شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

از زخم, از درد, از عشق


از زخم, از درد, از عشق

نگاهی به مجموعه شعر “از زبان زخم ها” سروده محمدرضا رستم پور

تمام درد من از زخم، عشق و تنهایی است

کسی نبود در این درد مشترک بگذر!

غزل فارسی با همه فراز و فرودهایش همچنان به‌عنوان قالبی پویا به حیات خویش ادامه می‌دهد و با اقبال شاعران و مخاطبان شعر فارسی مواجه است.

جریان‌های شعر نیمایی و سپید نه تنها غزل را تضعیف نکردند و به حاشیه نراندند بلکه به ظرفیت‌ها و توانایی‌های این قالب نیز افزوده وفضا را برای هنرنمایی بیشتر شاعران غزلسرا فراهم آوردند.

نمی‌دانم اصطلاح غزل امروز تا چه اندازه درست

است. آیا قید امروز معنایی خاص را در پس پشت خویش دارد یا صرفا وجه تمایزی است برای غزل دیروز و امروز که غزل دیروز نیز خود جای تفسیر و تاویل دارد.

غزل پست مدرن، فراغزل، غزل سپید، غزل خودکار و... عناوینی هستند که مدتی است مطرح شده‌اند و پیروان آنها برای خود مانیفست و بیانیه نیز دارند و هر کدام مشخصات خاصی را برای غزلشان بر می‌شمرند اما در واقع هیچ کدامشان چیز تازه‌ای نیاورده و گلی به سر ادبیات فارسی نزده‌اند. مجموع همه مانیفستها غزل امروز را تعریف می‌کنند. منوچهر نیستانی، هوشنگ ابتهاج، نوذر پرنگ، حسین منزوی، عمران صلاحی، علیرضا طبایی، محمد سلمانی، سیمین بهبهانی، محمدعلی بهمنی، قیصرامین‌پور و تعدادی نام‌های آشنای دیگر در عرصه غزل امروز خودنمایی می‌کنند.

غزل جوان امروز اما حکایتی دیگر دارد. از یکسو جوانانی پرشور و باانگیزه در این عرصه به فعالیت مشغولند که آثاری درخور تامل در کارنامه ادبی خویش دارند و از سوی دیگر تعدادی از جوانان جویای نام نیز به خلق آثاری در قالب غزل پرداخته‌اند که از غزلها تنها قالب آن را دارند.

فرم‌گرایی محض در آثار این دسته از شاعران جوان مشهود است و غلبه فرم بر محتوا مهمترین نکته‌ای است که در این ارتباط می‌شود متذکر شد.

استفاده از زبان گفتار از نکات بارز و برجسته غزل امروز است که وجهه‌ای خاص به آن بخشیده است، اما استفاده بیش از حد و افراط در به‌کارگیری تعابیر و اصطلاحات کوچه بازاری گاه غزل امروز را به سطحی نازل کشانده و فخامت واستواری شعرفارسی را زیر سوال برده است.

نگاه زمینی و سطحی به مقوله عشق و اروتیسم آشکار و بی‌پرده، از آفت‌های دیگر غزل امروز جوان است که گاه غزل را در هر دو حوزه صورت و معنا به ابتذال می‌کشد.

در این میان نوآوری‌هایی که در عرصه وزن و قافیه صورت می‌گیرد در صورتی که بر مبنای زبان فارسی ودر چارچوب آن باشد قابل‌توجه و تقدیر است، اما افتادن از آن طرف بام، زبان غزل را دچار لکنت کرده و از زیبایی‌های ذاتی این قالب کاسته است. نکته مهم در غزل جوان امروز سطحی بودن و شعاری بودن اغلب غزل‌های سروده شده توسط شاعران جوان است که به آفتی برای شعر این قشر بدل شده است.

نمونه‌های بسیاری در دسترس است که به علت طولانی شدن مقال از ذکر آنها صرف‌نظر می‌کنیم.

اما مجموعه “از زبان زخم‌ها” سروده شاعر جوان و پویای ایلامی، محمدرضا رستم‌پور از مجموعه‌های قابل‌اعتنای چاپ شده توسط دفتر شعر جوان است که در این مقال به اختصار نگاهی به غزلیات این مجموعه دارم.

رستم‌پور در این مجموعه با ارائه غزلهایی زیبا و درخور تامل مجموعه‌ای خواندنی را پیش روی ما می‌گشاید که مهمترین مشخصه آن تفکر است.

غزل‌ها اغلب از ساختاری قدرتمند برخوردار بوده و دارای انسجام و استحکام خاصی هستند. نوبودن زبان و نوسرایی، استفاده از ترکیبات و اصطلاحات جدید وامروزین، تفکر یا محتوای برجسته و قابل‌توجه، غزل رستم‌پور را خواندنی و جذاب کرده است.

غزل‌های این مجموعه دارای شناسنامه و مشخصه خاص زبانی نیستند، اما به هیچ‌وجه تحت تاثیر زبان یا تفکری خاص سروده نشده‌اند و در سایه شاعری خاص قرار نگرفته‌اند که گواه این مطلب است که رستم‌پور حرف‌هایی برای گفتن دارد. مسئله‌ای که در شعر شاعران جوان ما یا به فراموشی سپرده شده و یا دستکم گرفته شده است:

گذشتم از هوس سیر دیدنت ای ماه

که کور رحم و خیس‌اند ابرهای سیاه

به نوشداروی چشم تو بی‌نیازم کرد

درنگ عمدی تقدیر زیرک و خودخواه

غزل وهم وصل، ص ۱۷

چرا در این قفس آباد کس از پر نمی‌گوید

همه دیوار هم هستیم و کس از در نمی‌گوید

غزل ققنوسانه، ص ۲۷

پر از اندوه یلدایی و زخم تیغ انکاریم

ولی مردانه خاموشیم و از ناله سبکباریم

از این اطراف بوی التیامی برنمی‌خیزد

چرا ما بی‌سبب از زخمهامان پرده برداریم

در این سو دشنه یاران در آن سو کینه دشمن

نمی‌دانیم دلها را کدامین سوی بسپاریم

یک حنجره فریاد، ص ۳۵

نوید شیهه رخشی از فراز چاه نمی‌آید

و هر شغاد دغلکاری مرا به گریه می‌اندازد

در این فضا که پلنگانش هزار زخم به جان دارند

غروب کاذب کفتاری مرا به گریه می‌اندازد

نقاب، ص ۴۵

عاطفه از دیگر عناصر اصلی غزل رستم‌پور است. عاطفه‌ای که با صمیمیتی مثال‌زدنی مخاطب را به سمت غزل می‌کشاند و حس قوی وتاثیرگذار شاعر رنگ و بوی خاص به این نوع غزل می‌دهد.

غزل‌های این مجموعه یا دارای بار اندیشه‌ای هستند و یا عاشقانه‌اند و عاطفی. و روح غزل فارسی نیز عشق است وعشق.

عشق اما در شعر رستم‌پور مضمونی سطحی و اینجایی نیست و اگر هم در بعضی غزلها چنین وانمود شده به عشقی مقدس تبدیل شده و جنبه‌های زمینی آن تحت تاثیر فضاسازی شاعر قرارگرفته‌است:

و عشق اینکه دل از او به اشتیاق می‌افتد

بدون آنکه بخواهیم اتفاق می‌افتد

اگرچه بار گرانی است گر به دوش نباشد

مسیرچشمه بودن به باتلاق می‌افتد

چه حکمتی است خدایا که بی‌بلای وجودش

میان زندگی ومرگ انطباق می‌افتد

هنوز هیچ دلی پی نبرده است که این شور

چرا بی‌آنکه بخواهیم اتفاق می‌افتد

اتفاق- ص ۱۳

گمان نمی‌کنم این دست‌ها به هم برسند

دو دلشکسته در انزوا به هم برسند

ضریح و نذر رها کن بعید می‌دانم

دو دست دور به زور دعا به هم برسند

شکوه عشق به زیر سوال خواهد رفت

وگرنه می‌شود آسان دو تا به هم برسند

غزل شکوه عشق، ص ۱۱

قبول اینکه تو هفت آسمان سری ازمن

ولی نباید این‌گونه بگذری از من

چه می‌شود که علی‌رغم این همه دشمن

به سینه‌ات بزنی سنگ دیگری از من

غزل شوق آخر، ص۲۱

تنوع اوزان به کار گرفته شده در غزل‌های رستم‌پور نشان از تسلط او بر وزن دارد که در این مجموعه در یک وزن شاعر موفق به خلق دو فضای مجزا و گاه متضاد می‌شود. قافیه نیز در اکثر غزلها به درستی نشسته و زنگ خاص خود را دارد.

دهان زخم، درخت غزل، چشمه بودن، گوشهای فلک، زخم‌های خیال، نوشداروی چشم، آینه درد، کوه غم، غزالان خوش لبخند، رسوم دلبری، شوق شدن، طغیان شدن، شط شگرف عشق،چنبره دنیا،تصویر عاشقی، قفس‌آباد، کینه خنجر، روح خاکستر، ساز خیال و بسیاری ترکیبات دیگر در این مجموعه به چشم می‌خورند که فضایی امروزین و مدرن ندارند وبه ترکیباتی کلیشه‌ای تبدیل شده‌اند که همین غزل‌ها را در فضایی نئوکلاسیک نگه داشته است.

غزل‌های مسافر، هبوط، شیون، فرصتی آبی، یک حنجره فریاد، وسوسه و سراب از غزل‌هایی هستند که فضایی قدیمی‌تر دارند و شاعر می‌توانست با صرف نظر از آنها فضای مجموعه را یکدست‌تر کند. بخش پایانی از “زبان زخم‌ها” را شعرهای سپید رستم‌پور تشکیل می‌دهند که با غزل‌های مجموعه همخوانی زیادی ندارند. قوت و ساختار مستحکم اغلب غزل‌ها باعث شده که شعرهای سپید مجموعه به چشم نیایند.به اعتقاد نگارنده رستم‌پور می‌تواند با جسارت بیشتر در فضاهای جدید شعر فارسی نیز غور کند و از امکانات سایر قالب‌های شعر فارسی و نیز سایر هنرها در تقویت شعر خود بکوشد. فضاهایی که رستم‌پور در غزل‌های عاشقانه‌اش به خوبی به آنها نزدیک شده و غزل‌هایی به یادماندنی سروده است.

جلیل صفربیگی- ایلام