دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

گفتگو با لیلی انور:مترجم 40 شعر (فارسی به فرانسه)



      گفتگو با لیلی انور:مترجم 40 شعر (فارسی به فرانسه)
سمیرا قاسمی

مجموعه ی "مشرق، هزار سال شعر و نقاشی"
لیلی انور در ایران، در سال 1967 میلادی متولد و در تهران بزرگ شد. پدر او ایرانی و مادرش فرانسوی ست. وی در سن 15 سالگی به فرانسه رفت و در دانشگاه در دو رشته ی ادبیات انگلیسی و ادبیات فارسی مشغول به تحصیل شد. انور مدرک دکترای ادبیات فارسی را در فرانسه و با پایان نامه ای در رابطه با دیوان شمس دریافت کرد. او در حال حاضر استاد زبان و ادبیات فارسی در موسسه ی ملی زبانها و تمدنهای شرقی  INALCO) National des Langues et Civilisations Orientales و نیز مدرسه ی مطالعات عالی علوم اجتماعی در پاریس l'Ecole des hautes études en sciences sociales de Paris است. لیلی انور در جایگاه مترجم و متخصص ادبیات عرفانی، به طور ویژه بر ادبیات عاشقانه و سلوک معنوی تمرکز کرده است. او در سال 2004 کتابی با نام  "رومی" Rûmî منتشر کرد ، تالیفی پیرامون زندگی و آثار شاعر و عارف بزرگ ایرانی مولانا جلال الدین رومی. انور در سال 2004، در گزیده ای از اشعار عربی، فارسی و ترکی با عنوان " مشرق، هزار سال شعر و نقاشی" دست به ترجمه ی اشعار فارسی این مجموعه زد و دیان دو سلیر Diane de Selliers ناشر  کتابهای  نفیس نیز آن را منتشر نمود. در سال 2007،  لیلی انور کتابی با نام " ملک جان نعمتی: «زندگی کوتاه نیست، اما زمان هم مهم است» " « la vie n’est pas courte, mais le temps est compté »، را با همکاری نشر دیان دو سلیر منتشر کرد. این تالیف، زندگینامه ی زنی شاعر به همراه گزیده ای از اشعار وی می باشد.
از دیگر فعالیتهای ادبی انور می توان به شماری مقاله با موضوع شناخت سوفیسم و فرهنگ ایرانی اشاره کرد که در فرانسه و کشورهای دیگر به چاپ رسیده اند.

قاسمی: خانم  انور در پایان نامه ی دکترای تان دیوان شمس مولانا را از چه دیدگاهی مورد بررسی قرار داده اید؟
انور : در این رساله سعی کرده ام توضیح دهم که از لحاظ ساختار شعری، مولانا در غزل فارسی چه نوع آوری هایی داشته است و ضمنا چگونه از استعاره های شاعرانه استفاده می کند تا بتواند از چیزهایی صحبت کند که معمولا ناگفتنی ست. در واقع نشان داده ام که او چگونه از پارادوکس به وحدت می رسد، اینکه مولانا چگونه از طریق شعر توانسته است مسئله ی پارادوکس را حل کند. زیرا تجربه ی معنوی همیشه عارف را وارد دنیایی می کند که دنیای پارادوکس است. برای همین است که معمولا نمی شود راجع به آن حرف زد، تنها زبانی که می تواند چگونگی تجربه ی پارادوکس در عرفان را توضیح دهد زبان شعر است.
ق : منظورتان از پارادوکس، تناقض میان چه عناصری ست؟
ا: در واقع پارادوکس تناقض نیست، بلکه تناقض نمایی ست. پارادوکس چیزی ست که به نظر می آید تناقض دارد ولی در واقع تناقض ندارد برای نمونه مولانا که خود از این لحاظ شاگرد عطار است می گوید در عشق کفر و ایمان، خوب و بد دیگر وجود ندارد و این را به صورت شاعرانه بیان می کند یعنی پیوسته از آتش به آب و از شب به روز. اینها به شکلی در شعر او  آورده می شوند که گویی بینشان رابطه ای هست که انسان را به یگانگی و وحدت می رساند، یعنی در شعر مولانا بازتاب این را می بینیم که عالم کثرت انسان را به عالم وحدت می رساند به شرط اینکه بتواند از عالم کثرت بگذرد و آن را بفهمد.
ق: آیا رساله ی شما منتشر هم شد و اینکه انعکاس این رساله در فضای ادبی فرانسه چگونه بود؟
ا: خود رساله خیر ولی بعدها کتابی نوشتم که خلاصه ای از این رساله بود. می توان گفت که سال ها بود به زبان فرانسه نقد ادبی پیرامون مولانا انجام نشده بود. کاری که من در رابطه با مولانا انجام دادم نقد ادبی بود و نه نقد فلسفی. زیرا معمولا مولانا از دیدگاه فلسفی مورد بررسی قرار می گیرد. ولی من سعی کردم نشان دهم که فلسفه، فکر و عرفان مولانا واقعا با شعر او در آمیخته است.
ق: ایده ی کتاب "مشرق، هزار سال شعر و نقاشی" توسط چه کسی و چگونه شکل گرفت؟
انور: مدتی پیش ناشر این کتاب ، که ناشر معتبری است و کتابهای نفیس را چاپ می کند از من خواست کتابی آماده کنیم که گلچین شعرهای شرقی باشد. در واقع شعرهایی از عربی، ترکی و فارسی مورد نظر او بود. ناشر از من خواست تا نقاشی هایی را که به بهترین شکل با اشعار در هماهنگی قرار می گیرند به او معرفی کنم. من هم پاسخ دادم که شعرهای عربی، فارسی و ترکی فضای فکری مشابهی دارند ولی برای نقاشی در دنیای عرب و ترک  ما مانند ایران مینیاتور نداریم. در گذشته ایرانی ها صاحب مینیاتور بوده اند و عرب ها صاحب چنین سبکی از مینیاتور نبوده اند و در اینجا پروژه با مشکل روبرو می شد . البته خیلی از این مینیاتورها بعدها در زمان عثمانی ها توسط ترکها کشیده شد اما باید گفت که الهام آن از دنیای ایرانی بود.  بنابراین تصمیم گرفته شد که  شعرها را انتخاب کنیم و بعد به سراغ مینیاتورها برویم. پیش از این ترجمه ی شهرهای عربی و ترکی در جای دیگر چاپ شده بود و ما تنها این شعرها را انتخاب و گردآوری کردیم ، اما همه ی شعرهای فارسی این کتاب به جز چند رباعی از خیام توسط من ترجمه شدند، آنها را ترجمه کردم زیرا از ترجمه هایی که در کتابهای دیگر بود راضی نبودم و اینکه برخی از شعرهای انتخاب شده هم تا به حال به فرانسه ترجمه نشده بودند. بنابراین برخی از شعرهای کلاسیک فارسی را به فرانسه ترجمه کردم و بقیه را هم گردآوری کردیم.
ق: تصاویر کتاب از کیفیت بالایی برخوردارند. آنها را چگونه گردآوری کردید؟
انور: بسیاری از این مینیاتورها از مجموعه ی "آقاخان" گردآوری شده اند و برخی از آنها هم به صورت پراکنده پیدا کرده ایم . اما گروهی  مستقیما به موزه ها رفتند و از تصاویر عکس برداری کردند. واقعا هم همیشه کتابهای این انتشارات چاپ نفیسی دارند. این نخستین بار است که تا این حد شعر و مینیاتور به یکدیگر نزدیک هستند. برای نمونه وقتی گروه عکس برداری به ژنو رفته بود تا از مینیاتورها عکس برداری کند، ناشر با مینیاتور زیبایی از داستان شاهنامه - ملاقات رستم و سام- روبرو شد. او بسیار تحت تاثیر این مینیاتور قرار گرفت و از من خواست تا شعر آن را هم ترجمه کنم . بنابراین گاهی من شعر را ترجمه کرده بودم و مینیاتور آن را بعدا پیدا کردیم و گاهی هم مینیاتور آن قدر زیبا بود که از من خواسته می شد تا شعر آن را هم ترجمه کنم . یا مثلا مینیاتور داستان بهرام گور از نظانی بسیار نفیس بود و باز هم به همین جهت ناشر خواست تا شعر آن را ترجمه کنم. بنابراین سعی کردیم مینیاتور و شعر با یکدیگر گفتگو داشته باشند، زیرا اساسا مینیاتورها را باید اینگونه نگاه کرد چرا که مینیاتور هیچگاه تابلو نبوده بلکه همیشه در کتاب و همراه شعر دیده می شده است.
ق: بر چه اساسی این چهل شعر را انتخاب کردید؟
ا: چند معیار در گزینش اشعار دخیل بوده اند. گاهی همانطور که اشاره کردم انتخاب شعر تنها به دلیل هماهنگی با مینیاتور بود. سلیقه ی شخصی البته در کار بود. سعی کرده ام که از شعرای مهم دست کم یک شعر باشد و از نظر زمانی هم شاعران از زمان رودکی تا جامی انتخاب شده اند و هر یک از شعرهای انتخاب شده نمایانگر یک جنبه از شعر فارسی باشند. سبک های گوناگون شعر فارسی در این 40 شعر دیده می شوند. اگرچه 40 شعر عدد بسیار ناچیزی ست ولی باز در این تعداد محدود سعی کردم انواع شعر در ادبیات فارسی و موضوعات متفاوت در آن را نشان دهم.
ق: به عنوان آخرین پرسش، دشوارترین شعر برای ترجمه کدام یک بود؟ چرا؟
انور: مرثیه ی خاقانی. چون اساسا خاقانی شاعر دشواری ست. یعنی به زبان فارسی هم خواندن و فهمیدن اشعار او آسان نیست، بنابراین ترجمه ی آن هم سخت می شود. هر چه شعر آسان تر باشد ترجمه ی آن هم ساده تر خواهد بود. مثلا سبک اصفحانی به دلیل ایهام های فراوانی که دارد بسیار پیچیده است، شعری که بیش از اندازه ایهام و بازی با واژگان داشته باشد دیگر قابل ترجمه نیست.
ق: و در صورت ترجمه مقدار زیادی از زیبایی اش را از دست می دهد.
انور: درست است، البته من فکر می کنم خیلی وقتها به دلیل اینکه فقط زیبایی اش ظاهری است خیلی چیزها را از دست می دهد، وقتی زیبایی واقعا در معنی هم باشد درصدی از آن باقی خواهد ماند .
 
منابع:
http://www.fondationostadelahi.fr/front_content.php?idart=628
http://www.evene.fr/celebre/biographie/leili-anvar-29833.php