سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

چگونه می توان در عراق آتش افروزی نكرد


چگونه می توان در عراق آتش افروزی نكرد

۴ سال پیش, قبل از این كه آمریكا به بهانه های واهی عراق را اشغال كند, نظر غالب تحلیلگران و دیپلمات ها این بود كه این جنگ منطقه و جهان را به ورطه آشوب و بی ثباتی بیشتری خواهد كشاند

۴ سال پیش، قبل از این كه آمریكا به بهانه های واهی عراق را اشغال كند، نظر غالب تحلیلگران و دیپلمات ها این بود كه این جنگ منطقه و جهان را به ورطه آشوب و بی ثباتی بیشتری خواهد كشاند. اینجانب در ۱۸ فوریه ۲۰۰۳ در سخنانی كه انعكاس نظرات همكارانم از منطقه و فراتر از منطقه هم بود در جلسه شورای امنیت سازمان ملل تأكید كردم در حالی كه تبعات جنگ می تواند فراتر از تصورات و محاسبات هركسی برود، اما یك نتیجه آن تقریباً روشن است و آن این است كه افراطی گری به نحوی شدید از هرگونه ماجراجویی درعراق منتفع خواهد شد.

این ارزیابی به هیچ وجه به معنای طرفداری از دیكتاتور سابق عراق یا رژیم وی نبود. مطمئناً ایران كه از كشتار بیرحمانه شهروندانش توسط صدام در ۸ سال جنگ تحمیلی كه در آن صدام حسین حتی از سلاح های شیمیایی هم استفاده كرد رنج برده بود، هیچ احساس قرابتی با این دیكتاتور نداشت بلكه این نظر ایران و مخالفت آن با جنگ براساس شناخت آگاهانه از حقایق منطقه و پیامدهای غیرقابل اجتناب اشغال بود.

اینك متأسفانه دولت آمریكا در حال چیدن میوه های تلخ ماجراجویی خودساخته خویش است؛ ماجراجویی كه جهان و منطقه را با خود به پرتگاه خصومت بیشتر كشانده است. اما به جای اعتراف و برخورد مناسب با این واقعیات ناخوشایند، تلاش می كند نسخه بدتری از همین سیاست شكست خورده را به افكار عمومی بقبولاند. آمریكا این كار را با تلاش برای فرافكنی و القای ایران به عنوان مقصر و جعل سند و شواهد درخصوص فعالیت های ایران در عراق انجام می دهد.

همچنین به نظر می رسد كه دولت آمریكا تلاش می كند ائتلافی منطقه ای علیه نفوذ ایران ایجاد كند، اما حتی اگر در این كار موفق هم بشود چنین ائتلافی عملاً بی فایده خواهد بود و برای كلیت منطقه خطرناك و برای عراق موجب بی ثباتی داخلی خواهد شد. با پیگیری و پیشبرد چنین سیاستی، آمریكا آتش فرقه گرایی را دقیقاً در زمانی كه باید آن را خاموش كرد، دامن می زند.

ائتلاف های كوته بینانه، مانند آنچه اینك دولت آمریكا در فكر ایجاد آن است، شاخصه اصلی سیاست آمریكا در منطقه در دهه های ۸۰ و ۹۰ بود و نتیجه این سیاست در آن زمان نیز كمك به ایجاد هیولاهایی مانند صدام حسین، القاعده و طالبان بود. شاید كمبود حافظه برخی علت بازگشت به این اقدام نسنجیده و عادت های گذشته باشد.

اما چه كسی می تواند فراموش كند كه صدام حسین از همین راهكار ادعای «تهدید ایران» برای اخاذی مالی، سیاسی و تسلیحاتی از منطقه و جهان استفاده كرد تا دقیقاً همین تجهیزات و امكانات را بعداً علیه كسانی كه آن ها را در اختیارش قرار داده بودند، استفاده كند؟ چه كسی به خاطر نمی آورد كه برای مهار به اصطلاح «هلال شیعی» بعد از انقلاب ۱۹۷۹ ایران، جنبش افراطی سلفی توسط غرب ترویج و پرورش یافت تا پس از چندی به القاعده و طالبان تبدیل شود؟ چرا انتظار دارند همان سیاست در همان منطقه اینك نتیجه ای متفاوت داشته باشد؟

هم اینك علائمی وجود دارد كه به منظور توجیه افكار عمومی به ستوه آمده و منزجر مردم منطقه نسبت به همدستی احتمالی با اشغالگران قدیم و جدید سرزمین اعراب، برخی افراطیون دست به تهییج احساسی ترین اختلاف های فرقه ای و قومی در منطقه زده اند. چنین اقدام كوته بینانه و نفرت زایی باعث پیچیده تر شدن مشكلات منطقه خواهد شد و پیامدهایی برای جهان دارد كه دامنه آن از شبه قاره تا اروپا و آمریكا را حتی برای مدت ها بعد از این كه بحران فعلی در عراق خاتمه یابد، دربرخواهد گرفت.

باید به خاطر داشته باشیم كه مروج و مبتكر اختلاف های فرقه ای و نفرت افكنی در عراق و منطقه در دوران اخیر كسی جز رهبر القاعده در عراق یعنی ابومصعب الزرقاوی نبود. میراث شرم آور زرقاوی و همدستانش باید با وی دفن می شد. به همین منظور همه ما در منطقه باید طرح های كوته بینانه را كنار گذاشته، با دولت عراق در تلاشی مشترك برای مهار خشونت فرقه ای همكاری كنیم.

منطقه خلیج فارس نیاز مبرم به ترتیباتی جامع و فراگیر برای امنیت و همكاری دارد. تنها از طریق چنین همكاری های منطقه ای همراه با حمایت لازم بین المللی می توانیم بحران جاری را مهار و از بحران های آتی جلوگیری كنیم. من ۴ سال قبل در همین صفحات نوشتم كه بركناری صدام فرصتی منحصربه فرد ایجاد كرده است تا در نهایت هدفی كه سال ها به دنبال آن بودیم، یعنی اعتمادسازی و همكاری منطقه ای محقق شود و روند خطرناك تقابل، حذف و خصومت تغییر یابد.

فرصت های گرانبهای فراوانی كه برای ایجاد این ترتیبات وجود داشت از دست رفته است و همزمان صدها هزار نفر از مردم بیگناه منطقه جان خود را از دست داده اند. نشست آتی همسایگان عراق كه قرار است ماه آینده در بغداد برگزار شود، مكان خوبی برای آغاز این حركت دشوار اما ضروری به سمت امنیت منطقه ای است.

دولت آمریكا نیز می تواند با قبول این واقعیت كه اشغال و تهدید و استفاده از زور نه تنها تحت حقوق بین المللی جایز نیست بلكه براساس محاسبات صرفاً سیاسی منافع ملی هم غیرعاقلانه است، به خاتمه بخشیدن به كابوس جاری و جلوگیری از موارد مشابه آتی كمك كند.

همان گونه كه مطالعات مستند بارها نشان داده در تاریخ معاصر هیچ آغازكننده جنگی به اهداف موردنظر خود نرسیده است. تقریباً در تمامی موارد، آنهایی كه به زور متوسل شده اند، سرانجام امنیت و موقعیت خود را خدشه دار ساخته اند.

در حالی كه ۱۴۰ هزار نیروی آمریكایی نتوانسته اند در عراق ثبات ایجاد كنند و در واقع دقیقاً نتیجه عكس گرفته اند، با اعزام ۲۰ هزار نفر سرباز اضافی با دستور كار خطرناك جدید فقط می توان انتظار داشت كه تنش ها افزایش یابد و احتمال تشدید ناخواسته بحران نیز بیشتر شود. تنها تغییر در منطق زور و اشغال می تواند ریشه های شورش را بخشكاند.

همچنین جعل تهدیدهای خیالی جدید آن گونه كه دولت آمریكا اینك در رابطه با ایران انجام می دهد شاید بتواند به عنوان سرپوشی در داخل آمریكا برای پوشاندن شكست سیاست دولت آمریكا مورد بهره برداری قرار گیرد، اما به هیچ وجه باعث حل مشكلاتی كه براساس نظر عقلا نیاز به تدبیر، گفت وگو و تلاشی صادقانه برای یافتن راه حل دارد، نمی شود.

همه باید از اشتباه های گذشته درس بگیریم و لجوجانه بر تكرار آن ها با وجود تمامی توصیه ها اصرار نورزیم. از جمله توصیه ای كه جورج بوش به عنوان نامزد ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۰ مطرح كرد و گفت «اگر ما ملتی مستكبر باشیم، آن ها از ما متنفر خواهند بود اما اگر ملتی فروتن ولی قوی باشیم از ما استقبال خواهند كرد».

منبع: نیویورك تایمز

محمدجواد ظریف

سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل



همچنین مشاهده کنید