پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

پایان دوره مدارا در قاهره


پایان دوره مدارا در قاهره

حزب حاکم مصر, موسوم به دموکراتیک ملی, که به طرز عجیبی بر نهادهای مدنی, دانشگاه ها و مؤسسات فرهنگی وقضایی تسلط دارد باز هم به سیاق ۳ دهه دوران حکومت مبارک روزنه های مشارکت منتقدان ومخالفان را بسته است

خبرهای رسیده از سرکوب وخشونت سیاسی در قاهره آن قدر تلخ است که حتی متحدان مبارک در مغرب زمین نیز ناچار به موضع گیری شده اند. مشهورترین چهره مخالف حسنی مبارک در انتخابات ریاست جمهوری ،۲۰۰۵ ایمن النور در زندان با شرایط وخیمی دست وپنجه نرم می کند. خبرهایی که حتی رایس را به شگفتی واداشت حاکی ازاین است که خطر مرگ ناشی از شرایط زندان جان این حقوقدان خوشنام و رهبر حزب الغد را تهدید می کند.

اما اسارت ایمن النور یکی از حلقه های سیاست جدید امنیتی مبارک است. حلقه های اصلی این سیاست را باید در یورش بی سابقه نیروهای امنیتی به گروه نامداراخوان المسلمین جست. اخوانی ها به عنوان بزرگترین گروه مخالف حاکمان مصر به مدت نیم قرن از سال ۱۹۵۴ یعنی دوره ناصر تاکنون در ممنوعیت و تحریم به سرکرده اند. اما گویی سناریو سرکوبی که درمیانه سال ۲۰۰۷ تشکیلات امنیتی مبارک علیه این گروه طراحی کرده است با همه زد وخوردهای مرسوم و روزمره گذشته متفاوت است.

این بار اخوان المسلمین به معنای واقعی با یک طرح سرکوب سیستماتیک روبه رواست. هم اکنون در چندین محکمه نظامی شهرهای مصر شمار کثیری از اعضا و هواداران این گروه در انتظار دریافت احکام زندان خویش هستند. شمار بازداشت ها و احضار ها آن قدر هست که گویی همه جای مصر برای اخوان المسلمین ناامن شده است. بر اساس گزارش خبرنگاران مقیم قاهره در مرحله جدید، نیروهای امنیتی مبارک تور دستگیری وتعقیب را از دانشگاه ها و مجامع شهری به روستا ها وحتی سواحل نیل کشانده اند.

چنین به نظرمی آید که حکومت فرصت را برای یک تسویه حساب بزرگ با اپوزیسیون آشتی ناپذیرش مهیا می بیند. حتی خوشبین ترین ناظران درقاهره باور ندارند که مبارک تصمیم امروز خویش برای منکوب کردن اخوان المسلمین را بدون چراغ سبز شرکای بیرونی گرفته باشد .

اندک انعطافی که رژیم مصر دو سال پیش برای همزیستی با مخالفانش نشان داده بود اکنون رنگ باخته است. اصلاحات نیم بندی که به انتخابات چند حزبی ۲۰۰۵ منجر شد و ۸۶ کرسی مجلس را در دست اخوان المسلمین قرار داد اکنون حالتی معکوس و روبه عقب پیدا کرده است.

حزب حاکم مصر، موسوم به دموکراتیک ملی، که به طرز عجیبی بر نهادهای مدنی، دانشگاه ها و مؤسسات فرهنگی وقضایی تسلط دارد باز هم به سیاق ۳ دهه دوران حکومت مبارک روزنه های مشارکت منتقدان ومخالفان را بسته است. هواداران ۸ حزبی که در انتخابات ۲۰۰۵ و با تعهد آمریکا برای اصلاح نظام بسته مصر پشت سر اخوان المسلمین به صحنه آمدند اکنون بار دیگر به گوشه انزوا پناه جسته اند. شاید دراین باره خبرهای بازداشت چند نماینده اخوان المسلمین به اندازه کافی گویا باشد.

چرخه امور سیاست وحکمرانی در سرزمین رؤیایی مصر بر مدار گذشته باز گشته است. حاکمیت این کشور که یکباره در تند باد تغییرات پس از جنگ سرد چهره ای ملایم وزبان مدارا به کار بست باز در برابر مخالفانش نابردبار شده است. علت این دگردیسی چه می تواند باشد.

چگونه مبارک که در آستانه چهارمین دور انتخابش برای ریاست جمهوری وعده شیوه جدید حکمرانی را داد وسخن از اصلاح امور راند کمتراز ۲سال بعد سخت کیشی را از سرگرفته است. چه مجوزی ممکن است حاکمان مصر را به این درجه از اعتماد به نفس در سرکوب و مجازات مخالفان رسانده باشد. قاهره آن قدر خود را در تصمیم برای بستن فضای سیاسی مصمم می بیند که حتی بیانیه ها و شکوائیه های مجامع بین المللی از سازمان های اروپایی گرفته تا عفو بین الملل را برای گشودن درهای زندان یا قانونی کردن محاکمات مخالفان پاسخ نمی دهد.

سؤالات زیادی درباره رویارویی جدید حاکمیت مصر و اپوزیسیون درمیان است.

بی گمان چنان که خبر ها نشان می دهند در کانون و مرکزاین سیاست سرکوب جریان اخوان المسلمین قرار دارد گروهی که امروز به دلیل افزایش سریع اعتبارش شمار هوادارانش حتی از محاسبه نیروهای امنیتی مبارک خارج است. مبارک در دوره ای عزم مقابله با اخوانی ها کرده است که نام اخوان المسلمین برای شرکای بین المللی حاکم مصرهراس آور شده است. در چندین بحران خاورمیانه ده ها گروه و افراد شبه نظامی با تبار و تعلقات اخوانی مبارزه ای بی پایان را با سیاست سلطه آمریکا آغاز کرده اند.

در گزارش هایی که به تازگی منابع امنیتی آمریکا منتشر کرده اند از اخوان المسلمین به عنوان مرجع بزرگ تعلیم ایدئولوژی مبارزه با غرب و مؤثرترین کانون در جذب جوانان کشورهای عربی به هسته های انقلابی یاد شده است. تحلیلگران آمریکایی در ارزیابی موقعیت اخوانی ها به این جمعبندی قطعی رسیده اند که سه دهه سیاست سرکوب وانزوای سیستماتیک قاهره علیه این گروه نتایج معکوس داشته است. گروهی که مبارک مدعی بود توانسته است در حصار انزوا مانع رشد و زایش آن شود اکنون شعبه ها وشاخه هایش به جنوب شرق آسیا و قلب اروپا تسری یافته است.

بی گمان امروز دور تازه ای از حیات اخوان المسلمین شروع شده است و گروهی که روزی شعاع نفوذ آن به همسایگان فلسطینی و اردنی مصرویا حوزه شمال آفریقا محدود بود اکنون در نقش یک جریان فرامنطقه ای ظاهر شده است. پس طبیعی است که این بار جریان اخوانی ها نه به عنوان فقط اپوزیسیون یک دولت متحد واشنگتن که به عنوان یکی از مراکز الهام بخش هسته های مسلمانان ناراضی در کانون نگاه تصمیم گیران امنیتی آمریکا و غرب قرار بگیرد.

در اینجا است که پای سؤال مهمتری به میان می آید که آیا طرح جدید سرکوب اخوانی ها در قاهره بخشی از یک تصمیم بزرگ است که امضای طرفهای آمریکایی هم پای آن نشسته است آیا در پروسه مبارزه با به اصطلاح عقبه های تروریسم مبارک با همان فشاری روبه روست که آمریکایی ها بر سعودی ها به دلیل اهمال در مهار سلفی ها می آورند.

آنچه ما فقط نشانه هایش را می بینیم مسائل مهم وتصمیمات تاریخی است که میان واشنگتن و شرکای منطقه ای اش رد و بدل می شود. گو این که ناکامی بزرگ در جنگ های خاورمیانه به صورت یکسان موقعیت آمریکا و متحدانش را به چالش انداخته است. اما آیا برای خلاصی از این چالش وبن بست، می توان گفت قاهره پتانسیل تبدیل شدن به مرکز سرکوب بزرگترین هسته انقلابی آن سوی جهان عرب را دارد و به راستی حسنی مبارک که سه دهه سیاست سرکوب کنترل شده را علیه مخالفان اخوانیش اعمال کرده این بار به تصمیم نهایی دست زده است و آیا باید منتظر حوادث وخبرهای بدتری دراین گلوگاه استراتژیک خاورمیانه باشیم و حاکمان مصر ممکن است پس ازخیرت شاطر - نفر دوم اخوان المسلمین - وچند نماینده ای که روانه بازداشتگاه شده اند به سراغ دیگر رهبران و نخبگان این جریان بروند.

شاید کلمه رمز وکلید فهم همه این سؤال ها سخن اخیر مبارک باشد که برای نخستین بار اخوان المسلمین را تهدیدی برای امنیت ملی مصر اعلام کرد.

● رازماندگاری جنبش

اگر روزی در قاهره گفته می شد که اخوان المسلمین یک لقمه غیر قابل هضم برای پلیس تعلیم دیده مصر است امروز با نفوذ عمیقی که این جریان در ستون فقرات نهادهای اجتماعی بویژه پارلمان پیدا کرده است باید گفت که حذف آنان از صحنه سیاست به امری ناممکن وشبه محال تبدیل شده است وبه این صورت حاکمان امروز و فردای قاهره را چاره ای نمی ماند جز این که با این دشمن دیرین خود کنار بیایند.

اخوانی ها در زورآزمایی سال ۲۰۰۵ این قدرت نهفته خویش را به حریف نشان دادند. در جریان این مسابقه آنها با وجود شرایط نابرابر سیاسی وبا آنکه همه ابزار وامکانات تبلیغی وارتباطی در قبضه حزب مبارک یعنی حزب دموکراتیک ملی بود اما اخوانی ها بخش زیادی از آرای مردم مصر را از آن خویش کردند. بیش از ۸۰ تن از اخوانی هایی که از تله مأموران گزینش حکومت مبارک عبور کرده بودند توانستند به مجلس الشعب مصر راه یابند. نتیجه این کارزار انتخاباتی عیاری شد در دست رژیم وهمه ناظران این کشور که پس از سه دهه زندگی زیرزمینی، توان این گروه را این بار در میدان رقابت انتخاباتی محک بزنند. در این عرصه کادر کارکشته اخوانی ها، نشان دادند که تاکتیک های مبارزه سیاسی را بهتر از حریف می شناسند.

اما اگر اخوانی ها نیروی برتر در تحولات صحنه مصر شده اند فقط به این دلیل نیست که سازمان حزبی قویتری دارند یا از دیسیپلین تشکیلاتی و انسجام رهبری بالا برخوردارند و در نتیجه قاعده بازی انتخابات را بهتر از شاگردان مبارک پیش می برند. توانایی شگفت آمیز آنان در نقطه دیگری است که دست برقضا نقطه آسیب جناح حاکم و پاشنه آشیل همه دولت های محافظه کار عرب محسوب می شود.

راز جاودانگی اخوانی ها درفضای نامطمئن مصر در نقطه دیگری قرار دارد ، این که چگونه این جریان حتی در ناپایدارترین شرایط سیاسی مصر ادامه حیات داده از ظرفیت های اجتماعی اخوان المسلمین ناشی می شود.

هنر شایان اخوانی ها نفوذ به زوایای محروم و حاشیه های جامعه است یعنی همان قشرهایی که زمامداران بورژوای قاهره در سه دهه زمامداری مبارک از جذب آنان عاجز مانده اند.

اخوانی ها نردبان ترقی سیاسی را نیز بر همین منوال پیموده اند یعنی پیش از آن که در صحنه سیاست وانتخابات گام نهند در عرصه های اجتماعی و مدنی توانایی خویش را عرضه کرده اند.

رهبران این گروه بر این مبنا همواره کوشیده اند در صف بندی های سیاسی مصر به عنوان حزبی با تعریف مرسوم آن یعنی تلاش برای کسب و حفظ قدرت دیده نشود بلکه نوعی نهضت یا جنبش باشند که برای خودشان و رسالت تاریخی در ساختن فرد، جامعه و اصلاح حکومت قائل است .

این مانیفست که اخوان المسلمین از میان توده برخاسته و به سوی توده بازگشت دارد آموزه اصلی نسل اول رهبران ومؤسسین این جنبش است. در پرتو تعلیمات ۲ رهبر نامدارش - حسن البنا وسید قطب - شبکه اخوان المسلمین با آن که ستون فقرات آن، دانشگاه الازهر بوده و طیف غالب بدنه جنبش را نیروهای تحصیل کرده مصر تشکیل داده اند اما همواره از نخبه گرایی و الیتیسم امتناع ورزیده است.

خصوصیت توده گرایی برای اخوان المسلمین نتایج و دستاورد فراوان به ارمغان آورده است.

اخوان المسلمین به یک جریانی با جغرافیای نیروی انسانی و عمق و وسعت اجتماعی درگستره تاریخ ۵۰ سال اخیر مصر تبدیل شده است. گویی اخوان المسلمین درهر برهه ای نام مستعار قاطبه نیروهای تحول طلبی شده که حکومت وحاکمان را برای اداره این پیکره اسلامی صالح ندیده اند.

پخش شدن اخوانی ها در لایه های زیرین اجتماع کار سرکوب آنان را برای دستگاه حکومت سخت کرده است. زیرا که حکومتگران هیچ گاه برآورد دقیقی از شمار و تعداد نیروی انسانی این جریان نداشته اند که همین جنبه از خصوصیات اخوان المسلمین ، آن را درمیان گروه های مشابه اش در خطه جهان عرب ممتاز ساخته است.

مرکزیت اخوان المسلمین امروز درمصر و شعبات آن در جهان عرب از نظام تعلیمی متفاوت در امر جذب نیروهای جامعه بویژه نسل جوان برخوردارند. الگوهای این گروه در برقراری تعامل با توده جامعه را مجموعه ای از مؤسسات مدنی و نهادهای امداد و خیریه پیش می برند. این نهاد ها با نگاهی آسیب شناسانه فلش فعالیت خویش را به کانون های تاریک و محروم جامعه معطوف می کنند. در فرایند این خدمات رسانی به توده های فراموش شده و محرومیت زدایی از قشر جامعه است که به تعبیر یک تحلیلگر عرب تصور « گروه ناجی » بودن از این جریان آرام آرام بر ذهن ها می نشیند.

به این صورت اخوانی ها درانتخاب سیره و سلوک اجتماعی و نوع رفتار با توده جامعه متفاوت از همه احزاب عمل می کنند. از همین روست که بسیاری از محققان امور جنبش ها و حرکت های اجتماعی علاقه ویژه ای به تحلیل ساخت جامعه شناختی اخوان المسلمین نشان داده اند.

نکته جالب این است که این الگوی رفتاری اخوان المسلمین در پهنه سیاسی جهان عرب بیش از هر جا مؤثر واقع شده است. از آن جا که قدرت سیاسی دراین سامان در انحصار خاندان یا طبقه خاصی است و بخش غالبی از توده جامعه از مواهب سیاست بی نصیب می مانند ، همین قشرهای حذف شده جذب شعار ها و آرمان های جنبش هایی از نوع اخوان المسلمین می شوند.

به هر حال برتری امروز اخوان المسلمین در حیطه سیاست مرهون توفیقاتی است که رهبران این گروه در میدان تعامل اجتماعی وهمزبانی با قشر های ناراضی جامعه کسب کرده اند. حتی گروه هایی که در فلسطین و اردن به نوعی دنباله ها یا فرزندان معنوی اخوان المسلمین شناخته می شوند نیز همین فرمول را برای غلبه بر حریفان سیاسی شان بکار بسته اند .

نمونه عالی این قضیه جنبش حماس است، جنبشی که مؤسسین آن اغلب از فارغ التحصیلان الازهر و شاگردان اخوان المسلمین بودند. حماسی ها با الهام از تز آشنای اخوان المسلمین با عنوان حرکت المحرومین در سرزمین های اشغالی، اساس کار خویش را بر رفع فقر و سامان دادن امور رفاهی فلسطینیان قرار داد. واز همین رهگذر به جریانی محبوب و شکست ناپذیر تبدیل شد.

از زمانی که سال ۱۹۲۸ این جنبش به دست حسن البنا در مصر تأسیس شد اکنون نزدیک

۸۰ سال از حیات اخوان المسلمین در مصر می گذرد، این جریان به نهالی کهنسال در پهنه سیاست جهان عرب تبدیل شده است. البته در این

۸ دهه رهبران این جریان به تناسب شرایط سیاسی مصر وجهان عرب گاهی مشی سیاسی خویش را نوسازی کرده اند. با آن که تز اصلی نخستین رهبر این گروه یعنی حسن البنا در میدان سیاست تز مسالمت جویی بود و به تعبیر دیگراساس رفتار آن بر سلم ومدارا استوار بود اما به تدریج و با ظهور حکومت های فردگرا در جهان عرب اخوانی ها تابع نظریه دومین مرشد خویش یعنی سید قطب پیش رفتند.

نگاه سید قطب به جامعه و حکومت که در سال های میانی قرن بیستم زعامت اخوانی ها را در دست داشت، نگاه انقلابی بود. اخوانی ها پس از این با الهام از اندیشه های این رهبرشهید خویش، وارد یک پروسه مبارزه پایان ناپذیر با مشروعیت حکومت ها شدند. دراین مسیر آنان مشکل اصلی یا ام المسائل مصر و جهان عرب را در نامشروع بودن حکام و رژیم های حکومتی دانسته و چاره همه درد ها رابرقراری یک نظام حکومت اسلامی دیده اند.

پیگیری این آرمان در خطه جهان عرب که حکومت ها اغلب موروثی و انتصابی است برای اخوانی ها اما بهایی گزاف در پی داشته است. از سال ،۱۹۶۶ سید قطب رهبر فکری این جریان در پای این آرمان بر چوبه دار رفت، تاکنون بسیاری از اعضای این گروه به دلیل در افتادن با مشروعیت حاکمان این کشور راهی زندان شده یا جان خویش را از دست داده اند.

اکنون می توان راز زندگی مخفیانه ودلیل نیم قرن ممنوعیت این جریان را درک کرد. حاکمان عرب بویژه در مصر همواره این گروه را به چشم جریانی معارض که مدام در اندیشه براندازی است دیده اند. این نگاه تفسیر همه اقدامات سرکوبگرانه رژیم مبارک و سران سلف او علیه این جریان است. به همین دلیل قانون ممنوعیت اخوان المسلمین که به امضای جمال عبدالناصر در سال ۱۹۵۴ رسید تاکنون با قوت اجرا می شود و جالب است مبارک نیز همانند ناصر که اخوانی ها را به اتهام سوء قصد علیه خویش به بند کشید این گروه را با اتهام براندازی روبه رو کرده است. شاید در مسیرزندگی پر از رنج اخوانی ها تنها زمان تنفس همان سال های دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی باشد که اندکی از فشارها علیه این گروه کاسته شد، البته در همین مقطع نیز این جریان همچنان غیرقانونی باقی ماند.

‌● حیات تازه اخوان المسلمین (رویکرد به مبارزه مسالمت آمیز)

مرحله جدید در حیات سیاسی اخوان المسلمین از میانه دهه ۹۰ شروع می شود یعنی از هنگامی که به دلیل دگرگونی بافت نظام جهانی نسیم اصلاحات فضای دنیای عرب را فرا می گیرد. اخوانی ها دراین برهه از بار مبارزات مخفیانه خویش کاسته و رویکرد حضور در میادین سیاسی را پیش می گیرند. البته آرمان واهداف این گروه هیچ تغییری نمی کند و نسل جدید رهبران این گروه نیز بر پایه همان اصل همیشگی این جنبش مبنی بر استقرار حکومتی اسلامی و جاری شدن قوانین شریعت، پیش می روند.

تب اصلاحات در جهان عرب با شروع هزاره سوم بالا می گیرد و جنبش اخوان المسلمین در رویکردی نو عموم هواداران خویش را در مصر وسایر نقاط جهان عرب به حضوری فعال در این عرصه فرامی خواند.

سهیم شدن در انتخابات یک استراتژی مهم در مشی تاریخی رهبران این جنبش است. با این سیاست اخوانی ها ابتدا بر تلقی و سوء تفاهم طولانی مبنی بر تضاد این جریان با پدیده های جهان مدرن پایان می دهند. مفهوم دیگر این راهبرد آن است که اخوان المسلمین پس از این تاکتیک « مبارزه یا اصلاح از درون» را برای تغییر نظام سیاسی مصر در پیش می گیرد. در حالی که پیش از این و به مدت چهاردهه اخوانی ها به مبارزه رودررو ومستقیم برای تغییر نظامی که آن را نامشروع می خوانند مبادرت کرده بودند. ورود در انتخابات برای اخوانی ها در واقع انتخاب تاکتیک مبارزه مسالمت جویانه و قانونی با نظام است. شاید بتوان گفت با ورود در میدان انتخابات نزد رهبران این جریان تلفیق دوباره تفکرمسالمت جویانه حسن البنا با نگرش انقلابی سید قطب است. به این صورت که در این برهه اخوان المسلمین باب یک تعامل و همکاری نانوشته را با همه جریان های رقیب دولت مبارک می گشاید اما در عین حال از تز پیش به سوی انقلاب موعود در جهان اسلام وبرقراری حکومت اسلامی دفاع می کند.

با همه مشکلاتی که در این دوره نیز رژیم مصر پیش پای اخوانی ها می نهد این گروه هنوز در جاده مبارزه انتخاباتی گام برمی دارد. ایام مبارزه انتخاباتی برای اخوان المسلمین همان شور وحرارت مبارزات انقلابی را دارد. هنوز نشانه ای در دست نیست که میان سران و طیف های مختلف اخوان المسلمین برسر این مشی اختلاف یا تعارضی بروز کرده باشد.

دستمایه این جریان درمیدان مبارزه انتخاباتی همان انرژی انباشته محبوبیت اجتماعی است که در دوران فعالیت در نهادهای مدنی و مؤسسات خدماتی به دست آورده است. گو این که رهبران اخوان المسلمین از میزان نفوذ وبرتری خویش بر حریف در این وادی اطمینان دارد.

در نظر رهبران اخوانی ها انتخابات یک میدان محک و یک ترازوی تعیین وزن اعتبار بود که درآن افکارعمومی به راحتی می توانستند میزان مشروعیت حکومت قاهره و میزان اعتبار اپوزیسیون این رژیم به قضاوت بنشینند. به همین دلیل حتی وقتی ورود این جریان به انتخابات از سوی حکومت مصر در ۲۰۰۵ غیرقانونی اعلام شد اعضای اخوان المسلمین با یک تغییر تاکتیک، به صورت نامزدهای مستقل در انتخابات پارلمانی شرکت کردند.

حاکمان قاهره درهمان دور نخست وزن کشی یعنی بهار سال ۲۰۰۵ نشانه های خطر را دریافتند. لذا همه ابزارها واهرم ها را برای حصر ومهار اخوان المسلمین بکار بستند. با وجود این از حدود ۱۵۰ نامزد وابسته به اخوان المسلمین که از تیغ رد صلاحیت حکومت خلاص شده بودند بیش از نیمی از آنان به مجلس راه یافتند.

کسب بیش از ۸۰ کرسی برای یک گروه در محاصره و تحت شدیدترین تحریم یک پیروزی بزرگ بود که افقی پر از امید را پیش روی نه تنها هواداران این گروه که فراروی عموم مبارزان راه دموکراسی واصلاحات در مصر و جهان عرب می گشود. اخوان المسلمین با ریسمان رأی ۲۰۰۵ وارد گردونه حکومت شد و پس از حزب حاکم در «مجلس الشعب» مصر در پله دوم ایستاد. از این مقطع وقایع مهمی در صحنه سیاسی مصر رخ نمود که بارزترین آن قدرت گیری نیرو ها و نهادهای مخالف سیاسی و مدنی است. به گونه ای که تشکل های دانشگاهی، وکلا و حقوقدانان و روشنفکران این کشور نوعی از فضای پلورالیستی را در بحبوحه انتخابات پدید آوردند.

● نسل جدید اپوزیسیون مصر

با صف بلندی از نیروهای سیاسی در مصر روبه رو هستیم که اغلب آنان مانند حزب الوفدبه رهبری نعمان جمعه یا حزب الغد ایمن النور یا جنبش کفایه، آشکارا مشروعیت رژیم مبارک را به چالش می کشانند. تا حدی که جبهه موسوم به الکفایه پرچم ائتلاف خود را پایان حکومت جاودانی مبارک یعنی شعار «بس است » انتخاب کرده است.

سرسخت ترین این گروه ها در میدان مبارزه با حکومت مادام العمری مبارک به جز الکفایه که نفوذ بسیار در محافل دانشجویی دارد، حزب الغد به رهبری ایمن النور است که رهبر دربند آن اکنون به نماد مبارزه با نظام حاکم در افکارعمومی تبدیل شده است. این حزب هدف اصلی خود را اصلاحات در ساختار سیاسی کشور مصر می داند.

نکته جالب در تجدید حیات جنبش ضد حکومتی مصر انسجام آنان است به نحوی که جمع زیادی از احزاب این کشور در بحبوحه انتخابات سال ۲۰۰۵ همراه با تعدادی از احزاب کوچکتر مخالف دولت مصر ائتلافی تشکیل دادند که به نام «جبهه متحد ملی خواستار تغییر» شناخته می شود. این جنبش در کنار «اخوان المسلمین» اصلی ترین رقبای حزب حاکم به شمار می رود. واخوانی ها نیز درسیاستی هوشیارانه هماهنگ با این جریان ها پیش می روند.

کانون تضاد اخوان المسلمین و دیگر گروه های ریشه دار مانند الوفد با حکومت مبارک علاوه بر نحوه حکمرانی مطلقه او، به سیاست خارجی مصر ومسأله فلسطین برمی گردد و این که اخوانی ها وهمقطارانشان در همه بیانیه ها ومیتینگ های سیاسی خویش راهبرد حاکمان قاهره در دوستی با اسرائیل وهمپیمانی با آمریکا و پشت کردن به جنبش های انقلابی فلسطین برنمی تابند.

طبیعی است اکنون که نقش ها و مأموریت های تازه به قاهره برای انزوای انقلابیون فلسطین وهموار کردن جاده سازش با اسرائیل سپرده شده است دامنه خصومت وستیز میان اخوانی ها ودولت اوج گیرد.

اخوانی ها بشدت از این که قاهره یک پایه سیاست انزوای متحد این جریان یعنی حماس است خشمگین هستند. اخوان المسلمین در آخرین بیانیه خویش این نگرانی وخشم خود را عیان کرد و گفت: هرگونه تلاش برای ایجاد شکاف میان فلسطینیان و ادامه محاصره اقتصادی این ملت قهرمان، بشدت محکوم است و از کشورهای اسلامی و عربی خواست بی اعتنا به سیاست سازش حکومت ها از مقاومت مردم فلسطین در برابر رژیم اشغالگر قدس حمایت کنند.

رویارویی سیاسی اخوانی ها با مبارک به این صورت دوباره به خیابان ها و انظار عمومی کشیده شده است. دو عامل مهم اکنون آتش این مبارزه را شدت بخشیده است.

نخست فضای سرکوبی که با راهبری مستقیم آمریکا علیه انقلابیون خاورمیانه شکل گرفته است ودوم ترس نظام مبارک از آرایش منسجم صف اپوزیسیون مصر در برابر این دو وضع. مبارک دو رشته سیاست انقباضی را امسال به نمایش گذاشت. ابتدا دریچه حضور اخوانی ها وهمه نیروهای مخالفش را در انتخابات بست به گونه ای که انتخابات شور اها و شهرداری ها با کمترین میزان مشارکت وبدون رقابت برگزار شد ودوم گستردن تور سرکوب های امنیتی به نحوی که همه اعضا و هواداران اخوان المسلمین در فهرست تعقیب قرار گرفته اند تاجایی که حتی نمایندگان این جریان نیز از تیغ سرکوب مصون نمانده اند.

مأموران امنیتی مبارک در روزهای اخیر حتی اردوگاه های تابستانی اعضای جوان این گروه را که در آن در امور ورزشی و دیگر فعالیت ها مشارکت دارند هدف قرار دادند با این ادعا که در این اردوگاه ها آموزش شبه نظامیان و بی ثبات سازی کشور انجام می شود. اما گو این که اخوانی ها از فرجام این اقدامها اطمینان خاطر دارند که هواداران خویش را به خویشتنداری دعوت کرده اند. رهبر اخوانی ها در آخرین بیانیه خویش سیاست مبارک را محکوم به شکست خوانده و تلویحاً دامنه نفوذ این گروه را به او گوشزد کرد که جریانی که اکنون در جامعه ۷۶ میلیونی مصر ۲ میلیون عضو دارد و از حمایت

۳ میلیون تن دیگر در سراسر مصر برخوردار است، چگونه قابل حذف است؟

به هر حال قاهره اکنون باردیگر میدان یک رویارویی خشونت بار شده است ومبارک که در انتخابات ۲ سال پیش تن به یک اصلاحات نیم بند داد باز هم به سنت سرکوب گذشته روی آورده است. افسر نیروی هوایی دیروز مصر که سال ۱۹۸۱ بعد از ترور انور سادات رئیس جمهور شد، اکنون بیش از همه رهبران عرب ، نگران آینده است .

مبارک ۷۷ ساله در فوریه سال ۲۰۰۵ اصلاحاتی در قانون اساسی مصر اعمال کرد که برگزاری نخستین انتخابات چند حزبی کشورش را میسر ساخت و نوامبر ۲۰۰۵ ، به حکم دادگاه مصر، نهادهای مدنی و سازمان های غیر دولتی رسماً اجازه بازرسی و نظارت بر روند انتخابات را پیدا کردند.

اما او اکنون در تصمیم ورویکرد تازه خویش بوضوح بیان می کند که قید اصلاحات را زده است واز خیر فضای باز موعود آمریکایی ها گذشته است. او حتی مهم ترین قول خود به منتقدان مبنی بر لغو حالت فوق العاده که سی سال از زمان سادات براین کشور حکمفرما می باشد را کنار نهاده است.

شاید اکنون با سخن ناظرانی که دیروزپدیده اصلاحات در زیر چتر یک نظام مطلقه را یک تناقض وحتی نقض غرض می خواندند همداستان شویم . اما نکته مهم در آغاز پروسه جدید سرکوب این است که این حرکت با فضای حمایتی جدیدی که آمریکا برای حکومت های فردگرای عرب درست کرده پیش می رود یعنی در برهه ای که رایس بالاترین قرارداد حمایت نظامی را به مبلغ ۱۳ میلیارد پیشکش مبارک می کند. به همین دلیل است که همه کس بیانیه وزارت خارجه و موضع کنگره آمریکا در دفاع از حقوق مخالفان دربند حکومت مصر راباشگفتی می نگرد.

س. حیدرپور