شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

ایجاد بحران های طایفه ای, راهبرد آمریكاست


ایجاد بحران های طایفه ای, راهبرد آمریكاست

ایالات متحده امریكا هم اكنون برای پوشاندن شكست راهبردی خود و ایجاد بهانه ای كه توجیه گر شكست باشد به ترساندن مردم از جنگ سنی شیعی برآمده است و این مساله در سخنرانی بوش كاملا هویدا بود

روزنامه نگاران در سفر اخیر كاندولیزا رایس به منطقه عربی دریافتند كه او به عمد و یا سهو دیگر، واژه های پیشین خود همانند اصلاحات، دموكراسی، حقوق بشر، عدالت و حق زنان را به فراموشی سپرده است.

او در سخنرانی های خود به منظومه امنیتی جدید در مورد عراق و جبهه میانه روها برای مقابله با تندروی اكتفا نمود. این سخنان كاندولیزا رایس با سخنان گذشته او در مورد تعدیل نقشه ها، تغییر سیاست ها و رژیم ها كاملا متفاوت بود.

پرسش مهم این است: آیا امریكا تغییر كرده است؟ آیا امریكا شكست خورده است؟ آیا امریكا شعارهای قبلی خود را با شعارهای جدید عوض كرده است؟ آیا اصولا امریكا به اصلاحات در منطقه و ایجاد یك «نمونه» دموكراتیك كه منطقه به آن تاسی جوید، اعتقاد دارد؟

پاسخ به این پرسش به پیشگویی نیاز دارد. برخی می گویند دولت امریكا دروغگو بوده است و اصلا برای این كار از قبل برنامه ریزی داشته و در واقع می خواسته كه این امر از عراق به سوی كشورهای همجوار و به طور خاص به لبنان كه حساسیت های مذهبی و طایفه ای در آن كاملا هویداست و به سرعت از وضعیت منطقه تاثیر می گیرد، تسری یابد.

امروزه یافتن حقیقت با توجه به وضعیت موجود، امری دشوار می نماید ولی نتایج حاصله می تواند به شناخت دلایل كمك كنند تا این كه پس زمینه های مخفی باقی مانده هر چه زودتر عیان شوند.

آنچه كه در عراق پیش آمد و یا پیش خواهد آمد و آنچه كه برای رسیدن به نتایج مورد نظر در لبنان و دیگر كشورها، صورت می پذیرد و برنامه ریزی های مختلف جنبه علمی می یابند از این امر پرده برمی دارد كه طرح دیگری در حال انجام است كه راهبرد اصلی آن ویران سازی و اعمال سیاست تجزیه كردن می باشد و برای انجام این راهبرد ساختارهای تاریخی و اجتماعی ضعیف كه براساس طوایف و مذاهب و نژادها و اقوام و اقلیت ها و اكثریت ها شكل گرفته اند، مدنظر می باشند:

در میان مناطق عربی، بیشترین منطقه ای كه خصوصیت های مورد نظر را به صورت كامل در اختیار دارند منطقه شرق عربی است كه گاهی به سرزمین شام و یا سوریه بزرگ و یا سوراقیا (سوریه و عراق) و گاهی نیز به هلال الخصیب نامیده می شود. این منطقه در عراق تا لبنان ادامه می یابد و فلسطین و اردن را نیز شامل می شود.

● هلال خصیب (۱)

منطقه هلال خصیب (۲) در حال حاضر با توجه به تكاثر مذهبی و طایفه ای و قومی و نژادی و منطقه ای واقعا بارور است. این منطقه به دلیل تنوع موجود در آن كه برپایی یك دولت مركزی و قدرتمند و ثابت را غیرممكن ساخته است به طور سنتی با تنش و عدم ثبات همراه است.

در همه كشورهای جهان اكثریت و اقلیت وجود دارند ولی در منطقه هلال خصیب با توجه به جغرافیای منطقه و تنوع بسیار زیاد نه اكثریتی كامل وجود ندارد و نه اقلیتی كامل تر. همین امر موجب گردیده كه كشورهای هلال خصیب به دلیل قدرت كشورهای بزرگ و به كارگیری اختلال جمعیتی به عنوان یك سیاست كه از طریق آن بتوان فشار اعمال كرد و یا این كه برای راه اندازی و تاثیرگذاری بر طرح های دیگر آن را مورد بهره برداری قرار داد، همیشه از سیاست ها و دخالت های كشورهای خارجی دچار مشكل بوده اند.

اگر منطقه هلال خصیب را به عنوان یك منطقه جغرافیایی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، درخواهیم یافت كه این منطقه به دلیل وجود دشت ها و كوهها و رودها و مراتع كشاورزی واقعا دارای تنوع است.

این منطقه به دلیل وجود فراز و نشیب های پیچیده، این اجازه را یافته است كه سیاست های موجود به نسبت گروه های پیچیده اجتماعی و داشتن ساختارهای اجتماعی پیچیده تر، شكل گیرند.

به جز فلسطین و اردن می توان گفت باقیماند هلال خصیب به گروه های پراكنده ای است كه در ساختارهای مختلفی جای گرفته اند. در فلسطین و اردن اقلیت های كوچك مسیحی، دروزی وجود دارند ولی آن بخش از هلال خصیب تا حد زیادی ثبات اكثریت را تضمین می كند و اگر شكست فلسطین و از بین رفتن اراضی عربی به وجود نمی آمد، این منطقه می توانست برای ایجاد توازن یك قطب اصلی محسوب شود.

اما در بخش دیگر هلال خصیب، آن طور كه شاهد هستیم اقلیت ها و اكثریت های مذهبی و طایفه ای و قومی وجود دارند كه برای نامگذاری آنها باید وقت زیادی صرف كرد: شیعه، سنی، دروزی، مارونی كاتولیك های ارتدوكس، سریانی، كلدانی، آشوری، كرد، تركمن، فارس، ارمنی، اسماعیلی، علوی و زیدی و دیگر نام هایی كه در حافظه تاریخ نشان از وجود تمدن ها و فرهنگها و رژیم ها و دیانت ها و سنت های قدیمی است. آنها یا توسط كشورگشایی های عربی - اسلامی به وجود آمدند و یا این كه در پرتو تسامح كشورهای عربی - اسلامی كه در امتداد زمانی كه ۱۴ قرن به طول انجامید، شكل گرفتند.

● شرط بندی های امریكا

این ویژگی ها، نشان از چه چیزی دارند؟

۱) در این منطقه طایفه (و یا مذهب) كه اكثریت قاطع را تشكیل دهد وجود ندارد.

۲) سخن گفتن از یك طرح سیاسی كه براساس مذهب شكل گرفته باشد، سخن غیردقیقی است زیرا فاقد موضوعیت است.

۳) تشكیل یك كشور واحد در این منطقه «هلال خصیب» امری ناممكن است زیرا در نتیجه وجود عوامل واقعی فاقد ثبات و توازن است.

با توجه به موارد فوق، امریكا در برنامه جدید خود كه براساس راهبرد ویران سازی و ایجاد عدم ثبات شكل گرفته بر چه چیزی شرط بندی كرده است؟

۱) بر آشوب عمومی كه براساس سیاست تفرقه میان مناطق و تجدید ساختارهای اجتماعی مذهبی و طایفه ای، شكل گرفته باشد زیر آشوب به ایجاد ترس منجر می شود و از نظر روانی جهت انتقال به فكری مخصوص فشار وارد می آورد و به تغییر مواضع و رفتن به سوی منطقه ای متجانس می انجامد و این همان چیزی است كه به طور نسبی در عراق پدید آمد و در لبنان به هنگام جنگ داخلی نیز پدیدار شد.

۲) ایجاد چندین كشور مذهبی و تقسیم كشورها به كشورهای بسیار كوچكتر در مناطقی كه ویژگی های اكثریت و اقلیت در آنها كاملا نمودار باشند. طرح فرانسوی - انگلیسی كه طی دوره جنگ اول جهانی وضع گردید و لندن و پاریس آن را به كناری نهاده و به جای آن معاهده ساكس - پیكو را پذیرا شدند براساس «پیمان بالفور» شكل گرفته بود و افزون بر آن در سرزمین شام و عراق می بایست ۱۷ كشور كوچك به وجود می آمد.

كشورهای استعمارگر به دلیل دشواری آن و در عین حال خطرآفرینی اش از آن طرح دست كشیده و ۱۷ كشور را در پنج كشور خلاصه كردند ولی هم اكنون به نظر می رسد كه نتایج درگیری ها و جنگ ها ایالات متحده را بر آن داشته كه خود با توجه به پیش راندن نیروهای محلی به درگیری در مكان هایی كه خلأ سیاسی و امنیتی وجود داشته باشد، همان سیاست را در پیش گیرد.

۳) دولت امریكا در این باره تصمیم قطعی اتخاذ نكرده است. ایالات متحده امریكا هم اكنون برای پوشاندن شكست راهبردی خود و ایجاد بهانه ای كه توجیه گر شكست باشد به ترساندن مردم از جنگ سنی - شیعی برآمده است و این مساله در سخنرانی بوش كاملا هویدا بود.

به دلایل فوق بود كه خانم كاندولیزا رایس از پیام سیاسی گذشته خود (اصلاحات و نوسازی) دست برداشته و پیام امنیتی - منطقه ای كه بر تاكتیك تقسیم منظومه شرق عربی به دو جبهه كه بر مراكز نفوذ محلی كه جنبه مذهبی - طایفه ای در آن غالب باشد، روی آورد.

افزون بر آن ما شاهد آغاز به كارگیری تحلیلی جدید در منطقه بودیم كه پژوهشكده ها و مراكز راهبردی مرتبط با دولت امریكا، رواج دهنده آن بودند. این تحلیل بر دشواری ایجاد كشوری نوین و اروپایی مانند در عراق به دلیل فقدان پایگاه اجتماعی كه اجازه نمی دهد چنین منظومه ای كه روابط مترقی داشته باشد، شگل گیرد، تاكید دارد.

این نوع طرز تفكر، در واقع آغاز نشانه هایی از نوعی متفاوت است كه براساس سیاست های فدرالی مذهبی و طایفه ای و تقسیمات غیرمركزی كه كشورهای كوچك منطقه ای منسجم با آن سیاست ها، بازیگردان آن باشند، شكل گرفته باشد.

دست كم این همان چیزی است كه هم اكنون به آن دست یافته ایم و هر آنچه كه در آینده پیش آید عظیم تر از گذشته خواهد بود.

منبع: الوسط چاپ بحرین ۳۱/۱/۲۰۰۷

نویسنده: ولید نویهض

پی نوشت

۱- هلالی كه از لبنان كنونی آغاز می شود و به جنوب عراق ختم می شود.

۲- خصیب یعنی حاصلخیز و بارور

مترجم: سیدمحسن ساری