سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

دنیا ؛ محل عمل و تکامل


دنیا ؛ محل عمل و تکامل

در روایتی از رسول مکرم اسلام (ص)، منشاء همه خطاها و گمراهی‌ها، نیرنگ دنیا و دلباختگی به آن دانسته شده است: "حب الدنیا رأس کل خطیئه"(۱). تعبیراتی در کلام امیرالمؤمنین علی (ع) مشاهده …

در روایتی از رسول مکرم اسلام (ص)، منشاء همه خطاها و گمراهی‌ها، نیرنگ دنیا و دلباختگی به آن دانسته شده است: "حب الدنیا رأس کل خطیئه"(۱). تعبیراتی در کلام امیرالمؤمنین علی (ع) مشاهده می‌شود که حضرت دنیا را به عنوان عالم غرور و مغرور کننده معرفی کرده است؛ "و لا تغرنکم الحیوه الدنیا کما غرت من کان قبلکم من الامم الماضیه ...فاحذروا الدنیا؛ این زندگی پست و زودگذر دنیا فریبتان ندهد چنانکه گذشتگان را مغرور کرد، پس، از دنیا برحذر باشید"(۲).

امیرالمؤمنین علی (ع) در بیان ارزشمند خود مردم دنیا را به دو گروه تقسیم فرموده‌اند: "و الناس فیها رجلان: رجل باع نفسه فأوبقها و رجل ابتاع نفسه فأعتقها"(۳). گروهی که هر چه دیدند می‌طلبند، هر چه شنیدند می‌خواهند و هر چه از خیالشان گذشت به فکرش فرو می‌روند و در فراهم کردنش تلاش می‌کنند پس خود را به دنیا فروخته‌اند، آنان در بند دنیا هستند و رهاورد دنیا آنها را به دنبال خود می‌برد، هر پدیده‌ تازه‌ای جذبشان می‌کند و زرق و برق دنیا آنان را می‌فریبد، آنها بنده‌ای ذلیل‌اند: "عبد الشهوه اذلّ من عبد الرقّ؛ بنده شهوت ذلیل‌تر از بنده زرخرید است"(۴).

بنده شهوت، خود را از مقام کرامت و ارج انسانی ساقط می‌کند.

گروه دوم کسانی هستند که خود را از دنیا خریده‌اند یعنی کالا را به دنیا داده و جانشان را رها ساخته‌اند، چیزی بر آنها حکومت نمی‌کند و تحت تاثیر هیچ زرق و برق فریبنده‌ای قرار نمی‌گیرند آنان پی برده‌اند که زرق و برق دنیا به منزله شکوفه است و هرگز میوه نمی‌شود. در آیه "و لا تمدنّ عینیک الی ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحیوه الدنیا"(طه: ۱۳۱) قرآن کریم از دین به شکوفه تعبیر می‌کند و به رسول اکرم (ص) می‌فرماید: چشمانت را به سمت کسی که دنیازده است باز نکن، زیرا آنان از شکوفه دنیا برخوردارند. "زهره" یعنی شکوفه، زندگی دنیا بیش از شکوفه نیست و برای هیچ کس به ثمر نمی‌رسد، تا باغبان می‌خواهد میوه را بچیند رحلت او فرا می‌رسد، هرگز انسان از دنیا میوه نمی‌چیند تا از آن بهره‌مند شود، دنیا در حد شکوفه و گل میوه است و بس. هر چه غیر خداست دنیاست و دل بستن به آن یعنی بنده وی شدن.

مولای متقیان علی (ع) می‌فرماید: "و ان السعداء بالدنیا غداً هم الهاربون منها الیوم؛ آنان که فردا (روز قیامت) از سعادت برخوردارند کسانی هستند که امروز از دنیا گریخته‌اند"(۵)؛ یعنی اجازه نداده‌اند آنچه غیر خداست اعم از مال، فرزند، عیال، مقام و شئونات دیگر، در قلوب آنان بیاویزد و بر آنها چیره شود، به دنیا دل نبستند، در حدّ یک مسیر به تعمیر آن پرداختند نه اینکه در حدّ یک منزل به پای آن جان ریخته و عمر صرف نموده باشند. حضرت علی (ع) در بیان شیوایی ضمن برحذر داشتن از دلبستگی به دنیا و ترغیب به آخرت، می‌فرمایند: "و لکل منهما بنون و لا تکونوا ابناء الدنیا فان کل ولد سیلحق بامّه یوم القیامه"(۶). هر یک از دنیا و آخرت فرزندانی دارند، بر بعضی دنیا حکومت می‌کند و بر بعضی آخرت، بر بعضی مادیات حاکم است و بعضی محکوم معنویاتند، شما فرزند دنیا نباشید که بر شما حکومت کند، در قیامت هر انسانی به مادرش ملحق می‌شود یعنی به کسی می‌پیوندد که تحت تربیت او رشد کرده است. اگر کسی تحت تربیت دنیا باشد، یعنی خود را به دنیا فروخته و به آن دلبسته شده باشد، در روز قیامت به دنیا ملحق می‌شود. دنیا همان ریشه جهنم است که به صورتهای افروخته در قیامت جلوه می‌کند. آن گاه حضرت این جمله معروف را می‌فرماید که: "و ان الیوم عمل و لا حساب و غذاً حساب و لا عمل"(۷)؛ دنیا محل حرکت، کوشش، عمل و تکامل است و آخرت عالم حسابرسی و نتیجه‌گیری است.

حضرت علی (ع) در خطبه‌ای دیگر درباره هدف از بعثت انبیا و پیامبران الهی می‌فرماید: "و هو الذی اسکن الدنیا خلقه و بعث الی الجن و الانس رسله لیکشفوا لهم عن غطائها؛ اوست خداوندی که آفریده‌هایش را در دنیا جای داد و پیامبران خویش را بر جن و انس فرستاد تا پرده از روی دنیا برگیرند"(۸). کسی که در پشت پرده دنیادوستی قرار دارد، خدادوست نیست. خداوند انبیا را فرستاد تا پرده از روی این دنیای زشت بردارند و عیب آن را برای مردم بیان کنند تا به زشتی دنیا پی برده، خواهان آن نباشند و برای آنان که اهل استدلال نیستند، مسئله را با مثل حل کنند: "و لیحذروهم من ضرائها و لیضربوا لهم امثالها". انبیا آمده‌اند تا آنچه که راس هر خطیئه‌ای است به مردم معرفی کنند که اگر محبت آن از دل رخت بربست، قلب انسان محبّ خدا می‌شود.

پی‌نوشتها:

۱) نهج‌الفصاحه؛ ص ۲۸۳

۲) نهج‌البلاغه، خطبه ۲۲۱

۳) همان، حکمت۱۳۳

۴) نهج‌الفصاحه، ج ۲، ص ۴۸۹

۵) نهج‌البلاغه، خطبه ۲۲۳

۶) همان، خطبه ۴۲

۷) همان

۸) همان، خطبه ۱۸۳

علی خانی