یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نهضت ها و دولت های شیعی در غیبت كبری


نهضت ها و دولت های شیعی در غیبت كبری

فساد و بیدادگری بنی عباس و نهضت های پی در پی علویان, اركان حكومت عباسیان راسست نموده و زمینه را برای ظهور دولت های انقلابی و شیعی آماده كرد و برای شیعه آزادی تبلیغ مذهب را به همراه داشت

● شیعه در عصر«غیبت كبری»

فساد و بیدادگری بنی عباس و نهضت های پی در پی علویان،‌ اركان حكومت عباسیان راسست نموده و زمینه را برای ظهور دولت های انقلابی و شیعی آماده كرد و برای شیعه آزادی تبلیغ مذهب را به همراه داشت.

در قرن چهارم، شیعیان بسیاری در سراسر دنیای اسلام زندگی می كردند. در مدت ۵ قرن شیعه به گسترش خود ادامه داده و دولت هایی شیعی نیز بر سر كار آمد. در این مدت اتفاقاتی نیز روی داد كه مهم ترین آنها عبارتند از:

۱) «اسماعلیان» در اواخر قرن پنجم در ایران در حال استقلال كامل می زیستند.

۲) سادات مرعشی در«مازندران» و«قزوین» از نیمه قرن هشتم تا پس از قرن نهم سلطنت كردند.

۳) نفوذ علامه حلی و فرزندش در دربار«سلطان محمد خدابنده» باعث تشیع او و ترویج و رشد آن مذهب حق شد.

۴) «آق قویونلوها» در «تبریز» حكومت كرده و قلمرو آنان تا«فارس» و«كرمان» هم كشیده شد.

۵) شهید اول (محمد بن مكی عاملی)، صاحب«لمعه» كه یكی از نوابغ علمی شیعه بود، در سال (۷۸۶) در دمشق به جرم«تشیّع» به شهادت رسید.

به طور كلی، شیعه در این ۵ قرن، از لحاظ رشد جمعیت در افزایش و از لحاظ قدرت و آزادی مذهبی تابع حكومت و قدرت سلاطین وقت بود. در این برهه در هیچ یك از مناطق اسلامی، شیعه، مذهب رسمی اعلام نشد.

درآغاز قرن دهم هجری قمری، شاه اسماعیل صفوی كه شیعه مذهب بود، قیام خود را از «اردبیل» شروع كرد و ایران را به شكل یك كشور واحد در آورد. او مذهب شیعه را در قلمرو حكومت خود رسمیت بخشید.

هم اكنون در جهان بیشتر از ۱۰۰ میلیون شیعه وجود دارد. بر اساس آماری كه در سال (۱۳۴۶ هـ .ش) علامه طباطبائی اعلام كرده است، در آن تاریخ جمعیت شیعه جهان حدود ۱۰۰ میلیون نفر بوده است. طبیعی است كه در مدت ۳۱ سال اخیر این تعداد، رشد روز افزون و چشمگیری داشته است.

در طلیعه قرن پانزدهم هجری و پس از مبارزه طولانی با استبداد داخلی و استعمار فرهنگی،‌ سیاسی و اقتصادی خارجی، یك حكومت اسلامی تمام عیار بر اساس نظریه مترقی«ولایت فقیه» جامع الشرایط ـ با تدارك كلیه نقاط ضعف انقلاب های گذشته در مبارزه بی امان با استبداد و استعمار ـ در ایران شیعه نشین به وجود آمد و آثار و بركات معنوی و مادی این انقلاب به شرق و غرب جهان اسلام گسترش پیدا كرد و چون خاری در چشم دشمنان اسلام، از تمام نهضت های اسلامی در جهان حمایت نموده و مایه امیدواری و عاملی بزرگ در پیروزی این نهضت ها به شمار می رود. این نهضت، جهان را به عصری جدید وارد نموده و تمام ابر قدرت ها نیز برای مبارزه با مذهب شیعه اثنی عشری بسیج شده اند، در حالی كه مبانی و نظرات شیعه به سرعت در تمام جهان اسلام و در شرق و غرب جهان رو به گسترش می باشد.

● نهضت ها و دولت های شیعی در عصر غیبت كبری:

نهضت های شیعی از همان آغاز انحراف در سطح زمامداری و رهبری اسلامی، پس از وفات پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ ، تلاش انقلابی خود را آغاز نموده و با حركتی بی امان در مركز جهان اسلام و سایر مراكز كلیدی و در سراسر دوران ائمه ـ علیهم السّلام ـ و با راهنمائی آن بزرگوارران، پرچم مبارزه را بر علیه طاغوت و طاغوتیان برداشته و یك سلسله متصل و پیوسته از نهضت ها را تا دوران غیبت كبری و تا عصر حاضر با گذشتن از فراز و نشیب های گوناگون به راه خود ادامه داده و گاهی این نهضت ها شكست خورده وگاهی نیز به ثمر نشسته و دولت های انقلابی در گوشه و كنار جهان اسلام و گاهی نیز در مراكز مهم و حیاتی جهان اسلام به وجود آورده در این شش قرن اخیر، شیعه همواره در مركز تشیع و در «ایران» اسلامی از قدرت مذهبی و سیاسی خوبی برخوردار بوده و پیام خود را به جهانیان ابلاغ نموده است. بسیاری از نهضت های شیعی در «عراق» و«حجاز» بوده و در برابر قدرت خلفا نیز دولت هائی در شرق و غرب مركز خلافت به پا داشته و هیچ گاه سنگر مبارزه را رها ننموده و همواره شعار عدالت و امامت را به عنوان اصلی ترین پیام وحی به دوش كشیده است و تا تحقق نهایی این دو اصل، مبارزه با تمام قدرت های ظالم را بر خود واجب دیده، و بخشی اجتناب ناپذیر از ایمان می داند. در بیشتر قیام ها، شیعه پیشتاز بود و شیعیان در صفوف مقدم، ولی این نهضت ها هرگز جنبه گروهی و مذهبی نداشت و به آن معنی نبود كه پیروان اهل بیت جدا از مردم به این حركت ها دست می یازیدند و با آنها همكاری می كردند؛ زیرا مخالفت شیعه با اساس حكومت امویان و عباسیان از اعماق قلوب توده های وسیع مردم مسلمان سرچشمه می گرفت، ولی ستیزه گری مسلحانه و خونبار شیعه به كمك افكار عمومی جوامع ستمدیده، ریشه در دفاع مقدس به منظور حفظ هویت اسلامی خود و پاسداری از حریم اسلام و تشیع داشت.

چهره انقلابی پیروان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را نباید فقط در میدان های شهادت جستجو كرد، بلكه این چهره را می توان در قالب انقلاب فرهنگی در شكل آرام تبلیغ نیز مشاهده كرد، «ادریس بن حسن مثنی»، كشور«مغرب» را با تبلیغ فتح نمود، همچنین «اندونزی» و شرق دور جهان اسلام با تبلیغ گشوده شد، در قرن پنجم هجری انبوهی از مردم «هند» توسط دو نفر شیعی، مسلمان شدند، در حالی كه عباسیان ۳۰۰ سال بود كه به زور شمشیر، زیر شعار دروغین دعوت به اسلام، كشور گشائی می كردند.

نهضت های انقلابی شیعی در سراسر جهان، روح حماسه و انقلاب را زنده نگه داشته، و علی رغم شكست های پی در پی در قرن های اول تا سوم هجری، توانست در نیمه قرن سوم تا چهارم و پس از آن، به نتایج قابل توجّهی دست یابد و به شكل گیری یك سلسله دولت های انقلابی در سرتا سر جهان اسلام بینجامد و بارقه امیدی بر دل های یأس گرفته بتاباند و عاملی برای كاهش ستمگری ها و طغیان بیشتر حاكمان ستمگر باشد.

«آل بویه» فرهنگ اسلام و تعالیم ائمه اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را زیر بنای حكومت خویش قرار دادند، و با وجود این كه شیعی مذهب بودند درباره پیروان مذاهب دیگر و علمای آنان، رفتاری نیكو و بردبارانه داشتند و از تكریم و انعام آنان فرو گذار نبودند. این ویژگی تنها منحصر به«آل بویه» نبود و تمامی دولت های شیعی از آن برخوردار بوده اند.

به همین جهت،‌ قرن چهارم هجری ـ كه قرن دولت های انقلابی شیعه در سراسر جهان اسلام به شمار می رود ـ اوج تمدن اسلامی و اعتلای فرهنگ جهان اسلام دانسته شده است و هیچ عاملی جز آزادی فكر و عقیده كه در پرتو دولت های شیعی همراه با تشویق و تكریم دانش و دانشمندان بوده است، نمی یابیم، آرمانی بودن این دولت ها با انگیزه های والای موسسان آن بزرگ ترین عامل این ترقی و تمدن بوده است، و به فساد آلوده شدن گام به گام حكّام، و دور شدن از آرمان های اسلامی خود، عامل تباهی و اضمحلال این دولت ها گردید. بازو پاشی دولت های انقلابی، در نتیجه اختلاف میان رهبران، و آلوده شدن كارگزاران به فساد قدرت و دوری از آرمانهای انقلابی و اصیل، جهان اسلام در قرن ششم و هفتم هجری، شاهد سقوط دولت عباسی و تجزیه قدرت سیاسی و شكل گیری دولت های كوچك و كشمكش ها، برادر كشی ها و رقابت های ابلهانه بر سر تصاحب قدرت بود.

در سال(۴۸۹ هـ ) اولین دوره«جنگ های صلیبی» به صورت سازمان یافته آغاز گردید در حالی كه در مركز خلافت، اندیشه ای جز خوشگذرانی و جمع آوری اموال نبود. در چنین شرایطی تهاجم بنیان كن«مغول» بر جهان اسلام آغاز شد و حكومت اسلامی پیش پای «مغولان» فرو ریخت و نابود گردید.

و اگر اسلام توانست همچنان سرفراز بماند،‌ به خاطر حركت اندیشمندانه جمعی پیشتاز گمنام و به دور از قدرت سیاسی بود كه توانستند مغول های پیروزمند را در برابر اسلام خاضع گردانند و دل های آنان را به روی اسلام بشگایند و آن را پیروز سازند.

و اگر «هلاكوخان» پس از قتل عام ۹۰۰ هزار نفر بی گناه از اهالی بغداد قبل از بازگشت از بغداد دستور می دهد كه مسجد خلیفه و ضریح و مرقد حضرت كاظم را تجدید بنا كنند، به خاطر حركت شجاعانه و بازدارنده ای بود كه «موید الدین ابن علقمه» و«خواجه نصیرالدین الطوسی» ـ دو شخصیت ممتاز شیعی ـ افتخار آن را از آن خود كردند، هر چند كه این بزرگواران آماج تهمت های زشت و و زننده ای شدند.

هدف «خواجه نصیر»، جلوگیری از خون ریزی و خسارت های معنوی بود و او توانست با نفوذ در تشكیلات مغول ها باعث نجات جان بسیاری از علمای جهان اسلام از تیغ خون ریز مغول شود.

آن بزرگ مرد، متجاوز از ۶۰ كتاب ارزنده در علوم و فنون مختلف به رشته تحریر در آورد؛ در عین حال چند شهر را نیز از نابودی نجات بخشید و سخت ترین دشمنان اسلام را در برابر اسلام و شعائر تشیع مجبور به تواضع و ایمان نمود.

نهضت های انقلابی بازدارنده علمای شیعه توانست دین مردمی را كه زیر پای مغولان شكسته و نابود شده بود، بر دل و جان همان مغول ها حاكم گرداند و آن ها را به صورت ابزاری برای پیشرفت دین در آورد.

در قرن های ۸ و ۹، شمال و شرق ایران شاهد به قدرت رسیدن دولتهای انقلابی سربداران در «خراسان» و جنبش ضد منكرات در«هرات» و نهضت حروفیه در برابر تیموریان و سادات مرعشی در«مازندران» بود.

با توجه به تعصب شدید عثمانی ها و حملات مكرر آنان به خاك ایران، در اوج مبارزه عثمانی با اروپای مهاجم، در شروع قرن دهم هجری قمری،‌ نهضت «قزلباش»، صفویه را به قدرت رسانید و از پشت سر به عثمانی ها حمله كرد و فرزندان «شیخ صفی الدین اردبیلی» شیعه مذهب با استفاده از روح فتوت و شهامت و بهره گیری از مایه های انقلابی تشیع كه در عمق وجدان جامعه ایرانی ریشه دوانده بود، به منظور استقلال ایران و تحقق بخشیدن به آرمان های اسلامی و دیدگاههای سیاسی تشیع با انفجاری از مجموعه نفرت های ۱۰ قرن نسبت به حكومت های ستمگر تسنن كه بر روی هم انباشته شده بود، نظام سیاسی شیعی خود را بر اعماق روح و وجدان اندیشه توده ها بنا كردند و تشیع در قالب نظام سیاسی مقتدر «صفویه» توانست در مقابل جبهه نیرومند اكثریت عظیم تسنّن و امپراطوری عثمانی، با صلابت، استقلال خود را حفظ نماید. و روابط به ظاهر حسنه علمای تشیع با پادشاهان صفوی از این واقعیت نشأت می گرفت كه آنان وجود یك قدرت سیاسی و دولت با كفایتی را برای حفظ میراث تشیع و پاسداری از ایران شیعه و جلوگیری از تهاجم تسننی كه ثواب شیعه كشتن را برتر از هر عبادت می شمرد، ضرورتی اجتناب ناپذیر می دانستند.

دولت صفویه با تمام ضعف هایش مروج شعائر مذهب بود و اهل تسنن نیز عموماً تحت فشار نبودند و نسبت به مسیحیان، یهودیان و زردشتیان نیز روش مدارا اعمال می شد، در حالی كه اكثر كشورهای غربی حتی با آزادی نسبی ادیان،‌ بیگانه بودند.

رونق كشاورزی، رشد اقتصادی و رفاه نسبی عمومی، رضایت طبقه متوسط را نسبت به سیاست اقتصادی دولت صفویه جلب نمود و بیشتر شاهان صفوی را از حمایت مردمی برخوردار كرده بود.

توسعه فرهنگی، گسترش مراكز علمی و حمایت همه جانبه از علما و مؤلفان، از برجسته ترین امتیازات دوران صفویه است و ابتكار بهره گیری از هنر و صنعت و معماری در خدمت فرهنگ و معارف اسلامی از خصوصیات دیگر این دوره است.

ایجاد تحول در سیستم سیاسی و اداری حكومت و وجود زمینه برای ایفای نقش بیشتری، برای علما در امور سیاسی، قضایی، فرهنگی از دیگر خصوصیات این دوره است.

بازگرداندن استقلال و هویت های شیعی و رهایی از بیگانه پرستی و حمایت كامل از موجودیت دین، موجب می گردید كه علمای شیعه بر مشروعیت قدرت سیاسی پاشاهان صفویه صحه بگذارند.

پس از «صفویه»، «افشاریه» و«زندیه» روی كار آمدند. آنها نیز در تقویت تشیع كوشیدند. نادرشاه افشار در جهت تقریب بین شیعه و اهل سنت گام هایی برداشت، و نظریات ویژه ای را در این زمینه مطرح نمود.

با پیروزی«كریم خان زند» در سال (۱۱۶۴ هـ ) مایه های مذهبی و مردمی رو به افزایش نهاد و روحانیون از حكومت «كریم خان» حمایت كردند. هجوم استعمار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی غرب به جهان اسلام در بیداری مشرق زمین نقش آگاه كننده داشت و به نهضت های اسلامی سرعت و عمق بیشتری بخشد، استبداد داخلی نیز در كشورهای اسلامی نقش قابل توجهی در ملموس تر شدن دردها و رو آمدن مشكلات و مردمی شدن مبارزات داشت.

با پیوندی كه بین نهضت های اسلامی در سراسر جهان اسلام در یك قرن اخیر وجود دارد، سرانجام همه آنها به یك حركت انقلابی در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری قمری تبدیل شده، و مناطق وسیعی از جهان اسلام، زیر پوشش این موج عظیم بیداری و مبارزه قرار گرفت، و كشورهائی چون«مصر»، «سوریه»، «لبنان»، «عراق»، «تركیه»، «افغانستان»، «پاكستان»، «الجزایر»، «تونس»، «مراكش»، «حجاز»، «اندونزی»، «هندوستان» و «ایران» را در بر گرفت و مفهوم جدیدی از اندیشه های سیاسی و مبانی عدالت اجتماعی اسلام را به دنبال چند قرن ركود و ستم و تسلیم، مطرح نمود.

در اكثر كشورهای اسلامی خصلت تاریخی ـ مردمی بودن روحانیت ـ رسالت رهبری حركت ها و جنبش ها را در یكصد سال اخیر بر دوش رهبران دینی نهاد و نهضت اسلامی امام خمینی، اوج كلیه جنبش های اسلامی تاریخ اسلام و تشیع به شمار می رود و همه آرمان های انقلابی نهضت های اسلامی در سراسر جهان در این نهضت تبلور یافت.

با نگاهی سریع و مروری اجمالی بر«وصیت نامه سیاسی، الهی» قائد اعظم انقلاب شكوهمند اسلامی ایران، یعنی امام خمینی ـ رحمهٔ الله علیه ـ و قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و تاریخ پر فروغ این انقلاب تا تشكیل دولت و رهایی از توطئه های پی در پی،‌این تبلور را به خوبی می توانیم از نزدیك لمس نمائیم.

سید مسعود پورسیدآقایی