یکشنبه, ۱۷ تیر, ۱۴۰۳ / 7 July, 2024
مجله ویستا

آرمان های دولت اصلاحات و دولت نهم


آرمان های دولت اصلاحات و دولت نهم

آرمان ها یعنی نگاه کلان و ترسیم اهداف دوردست و واقع گرایی یعنی برنامه های گام به گام جهت رسیدن به این اهداف

آرمان ها در واقع چشم انداز هر جامعه و ملتی را مشخص می کنند. از این منظر آرمانگرایی در ارتباطی نزدیک با پیشبرد اهداف و ایده آل های جوامع قرار دارد و می تواند مفید و مثبت واقع شود. بدون ترسیم آرمان ها نمی توان گام های ارزنده یی در جامعه برداشت، ولی در عین حال باید به این نکته نیز توجه داشت که آرمانگرایی بدون واقع گرایی هم جامعه را به سر منزل مقصود نمی رساند.

به عبارتی آرمان ها یعنی نگاه کلان و ترسیم اهداف دوردست و واقع گرایی یعنی برنامه های گام به گام جهت رسیدن به این اهداف. لذا اگر آرمان ها را به بهانه فرار از آرمانگرایی حذف کنیم یا نسبت به آنها بی تفاوت باشیم در پیمودن مسیر دچار انحراف می شویم چرا که هدف خود را گم کرده ایم و مشخص نیست به کدام طرف حرکت می کنیم. لذا دولت هایی که آرمان های خود را تعریف نمی کنند و خود را آرمانگرا نمی دانند به نحوی به خود و کشور آسیب می رسانند و ممکن است راهی را طی کنند که پایان آن سرافکندگی برای خودشان و ناخرسندی برای جامعه شان را به بار آورد.

آرمانگرایی همچون سایر ارزش ها اگر همراه با ملاحظات دیگری نباشد خود تبدیل به ضد ارزش می شود. مانند درویشی که به قول عرفا اگر راه صحیح پیماید همان درویشی و خرقه و کشکول تبدیل به آفت می شود و بیراهه یی خواهد شد که پایان آن ترکستان است. با این نگاه آسیب شناسانه می توان آرمانگرایی دولت اصلاحات و دولت نهم را یک بار دیگر مورد بررسی قرار داد. پیش از این تاکید می کنم اصل آرمانگرایی را در مورد هر دولتی نه تنها خطا نمی دانم که به نوعی لازم و ضروری نیز فرض می کنم.

الف- دولت اصلاحات و آرمان هایش را امروز بهتر می توان ارزیابی کرد چرا که از آن فاصله گرفته ایم و نتایج آن آرمان ها و شعارها کم و بیش معلوم شده است. شعار توسعه سیاسی و گسترش آزادی که اهم شعارها و آرمان های دولت اصلاحات بود خود بخشی از آرمان های انقلاب بود که مبتنی بر تحکیم پایه های آزادی بود از این حیث آرمان های اصلاحات در مسیر بخشی از آرمان های نخستین انقلاب بود و از این منظر بسیار قابل توجه و نکته مثبتی برای این جریان بود اما ایراد آن جایی بروز کرد که در جهت تحقق این آرمان ها هیچ تلاشی صورت نگرفت ضمن آنکه از دیگر سو در این مقطع ما شاهد نوعی انحراف در آرمان ها بودیم و گام هایی که برداشته شد ما را از آرمان های اولیه روز به روز دور ساخت.

مثلاً شعار توسعه سیاسی که جزء آرمان های اولیه و اصلی انقلاب هم بود در انحصار یکسری گروه های سیاسی خاص قرار گرفت و بخشی از جامعه از این شعار بیشتر بهره بردند و به عبارتی اصلاحات نتوانست توزیع عادلانه آرمان های خود را داشته باشد از این رو برخی از جریانات که نزدیک تر به دولت اصلاحات بودند بیشتر از فرصت های پیش آمده بهره بردند شاید یکی از دلایل شکست اصلاحات نیز همین قدرت کاذب آنان بود چرا که بر اثر این اتفاق آن گروه هایی که در کوتاه ترین زمان قدرتمند شده بودند احساس کردند قادر به ایجاد هر نوع تغییری هستند در حالی که توجه نداشتند قدرتی که در نزد آنان است پشتوانه اجتماعی قابل توجهی ندارد این غرور کاذب روز به روز فاصله آنان را با جامعه بیشتر ساخت و درنهایت کار را به جایی رساند که پس از چند انتخابات متوجه شدند قضایا آن طور که فکر می کردند نیست. اما اگر برخورداری از توسعه سیاسی برای همه گروه ها و جریانات متوازن توزیع شده بود هرگز چنین اتفاقی نمی افتاد و برخی از جریانات به آن قدرت کاذب نمی رسیدند که تصمیم جمع کردن بساط قانون را هم داشتند. در مجموع می توان گفت دولت اصلاحات آرمان های مناسبی را برای خود برگزید که در تحقق بخشی از آنها نیز موفق بود اما برخی از اشتباهات نظری و روشی سران و مسوولان این جریان مانع عدم تحقق واقعی آن آرمان ها شد که البته همه این پرونده ها و ناکامی ها تجربه یی شد برای اصلاح طلبان که امید است هم برای خود و هم برای سایر گروه ها درس آموز باشد در غیر این صورت ما شاهد تکرار تجارب و درگیر آزمون و خطاهای متعدد خواهیم شد.

ب- دولت نهم آرمان های متفاوتی را برگزید اما شعارهای این دولت نیز در راستای آرمان های انقلاب بود. عدالت اجتماعی و رفع فقر و فساد بخش دیگری از آرمان انقلاب بود که در این دوره مطرح شد لذا از این منظر دولت نهم نیز همچون دولت اصلاحات بازگشتی به آرمان های اولیه انقلاب داشت دلیل استقبال مردم از این آرمان ها نیز به همین دلیل بود چرا که مردم پس از سال ها، مجدداً آرمان های اولیه انقلاب را از زبان رئیس جمهورشان شنیدند و دل در تحقق آن شعارها بستند هر چند در این خصوص نمی توان داوری کامل و صحیحی داشت که چه میزان از آرمان های دولت نهم اجرایی شده است و چه مقدار از آن به هر دلیلی هنوز محقق نشده است ولی می توان از آفت این شعارها و آرمان ها سخن گفت. مهم ترین آسیبی که دولت نهم را تهدید می کند آن است که گمان کند در مسیر بازگشت به آرمان های انقلاب تنهاست و تنها می تواند قدم بردارد دولت نهم نباید تنها خود را نماینده بازگشت به آرمان های انقلاب بداند. آفت این باور عدم بهره گیری از نظرات و اندیشه های دیگران است که همین نیز لطماتی را متوجه دولت و کشور خواهد کرد.

مقام معظم رهبری نیز به خوبی در ابتدای حرکت دولت نهم این نکته را تذکر دادند. ایشان با درایت و فراست در اولین توصیه هایشان به دولت تاکید داشتند مبادا در این مسیر تنها پیش روید باید از سایر نیروها و تفکرات بهره گرفت تا سرعت نیل به اهداف بیش از پیش شود. از دیگر آفاتی که ممکن است آرمان های دولت نهم را مخدوش کند قطع ارتباط این آرمان ها با واقعیات است. واقعیات و آرمان ها در یک رابطه مستقیم و منطقی قرار می گیرند همان طور که مطرح شد آرمان ها نگاه کلان است و واقعیات همان مشکلات روزمره، و برنامه برای حل آنها و هموار شدن راه برای رسیدن به آرمان ها. ارتباط به هم تنیده این دو مقوله در دولت نهم نباید مورد غفلت قرار گیرد جهت گیری ها و (آرمان ها) و برنامه ریزی ها (و واقعیات) باید بیش از پیش در دولت نهم هماهنگ و متوازن شوند. در مجموع تمام دولت ها با آرمان هایی می آیند ولی روند آرمانگرایی دولت ها از این حیث لازم و ضروری است لذا نباید آفت های آرمانگرایی را بهانه یی برای نفی اصل آرمانگرایی بدانیم. دولت ها باید با حفظ آرمان هایشان از آفت های آن بپرهیزند و سعی در تحقق آن شعارها و آرمان ها داشته باشند.

عباس سلیمی نمین