جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

جلوه های رنگارنگ طبیعت در رباعیات خیام


جلوه های رنگارنگ طبیعت در رباعیات خیام

شهرت خیام نیشابوری در ادبیات به جهت سرودن رباعی است شک نیست که شاعران فارسی زبان پیش از او به سرودن رباعی پرداخته اند اما پس از او قالب رباعی در اختیار محتوای خیام وار قرارمی گیرد

شهرت خیام نیشابوری در ادبیات به جهت سرودن رباعی است؛ شک نیست که شاعران فارسی زبان پیش از او به سرودن رباعی پرداخته اند اما پس از او قالب رباعی در اختیار محتوای خیام وار قرارمی گیرد. کلامش سراسرشورانگیز، لطیف، ساده وروان است. سروده های این شاعردر حکم کارنامه مردی است شیفته رازهستی.

رباعیاتی که جلوه گاه طبیعت وانسان است طبیعتی که همه چیز آن، حس دارد و ودرآن ابر، باد، گل وگیاه ونسیم، شکوفه وخاک همه وهمه روح دارند وهمه فکرمی کنند. هرجانور یا پرنده ای پیام آور فکری است وآنچه دررباعیاتش به صورت ظاهر، خیالات شاعری می نماید درواقع تنبه وتذکر به نکات ودقایق است.

خیام ازدانشمندان وحکما وریاضی دانان اواخرقرن پنجم واوایل قرن ششم است. در دوران حیاتش به شاعری شهرت نداشته وبیشتراورا به عنوان دانشمند وفیلسوف یاد می کنند. قدیمی ترین کسانی که ازخیام به عنوان شاعرسخن گفته اند «شهرزوری»ودیگر «شیخ نجم الدین رازی» می باشند. رباعی قالبی است که درچهار مصراع کوتاه، بلند ترین مفاهیم را بیان می کند. اوافکارواندیشه های فلسفی را با زبانی شیوا وروان ودلکش بیان می کند. درکلامش نه تکلف های قصیده سرایان دیده می شود ونه استعارات ومبالغات شاعران عصر. از اشعار او، سراسر بوی صفا و راستی شنیده می شود. صدق وصفای کسی که ریاورزی وپرده پوشی نمی کند وهرچه را به حس وعقل خود در می یابد بدون بیم وهراس وبی هیچ ریا بیان می دارد. سبزه را می بیند وفورا متنبه می شود که این سبزه ازخاک رسته وآنچه امروزخاک است ، دیروز تن و اندام مردمان بوده است. به کاخ می نگرد وبه یاد می آورد که دراین کاخ شاهان می زیسته اند وامروزقرارگاه وحوش وطیور است. آسمان وستارگان را می بیند وبه فکرفرو می رود که سرگردانی این اجرام برای چیست ومدبر آن ها کیست؟

ازدیگرخصایص خیام ، ذوق لطیف وحس عمیق اوست؛ بااینکه قصد شاعری ندارد از دیدن مناظر زیبای طبیعی وگل وسبزه وشام وبامداد، مهتاب وابر وباران بی اختیار طبعش به اهتزاز درمی آید و تفکراتش را در قالب رباعی بیان می کند.

چنانکه عالمی ازصفا وطراوت درنظرجلوه گر می سازد. خیام دروصف طبیعت به همان اندازه که احتیاج دارد با چند کلمه کوتاه محیط ووضع را مجسم ومحسوس می کند آن هم درزمانی که شعر تحت تاثیر و تسلط عرب، یک نوع اظهارفضل وتملق گویی خشک و بی معنی شده بود وشاعران کمیابی که ذوق طبیعی داشتند برای یک گلبرگ ویا یک قطره ژاله به قدری اغراق می گفته اند که انسان راازطبیعت بیزارمی کردند.

درحقیقت می توان گفت که طبیعت وذکر عناصر آن دررباعیات خیام وسیله ای است برای دست یابی به هدفی والاتر. ابزاری که ازآن برای بیان افکار وعقاید فلسفی خود به خوبی بهره می جوید. سخن نمی گوید مگربرای اینکه نکته ای را که بخاطرش رسیده ،ابراز کند. دنبال سخنوری ولفاظی نیست. همه مستغرق فکرخویش است وبه ایجاز وکم سخنی که شیوه اوست اکتفاء می کند. آنجا که با دیدن ویرانه های کاخ بهرام ولانه گزیدن آهوان و روبهان درآن، به یاد عظمت گذشته مردمان می افتد که امروز ازآن هیچ برجای نمانده است. به بزرگان وتمام آدمیان هشدار می دهد که زندگی ظاهری بشر با همه شکوه وجلالش تمام خواهد شد وحتی چه بسیارتمدن های بزرگی که امروزه تنها نامی ازآن ها برجای مانده است.

خیام حکیم با لطافت وظرافت مخصوصی که در نزد شعرای دیگر کمیاب است، طبیعت را حس کرده و با یک دنیا استادی آن را وصف می کند. او روزی بهاری با هوایی معتدل را توصیف می کند که باران، گرد از رخسار گل های باغ شسته وبلبل درچنین هوای لطیفی ودرکنارگل زرد به نغمه سرایی پرداخته است. روزی است خوش وهوا نه گرم است ونه سرد.

ابراز رخ گلزارهمی شوید گرد بلبل به زبان حال خود با گل زرد

فریاد همی کند که می باید خورد (۱)

درادب فارسی ازایام جوانی به بهارزندگی بسیاریاد شده است اما خیام به طرززیبایی از سپری شدن جوانی ورسیدن ایام پیری سخن می گوید وآن را به پرنده طربناک وتیز پروازی مانند می کند که آمدن ورفتن آن را کسی متوجه نمی شود.

افسوس که نامه جوانی طی شد وآن تازه بهار زندگانی وی شد

آن مرغ طرب که نام او بود شباب فریاد ندانم که کی آمد کی شد؟

گاه ازدیدن ابربهاری وگریستن آن برسرسبزه وگل ها به یاد زندگی ومرگ آدمی می افتد وبا خود چنین زمزمه می کند« که پس ازمرگ چه کسی برسبزه وخاک وجود ما خواهد گریست.

ابرآمد وبازبرسر سبزه گریست بی باده گلرنگ نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟

و یا با تماشای لاله سرخ رو و بنفشه سیه جامه به یاد سرخی خون شهریاران وخال رخ مهررویان می افتد ومی گوید :

درهردشتی که لاله زاری بوده است ازسرخی خون شهریاری بوده است

هرشاخ بنفشه کززمین می روید خالی ست که بررخ نگاری بوده است (۲)

شاعرآنگاه که می خواهد ازسپری شدن سریع عمروگذشت ایام سخن گوید ازآب وباد مدد می جوید؛ آبی که ازجویبارمی گذرد ودیگرنمی توان آن را بازآورد ویا بادی که به سرعت ازدشت می گذرد. این مضمون درشعرشاعران ایرانی وعرب فراوان آمده است اما آنچه خیام می گوید با دیگران متفاوت است.

این یک ودووسه روزه نوبت عمرگذشت چون آب به جویبار وچون باد به دشت

هرگزغم دوروز مرا یاد نگشت روزی که نیامده است روزی که گذشت

واین مصداق کلام حضرت علی (ع) می باشد که می فرماید : « مومن، حسرت دولحظه را نمی خورد یکی گذشته که ازدست داده است ودیگری آینده که نیامده است وتنها به فکرحال است» .(۳)

سبزه کنارجویباراو را به یاد خفتگان درخاک می اندازد که ازاین سبزه روییدند واز این رو می خواهد که سبزه ها را به احترام خفتگان درخاک پایمال نکنیم.

هرسبزه که برکنارجویی رسته است گویی زلب فرشته خویی رسته است

پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی کان سبزه زخاک لاله رویی رسته است (۳)

یکی دیگرازعناصرطبیعت که خیام دراشعارخود ازآمدن آن مدد جسته است خاک می باشد. خاکی که آدمی ازآن آفریده شده است وبه آن بازمی گردد. وخلقنا الانسان من الطین . او خاکی را که درزیرپای رهگذران لگد کوب می شود رخسار واندام زیبارویی می داند که درآن خاک مدفون گشته است ویا خشتی که دربنای کنگره ایوان به کاررفته است انگشت وسرصاحبان قدرتی می بیند که زمانی مالک آن بنای پرجلال وشکوه بوده اند. آری! خیام این چنین شاه وگدا را درمقابل مرگ بیان می دارد.

خاکی که به زیرپای هرنادانی است کف صنمی وچهره جانانی است

هرخشت که برکنگره ایوانی است انگشت وزیر یا سرسلطانی است (۴)

درمجموع ازآنچه گفته شد درمی یابیم که خیام بسیارخوب توانسته است ازجلوه های گوناگون ورنگارنگ طبیعت ومخلوقات دربیان افکارواندیشه های فلسفی خود، بهره بگیرد. رباعیات او به قدری ساده، طبیعی وبه زبان دلچسب ادبی گفته شده است که هرکس را شیفته آهنگ وتشبیهات زیبای آن می نماید.

خیام قدرت ادای مطلب را به اندازه ای رسانیده که گیرندگی وتاثیرآن حتمی است و انسان را به حیرت می اندازد. زبان ساده او به همه اسرار صنعت خودش کاملا آگاه است وبا کمال ایجاز به بهترین طرزی شرح می دهد.

نفوذ کلام، آهنگ دلفریب، نظرموشکاف، وسعت قریحه وفکر، زیبایی بیان، سرشاری تشبیهات ساده وازهمه مهم تر استفاده بسیار لطیف وظریف اوازعناصر طبیعت از ویژگی های شاخص اشعاراوست؛ بطوریکه امروزه هرایرانی، «رباعی» را با خیام می شناسد.

محمد طالبی

منابع وماخذ :

۱ - رباعیات خیام، تصحیح مقدمه وحواشی، محمدعلی فروغی - ویرایش : بهاءالدین خرمشاهی،زمستان۱۳۷۳، انتشارات نامید

۲ - شه وری، احمد، تحقیق درافکاروبازتاب جهانی آثارحکیم عمرخیام نیشابوری، ۱۳۸۱، نشرهمراه

۳ - یوسفی، غلامحسین، چشمه روشن - انتشارات علمی، ۱۳۸۰،تهران

۴ - شفیعی کدکنی، محمدرضا، صورخیال درشعرفارسی، ۱۳۷۵، چاپ پژمان، تهران