جمعه, ۱۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 7 March, 2025
معضل تامین منابع مالی تئاتر

این پرسش فرهنگی- اقتصادی كه «بودجه و منابع مالی هنرهای نمایشی در یك كشور از كجا تامین میشود؟» ما را وادار میسازد كه الگوهای شناختهشده را در این حوزه مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم در این یادداشت كوتاه، با اشاره به متفاوت بودن سیاست اقتصادی در عرصه فرهنگ و هنر با سیاست اقتصادی در دیگر حوزهها، راههای متنوع تامین منابع مالی برای تئاتر در دیگر كشورها را مورد بحث قرار میدهیم.
از آنجا كه درآمد و سودآوری در سرمایهگذاری فرهنگی، فوری و مادی نیست و تاثیر چنین سرمایهگذاریهایی در سالهای بعد مشخص میشود، بسیاری از سازمانها و نهادهای فرهنگی- هنری (كه عموما غیرانتفاعی هستند) نیاز مبرم و جدی به حمایت مالی و سوبسید دولت و كمكهای بلاعوض كمپانیهای خصوصی و افراد خیر و فرهنگدوست دارند تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند.
تاثیر و سودآوری تولیدات هنری و فرهنگی در سالها بل دهههای بعد قابل تشخیص و ارزیابی خواهد بود. ذكر این نكته نیز ضروری است كه تعداد و درصد علاقهمندان به فعالیتهای فرهنگی و هنری با درجه سواد و تحصیلات و همچنین با سطح درآمد افراد رابطه مستقیم دارد.
در یك همهپرسی از تماشاگران هنرهای نمایشی كه از سوی سازمان «US.NEASURVEY» در سال ۱۹۹۷ در نیویورك انجام شد، معلوم شد كه درصد تماشاگران باسواد (دارای تحصیلات دانشگاهی) و با درآمد بالا، بهخصوص تماشاگران تئاتر، باله، اپرا و اركستر سمفونی، بسیار بالاتر از دیگر افراد است. طبق این همهپرسی بیش از ۵۰ درصد از تماشاگران این هنرها را افراد تحصیلكرده و دارای شغلی نسبتا پردرآمد تشكیل میدهند.
نتیجه این همهپرسی ما را به این حقیقت آگاه میكند كه هر چقدر افراد تحصیلكرده و بافرهنگ و فارغ از دغدغههای اقتصادی در یك جامعه بیشتر باشد، به همان نسبت طرفداران و مشتاقان هنرهای نمایشی در آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود.
حال از دید یك اقتصاددان صرف ممكن است كه تولید انبوه در تئاتر و فروش خوب گیشه از طریق دعوت سوپراستارهای سینما به صحنه، راه مناسبی برای بالا بردن تعداد تماشاگران و ارتقای درآمدزایی این هنر به نظر برسد، در حالیكه از دید یك كارشناس فرهنگی، چنین رشد كمی (بدون در نظر گرفتن اعتلای كیفی و هنری) میتواند ضرر و زیان فرهنگی در درازمدت را به دنبال داشته باشد.
تشویق به اندیشهورزی و تولید فكر از اهداف مهم هر حركت فرهنگی است. پیشرفت و توسعه فرهنگی در هر جامعهای نه تنها منعكسكننده هوش و تفكر خلاق افراد آن است بلكه همچنین انعكاسدهنده ارزشهای تاریخی، اخلاقی و انسانی آن جامعه است و به همین سبب است كه به عنوان مثال، ابراز آزادانه اندیشه و احساسات در برخی اشكال هنری مانند باله، اپرا، اركستر سمفونی یا موسیقی جاز در یك جامعه بدون توجه به اعتلای فرهنگی افراد و در یك شرایط غیردموكراتیك نمیتواند رشد كند.
با این همه، پرسش همچنان باقی است كه منابع مالی این تولیدات هنری از كجا و توسط چه كسانی تامین میشود؟ در كشورهای اروپایی و آمریكایی، كمكهای مالی به گروهها و نهادهای فرهنگی- هنری نه تنها از سوی دولت مركزی بلكه بیش از دولت، از سوی كمپانیهای خصوصی و افراد خیر و هنردوست صورت میگیرد و در نتیجه منابع مالی از راههای گوناگون تامین میشود كه خلاصه آن به شرح زیر است:
۱) كمك مستقیم دولت مركزی به فعالیتهای فرهنگی- هنری مثلا در ایالات متحده، سازمانی به نام مركز حمایت از هنرها «The Endowment Center for the Arts» وجود دارد كه بودجه سالیانه آن در سال ۲۰۰۶ مبلغ ۱۲۴ میلیون دلار و در سال ۲۰۰۷ به ۱۲۸ میلیون دلار ارتقا پیدا كرد.
با این همه، بودجه مورد تقاضا برای این مركز ۱۶۸ میلیون دلار بود كه به كمك بنیادهای فرهنگی خصوصی و افراد خیر تا سقف ۱۷۰ میلیون دلار تامین شد. اما این مركز تنها یكی از منابع كمكهزینه به هنر و هنرمندان است. در كنار و به موازات آن دهها بنیاد فرهنگی خصوصی مثل بنیاد راكفلر و همچنین بیش از ۵۰ مركز فرهنگی ایالتی همهساله با گرانتها (كمكهای بلاعوض) و بورسهای اهدایی از فعالیتهای فرهنگی- هنری حمایت میكنند.
۲) طبق اصل ۵۰۱ (بخشC و بند ۳) قانون مالیات در آمریكا تمام كمپانیها و شركتهای خصوصی میتوانند به همان نسبت كه به فعالیتهای فرهنگی كمك میكنند از تخفیف مالیات سرانه بهرهمند شوند. به همین دلیل جای تعجب نیست اگر ببینیم شركت تلفن MCI یا ATT در مواردی با یك ژست فرهنگی گرانت قابل توجهی را به یك موزه، گالری یا تئاتر اختصاص میدهد و وجهه فرهنگی كسب میكند.
بدین طریق، بسیاری از كمپانیهای بزرگ و ثروتمند با حمایت از فعالیتهای فرهنگی، هم برای خود پرستیژ كسب میكنند، هم از پرداخت بخشی از مالیات سرانه معاف میشوند و هم در عمل به رشد تولیدات فرهنگی- هنری كمك میرسانند.
۳) كمكهای افراد خیر و فرهنگدوست كه تعداد آنها در اروپا، آمریكا و كانادا كم نیست، از دیگر راههای تامین منابع مالی فرهنگ و هنر در این كشورهاست و در كشوری مثل آمریكا، با وجود به اینكه تئاترهای برادوی عموما از گیشه خوبی برخوردارند ولی همچنان كمكهای فوق به سمت آنها سرازیر میشود و در شرایط بحرانی از تعطیل شدن آنها جلوگیری میكنند.
۴) فروش بلیت و درآمد گیشه مسلما درصد قابلتوجهی از بودجه هنرهای نمایشی را تامین میكند. در تئاترهای حرفهای این درصد عموما بالای ۶۰ درصد است.
۵) حق عضویت و درآمدزایی از طریق ایجاد كلاسها و كارگاههای آموزشی؛اینها مهمترین راههای تامین بودجه منابع مالی هنرهای- نمایشی در اغلب كشورهای اروپایی و آمریكایی است. آیا استفاده از چنین راههایی برای كمك به بودجه تولیدات هنری- فرهنگی در كشور ما میسر است؟ پاسخ به این سوال به یك پژوهش جدی و همهجانبه نیاز دارد.
دكتر مسعود دلخواه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست