرنوشت دنیا به او بستگی دارد زیرا او یک سامورائی اهریمنی است.
جوبی به سراغ Jujudormah میرود او را میکشد. در بدو ورود به جزیرهٔ شیطان یعنی Oni Island شخصی به نام Gogandantess مانع جوبی میشود. شمشیرزنی که آرزو دارد او را ارباب جنگجویان اهریمنی خطاب کنند! پس از چندین مبارزه، جوبی وی را شکست داده و با بیان جملهٔ: تو ارباب جنگجویان اهریمنی هستی در هنگام مرگ گوگادانتس او را به آرزویش میرساند. ایو هم بالاخره اعتراف میکند که نام حقیقیاش Oichi است و خواهر نوبوناگاست او میگوید از برادرش به خاطر اهداف شیطانیاش متنفر است و حقیقتاً قصد دارد او را نابود کند. جوبی به کمک دوستانش و پس از اینکه بارها از مخمصههائی که تاکیچیرو کینوشیتا برایش بهوجود آورد جان سالم به در میبرد وارد قصر ویرانهٔ Inabay Ama میشود. پس از چندین مبارزه با Ginghamphatts و غلبه بر او گوی آخر نیز نصیب جوبی میشود. قهرمان ما میخواهد به کمک این گوی وارد جایگاه نوبوناگا شود اما ایو از راه میرسد و سعی میکند او را منصرف سازد ولی جوبی مجبور است و نمیتواند بماند. او به ایو میگوید امیدوار است او خوشحال باشد و به دهکده باز گردد... زمان مبارزه فرا رسیده است. پس از یک جنگ نفسگیر جوبی، نوبوناگا را شکست میدهد ولی این پایان ماجرا نیست. نوبوناگا در آخرین لحظه با نیروی خود مجسمه طلائی شیطان را به حرکت درمیآورد و آن را به جان جوبی میاندازد. جوبی به کمک پنج گوی سرنوشت تبدیل به سامورائی اهریمنی شده، مجسمه را نابود میکند و قبل از ریزش کل قلعه از صحنه میگریزد...
نوبوناگا ادا زنده مانده و به زودی باز خواهد گشت. صدای خندههای او در انتهای بازی دلیل بود بر این ادعا! پس از به اتمام رسیدن اسامی سازندگان بازی سکانسی کوتاه به نمایش در میآمد. شمشیر افسانهای Bishamon بر فراز صخرهای، در یک قطعه سنگ فرو رفته بود یکنفر بهسوی آن میرفت و... شمشیر را بهدست میگرفت. نقطه آغازی برای بازگشت سامانوسکه و آخرین نبرد با نوبوناگا و شیاطین در اونیموشا سه.
▪ نبرد جنگجویان با شیاطین جهنم
Capcom اعلام کرده بود که ساخت سومین اونیموشا حداقل تا سال ۲۰۰۴ به طول میانجامد و عرضه این بازی درسال ۲۰۰۳ امکانپذیر نیست اما طرفداران که هر ساله به بازیکردن و سرگرم شدن با یک اونیموشای جدید عادت کرده بودند از Capcom درخواست کردند که برایشان حداقل یک دوای موقتی تجویز کند! اینگونه شد که بازی حاشیهای Onimush Buraiden که در آمریکا و اروپا تحت عنوان Onimusha:Blade Warriors شمشیر جنگجویان (عرضه شد در سال ۲۰۰۳ جائی در آرشیو طرفداران این اثر باز کرد) در نسخهٔ ژاپنی دموئی از اونیموشا ۳ در ابتدای بازی گنجانده شده بود.
اونیموشا: شمشیر جنگجویان که بیشباهت هم به بازیهای مبارزهای نبود توانست به فروش نسبتاً قابل قبولی دست یابد. امکان بازی با تمامی کاراکترهای سری اونیموشا چه (قهرمانان و چه شیاطین) انصافاً لذتبخش بود. شمشیر جنگجویان داستان واحدی را دنبال نمیکرد و تنها به عاقبت بعضی از شخصیتهای این سری پس از پایان رسیدن دو قسمت اونیموشا میپرداخت.
سامانوسکه، جوبی، کائده، ایو و... همچنان در پی یافتن و کشتن نوبوناگا هستند و افرادی نظیر گوگادانتس، مارسلوس و... راه را برای رسیدن به این هدف برای قهرمان ما تنگ میکنند. دو قهرمان بازی، سامانوسکه و جوبی در یک شالیزار برای اولینبار با هم روبهرو میشوند. آنها در ابتدا قصد دارند با یکدیگر مبارزه کنند ولی در نهایت به هم پیوسته و به سراغ نوبوناگا میروند اما باز هم موفق به نابودی کامل او نمیشوند و همه چیز با آخرین نبرد در اقامتگاه لرد نوبوناگا در اونیموشا ۳ ختم میشود.
▪ قهرمانان در محاصرهٔ اهریمن
بالاخره روز موعود فرا رسید و سومین قسمت از سری اونیموشا با عنوان Onimusha Demon Sige در اوایل سال ۲۰۰۴ عرضه شد و به فروش فوقالعاده بالائی دست یافت و رکورد فروش که از دو قسمت پیش فراتر بود Capcom را که در شرایطی بحرانی بهسر میبرد نجات داد بهگونهای که این بازی در عرض تنها چند هفته فقط در ژاپن (به استثناء دیگر کشورها) یک میلیون نسخه فروش رفت که بنا به گفتههای مسئولان شرکت سازنده، اونیموشا ۳ از معدود عناوین این کمپانی بوده که در ژاپن از مرز یک میلیون نسخه گذشته است. موفقیت این بازی به حدی بود که در اواخر ۲۰۰۵ برای کامپیوتر نیز عرضه گشت. دموی ابتدای بازی آنقدر خوشساخت و عالی از آب درآمده بود که لقب بهترین دمو سال را از آن خود کرد. جالب است بدانید که کارگردانی این صحنه نمایشی را آقای دانی یوان که در کارنامهٔ خود اثرث همچون Blade۲ را دارد برعهده داشته است! جالبتر اینکه در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۰۶ صورت گرفت اونیموشا ۳ مقام بهترین دموی ابتدای بازی را در تاریخ بازیهای رایانهای بهخود اختصاص داد! موسیقی و روند بازی همچنان عالی بود ولی طراحی نوع ساختار و گرافیک بازی دستخوش تغییر شده بود. دیگر پیشزمینهها Pre Render (از پیش رندر شده) نبودند و تمامی محوطهها بهصورت سهبعدی طراحی شده بودند که کمی باعث افت گرافیک شده بود ولی خوشبختانه نورپردازی استادانه و بینقص کاملاً این نکته را محو میکرد. شاید بهتر باشد به داستان بازی بپردازیم:
بزرگترین لشکر شیاطین به سرپرستی موجودی به نام گارگانت بهسوی مرکز فرماندهی لرد نوبوناگا در حال حرکت هستند تا به او و افرادش بپیوندند. سامانوسکه آکچی، سامورائی که بیست و سه سال است با موجودات اهریمنی در نزاع میباشد مأموریت دارد تا کاملاً ناشناس وارد سفینه گارگانت شده و او را از بین ببرد. پس از مدتی کشمکش و نابودی سفینه، سامانوسکه و گارگانت رودرروی هم قرار میگیرند. سامورائی اهریمنی ما تنها با یک ضربه دشمن خود را میکشد و... از میان گرد و غبار، خسته و زخمی عازم آخرین سفر و آخرین مبارزه میشود. مقصد نهائی، کشتن نوبوناگاست.
در سال ۱۵۸۲ سپاهی به رهبری میتسه هیده آکچی به اقامتگاه نوبوناگا واقع در هونوجی حمله کردند. سامانوسکه نیز که از سران این لشکر به حساب میآید پس از کشتن بسیاری از شیاطین، خود را به نوبوناگا میرساند. Ranmaru Mari یکی از محافظین نوبوناگا بهسوی سامانوسکه حملهور میشود ولی کاری از پیش نبرده و کشته میشود. پس از کشتن رانمارو، قهرمان بهسوی نوبوناگا حملهور شده تا به زندگی ننگین وی برای همیشه خاتمه دهد ولی... ناگهان طلسمی عجیب پیرامون سامانوسکه را فرا گرفته و او را در خود فرو میبرد. این طلسم در واقع چیزی جز یک تونل زمان نیست. سامانوسکه سر از شهر پاریس در کشور فرانسه درآورده و پا به سال ۲۰۰۴ گذاشته است! از طرفی دیگر موجودات اهریمنی نیز وارد پاریس شده و دست به کشتار مردم زدهاند. نیروی پلیس توان مقابله با شیاطین را نداشته و آخرین نور امید نیز در حال خاموشی است. جک بلانک (Jacqus Blanc) افسر نیروی پلیس زمانیکه توسط بیسیم متوجه میشود همکارش فلیپ نیاز به کمک دارد خود را به سرعت پیش او میرساند. جک نیز گرفتار شده و در یک قدمی مرگ قرار میگیرد. ناگهان سامانوسکه از راه میرسد و کار موجودات اهریمنی را یکسره میکند. تونل زمان اینبار جک و فلیپ را به چند سال عقبتر برده و آنها نیز در ژاپن سال ۱۹۵۸ فرستاده میشوند. دوست جک به خاطر خونریزی زیاد میمیرد و او را تنها میگذارد. سامانوسکه در زمان حال با همکار و همسر آینده جک یعنی Michelle برخورد میکند. او زمانیکه میشل را از مخمصه نجات میدهد متوجه حضور گویدسترن در شهر میشود. موجودی که خالق شیاطین جهنمی بسیاری بوده و با تونل زمانیکه بهوجود آورده باعث بروز آشوبی بزرگ شده است. در زمان گذشته جک با سامانوسکه روبهرو میشود! در واقع جک به چند روز قبل از حمله سپاه آکچی به اقامتگاه نوبوناگا فرستاده شده و بنابراین هنوز سامانوسکه اسیر تونل زمان نشده است. فرشته کوچکی به نام Ako که میتواند به گذشته و حال سفر کند توسط نیروهای Oni مأمور میشود تا بهعنوان یک پل ارتباطی میان سامانوسکه و جک (گذشته) با میشل، هنری (پسر خردسال جک) و سامانوسکه حال ارتباط برقرار کند. جک پس از بهدست آوردن سلاحی شبیه شلاق که توسط نیروهای Oni به وی اهدا شد به سختی و با نابودی تعدادی از شیاطین خود را به دهکدهای رساند. مبارزه مبارزی به نام Heihachi که از اهالی دهکده بود از جک دعوت به مبارزه میکند. پس از چندین نبرد آنها متوجه اشتباه خود شده و پی میبرند که هدفشان در یک چیز خلاصه میشود، نابودی نوبوناگا. از طرفی دیگر سامانوسکه در زمان حال بالاخره گویدسترن را یافته و او را برای همیشه نابود میکند. شب حمله سپاه سامانوسکه به اقامتگاه نوبوناگا یکبار دیگر فرا میرسد. جک، هیهاچی و سامانوسکه گذشته در چند قدمی رسیدن به ارباب شیاطین هستند که رانمارو از راه میرسد. هیهاچی توسط رانمارو کشته میشود و جک نیز رانمارو را هم در زمان گذشته و هم در زمان حال به سزای اعمالش میرساند. تونل جابهجائی سامانوسکه گذشته به مصاف نوبوناگا میرود ولی بهعلت نیروی عظیمی که نوبوناگا بهدست آورده شکست خورده و کشته میشود. ظاهراً همه چیز به سود تاریکی پیش میرود ولی... نه؛ این پایان کار نیست. سامانوسکه از زمان حال فرا میرسد و با نیروی Absord Darkness Onimgantlet که توسط جابهجائی زمان در آینده بهدست آورد برای همیشه لرد نوبوناگا اُدای شیطان را نابود کرده و او را به دنبای مردگان باز میگرداند...
بازی و در کل این سهگانه در اینجا پایان خوش پیروزی خیر بر شر را بهخود میبیند ولی از آنجائیکه سازندگان علاقه زیادی به سورپریزهای ناگهانی داشتند با به تصویرکشیدن صحنهای از تاکیچیرو کینوشیتا (دستیار نوبوناگا) که فرماندهی سپاه کوچکی از نیروی اهریمنی را بهعهده دارد و خود را پس از نوبوناگا ارباب شیاطین میداند به بازیکنندگان یادآوری کردند که در آیندهای نه چندان دور باید شاهد اونیموشای دیگری باشند! اینک کمی به حواشی بازی اونیموشا ۳ میپردازیم:
از چهره ژان رنو بازیگر محبوب و مطرح فرانسه که بازی درخشان او در آثاری نظیر لئون (حرفهای)، مأموریت غیرممکن و رودخانه خون ۱ و ۲ فراموشنشدنی است برای کاراکتر جک بلانک الگوبرداری شد!
در اولین روز عرضه بازی در ژاپن یکسری دسته کنترل مخصوص که همانند یک شمشیر سامورائی بود در کنار بازی فروخته میشد! (اتفاقی که برای رزیدنت اویل چهار هم افتاد، البته دستهٔ کنترل بازی فوق شبیه اره برقی بود!).
▪ طلوع رویاها یا سقوطشان؟!
طرفداران اونیموشا همچنان مشتاقانه در انتظار تأیید ساخت شماره چهار این اثر از سوی Capcom بودند اما Capcom ساختن چهارمین اونیموشا را نه تأیید میکرد و نه تکذیب به همین دلیل سردرگمی عجیبی بین علاقهمندان به سامورائی اهریمنی ایجاد شده بود. در این راستا دیگر شرکتهای سازنده بازیهای کامپیوتری نیز دست به تولید عناوینی نظیر اونیموشا کردند. مهمترین و مطرحترینشان بازی Genji محصول SCEA (سونی) بود. کارگردان این بازی آقای یوشیکی اوکاموتو بود شخصی که در گذشته یکی از اعضاء سازنده سری اونیموشا به حساب میآمد. ایشان پس از جدائی از Capcom اولین بازی رسمی و جداگانه خود را برای Game Republic و SCEA که همین عنوان زیبای گنجی بود در اوایط سال ۲۰۰۵ برای PS۲ روانه بازار کردند. بازی فوق با گرافیک عالی، موسیقی دلنشین و داستانی زیبا (داستان گنجی نیز براساس زندگی واقعی سامورائی به نام Minamoto Yoshitsune و یا باوفایش یعنی Benkei که رهبری قبیلهای به نام گنجی را برعهده داشت و برعلیه بزرگترین و شرورترین قبال ژاپن یعنی هیکه میجنگید ساخته شده است) توانست ادعای سازندگانش را که قبل از عرضه بازی اعلام کرده بودند Genji سرسختی برای اونیموشا خواهد بود تا حدود زیادی به اثبات برساند هر چند مدت زمان کوتاه بازی کمی به عظمت بازی ضربه زد.
در همین سال شرکت گمنام Artoon با ناشر گمنامترش یعنی Star Rising بازی Sword Of Destiny را ساخته و عرضه کردند که به موفقیت چندانی برای خود و کنسول PS۲ دست نیافت. ولی نکته جالبی که درباره این بازی باید به آن اشاره کرد ظاهر شخصیت اصلی آن یعنی Raion است. این کاراکتر شباهت بسیار زیادی به Soki قهرمان اونیوشا چهار دارد! جالب اینجاست که چهارمین اونیموشا یکسال بعد از عرضهٔ Sword Of Destiny ساخته و پخش شد پس میتوان نتیجه گرفته که Capcom با نگاهی به کاراکتر Raion دست به خلق Soki زده است!!
در هر حال چهارمین قسمت از سری اونیموشا پس از جنجال و تبلیغ بسیار با عنوان Onimusha Dawn of Dreams (طلوع رویاها) عرضه شد و طرفداران و مخالفان زیادی پیدا کرد! برای افرادی که عاشق نوآوری بودند و دوست داشتند سبک بازی محبوبشان به کلی تغییر کند طلوع رویاها عنوانی دوستداشتنی و رضایتبخش بود ولی طرفداران اصیل اونیموشا آرزوهای خود را بر باد رفته دیدند. سبک بازی شباهت زیادی به سری Devil Kings پیدا کرده بود، شخصیتهای بازی همگی تغییر کرده و آن عمق همیشگی را نداشتند. داستان بیش از اندازه پر پیچ و خم و بهعبارتی بهتر سرگیجهآور بود. دشمنان بازی اکثراً تکراری طراحی شده بودند و مبارزه با رئیسها به دفعات زیاد از زیبائی بازی میکاست. البته غیر از این چند نکته منفی طلوع رویاها انصافاً خوب و عالی از آب درآمده بود و به خاطر اقلام، امتیازات و موارد مخفی بسیار (که یکی از بهترین آنها حضور سامانوسکه آکچی و Ako (فرشته کوچک) در بخش مخفی میباشد) ارزش بازیکردن را به دفعات افزایش میداد ولی همانطور که گفته شد طرفداران Capcom بیش از این بازی محبوبشان توقع داشتند، خصوصاً که سال گذشتهاش رزیدنت اویل چهار را تجربه کرده بودند و سطح انتظارشان بسیار بالا رفته بود. یکی از نکات جالب طلوع رویاها سیستم همکاری بین اعضاء گروه بود. مثلاً یک نفر میتوانست درهای آهنی را بگشاید و دیگری تخصصش عبور از حفرههای کوچک بود. این بازی طبق معمول بر روی کنسول PS۲ و بر روی دو DVD عرضه شد.
داستان این قسمت از بازی بدینگونه آغاز میشود:
سالها از نابودی لرد نوبوناگا میگذرد. در سال ۱۵۹۶ شخصی به نام Hideyoshi Toyotomi رهبری شیاطین را بهعهده گرفته و به کمک نیرو Genma (همانگونه که Oni در افسانههای ژاپن مظهر پاکی و انسانیت است Genma نیز نماد پلیدی و سیاهی است) دیگر موجودات اهریمنی و نفرینشده را به دنیا باز میگرداند و دیری نمیپاید که لشکر عظیمی از نیروهای تاریکی تشکیل میشود. هیدیوشی همانند لرد نوبوناگا ادا هدفش تنها تسلط بر ژاپن نیست او میخواهد بر دنیا حکومت کند. او که اینک در حال رسیدن به آرزوهای شیطانیاش است، توسط نیرو Genma و با درختان شکوفههای گیلاش حشراتی به نام Genma Insects پرورش داده و با قراردادن این حشرات در بدن انسانها، آنها را تحت اراده خود درآورده است. اما پسرخواندهٔ وی که Hideyasu Yuki نام دارد سعی میکند جلوی اهداف هیدیوشی تیوتومی را بگیرد. او بعد از اینکه تعداد زیادی از سران دشمن را سرنگون میکند با دختر جوانی به نام Akane Yagyu که ملقب به Jubei است آشنا میشود. دخترک در واقع نوه جوبی یاگیو (قهرمان اونیموشا دو) است و به همین دلیل نام خود را به جوبی تغییر داده است. هیدیا سویوکی نیز که در میان مبارزین به Blue Demon معروف است پس از پیوستن به نیروی Oni نام خود را به Soki Oni of the Ash تغییر میدهد. Soki و Jubi پس از مدتی خود را به محل نگهداری درختان گیلاس میرسانند. یکنفر رودرروی آنها قرار میگیرد و راه را بر آنان میبندد او کسی نیست بهجز Munanori Yagyu عمی جوبی. جوبی به مبارزه با او میپردازد و سوکی برای یافتن درختان به ناچار او را ترک میکند. کمی بعد او در یک قلعه قدیمی با دختری به نام Ohatsu (دوست دوران کودکیاش) رو بهرو میشود. اوهاتسو از سوکی میخواهد به هیدیوشی بپیوندد اما او نمیپذیرد. هر دو از همکاری به هم امتناع کرده ناگهان مونانوری از راه میرسد. بله؛ جوبی در مبارزه با او شکستخورده است. سوکی به سرعت خود را به جوبی میرساند و او را از شر یک دینامیت روشن که عمویش به وی متصل کرده بود نجات میدهد. سوکی و جوبی در توکیو با جادوگر نیکسیرت مو سپیدی به نام Tenkai Nankobo رو بهرو میشوند که در تلاش است نیروهای Genma را نابود کند. تنکای نانکوبو نیز به قهرمان داستان میپیوندد. به گفته او آنها باید فردی به نام روبرتو که اصلیتی اسپانیائی دارد را از قصر ساوایاما نجات دهند. افراد گروه وارد قصر ساوایا شده و روبرتو را در زیرزمین آنجا مییابند. روبرتو به سوکی میگوید که برای نابودی یک دشمن قدیمی به نام Luis به ژاپن آمده و تنها هدفش کشتن اوست. آنها پس از مشکلات بسیار و نبردهای پیاپی با شیاطین در نهایت به کمک اوهاتسو از قصر ساوایا خارج میشوند. اوهاتسو که از اهداف شوم و شیطانی هیدیوشی با اطلاع شده به قهرمانان داستان میپیوندد. این پنج تن بالاخره خود را به کیتو (اقامتگاه هیدیوشی) میرسانند. هیدیوشی در حالیکه خواهر سوکی (یودا) را در نزد خود دارد برای آخرین بار از قهرمان ما میخواهد که به او بپیوندد. سوکی عزم خود را جزم کرده و به طرف هیدیوشی حملهور میشود اما او که آکنده از نیروهای اهریمنی است طلسمی مرگبار بهسوی سوکی روانه میکند. تنکای به کمک آمده و در آخرین لحظه او را نجات میدهد...
مدتی از این ماجرا میگذرد. سوکی، جوبی، تنکای، روبرتو و اواتسو به کمک راهنمائیهای مینوکیچی و پس از نابودی بسیاری از فرماندهان ارشد هیدیوشی نظیر میتسوناری، مونانوری و.. پا به کوهستان هیئی میگذارد. هیدیوشی همانند نوبوناگا هیولائی مکانیکی خلق کرده تا بتواند سوکی و یارانش را از میان بردارد ولی نه تنها هیولای مکانیکی او بلکه مجسمه Genma هم در مقابل همت و اتحاد قهرمانان ما کاری از پیش نمیبرد. هیدیوشی و همسرش در آخرین لحظه بالاخره بهخود میآیند. نیروی Genma که روح آنها را اسیر خود کرده بود نابود میشود ولی... دیگر دیر شده است، زخمها و جراحت وارد آمده بر اندام هیدیوشی بیش از اندازه عمیق است...
ولی مرگ او پایان ماجرا نیست. یکی از مریدان هیدیوشی با آخرین توان خود نطفه شیطان را احضار میکند. سوکی به سامورائی اهریمنی تبدیل شده و در آسمان به جنگ او میرود. پس از یک نبرد سخت سوکی پیروزمندانه به پیش یاران خود باز میگردد اما... غریبهای که از ابتدای داستان نظارهگر ماجراست توسط گوی جادوئی اهریمن به گروه Oni حملهور میشود. هیچ نیروئی به او کارگر نیست نه خنجرهای جوبی، نه مشتهای آهنین روبرتو، نه تیرهای اسلحه اوهاتسو و... ولی سوکی با نهایت فداکاری (با وجودی که میداند نزدیکشدن به او یعنی مرگ) خود را به وی رسانده و شمشیرش را در بدن لوئیس فرو میکند...
سوکی توسط نیروهای پاک و بهشتی Oni به آسمان فراخوانده میشود، Genma برای همیشه از بین میرود و آرامش و امنیت یکبار دیگر بر مردم دنیا لبخند میزد. آیا این پایانی بر افسانهٔ اونیموشاست؟
هیچ خبری راجع به ساختهشدن شمارهٔ بعدی اونیموشا تا با امروز منتشر نشده و ظاهراً طلوع رویاها را باید پایانی بر این سری قلمداد کرد. کنسول PS۲ همانند برادر بزرگتر خود یعنی PS۲ نیاز مبرمی به یک ناجی دارد و مسلماً یک اونیموشای جدید میتواند او را از بحرانی که از ابتدای حیاتش با آن دست و پنجه نرم میکند نجات دهد، مأموریتی که قسمت دوم بازی گنجی یعنی Genji۲ نتوانست از عهدهٔ آن برآید.
احسان صادقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست