شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

تاکتیک های رسانه های آمریکا هنگام تسلیم در برابر ایران


تاکتیک های رسانه های آمریکا هنگام تسلیم در برابر ایران

آزادی ۳ جاسوس آمریکایی آخرین باری بود که ایران از آمریکا پیمان گرفت که از ورود جاسوسانش به حریم ایران جلوگیری کند, اما در حالی که۳ ماه از این رویداد و این پیمان نگذشته بود به ناگاه «جانور قندهار» یا همان آر کیو ۱۷۰ با عبور از خاک افغانستان حدود ۳۰۰ کیلومتر وارد فضای امنیتی ایران شد

آزادی ۳ جاسوس آمریکایی آخرین باری بود که ایران از آمریکا پیمان گرفت که از ورود جاسوسانش به حریم ایران جلوگیری کند، اما در حالی که۳ ماه از این رویداد و این پیمان نگذشته بود به ناگاه «جانور قندهار» یا همان آر کیو-۱۷۰ با عبور از خاک افغانستان حدود ۳۰۰ کیلومتر وارد فضای امنیتی ایران شد .

هوشیاری و قدرت تکنولوژیک جمهوری اسلامی ایران باعث شد که این هواپیمای پیشرفته و فوق مدرن در دام ایران گرفتار آید و برای ایران نوید یک پیروزی بزرگ و برای آمریکا یک شکست بزرگ تر را رقم بزند.

رسانه های غربی و مسئولان آمریکایی در یک فعالیت هماهنگ در صدد هستند که شکست نظامی اطلاعاتی خود را به وسیله تاکتیک ها و غوغاسالاری های رسانه ای جبران کنند و در این راستا پس از به غنیمت گرفته شدن این هواپیما توسط ایران، آنان تاکتیک های رسانه ای و دیپلماتیک زیر را دنبال کردند:

● سکوت خبری فعال

در این تاکتیک که در چهار روز اول حادثه رخ داد، رسانه ها و مقامات آمریکایی تلاش کردند که موضوع مهم و استراتژیک مفقود شدن یک هواپیمای بدون سرنشین را از منظر رسانه ها دور نگه دارند و خبر آن را منتشر نکنند. در این تاکتیک همچنین ایجاد شک و شبهه نسبت به اعلام خبر ایران نیز بارها مورد تأکید و تصریح قرار گرفت تا موفقیت ایران در این عملیات نادیده گرفته شود. «کریستین ساینس مانیتور» در گزارشی با اشاره به سکوت منابع رسمی در مورد این خبر نوشت: مقامات پنتاگون و سیا آشکارا تصدیق نکرده اند که هواپیمای خفاش شکلی که توسط ایران نشان داده شد، همان آرکیو-۱۷۰ است که اوایل هفته جاری مفقود شده بود، اما مقامات بلندپایه ناشناس به منابع خبری مختلف گفته اند که به نظر می رسد، این هواپیما همان آرکیو -۱۷۰ باشد. در همین زمان، تحلیلگران میزان آسیب به اطلاعات و تکنولوژی آمریکا را متفاوت ارزیابی می کنند.

رسانه ها و مقامات غربی که در دام خبری ایران گرفتار شده بودند، موفقیت نظامی و رسانه ای ایران را شبیه به یک کودتای تبلیغاتی علیه آمریکا دانستند. در این زمینه «داگلاس برچ»، در آسوشیتدپرس نوشت: «دستیابی ایران به پهپاد جاسوسی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) که دارای فناوری های پیشرفته جاسوسی است، چیزی بیش از یک کودتای تبلیغاتی و دستاورد اطلاعاتی رایگان برای دولت تهران شمرده می شود. دستیابی به این پهپاد، لایه دیگری از عملیات مخفیانه و گسترده آمریکا را علیه برنامه های هسته ای و نظامی ایران آشکار می سازد. دستیابی ایران به این پهپاد جنبه های مختلفی از فعالیت های جاسوسی ایران - آمریکا را روشن کرده است. این موضوع را می توان به سرنگونی هواپیمای جاسوسی یو - دو آمریکا توسط اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد تشبیه کرد.»

● انکار و تشکیک

در مرحله بعدی جریان سازی رسانه ای غرب، رسانه های غربی تصاویر نمایش داده شده ایرانی را مورد تشکیک و انکار قرار دادند، اما با توجه به آنکه آمریکا اعلام کرده بود که یک هواپیمای خود را گم کرده است، رسانه های آمریکایی در این زمینه حاضر نبودند که بدون تأیید مقامات اطلاعاتی، اصل موضوع را بپذیرند و این گونه نوشتند: «آمریکایی ها یکی از هواپیماهای بدون سرنشین خود را در غرب افغانستان گم کرده اند، اما هنوز بر جعلی بودن هواپیمای به نمایش در آمده در ایران تأکید نکرده اند. هواپیمایی که در ایران به نمایش در آمد بر اساس ظاهر سالم آن، بر خلاف آنچه ایرانی ها در ابتدا اعلام کردند، ظاهراً ساقط نشده و بلکه وادار به فرود شده است. به این ترتیب باید در انتظار ادامه این بازی بود.»

● حذف نقش ایران

رسانه ها و مقام های آمریکا با تأکید برنقش ایران در به غنیمت گرفتن این پهپاد اولاً، آن را یک امر تصادفی دانسته اند و ثانیاً، ادعا کرده اند که اگر چنین اتفاقی افتاده است، ناشی از قدرت ذاتی ایران نبوده، بلکه از قدرت اکتسابی از شوروی و چین بوده است و در این راستا اعلام کردند: ارزیابی های اطلاعاتی آمریکا حاکی از آن است که ایران در سرنگونی این پهپاد هیچ نقشی نداشته، به آن شلیک نکرده و از فناوری های الکترونیک و سایبری برای وادار کردن این هواپیما به فرود استفاده نکرده است. آنها اقرار کردند این هواپیما به علت نقص در عملکرد، بر زمین نشسته است. این مقامات خواستند هنگام اظهار نظر درباره این برنامه طبقه بندی شده، نام شان فاش نشود.کارشناسان آمریکایی در این خصوص ابراز تردید کردند که ایران قادر باشد چنین نفوذی را به سامانه پهپاد مذکور انجام دهد. توانایی ایران در مقابله با هواپیماهای بدون سرنشین ممکن است به واسطه تصمیمات پیشین روسیه ارتقا پیدا کرده باشد.

● فرار از واقعیت تجاوز

در حالی که هواپیمای آمریکایی در ۳۰۰ کیلومتری عمق خاک ایران بر زمین نشانده شده است، رسانه های آمریکایی در ابتدا به دنبال آن بودند که بار حقوقی فعالیت متجاوزانه را از آن بگیرند. برای همین در برهه ای ادعا کردند که این هواپیما در افغانستان ساقط شده و توسط حکمتیار به ایران منتقل شده است و بار دیگر اعلام کردند که این هواپیما توسط ایران از فضای افغانستان ربوده شده است و در همین حال شبکه خبری بی بی سی هم عنوان توقیف را برای یک هواپیمای غنیمتی به کار برد و مدعی شد جمهوری اسلامی ایران هواپیمای فوق پیشرفته جاسوسی آمریکا را توقیف کرده است .

● حربه درخواست

مقامات آمریکایی که متوجه حرکت خلاف عرف بین الملل خود بودند، از سه طریق درصدد جلب نظر ایران برای برگرداندن هواپیما برآمدند؛ اول: نامه های مقامات ناتو به مسئولان ایران که این یک هواپیمای ناتو است و به اشتباه وارد خاک ایران شده است، دوم: درخواست رسمی مقام های آمریکایی بدون اظهار تأسف و پشیمانی از اقدام صورت گرفته و سوم: تهدید مبتکرانه که در آن ایران مقصر اتفاقات بعدی معرفی شده است! اوباما پس از روزها سکوت در مورد این موضوع، سکوت را می شکند و تأیید می کندکه ایران هواپیمای بدون سرنشین آمریکا را به تصاحب در آورده است. وی در کنفرانس خبری مشترک با نوری مالکی رئیس جمهور عراق، از ایران خواست که هواپیمای بدون سرنشین را به آمریکا برگرداند. وی در ادامه افزود: «منتظر اینکه ایرانیان چگونه پاسخ می دهند، خواهیم بود.»

● توسل به ترس

آمریکا در این تاکتیک می پذیرد که وارد محوطه ممنوعه شده است، اما به دنبال آن است که این دخالت خود را به گونه ای توجیه کند که در افکار عمومی بین المللی محکوم نشود. «توماس هادلی» مقام ارشد سابق دولت آمریکا و کارشناس امور نظامی موسسه «امریکن اینترپرایز» در کنفرانسی در واشنگتن در این باره گفت: «شرایط آرام آرام این گونه به نظر می رسد که یک بازی جاسوسی مخفی که ماهیت خشن آن در حال افزایش است، آغاز شده است.» «هادلی» در این باره گفت: «در صورتی که ایران همچنان از پذیرش قطعنامه های سازمان ملل خودداری کند و جاه طلبی های هسته ای خود را تحت کنترل در نیاورد، این درگیری های آرام وخیم تر و خطرناک تر خواهد شد.»

● مشابهت سازی از دو مسئله متفاوت

کارشناسان مسائل استراتژیک آمریکا با ایجاد پیوند میان دو مسئله متفاوت در دو کشور متفاوت و موضوع متفاوت به دنبال این بودند که برای مخاطبان یک سابقه ای از این اتفاقات را زنده کنند تا این نتیجه برای وی حاصل شود که اولاً، این اتفاق مسبوق به سابقه است و مسئله مهمی نیست و ثانیاً، گذشته نشان داده است که آمریکا از این اتفاقات موفق بیرون آمده است. در این زمینه رسانه های آمریکایی این مسئله را این گونه توجیه می کنند: «برخی از مورخان و کارشناسان سیاست خارجی، وقوع این حادثه برای هواپیمای بدون سرنشین مذکور را به حادثه ای که در سال ۱۹۶۰ در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد، تشبیه کردند. در آن حادثه اتحاد جماهیر شوروی هواپیمای جاسوسی یو - دو آمریکا را که«فرانسیس گری پاورز » خلبان آن بود سرنگون کرد. در حالی که دو کشور علناً درگیری های زیادی را بر سر مسائل مختلف داشتند، کشورهای جهان توجه کمی به عملیات مخفی این دو علیه یکدیگر معطوف کردند. «فرانسیس گری پاورز جونیور» فرزند خلبان هواپیمای یو - دو مذکور که توسط اتحاد جماهیر شوروی سرنگون شد، در این باره گفت: نخستین باری که خبر سقوط این هواپیمای بدون سرنشین را شنیدم، اولین موضوعی که به ذهن من آمد آن بود که خوشبختانه خلبانی درون هواپیما نبوده است. وی که بنیانگذار موزه جنگ سرد است. افزود: هر دو هواپیمای مذکور مشغول انجام عملیات جمع آوری اطلاعات بودند. هر دو هواپیما در حال عکس برداری و شناسایی بودند. هر دو هواپیما مشغول جمع آوری اطلاعات از دشمنان ما برای دولت آمریکا بودند. وی افزود: این بار تفاوت در آن بود که لازم نبود خبر سقوط هواپیما را به هیچ خانواده ای اطلاع دهند. به علاوه هیچ یک از اتباع ما در یک کشور خارجی به اسارت در نیامد. سقوط هواپیمای یو - دو باعث یکه خوردن طراحان ارتش آمریکا شد. آنها تصور می کردند این هواپیمای پیشرفته در چنان ارتفاع بالایی پرواز می کند که موشک های اتحاد جماهیر شوروی نمی توانند آن را هدف قرار دهند. ایران نیز به شیوه ای مشابه اعلام کرد با استفاده از جنگ افزارهای پیشرفته الکترونیک توانست موقعیت پهپاد آر کیو - ۱۷۰ سنتینل را تشخیص دهد، به سامانه آن نفوذ کند و سرانجام آن را به زمین بنشاند.

● ایجاد هراس جهانی نسبت به ایران

آمریکا در تلاش بود که شکست خود در این عملیات را شکستی به نمایندگی از کشورهای جهان قلمداد کند. در این تاکتیک هدف این بود که اولاً این اقدام برخلاف قوانین بین المللی، مشروع جلوه داده شود و ثانیاً از دست داده شدن این امکان باعث تهدید صلح بین المللی توسط ایران قلمداد شود. رسانه های آمریکایی در این زمینه اینگونه ادعا کردند:«کارشناسان اعلام کردند این هواپیما به احتمال زیاد حامل یک سامانه رادار پیشرفته و همچنین سایر حسگرهای ویژه - از جمله حسگر ویژه نظارت بر پایگاه های هسته ای - است. در صورتی که این فناوری ها توسط ایران مهندسی معکوس شوند، می توانند این بینش را در اختیار ایران قرار دهند که چگونه می توان تأسیسات هسته ای را از معرض جاسوسی آمریکا مصون نگاه داشت.» «جان پایک»کارشناس سیاست دفاعی و اطلاعاتی پایگاه اینترنتی «گلوبال سکیوریتی» در این باره گفت: »نظارت دائم بر این پایگاه ها توسط هواپیماهای بدون سرنشین می تواند به تحلیلگران اطلاعاتی کمک کند تا مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه را به سایر تأسیسات ردیابی کنند.»

● جابه جایی در هواپیما به جای تغییر راهبرد

آمریکا برای عبور از شکست به جای تغییر راهبرد ، تغییر نوع هواپیما و فرستادن یک نوع هواپیمای دیگر را دنبال کرد و نیروی هوایی آمریکا در بیانیه ای اعلام کرد: یک مدل به روز شده از هواپیمای های بدون سرنشین «ریپر» و «پریدتور» به افغانستان فرستاده می شود. این هواپیما «اونجر» نام دارد و قابلیت حمل بمب دارد. «اونجر» قابلیت عکس برداری از زیر سطح زمین را دارد و دوربین های فوق پیشرفته ای به مانند جنگنده های اف ۳۵ دارد. به دلیل همین توانایی ها، «اونجر» کاندیدای بسیار خوبی برای پرواز بر فراز سایت های هسته ای یا دیگر کمپ هایی است که توسط موشک های هوایی محافظت می شود.

● درخواست بدون پاسخ

پس از درخواست اوباما از ایران برای تحویل این نوع هواپیما همه رسانه ها و مقامات غربی اعلام کردند: «اقدام اوباما نابخردانه بود، زیرا ایران این هواپیما را تحت هیچ شرایطی به آمریکا تحویل نخواهد داد.» وزیر خارجه آمریکا در این زمینه گفت: «در مورد برگرداندن هواپیما خوشبین نیست، مخصوصاً به خاطر رفتار اخیر ایران.» وزیر خارجه آمریکا گفت: «ما درخواست رسمی به ایران برای برگرداندن تجهیزات گمشده مان داده ایم. هر دولت دیگری در دنیا هم بود چنین کاری را می کردیم. «پانه تا»، وزیر دفاع می گوید: درخواست برگرداندن هواپیما مناسب است، اما من فکر نمی کنم که اتفاق بیفتد. وی افزود:« اما فکر می کنم که درخواست کردن مهم بود. دیک چنی هم گفت: به نظر من پاسخ ایران این خواهد بود که این هواپیما را به آمریکا پس نخواهد داد. ممکن است ایران در نهایت این هواپیما را پس از آنکه مورد مطالعات و بررسی های فنی برای کسب اطلاعات سری آن قرار داده باشد، به صورت تکه تکه به آمریکا بازگرداند. پاسخ مناسب (آمریکا) به این مسئله باید این می بود که بلافاصله پس از سقوط این هواپیما آن را نابود می کرد. شما می توانید این کار را از هوا، با حمله هوایی سریع، انجام دهید که عملاً به دست آوردن هرگونه فایده ای را توسط ایران از تصرف این هواپیما غیرممکن می کرد. وی گفت: به من گفته شده که رئیس جمهور (اوباما) سه گزینه روی میز خود داشته که همه را رد کرده است. یکی از این گزینه ها فرستادن شخص یا اشخاصی برای پس گرفتن این هواپیما بود که البته باید قبول کرد کاری دشوار می بود. اگر شما نمی توانستید این کار را انجام دهید، قطعاً می توانستید آن را با حمله ای هوایی نابود کنید. با وجوداین اوباما هیچ یک از این گزینه ها را نپذیرفت، بلکه با زبانی نرم و محترمانه از ایران خواست که آن را بازگردانند، اما آنان چنین کاری نخواهند کرد.

فرهاد مهدوی