شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
آواهای ماندگار
این روزها کمتر کارگردانی است که ساعاتی را به فکر کردن در مورد انتخاب آهنگساز موسیقی فیلمش اختصاص ندهد. کمتر کسی است که همچون بهرهگرفتن از بازیگران چهره و نامآشنا از تاثیر بهسزای موسیقی فیلم بر مخاطبانش آگاه نباشد. تصور کنید لحظه بیرون آمدن از سالن سینمایی را که در آن «از کرخه تا راین» را تماشا کرده بودید یا ملودیهای ماندگار منفردزاده را روی فیلمهای کیمیایی به یاد بیاورید. منفردزاده قریحهای رها و پربار داشت و کیمیایی نیز شناخت خوبی از مقوله موسیقی فیلم. از تلاقی این دو ذهن بسیار نزدیک به هم، موسیقیهای فراموش نشدنی قیصر، رضا موتوری، داش آکل و گوزنها است. موسیقیهایی که برای نخستین بار به آهنگساز فیلم در سینمای ایران شهرت و اعتباری دستکم به اندازه کارگردان بخشید.
علیرغم اینکه بسیاری پیرو این نظریهاند که موسیقی فیلم نباید روی فیلم سوار باشد و بیش از حد به بعد حسی آن کمک کند اما حداقل در سالهای اخیر در جوایزی که به موسیقی فیلمهای ایرانی و خارجی اهدا میشود شاهد این هستیم که دقیقا به چنین موسیقیهایی توجه میشود.
به هر حال از دوران باستان تاکنون، موسیقی جزو لاینفک نمایش بوده است. با اختراع عظیم برادران لومیر و رونق و گسترش صنعت سینما، موسیقی نمایش، جلوهای دیگر پیدا کرد که موسیقی فیلم نام گرفت. رونق سینما سبب شد که موسیقی فیلم کارکردهای جدیدی پیدا کند. موسیقی فیلم فضا ایجاد میکند، همراه با جریان و پیشرفت یک فیلم حرکت کرده و آن را توصیف میکند و تخیل و احساس بیننده را برمیانگیزد. موسیقی فیلم پلی میان صحنههاست. موسیقی انتقال از یک وضعیت به وضعیت کاملا متضاد را آسان میکند. پنج سال بعد از این اختراع بزرگ، ایرانیان با سینما آشنا شدند. سال ۱۲۷۹ هجری شمسی، مظفرالدین شاه به فرنگ سفر میکند و از دیدن تصاویر متحرک بر روی پرده متعجب میشود. پس از آشنایی شاه با سینماتوگراف، وی میرزا ابراهیمخان عکاس باشی را مامور خرید یک دستگاه سینماتوگراف میکند. سینما بهیادماندنیترین سوغات مظفرالدینشاه برای اهالی کاخ و سایر مردم شد. میرزا ابراهیمخان نیز قبل از بازگشت، تصاویری از مردم فرنگ ضبط کرده و با خود به ایران میآورد. سینما ابتدا در اختیار خاندان سلطنتی و اعیان شهر بود.
ولی با ساخت اولین سالن نمایش توسط میرزا ابراهیمخان صحاف باشی، کمکم این سوغات بهیادماندنی در بین مردم جایی برای خود باز کرد و همهگیر شد.
● نخستین فیلمبردار حرفهای سینمای ایران
«خان بابا معتضدی» است و مهمترین فیلم ضبط شده توسط وی «مجلس مؤسسان» میباشد که در سال ۱۳۰۴ فیلمبرداری شده است. تا سال ۱۳۱۳ فیلمهای ساخته شده در ایران همگی صامت بودند.
سینمای «علی وکیلی» با نام گراندسینما، اولین سینمایی بود که بهطور مرتب روزهای دوشنبه و جمعه فیلمهای تاره نمایش میداد. وکیلی برای ایجاد تنوع و جذابیت برای هر سینما ارکستری بهوجود آورد. آنها قبل از نمایش در فاصله بین پردهها و در حین نمایش فیلم در جلوی پرده سینما، آهنگهای ایرانی مینواختند. چند سال بعد در سینما ایران، گرامافونی زیر پرده نصب شد که قبل و بعد از نمایش، صفحههای موسیقی غیرایرانی پخش میکرد. از این سال به بعد، آهنگسازان بیشماری برای فیلمها موسیقی نوشتند. از آن جمله میتوان به فیلمهای «چشمهای سیاه» با آهنگی از امیر حسینی (۱۳۱۵)، «لیلی و مجنون» با آهنگسازی علینقی وزیری (۱۳۱۶) و «توفان» با آهنگی از روحلله خالقی و ابوالحسن صبا (۱۳۲۶) اشاره کرد.اما به صورت حرفهای، اولین موسیقی متن توسط «مرتضی حنانه» برای فیلم «دجله» در سال ۱۳۳۳ ساخته شد و در سال ۱۳۴۸، «اسفندیار منفردزاده» با موسیقی فیلم «قیصر» به این نوع موسیقی رسمیت بخشید. متأسفانه از سال ۱۳۰۹ به بعد - تا پیروزی انقلاب اسلامی- تقریباْ تمام فیلمها از عنصر آواز و رقص برای فروش بیشتر و جلب نظر مردم بهره جستند، بدون آنکه به ارتباط میان موضوع فیلم و موسیقی آن توجه کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موسیقی فیلم جایگاه ویژه خود را پیدا کرد. بهطوری که امروز کمتر شاهد نمایش فیلمی بدون موسیقی متن یا با استفاده از موسیقی خارجی هستیم.به هر روی موسیقی فیلم، با آن تعریفی که در همه جای دنیا مرسوم است، از قدمت چندانی در سینمای ایران برخوردار نیست. در حالیکه نخستین فیلم ایرانی آبی و رابی در سال (۱۳۰۹)ساخته شده است، نخستین موسیقی فیلم ایرانی به معنای خاصش در سال (۱۳۳۳) و توسط مرتضی حنانه برای فیلم عروس دجله ساخته شده است و این دقیقا زمانی است که ۲۰ سال از زمان ورود صدا به صنعت سینما گذشته است. با این حال تا پیش از این فیلم، فیلمهای ایرانی به اشکال و انواع مختلف از موسیقی بهره جستهاند؛ اما این موسیقیها، به مفهوم امروزی که از موسیقی فیلم سراغ داریم، موسیقی فیلم خوانده نمیشدند؛ یعنی اینکه اختصاصا برای فیلم ساخته نمیشدند، بلکه مجموعهای از قطعات غربی، ایرانی، عربی و هندی بودند که برای آن فیلم بهخصوص برگزیده میشدند.
ابراهیممرادی در سال ۱۳۱۳، اولین فیلم ناطق سینمای ایران را با عنوان «بوالهوس» ساخت. در این فیلم نیز مانند فیلمهای صامت، نوازنده در زیر پرده به اجرای موسیقی میپرداخت. نخستین فیلم ایرانی که موسیقی متن داشت، « شیرین و فرهاد» ساخته عبدالحسین سپنتا بود که برای ساختن موسیقی آن، از کارهای «مصطفی نوریانی» نوازنده ویولون استفاده شد.
● شیرین وفرهاد ساخته سپنتا
نخستین فیلمی که با این رویه صاحب موسیقی شد، شیرین و فرهاد ساخته سپنتا (۱۳۱۴) است. در این فیلم از تکنوازی ویولن مصطفی نوریانی استفاده شده است ضمن اینکه ایران دفتری نیز ترانههای آن را خوانده است. پس از آن مرحوم سپنتا در دو فیلم بعدیاش لیلی و مجنون و چشمهای سیاه از موسیقیدان برجسته آن دوره کلنل علینقی وزیری برای گزینش و حتی اجرای قطعات موسیقی بهره جست. بدین ترتیب میتوان این دو فیلم را نخستین فیلمهای ایرانی دانست که در آن از مشاور موسیقی به شکل حرفهای استفاده شده است. اما همانگونه که در بالا اشاره شد، موسیقی فیلم در سینمای ایران با موسیقی مرتضی حنانه برای فیلم عروس دجله متولد میشود. مرتضی حنانه دانشآموخته رشته موسیقی در ایتالیا بود و به خاطر ذهنیت نوگرا وخلاقی که داشت، به شکلگیری و پاگیری موسیقی فیلم در ایران و سپس گسترش آن کمک شایانی کرد. اما فقر فنی و زیباشناختی صنعت سینمای ایران به حدی بود که تا سالها پس از زایش موسیقی فیلم، همچنان به موسیقی فیلم به عنوان عنصری تزئینی و کم اهمیت مینگریست. کارگردانان و البته تهیهکنندگان ایرانی ترجیح میدادند به جای صرف هزینه برای ساخت موسیقی اوریژینال برای فیلم، از ترانهها و قطعات مشهور و مأنوس برای مخاطبان آن دوره استفاده کنند. به همین دلیل در دهه (۱۳۳۰) به استثنای سه فیلم بهلول (۱۳۳۶) با موسیقی مرتضی حنانه، جنوب شهر (۱۳۳۷) با موسیقی هرمز فرهت و مروارید سیاه (۱۳۳۹) با موسیقی هوشنگ شهابی، در فیلمهای ایرانی همچنان از موسیقی انتخابی و ترانههای مشهور فارسی استفاده میشد. در این دهه بازیگر- خوانندگانی مثل دلکش، ویگن و ایران دفتری، از شهرت خاصی برخوردار بودند.
در این دهه ساموئل خاچیکیان، شاید نخستین فیلمسازی باشد که از جنبههای زیباشناختی و دراماتیک موسیقی (اگرچه به شکلی ابتدایی) در فیلمهایش استفاده میکند. او نقش بیانگر موسیقی را میشناخت و به همین دلیل با انتخاب قطعات خاصی (عمدتا غربی)، تعلیق و هیجان صحنههای فیلمهایش را تشدید میکرد.
سالهای اولیه دهه (۱۳۴۰) نیز وضعیتی بسان دهه قبل داشت. در این سالها همچنان موسیقی فیلم، نقشی تزئینی و حاشیهای داشت. تهیهکنندگان ترجیح میدادند آوازها و تصنیفهای مشهور فارسی را جایگزین موسیقی کنند، غالب فیلمها بدون استثنا از ترانه برخوردار بودند. یکی از لوکشینهای ثابت و همیشگی فیلمهای آن دوره، کابارهها و کافهها بود. این لوکشینها عموما به این خاطر انتخاب میشد که دست کارگردان برای گذاشتن چند ترانه و تصنیف باز باشد. اگر چه فیلمهای آن دوره کمتر به چنین منطقهایی پایبند بودند و حتی فیلمهایی که بستر حوادث شان روستا و دهات عقب افتاده بود، نیز حاوی تصنیفها و ترانههایی مشهور بودند. در این دوره عارف، آغاسی و عهدیه، خوانندگان محبوبی بودند که صدایشان زینت بخش فیلمهای آن دوره بود. اما از نیمه دوم دهه (۱۳۴۰)موسیقی فیلم در سینمای ایران با تحول چشمگیری روبهرو شد. این تحول مرهون دو آهنگساز است: فرهاد فخرالدینی و بالاخص اسفندیار منفردزاده. فرهاد فخرالدینی در سال (۱۳۴۷) برای فیلم شوهر آهوخانم که فیلمی متفاوت در عرصه تولیدات فیلم فارسی بود، موسیقی متفاوت و در عین حال تأثیرگذاری ساخت. فخرالدینی علاوه بر برخورداری از دانشی نسبتا گسترده در زمینه موسیقی جهانی بر موسیقی محلی و سنتی ایران نیز احاطه کامل داشت. حاصل تلاقی این دو، موسیقی ساده و در عین حال بجای او برای فضای ساده و صمیمانه فیلم است. اما مسلما بیشترین و ماندگارترین تأثیر موسیقی فیلم بر تاریخ سینمای ایران، موسیقی اسفندیار منفردزاده برای فیلم قیصر (۱۳۴۷) است. منفردزاده جوان با خلق ملودیهایی شنیدنی که هم بار عاطفی قوی داشت و هم بار حماسی تأثیرگذار، در خلق دنیای قهرمان فیلم کیمیایی تاثیری تعیینکننده گذاشت.موفقیت و فروش فوقالعاده این فیلم باعث گسترش موسیقی فیلم، به عنوان جزو و عنصری تعیین کننده در فیلمهای ایرانی شد. برای نخستین بار تماشاگر ایرانی، ملودیهای تازه موسیقی یک فیلم را زمزمه کرد و تهیهکنندگان فیلم فارسی دریافتند که موسیقی فیلم حتی در موفقیت تجاری یک فیلم نیز نقش تعیین کنندهای دارد. با اینحال همچنان در تیتراژ بیش از ۵۰ درصد فیلمهای ایرانی، نامی از آهنگساز فیلم دیده نمیشد. از آهنگسازان مشهور اواخر دهه (۱۳۴۰)و اوایل دهه (۱۳۵۰)علاوه بر نامهایی که ذکرشان رفت میتوان به شیدا قرچهداغی، واروژان، حسین واثقی، انوشیروان روحانی و فریدون ناصری اشاره کرد. در این میان دو نام از دو جهت کاملا متفاوت از اهمیت فراوانی برخوردارند، نخست حسین واثقی که در حد فاصل (۱۳۴۹)تا (۱۳۵۷)یعنی در حدود ۸ سال چیزی حدود ۶۶ موسیقی فیلم ساخته است، که این تعداد بر اساس درج نام او در تیتراژ فیلمها محاسبه شده است (چرا که نام او در تیتراژ برخی از فیلمهایی که برایشان موسیقی ساخته، ذکر نشده است). نکته جالب و حیرتانگیز دیگر در خصوص واثقی این است که او مطلقا از دانش موسیقی بیبهره بود و صرفا بر اساس گوش و به شکل غریزی موسیقی میساخته است.
● واروژان، بهیادماندنی و خاطره انگیز
اغلب قدیمیترها هنوز با آمدن نام موسیقی فیلم یاد واروژان میافتند. چهره دوم موسیقی فیلم ایران ، مرحوم واروژان هاخواندیان (۱۳۵۶ ـ ۱۳۱۹) است که نامش با عنوان واروژان در تیتراژ فیلمها میآمد. او تحصیلکرده کالجهای موسیقی در فرانسه و آمریکا بود. از قریحه فوقالعاده و کمنظیری برخوردار بود. کارش را با ساخت ملودی، تنظیم و ارکستراسیون برای موسیقی پاپ ایرانی در اواخر دهه (۱۳۴۰)آغاز کرد. او را یکی از معدود آهنگسازانی میدانند که مسیر موسیقی پاپ ایرانی را تغییر داده است. او بهخصوص از حساسیت فوقالعادهای در تنظیم و ارکستراسیون برخوردار بود و در این امر بیش از همه تحت تأثیر موسیقی جاز سرد آمریکایی و ملودیهای فراموش شده ارمنی بود.
نخستین موسیقی فیلم او در سال ۱۳۵۰ و برای فیلم رشید ساخته شد. اما شهرت او در عرصه موسیقی فیلم حاصل نغمههای فراموش نشدنیاش برای مجموعه تلویزیونی سلطان صاحبقران است. از دیگر آثار زیبا و فراموش نشدنی او میتوان به موسیقی فیلمهای دشنه (۱۳۵۱)، کندو (۱۳۵۴)، نازنین (۱۳۵۵) و صبح روز چهارم (۱۳۵۱) اشاره کرد. اما از نیمه دوم دهه (۱۳۵۰)دو چهره جوان که در سالهای بعد نقشی تعیین کننده در موسیقی فیلم ایرانی داشتند ظهور کردند: مجید انتظامی و کامبیز روشنروان. کامبیز روشنروان کارش را با ساختن موسیقی برای فیلم کوتاه مسافر آغاز کرد. ا و در دهه (۱۳۶۰)یکی از آهنگسازان مطرح و پرکار موسیقی فیلم شد.
● متاخرین
مجید انتظامی نیز که دانش آموخته موسیقی در اروپا بود کارش را با ساختن موسیقی برای فیلم کوتاه زال و سیمرغ آغاز کرد. نکته جالب درباره سالهای میانی دهه (۱۳۵۰)این است که به خاطر فعال شدن نهاد فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بسیاری از آهنگسازان فیلم معتبر و مطرح در سالهای بعدتر کارشان را باتجربه اندوزی در این نهاد آغاز کردند که انتظامی وروشن روان هم از این جملهاند. مرحوم بابک بیات نیز از دیگر آهنگسازان مهم و مطرح سینمای ایران است که کارش را با ساختن موسیقی برای فیلم شبه موزیکال حسن کچل در سال( ۳۴۹ ۱) آغاز کرد. اما پس از آن یکسره کارش را وقف موسیقی پاپ کرد، به طوری که کار بعدی او در زمینه موسیقی فیلم، غریبه (۱۳۵۱) است. در دهه (۱۳۵۰)بیات نیز همانند بسیاری دیگر از آهنگسازان فیلم در حال رفت و آمد پیوسته در دو قلمروی موسیقی فیلم و موسیقی پاپ بود. سبک او تحت تأثیر موسیقی غربی بود.
بیات بعدها در دهه (۱۳۶۰)و (۱۳۷۰)به یکی از تأثیرگذارترین و ماندگارترین آهنگسازان فیلم در ایران تبدیل شد.
در دهه (۱۳۵۰)آهنگسازان دیگری هم بودند که اگر چه کار اصلیشان آهنگسازی به شکل جدی و در عرصه موسیقی علمی - ملی بود، اما در زمینه موسیقی فیلم نیز دست به تجربیاتی زدند. علی رهبری موسیقیدان برجسته ایرانی به همراه احمد پژمان آهنگساز فرهیخته، موسیقی زیبا و متفاوت مجموعه تلویزیونی دلیران تنگستان را ساخت. یا لوریس چکناواریان رهبر ارکستر مشهور ایرانی تبار که نخستین موسیقی فیلمش را در سال (۱۳۴۲) برای فیلم «جدال در مهتاب» ساخته بود، در سال (۱۳۵۱)برای فیلم «بیتا »نیز موسیقی ساخت.
پس از انقلاب، موسیقی فیلم دیگر کاملا به بخش اصلی و تأثیرگذار فیلم تبدیل شد. در دهه (۱۳۶۰)آهنگسازانی همچون فریدون شهبازیان که تحت تأثیر موسیقی سنتی و ملی ایرانی کار میکرد حسن زندباف که موسیقیاش البته از برجستگی و ویژگی سبکی خاصی برخوردار نبود، محمدرضا علیقلی که در زمینهها و سبکهای مختلف کار میکرد، فریبرز لاچینی با پیانو و ملودیهای سبک و احساساتیاش، منصور تهرانی که بسیار پرکار بود و ناصر چشم آذر که تحت تأثیر سبک وسیاق موسیقی پاپ غربی بود، در کنار جوانان دهه (۱۳۵۰)، بابک بیات، مجید انتظامی، کامبیز روشنروان و قدیمیترهایی همچون مرتضی حنانه، چهرههای اصلی موسیقی فیلم در سینمای ایران هستند.
در این دهه موسیقی روشن روان برای گلهای داوودی (۱۳۶۴)، فرهاد فخرالدینی برای مجموعه سربداران (۱۳۶۲)، ناصر چشم آذر برای هامون (۱۳۶۸)، مجید انتظامی برای بایسیکلران (۱۳۶۷)، بابک بیات برای شاید وقتی دیگر (۱۳۶۷)، سیدمحمد میرزمانی برای دست نوشتهها (۱۳۶۵)، فریدون شهبازیان برای شیر سنگی (۱۳۶۵) از قوت و ماندگاری بیشتری برخوردار است. در دهه (۱۳۷۰)و با افزایش تهیه و تولید فیلم در سینمای ایران، نسل جدیدی از آهنگسازان پا به عرصه موسیقی فیلم گذاشتند. برخی از این آهنگسازان، در عرصه موسیقی سنتی چهرههایی نامدار و بسیار معتبر بودند که با حضورشان در عرصه سینما، تلاش کردند تا عناصر موسیقی سنتی و ملی را با هارمونی و فرمهای موسیقی جهانی درهم بیامیزند و موسیقی متناسب با سینمای نوین ایران خلق کنند.
حسین علیزاده که از آهنگسازان برجسته موسیقی سنتی ایرانی است، ادامه تجربیات خود در عرصه موسیقی پلی فونیک ایرانی در دهه(۱۳۶۰)را به عرصه موسیقی فیلم کشاند. او در این دهه موسیقی فیلمهایی چون دلشدگان (۱۳۷۰)، گبه (۱۳۷۴)، ایران سرای من است (۱۳۷۸) و زمانی برای مستی اسبها (۱۳۷۸) را ساخت، فیلمهایی که عمدتا به جشنوارههای بینالمللی راه مییافت و به نوعی موسیقی وی، بیانگر فضای موسیقی جدی ایرانی بود. محمدرضا درویشی پژوهشگر و موسیقیدان برجسته نیز در این مسیر گام برداشت.
او نیز برای فیلمهایی همچون کیسه برنج، سفر قندهار (۱۳۷۹) و تخته سیاه (۱۳۷۸) موسیقی ساخت. تلقی این دو آهنگساز برجسته ترکیب نغمهها و ملودیهای ایرانی با فرم و هارمونی غربی و در نتیجه معرفی موسیقی ایرانی در بستر موسیقی علمی و بینالمللی بود، به تعبیری موسیقی آنها تابع همان ذهنیتی بود که فیلمهای جشنوارههای ایرانی در سالهای (۱۳۷۰)دنبال میکردند، یعنی رسیدن به زبانی ملی و بومی دربستری جهانی.
اما در زمینه سینمای داستانی و بدنه اصلی سینمای ایران نیز آهنگسازان جوانی در این دهه مطرح شدند که کیوان جهانشاهی، کارن همایونفر و پیمان یزدانیان شناختهشدهترین و موفقترین آن هستند. کیوان جهانشاهی با ساخت موسیقی برای فیلم سایههای هجوم (۱۳۷۱) کارش را در زمینه سینمای حرفهای آغاز کرد. پس از آن او برای فیلمهای پری (۱۳۷۳) و لیلا (۱۳۷۵) هر دو ساخته داریوش مهرجویی موسیقی ساخت که برایش موفقیتهای فراوانی به همراه آورد.کارن همایونفر، نیز از دیگر آهنگسازان جوان در زمینه موسیقی فیلم که با ساخت موسیقی برای فیلم سلطان (۱۳۷۴) به شهرت رسید. پیمان یزدانیان نیز از دیگر آهنگسازان جوانی است که در خارج از کشور تحصیل کرده است و در اواخر دهه ۱۳۷۰ با ساخت موسیقی برای فیلم باد ما را خواهد برد (۱۳۷۸) ، آب و آتش (۱۳۷۹) و از کنار هم میگذریم(۱۳۷۹) خود را به عنوان استعدادی تازه به سینمای ایران شناساند.
● موسیقی فیلم؛ عنصر دراماتیک
در این دهه چهرههای قدیمیتر موسیقی نیز همچنان به فعالیت خلاقه و پردامنه خود ادامه میدادند. موسیقی فیلم در اواخر دهه (۱۳۷۰)دیگر به عنصری جدی و کاملا دراماتیک در سینمای ایران تبدیل شده بود. هرچند که با نگاهی کلی به فیلمهای تاریخ سینمای ایران در مییابیم که فیلمسازان ایرانی در غالب موارد شناخت چندانی نسبت به موسیقی نداشتهاند و به همین دلیل ساخت موسیقی فیلمهایشان را به آهنگساز میسپردند.
دقیقا به دلیل عدم نظارت خلاقه کارگردان بر فرآیند آهنگسازی،آهنگساز موسیقی فیلم در سینمای ایران، در بیشتر موارد بیش از آنکه در راستای عناصر نمایشی و زیباشناختی فیلم باشد، ساز خود را زده است. ضمن اینکه کمبود چشمگیر نوازنده حرفهای در ایران باعث شده است موسیقی فیلم ایرانی، بسیار محدود و مقید به کمبودها باشد. از ارکستراسیونهای عظیم و جدی در موسیقی فیلم ایرانی خبری نیست؛ چرا که هر چه تعداد نوازندهها بیشتر باشد، هزینه آهنگسازی نیز بیشتر میشود و به همین دلیل آهنگسازان ترجیح میدهند با سینتی سایزر و صداهای مجازی، کمبودهای ارکستراسیون را جبران کنند، که این در بیشتر موارد نتایج چندان خوشایندی به همراه ندارد. در تاریخ پرفراز و نشیب سینمای ایران، شاید تنها موردی که نشاندهنده همکاری خلاقه کارگردان- آهنگساز است (مشابه آنچه در سینمای جهان مرسوم است)، همکاری مسعود کیمیایی و اسفندیار منفردزاده در سالهای( ۱۳۴۸)تا( ۱۳۵۷)باشد. کیمیایی و منفردزاده به چنان درک متقابلی از هنر همدیگر رسیده بودند که توانستند ماندگارترین نوع همکاری هنری در تاریخ سینمای ایران را خلق کنند.
متأسفانه بررسی تاریخ سینمای ایران، نمونهای دیگر به ما ارائه نمیدهد و این برای سینمایی با قدمت بیش از ۷۰ سال، بسیار اندک و ناچیز است.
سمیه قاضی زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست