جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
نگرشی به گزارش های جنگی
از دیدگاه پنتاگون گزارشهایی که خبرنگاران از وقایع جنگی ارسال میکردند میتوانست موقعیت جنگ در عراق را به مخاطره بیندازد. در ۱۵۰ سال گذشته همزمان با رشد رفاه عمومی و پیشرفتهایی که در زمینه تولید و ارسال خبر ایجاد شده نیروهای نظامی و رسانهها با نوعی رویارویی در زمینه اخبار پراکنده روبهرو هستند.
در حالی که بحث رفاه عمومی و پیشرفتهای بشر موضوعی تازه نیست و از زمان زندگی غارنشینی تا به حال روندی مستمر را طی کرده است اما بحث در مورد گزارشهای جنگی موضوعی تازه است.
بسیاری از کارشناسان حوزه خبری معتقدند ویلیام راسل، خبرنگار تایمز لندن نخستین فردی بود که چنین گزارشهایی را تهیه کرد. او در سال ۱۸۵۳ به کشور مالت اعزام شده بود تا گزارشهایی را از کمکرسانی نیروهای نظامی انگلیسی به روسها در نبرد کریمه ارسال کند.
اولین گزارش او از خط مقدم درگیریها بود که در آن از فرماندهی نیروهای نظامی انگلیس انتقاد شده بود به طوری که این گزارش نتایج بحثبرانگیزی را در بریتانیا بهوجود آورد. این گزارشها حتی باعث نگرانی خانواده سلطنتی و ملکه نیز شده بود.
در زیر فشارهای سیاسی که ناشی از این موضوع ایجاد شده بود تایمز با انجام محدودیتهایی در چاپ گزارشها موافقت کرد اما به خوانندگان مجله وعده داده شده بود که گزارشهای کامل و مفصلی در مورد جزئیات جنگ در شماره آینده این مجله چاپ خواهد شد.
از زمان گزارشهای راسل رابطه بین نیروهای نظامی و رسانهها دچار تحولات عظیمی شده است. در طی جنگ جهانی دوم نیروهای نظامی آمریکا و رهبران سیاسی این کشور بشدت به دنبال طرح جنایات نازیها در جریان جنگ دوم جهانی بودند ، آنها سعی کردند تا با تبلیغات وسیع چهره زشت پیشروی نیروهای آلمانی در مناطق گوناگون را به تصویر بکشد و سعی کنند خود را عاملی در برابر این هجوم نشان دهند.
موضوعی که لنی ریفنشتال در نوشته معروف خود تحت عنوان پیروزی اراده به آن اشاره کرده بود. آنها در گزارش های خود بر این نکته تاکید میکردند که چرا ما میجنگیم؟ و سعی میکردند برای جذاب شدن این گزارشها از تجربیات افرادی چون فرانک کاپرا و حتی از کارتونهای دیسنی هم استفاده کنند.
اما در مورد پوششهای خبری خطمقدم، گزارشهای خبری با محدودیت بسیار اندکی روبهرو بود و سعی میشد پوشش کاملی از وقایع این صحنهها ارائه شود اما در همه آنها همانطور که مکلین اشاره کرده بود گزارشها صرفا از منظر نیروهای نظامی مطرح میشد و این دوران را میتوان «عصر طلایی گزارشهای جنگی» نامید اگرچه بعدها افرادی چون ادوارد مارو این عملکرد رسانهها را بشدت ناجوانمردانه تلقی کردند و از این که گزارشها صرفا نقطه نظرات و دیدگاههای مک لین را مطرح ساخته است به انتقاد از آنها پرداختند.
آنها معتقد بودند شفافیت لازم در مورد ارسال گزارشهای خبری در زمینه بمباران مناطق مختلف توسط جنگندههای آمریکایی و نتایج حاصل از آن مطرح نشده است اما در مقابل محدودیتهای اندک کنترل خبری، سهلالوصول بودن حضور خبرنگاران در مناطق مختلف در دوران جنگ در ویتنام باعث شد تا این گزارشها موفق ارزیابی نشود و از آنها به عنوان تمرین گزارشهای جنگی یاد شود.
جانسون رئیسجمهور آمریکا معتقد بود ما باید در ارسال گزارشها حداقل صداقت را داشته باشیم و گزارشهایی که اعتماد بین مردم و حکومت را تضعیف کند و نوعی شکاف بین آنها به وجود آورد نباید ارسال شود.
به عبارت دیگر اگر خبرنگاران تنها به این موضوع توجه کنند که از دست دادن اعتماد عمومی خسارت سنگینی است در این صورت خود را موظف میدانند که از تهیه بعضی گزارشها خودداری کنند. اگرچه رهبران سیاسی و نظامی سعی کردند قبل از حضور خبرنگاران در صحنههای نبرد در ویتنام آنها را در اطاق ویژه خبرنگاران در کاخ سفید گردهم آورند و با آنها در مورد عواقب برخی گزارشها صحبت کنند، اما در نهایت خبرنگاران و افراد عادی به یک میزان در جریان وقایع قرار میگرفتند و آنچه که مردم عادی مشاهده میکردند خبرنگاران نیز میدیدند علاوه بر آن، دوربینهای جدید فیلمبرداری از نظر کیفیت و قابل حمل و نقل بودن پیشرفت زیادی کرده بود و خبرنگاران میتوانستند تصاویر واقعی و مهیجی از صحنههای گوناگون نبرد را مخابره کنند، این صحنهها واقعیت جنگ در ویتنام را به تصویر میکشید اما قبل از آنکه مردم در خانههای خود این صحنهها را مشاهده کنند، تصاویر توسط ادیتورها سانسور میشد ، آنها عملکرد خود را ممانعت از پخش آزاد اخبار نمیدانستند بلکه خود را تابع مقرراتی میدانستند که توسط کمیسیون ارتباطات فدرال (Fcc) وضع شده بود و طبق مفاد آن پخش صحنههایی که میتوانست روحیه مردم را تضعیف کند یا دیدن آنها از نظر اخلاقی و روانی مشکلاتی برایشان ایجاد میکرد، ممنوع شده بود لذاغ با این دستاویز آنها میتوانستند بسیاری از صحنههای واقعی جنگ را سانسور کنند چون دیدن آنها ممکن بود در روحیه مردم آثار مخربی بر جای بگذارد.
در دنیای امروز هنوز هم افرادی که زنده ماندهاند و خاطراتی از دوران جنگ ویتنام در ذهن خود دارند بخوبی میدانند که بعضی از عکسهایی که خبرنگاران نیویورک تایمز یا حتی بعضی از عکاسان آزاد از آن صحنهها گرفتهاند و در مجلات امروزی چاپ میشود، عین واقعیت است.
اما این موضوع فایده چندانی ندارد زیرا در آن دوران یعنی تا اواخر دهه ۱۹۶۰ و برای ۱۰ سال پیاپی مردم فقط تحت تاثیر گزارشهایی بودند که از رسانهها پخش میشد و همان داستانهایی را باور کرده بودند که رسانهها برایشان نقل میکردند. عکسهایی که توسط دنیس هوپر از وقایع جنگ ویتنام گرفته شده بود امروزه میتواند واقعیت جنگ در آن دوران را نشان دهد، اما تاثیری بر شرایط اجتماعی و سیاسی روزگار ما ندارد.
با این حال اگر بخواهیم بین گزارشهایی که در دوران جنگ ویتنام گرفته شد و گزارشهایی که در دوران جنگ جهانی دوم گرفته شد تفاوتی قائل شویم باید بپذیریم که در دوران جنگ ویتنام هنوز هم آزادی بیشتری برای ارسال گزارشهای خبری وجود داشت.
گزارشگرانی چون دیوید هالبرستام، استانلی کارنو و پیتر ارنت فرصتهایی پیدا میکردند تا در برخی از گزارشها هر چند به صورت محدود اما بتوانند وضعیت را آنگونه که خود میدیدند و میفهمیدند گزارش کنند.
مترجم: محمدمهدی لبیبی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
آمریکا عراق جنگ حماس نیکا شاکرمی مجلس شورای اسلامی روز معلم دولت رهبر انقلاب معلمان مجلس بابک زنجانی
ایران هواشناسی بارش باران هلال احمر آتش سوزی قوه قضاییه تهران پلیس سیل معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال پایتخت مهران مدیری تلویزیون عفاف و حجاب تئاتر مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل جنگ غزه فلسطین روسیه ترکیه نوار غزه اوکراین چین انگلیس ایالات متحده آمریکا بنیامین نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی کولر گوگل اپل عیسی زارع پور تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت کاهش وزن