شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

غزل قالب کهن شعر پارسی


غزل قالب کهن شعر پارسی

غزل یکی از پرکاربردترین قالب های شعر پارسی است سیر تاریخی شعر پارسی و از این رهگذر, آثار به وجود آمده در طول سالیان, بیانگر این نکته است که یکی از قالب هایی که همواره از سوی شاعران مورد استفاده قرار گرفته, قالب غزل بوده و هست

غزل یکی از پرکاربردترین قالب‌های شعر پارسی‌ است. سیر تاریخی شعر پارسی و از این رهگذر، آثار به وجود آمده در طول سالیان، بیانگر این نکته است که یکی از قالب‌هایی که همواره از سوی شاعران مورد استفاده قرار گرفته، قالب غزل بوده و هست. بنابرشواهد، تاکنون نیز این قالب مورد توجه بوده و مانند بعضی از قالب‌های دیگر شعری که یا بلااستفاده مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند، هرگز از یاد نرفته و کنار گذاشته نشده است. در سال‌های بعد از انقلاب و با راه افتادن مجالس و محافل شعر، قالب غزل، در کنار قالب شعر سپید، از قالب‌های پرکاربرد شعری به حساب می‌آیند و در این راستا، فراز و فرودها و تغییرات ساختاری و محتوایی زیادی را هم داشته‌اند که برخی به سودشان بوده و بعضی جز گمراهی جریان سالم شعر، سودی نداشته‌اند.

آن‌طور که در بیانیه جایزه مستقل کتاب سال غزل آمده و از قبل هم حس می‌شد، جلسات متعدد ادبی، محافل و جشنواره‌های ادبی که از سوی دولت برگزار می‌شد، عموماً پیرامون موضوعات مشخص و با شرکت‌کنندگانی همراه بود که اغلب غزلسرا بودند و خلاء برگزاری یک جایزه ادبی مستقل همواره احساس می‌شد که خوشبختانه این جایزه، این نقص را مرتفع خواهد ‌کرد. بدیهی‌ست هر جایزه و جشنواره‌ای در ابتدای راه بی‌نقص نیست و اگرچه نخستین دوره جایزه مستقل کتاب سال غزل به زعم بنده بسیار گرم و گیرا بود اما قطعا در سال‌ها و دوره‌های بعد پویاتر و منسجم‌تر هم خواهد شد. در این دوره، هر پنج نامزدی که شایسته دریافت جایزه بودند، از توانایی قابل ملاحظه‌ای برخوردار بوده و همه حرف‌هایی برای گفتن داشتند.

جامعه ادبی مرا بیشتر به عنوان شاعر سپیدسرا می‌شناسد. خصوصاً جایزه ادبی خبرنگاران و جایزه ادبی نیما مرا این‌گونه معرفی کرد. خودم هم اذعان دارم که پیش‌تر، این بیت لسان‌الغیب که می‌فرماید: « در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است/ صراحی می‌ناب و سفینه غزل است» را قبول کرده بودم اما اکنون بیشتر به سپیدسرایی مشغولم ولی مثل بعضی عمر غزل را پایان یافته نمی‌دانم. بنده از همان سال‌های ابتدایی شاعری بر این باور بودم و هستم که شاعر، هر مضمونی را باید در قالب و ظرف خودش بریزد و نباید با عصبیت به سمت قالب مشخصی برود. با این نگاه، برای من مضمون و محتوا، تعیین کننده قالب بوده و هست. بنابراین بعضی مفاهیم را که با روحیه تغزل سازگاری داشت، در قالب غزل و آنها که در ظرف سپید می‌گنجید را در این قالب ریختم.از دلایل موفقیت کتاب «قطارساعت هفت»، یکی این است که شعرها، به جان غزل، آن‌گونه که میراث گذشتگان ما بوده، نزدیک‌اند و اگرچه از نوآوری‌ها، کشف‌ها و هنجارشکنی‌های امروز غافل نبوده، اما به سنت‌های معهود و مشخص غزل پایبند مانده‌اند. دیگر این‌که به زبان سالم، روان و صمیمی سروده‌شده و دچار لغزش‌ و گمراهی‌هایی که بعضی شاعران در حوزه غزل داشته‌اند، نشده است.

یعنی هم از داشته‌های زبانی و تکنیک‌های گذشته و مرسوم غزل پارسی بهره برده و هم از تازگی و طراوت زبان امروزِ شعر ایرانی بی‌بهره نمانده است.جهان‌بینی گسترده و جهان‌شمول غزل‌های این کتاب، از دیگر ویژگی‌های ممتاز آن است. بعضی کتاب‌های شعری هست که شاعر آن مثلاً جز به معشوق خود، به چیز دیگری نپرداخته و اصلاً تنوع موضوع ندارد. یا... همچنین اضافه کنید بومی‌نویسی و توجه شاعر این کتاب به مفاهیم و عناصر منطقه‌ای و محلی خود و پیوند خوب آنها با دیگر مضامین را، البته با در اختیارگرفتن ارائه‌ها و صنایع لفظی و بدیعی، در بافت زبانی درخور و سنجیده...نکته دیگر، بحث چاپ و نشر و مهم‌تر از آن پخش آثار ادبی‌ست که «یکی داستانی‌ست پُر آب چشم» و در این مقال نمی‌گنجد و می‌گذارم برای وقتی دیگر.

جواد کلیدری



همچنین مشاهده کنید