جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
سفرنامه لرستان و خوزستان
![سفرنامه لرستان و خوزستان](/web/imgs/21/151/jnwql1.jpeg)
دُوبد، بارون، 1384، سفرنامه لرستان و خوزستان، ترجمه محمدحسین آریا، تهران، انتشارات علمی فرهنگی
سفرنامه لرستان و خوزستان تالئف بارون دوبد ترجمه محمد حسین آریا انتشارات علمی وفرهنگی تاریخ انتشار کتاب1845میلادی /تاریخ سفر1840 میلادی برابر با 1219 هجری شمسی بارون بد سیاح روسی است که توانسته است به مناطق لرستان و خرم آباد سفر کرده و شرح سفر خود را در کتابی تحت عنوان سفر نامه لرستان و خوزستان ارائه نماید.بارون دوبد که نام کاملش بارون کلمنت اوگوستوس دوبد میباشد از نمایندگان روس در ایران بوده و در سمت نائب اول سفارت روس در تهران خدمت می کرد.بارون دوبد شخصی تحصیل کرده و علاقه مند به تاریخ و تمدن شرق بوده و در انجمنهای بین المللی نیز عضویت داشته. او پس از اینکه دولت روسیه در ایران دارای نفوذ بوده به سفر در ایران پرداخته و مناطق دیگری از جمله گرگان /خراسان/کرمانشاه/همدان و فارس مسافرت کرده و این مناطق را از نزدیک بازدید نمود.
بارون دوبد همواره در زمان ماموریتش در ایران به صراحت ابراز میکرد که آرزو دارم آثار باستانی تخت جمشید که شهره آفاق است از نزدیک بازدید نمایم که نهایتا در تاریخ1840 میلادی برابر با 1219 هجری شمسی مقدمات سفر به مناطق مورد نظرش و همچنین منطقه جنوب ایران و ناحیه تمدن باستانی عیلام موفق میگردد.
مسیر سفر بارون دوبد از تهران به سمت قم/کاشان/اصفهان/شیراز وکازرون بوده و سپس از کازرون به بهبهان/باغ ملک/مالمیر/ شوشترودزفول رفته ونهایتا از مسیر دزفول به خرم آباد وبروجرد میاید . او در طی سفر خود به آثارسیاحان ومورخان پیش از خود استناد مینماید.
بارون دوبد در اثنای سفر خود به سختی راه اذعان دارد و شرایط نامساعد ارتباطی ایران را با موفقیت اروپا سنجیده و ابراز تاسف مینماید که چرا سرزمین تاریخی ایران علی رغم تمدن کهن خود از پیشرفتهای تمدن مادی کنونی برخوردار نیست و یادآوری مینماید در طول سفر درمناطق ایران هیچ مهمانخوانه ویا مسافرخانه ویا حتی قهوه خانه ایی پیدا نمیکنید .وتنها منزلگاههای معمولی همان کاروانسراها یا بناهای سنگی هستند که مدخلی بزرگ و حیاطی وسیع دارند و دورتادورآن راحجرههایی کوچک بدون در و پنجره فراگرفته وهر حجره فقط آنقدرفضا دارد که بتوان شبی را بدون آسایش در آن بیتوته کرد.
او میگویید که راحت ترین بخش کاروانسرا اصطبلهای سقف گنبدی وتاریک چارپایان میباشد ومجموعه وسایل آسایشی که شما میتوانید دربهترین کاروانسرا انتظار داشته باشید همین است که این هم همیشه موجود نیست.
بارون دوبد اگرچه تصویرسخت وناهمواری را برای سفر در مناطق ایران ترسیم میکند لاکن باید گفت که او با عشق وانگیزه فراوان طی سفر کرده و آثار تایخی و تمدنی ایران را از نزدیک رصد نموده وشرح آن را در سفرنامه ثبت مینماید.بارون دوبد ازمعدودسیاحان روسی است که به ایران آمده وبه مسائل ایران پرداخته ودراینجا لازم است که از هموطن او ولادیمیرمینورسکی یاد کرد که این دو با تلاش وانگیزه فراوان در ایران سیاحت کرده ونظرات کارشناسی درخصوص تاریخ وفرهنگ مردم ایران راثبت نموده اند .
سفرنامه بارون دو بد دارای 30 فصل میباشد که به مسائلی از قبیل موقعیتهای جغرافیایی، فرهنگ و آداب و رسوم، زبان، نژاد، تاریخ و آثار باستانی و تقسیمات ایلات و ساختار طایفهای پرداخته.
دُوبد در سفرنامه خود بخشی از تصاویر و کروکیهای دستی از مناطق مورد بازدیدش را ثبت کرده است که اگرچه تعداد آنها متناسب با کل سفرنامه نیست لکن بهتر از برخی از سفرنامههایی است که فاقد تصویر میباشد. در سفرنامه دوبد به اظهار نظرهای جالبی برمیخوریم او میگوید «با وجود آنکه واضعان قانون به ایرانیان عهد باستان تعلیم میدادند که در شهرها سکونت کنند، بیتردید مردم کلاً شیوه زندگی شبانی را که تا امروز هم ادامه دارد رها نکردهاند... این شیوه زندگی امروزه هم میان ساکنان سواحل جنوبی دریای خزر به همان نحوه رایج است.
در ایام تابستان تمام جمعیت آمل، مرکز پیشین نواحی کم ارتفاع مازندران، به مرتفعات لاریجان روی میآورند و در آبادیهای آن ساکن میشوند و فقط هنگامی به شهر ترک شده خود باز میگردند که چارهای از هوای سر نداشته باشند.
بانظری به تاریخ میبینیم آن زمان که ایران در اوج جلال بوده و برسرزمین ماد و بابل نیز حکم میرانده، شهریاران بزرگش باز هم عادت نقل مکان را همچنان حفظ میکردند، زیرا میبینیم در هر فصلی از سال با دربارشان در پایتخت مختلفی مستقر میشدند.
میل جابجایی در ایرانیان که ریشه در ماهیت سرزمین مسکونی آنان دارد، نزد جانوران هم معمول است. این خوی غریب را میتوانیم در جلگه تخت جمشید بخوبی ببینیم. همچنان که پیشتر گفتم در بازدید از دهلیزهای زیرزمینی تخت جمشید که بر جهات متعدد زیر صفه یادگار باستانی کشیده شده مقدار زیادی سیخک خارپشت و کود خشک این جانور را دیدم که در راهروهای باریک و بلند آن روی هم انباشته بود.
در پاسخ به کنجاویم که پرسیدم چرا اینجا خارپشت نمیبینم به من گفتند: این جانور فقط تابستانها را در حفرههای خنک زیرزمین کاخ جمشید، که هم اکنون خالی است، میگذراند و بلافاصله پس از آغاز هوای سرد هزاران خارپشت رو به جلو به مهاجرت میرود و هم زمان تقریباً در همان جهتی حرکت میکنند که صحرا گردان با رمههای گوسفند و بز به چراگاههای گرم جهرم و لارستان کوچ مینمایند.»
او میگوید دلیل اینکه خارپشتها اقامتگاه سلطنتی را ترک میکنند فقدان غذا نیست و تنها محرک اینکار سرما و غریزه آنها میباشد.
در اینجا به بخشی از سفرنامه دو بد که مربوط به منطقه لرستان است میپردازیم. او در توصیف شهر خرمآباد یادداشتهای هنری راولینسون را بازگو کرده و معتقد است که او به درستی این شهر را توصیف نموده و اضافه مینماید که خرم آباد دارای چهار مسجد، هشت حمام عمومی و یک محله مجزا و مخصوص یهودیها دارد، که تعداد خانههای این محله قریب 50-40 منزل است. او میگوید که از قلعه (دژ) خرمآباد با شش قبضه توپ دفاع میشود. همچنین در خصوص کالاهای تجارتی خرمآباد از چپق و پوست سمور آبی که این جانور در رودخانههای خرمآباد و کردستان زیست می کند نام برده و همچنین متاع دیگر آن منطقه را رب انار که محصول باغهای منطقه است نام میبرد، و ذکری از انگور عالی این منطقه میبرد.
دوبد برای شهر خرمآباد و وجه تسمیه آن به شرح سفرنامه راولینسون ارجاع میدهد و میگوید از قول شرفالدین، محرر تاریخ جنگهای تیمور میشنویم که مینویسد این فاتح برای آنکه لرها را به سبب حمله به زوار مسلمان، گوشمالی دهد خرمآباد را تسخیر و آن را با خاک یکسان کرده.
یکی از کارهای دو بد در خصوص خرمآباد ثبت خطوط کوفی مربوط به سنگ نبشتهایست که متعلق به دوره سلجوقیان میباشد او با دقت از آن سنگ نبشته کپی برداری مینماید و مشخصات این سنگ را ذکر میکند. دوبد در طی سفرش به منطقه لرستان توصیفهای جذاب و دل انگیزی از آداب و سنن مردم لرستان به ویژه زنان آن منطقه مینماید، که در اینجا گزیدهای از آن را اشاره میکنم.
او در طی مسیر خود دربرخورد با تعدادی از قبور متعلق به 11 تن از راهزنان اینگونه توصیف مینماید: «در فاصله نه چندان دور از قلعه به بازدید قبور 11 تن راهزن دیرکوند رفتم که پیش از این به دستور میرزا بزرگ حاکم قبلی این ولایت به اتهام غارتگری اعدام شده بودند. برای عبرت طایفه خودشان و دیگر طوایف بیابانگرد که در این بخش رفت و آمد میکنند، آنان را در کنار جاده اصلی دفن کرده بودند. شاید این مجازات درخور آنان بوده، اما صرف دیدن این یادبودهای غمانگیز بشری اندوه کمی بر دل انسان باقی نمیگذارد... بر بالای هر مزار سنگ عمودی صافی دیده میشد. که طره گیسوی زنان بر آنان آویزان بود... به من گفتند برای زن و مادر و خواهر و دختر و بستگان دیگر متوفی رسم است تا حلقههای زلف خود را بچینند و به نشانه غم دل بر مزار عزیز از دست رفته خود بگذارند... گمان نکنم هیچگاه سوگنامهای را در حد نیمی از فصاحت و بلاغت یک چنین بیانی از احساس اصیل ساده، که تنها مهر خالص یک زن میتواند آن را خلق کند، در جایی خوانده باشم.»
او در ابتدای ورودش به منطقه لرستان به سیاه چادرهای زن و شوهری جوان و مادر پیرشان مهمان میشود و عشق و علاقه و احترام این زن به همسرش را اینگونه توصیف مینماید:
«به ندرت در خاور زمین کسی را دیدهام که در حد این مادر پیر نسبت به پسرش و این بانوی جوان نسبت به همسرش عشق خالصتری نثار انسان کرده باشند. هر آنچه میکردند فقط برای خشنودی خاطر او بود... روز بعد وقتی ابراز علاقه کردم تا میزبانم قدری با ما بیاید تا شاید گداری در رودخانه بیابد، زنش بیدرنگ دوید و با اسب زین کرده دم چادر آمد، با یک دست عنان اسب و با دست دیگر رکاب را گرفت و به شوی جوان کمک کرد تا بر گرده اسب بنشیند. وقت حرکت، مادر کهنسال با التماس بسیار از من درخواست کرد مواظب پسرش باشم. گویی به سفر دور و پرخطر میرفت. باری عشق همه مادران چنین است، پنداری همیشه در قلبشان برای کودکشان بیم خطر دارند. به گمانم از همه عشقهای جوان این مهر مادر است که ماندنیترین و یقیناً بی طمعترین عشقهاست. بر ذمه دارم تا بگویم بعد از آن همه سخن که قبلاً درباره جدال و غارت و کینه و قتل در راه شنیده بودم، از دیدن این منظره شیرین خانوادهای حظ بسیار بردم. پنداری موسیقی مقدسی بود که پس از دیدن صحنههای پر اضطراب... روانم را آرامش میبخشید.»
دوبد پس از خرمآباد به بروجرد میرود و میگوید شب را در خانه حاکم بروجرد گذرانم که دیری نگذشت اتاقم پر از آدمهای کنجکاو شد ومن مجبور شدم مدتی به بحث و جدل دینی بروجردیان گوش دهم که آیا موسی مقدم بر ابراهیم است یا بلعکس و من براساس تورات توضیح دادم که ابراهیم بر موسی و داود مقدم است اما بجز یک تن اظهارات من را نپذیرفت و رفتند.
دوبد در خصوص تولیدات بروجرد میگوید که چیت گلدار که از چیت اصفهان پایینتر است و اخیراً به ولایات مسلمان نشین امپراتوری روسیه هم صادر میگردد. او میگوید بروجرد 50 کارگاه چاپ پارچه پنبهای داشته که همه در مالکیت اشخاص بوده است.
دوبد در خصوص لرها میگوید: تا آنجا که به من مربوط است منصفانه باید بگویم هیچ دلیلی برای شکایت از لرها ندارم و لرها را بسیار کنجکاو و حتی و در برخورد با اروپائیان بسیار گستاخ توصیف مینماید.
آداب و رسوم لرها را ناشی از روش زندگانی شبانی و کوچ نشینی میداند.
این سفرنامه را با ذکر بیانی از دوبد در خصوص لرها به پایان میبریم.
«درست است که به عنوان راهزن مشهورند اما همیشه مرا در کنار اجاق خود با مهربانی و شفقت پذیرفتند و همان چیزی را به من نشان دادند که چهره آن در اروپا به دلیل زرق و برق زندگی و فخر تمدن، بیرنگ شده است.»
دوبد پس از سفر به خرمآباد و بروجرد از راه اراک و قم به تهران میرود و به سفر خود خاتمه میدهد.
لازم به یادآوری است مترجم کتاب جناب آقای محمد حسین آریا از محققین و مترجمان لرستانی بوده و تاکنون چندین کتاب ترجمه و خدمات زیادی به فرهنگ و تاریخ ایران نموده ایشان از افسران بازنشسته بود لکن متاسفانه به تازگی در هفتههای گذشته فوت نمودند و جامعه فرهنگی را سوگوار نمود.
یادش بخیر
ایمیل نویسنده: abbasbozorgmehr@ymail.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست